ميزگرد بررسي جنگ 33 روزه و تاثير آن بر منطقه (1) جنگ 33 روزه موجب ترديد غرب در حمايت از رژيم صهيونيستي شد

واضح آرشیو وب فارسی:حيات: ميزگرد بررسي جنگ 33 روزه و تاثير آن بر منطقه (1) جنگ 33 روزه موجب ترديد غرب در حمايت از رژيم صهيونيستي شد
تهران - حيات

حمله سال 2006 رژيم صهيونيستي به لبنان و دومين سالگرد اين جنگ بهانه اي شد تا در ميز گردي با حضور محمد علي مهتدي و هادي محمدي از كارشناسان مسايل خاورميانه به گفتگو بنشينيم تا از ناگفته ها و ناشنيده هايي كه در جنگ 33 روزه وجود داشت، بگويند، خبرگزاري حيات ميزبان اين ميزگرد كه حاوي تحليل ها و اطلاعات جديدي درباره جنگ 33 روزه است،بود. مشروح اين ميزگرد در 2 شماره از نظر خوانندگان محترم مي گذرد.
محمد علي مهتدي كارشناس مسايل خاورميانه و روزنامه نگار درباره آثار جنگ 33 روزه معتقد است كه اسراييل به دليل ماهيت كاربردي خود براي غرب به عنوان سلاحي در خدمت آنها است و زماني كه اين رژيم شكست را از حزب الله لبنان پذيرفت، غرب و در راس آن امريكا در حمايت خود از رژيم صهيونيستي دچار ترديد شديدي شد.
- به عنوان اولين سوال علل و عواملي كه موجب شد جنگ بين رژيم صهيونيستي و حزب الله درگيرد چيست و چرا جنگ 33 روز ادامه پيدا كرد؟
مهتدي: جنگ 33 روزه بيش از آنچه كه تصور مي شود داراي اهميت است نه تنها براي لبنان، بلكه براي سرنوشت منطقه و فلسطين اشغالي، و در نهايت از آنجايي كه منطقه خاورميانه و مسايل مربوط به آن جهاني است، تاثيرگذار بر دنياي كنوني خواهد بود، ولي متاسفانه اين جنگ به اندازه كافي موشكافي نشده و اهميت و آثارش نيز بررسي نشده است و يكي از دلايلي كه موجب شد من در اين جلسه حضور پيدا كنم احساس نياز براي بررسي اين مساله بوده است.
بعد از پيروزي اول حزب الله در ماه مي سال 2000 كه به عقب نشيني اسراييل انجاميد و همين طور شكست اين رژيم در جنگ 33 روزه سال 2006 ، يك مقطع حياتي پديدار گشت كه بسياري از كارشناسان اين جنگ را آغاز نابودي اسراييل عنوان كردند، و از آنجايي كه منافع رژيم صهيونيستي با منافع قدرت هاي بزرگ در منطقه پيوند خورده، مي توان گفت در سراشيبي قرار گرفتن اسراييل به معناي افول نفوذ قدرت هاي جهاني در منطقه است.
در مقابل ايجاد يك حركت مقاومت موجب استقلال منطقه خواهد شد و به اين دليل استقلال را ذكر مي كنم چرا كه امروز منطقه خاورميانه در اشغال ارتش قدرت هاي بزرگ است و قاعدتا با روندي كه آغاز شده به نظر پايان اين راه به استقلال منطقه از سلطه جويي قدرت هاي بزرگ منتهي مي شود و اين را بيان كردم تا آشكار شود ما صرفا يك كار تبليغاتي در جهت بزرگ جلوه دادن حزب الله انجام نمي دهيم بلكه خارج از همه حب و بغض ها اگر بخواهيم تحليلي منطقي از مسايل ارايه دهيم به اين نتيجه مي رسيم كه پيروزي هاي حزب الله و شكست هاي رژيم صهيونيستي به سمت استقلال منطقه در حركت است.

- همانطور كه مي دانيد تبادل اسرا ميان حزب الله و رژيم صهيونيستي در ماه گذشته انجام شد، برخي از كارشناسان تحليل هايي ارايه مي دهند كه با تبادل اسرا ميان طرفين، پرونده جنگ 33 روزه بسته شده است، نظر شما در اين رابطه چيست؟
مهتدي: يكي از عوامل اثبات اينكه جنگ با تبادل اسرا پايان نمي يابد بحث بازدارندگي است. بازدارندگي به اين معناست كه شما از آنچنان قدرتي برخوردار باشيد كه دشمن هرگز فكر حمله به شما را نكند. و اين بازدارندگي از زمان شكل گيري اسراييل توسط غرب، با اين رژيم همراه بوده است چرا كه غرب و امريكا معتقد بودند اسراييل براي امنيت منطقه بايد داراي حالت بازدارندگي باشد. بايد توجه داشت كه امريكايي ها هميشه دو هدف را در منطقه خاورميانه دنبال مي كنند 1- تضمين صدور نفت 2- حفظ امنيت اسراييل و براي اين دو هدف ايجاد حالت بازدارندگي را براي اسراييل ضروري دانستند.
براي بازدارندگي بايد قدرت اسراييل بر تك تك قدرت هاي منطقه چربش داشته باشد و به آنجايي برسد كه حتي اگر همه كشورهاي منطقه نيز با هم متحد شوند قادر به شكست اسراييل نباشند و اين موضوع ثابت شد كه اسراييل داراي قدرت بازدارندگي است چرا كه در جنگ هاي گذشته اسراييل با اعراب، اين موضوع خود رانشان داد و اعراب در آن جنگ ها شكست را متحمل شدند. ولي حزب الله لبنان براي اولين بار تنوانست اين قدرت بازدارندگي را زير سوال ببرد و حتي نوعي بازدارندگي معكوس را به وجود آورد كه رژيم صهيونيستي هرگاه اراده كرد نتواند حمله اي را صورت دهد.

- اگر امكان دارد در خصوص اين بازدارندگي معكوس توضيح بيشتري دهيد
مهتدي: از زماني كه حزب الله خود را مجهز كرد اسراييل دريافت كه در صورت تجاوز به لبنان حيفا منهدم خواهد شدف حيفا جايي است كه اكثر صنايع نفتي، پتروشيمي و از اين قبيل در آنجا احداث شده است. اسراييل نه تنها نتوانست حتي گلوله اي به سمت لبنان شليك كند بلكه طرح كوچ دادن فلسطينيان يا طرح ترانسفر را نيز نتوانست به اجرا در آورد چون حزب الله هشدار داده بود كه در اين صورت به مواضع اسراييل حمله خواهد كرد.

- آيا اسراييل و امريكا براي از بين بردن اين بازدارندگي حركتي انجام دادند؟
مهتدي: بله آنها به اين فكر افتادند كه چگونه مي شود اين بازدارندگي يا توازن رعب را از ميان بردارند بنابراين طرحي را برنامه ريزي كرده و قرار شد به طور همزمان محل استقرار رهبري حزب الله را نابود كنند و به طور همزمان آنچنان پايگاه هاي موشكي حزب الله را مورد هدف قرار دهند و آتش بريزند كه حزب الله فرصت استفاده از سلاح هاي موشكي خود را پيدا نكند تا اين موازنه رعب براي هميشه برداشته شود بايد توجه داشت كه اين موازنه رعب از سال 2000 آغاز شد كه منجر به عقب نشيني اسراييل گرديد بنابراين اسراييل و امريكا براي از بين بردن اين موازنه وارد جنگ در سال 2006 شدند و فكر مي كردند كه اين جنگ بيش از يك هفته بيشتر طول نخواهد كشيد.
ولي يك هفته به دو هفته، سه هفته و تا پنج هفته ادامه يافت و شكستي ديگر را براي اسراييل رقم زد، اسراييل زماني كه به نقطه نااميدي رسيد شكست را پذيرفت و امروز به اعتراف ايهود باراك وزير جنگ اسراييل قدرت موشكي حزب الله يا همان توازن رعب دو برابر جنگ 33 روزه شده است.

- پس از عدم توفيق رژيم صهيونيستي در نابودي بازدارندگي حزب الله در جنگ 33 روزه فكر مي كنيد اين رژيم طرح ديگري را در آينده عليه حزب الله خواهد داشت؟
مهتدي:نكته اي كه وجود دارد اين است كه رژيم صهيونيستي نمي تواند بپذيرد كه اين موازنه رعب براي هميشه حاكم باشد، آنها 6 سال تلاش كردند كه اين موازنه را از ميان بردارند، اسراييل در صورتي مي تواند حضور داشته باشد كه داراي قدرت بازدارندگي باشد.

- آيا حزب الله لبنان آمادگي انجام چنين جنگي را داشت و به معناي ديگر آيا حزب الله از طرح اسراييل براي حمله به لبنان آگاه بود؟
مهتدي: بله چرا كه اسراييل مانورهايي را در ارديبهشت ماه همان سال انجام داده بود لذا حزب الله از حمله احتمالي اسراييل باخبر بود ولي از تاريخ قطعي حمله اسراييلي ها خبر نداشت از طرفي اسراييل در پي بهانه اي بود كه حمله را آغاز كند و با اقدامي كه حزب الله در 11 ژوييه 2006 انجام داد و مباردت به دستگيري دو سرباز اسراييلي فقط براي تبادل اسرا و سمير قنطار كرد اين بهانه به وجود آمد و اسراييل با اين بهانه وارد جنگ شد. پس از آنكه جنگ از طرف اسراييل آغاز شد حزب الله لبنان ظرف يك ساعت و نيم خود را آماده كرد و توانست با بكارگيري تاكتيك هاي خود اسراييل را شكست دهد و اين نكته ي بسيار مهمي است كه چنين تشكيلاتي تنها در زمان كوتاهي خود را آماده جنگ كند بنابراين متوجه مي شويم كه حزب الله آماده چنين جنگي از قبل بود.

- آيا با شكست اسراييل از حزب الله، در مناسبات بين امريكا و رژيم صهيونيستي تزلزلي ايجاد نشد؟
مهتدي: من از دكتر عبدالوهاب المسيري شنيديم كه ايشان مي گفت: اسراييل يك رژيم با كاركردي ويژه است كه بايد وظيفه اي را انجام دهد و اگر توان انجام آن وظيفه را نداشته باشد ديگر حمايت از آن فايده اي نخواهد داشت و اين مساله به چرايي پيدايش اسراييل توسط غرب باز مي گردد. در واقع اسراييل به عنوان سرنيزه اي در خدمت غرب است به طوري كه اين سلاح هميشه بايد آماده باشد و براي امريكا كار كند ولي مشاهده كرديم كه در جنگ 33 روزه براي اولين بار اين سلاح توان انجام وظيفه خود را از دست داد؛ طرح خاورميانه بزرگي كه توسط امريكا مطرح مي شود اين است كه در منطقه هيچ قدرتي و هيچ مقاومتي وجود نداشته باشد. اين طرح صرفا با شكست و نابودي حزب الله به پايان نمي رسيد بلكه متعاقب آن قرار بود بعد از نابودي حزب الله بلافاصله نيروهاي اسراييلي در منطقه بقاع غربي حركت كرده و خود را به راه بين المللي بيروت – دمشق رسانده و ارتباط بين سوريه و لبنان را قطع كنند، سپس حمله خود را به سوريه آغاز كنند و چه بسا حمله به ايران را، چرا كه حمله به ايران ابتدا ملزم به قطع بازوهاي آن در منطقه است و به همين دليل خانم رايس از انجام اين طرح اطمينان داشت و حالا اگر در عرض يك هفته انجام نگرفت در دو هفته انجام خواهد شد ولي ديديم كه اسراييل در انجام وظيفه خود ناكام ماند.

- چرا با وجود شكست اسراييل خود امريكا وارد جنگ نشد و طرح را به پايان نبرد؟
مهتدي: وقتي اسراييل نتوانست وظيفه خود را انجام دهد به طور حتم امريكا قادر به ادامه طرح نبود چرا كه اسراييل روي زمين است ولي امريكا بر روي ناوهاي خود در دريا قرار دارد. فرض بر اين بود كه اسراييل توانايي انجام اين كار را دارد از طرفي نبايد تصور كرد چون امريكا از رژيم صهيونيستي قدرتمند تر است پس قادر به انجام چنين جنگي خواهد بود.

- بنابراين امريكا از رژيم صهيونيستي نا اميد شد؟
مهتدي: بله و به همين دليل است كه مرحوم دكتر عبدالوهاب المسيري پيش بيني مي كرد كه از اين به بعد غرب در حمايت از اسراييل دچار ترديد شديدي خواهد شد و اگر هم حمايتي مي شود به دو دليل است 1- دليل ايدئولوژيكي و عقيدتي و رابطه رژيم صهيونيستي با نومحافظه كاران امريكا و 2- امريكا بر اين باور است كه اسراييل حداقل به عنوان يك قدرت و لو يك قدرت شكست خورده و ناكارآمد در كنار اين كشور، همين منافع موجود را حفظ كنند تا از بين نرود.
اما به طور كلي حمايت غرب پس از اين جنگ با ترديد مواجه شد و اگر اين حمايت برداشته شود اسراييل نابود خواهد شد چون حمايت هاي غرب به ويژه امريكا موجب نگه داشتن شدن رژيم صهيونيستي بوده است.

- با توجه به اينكه حزب الله يكي از بازوهاي ايران در منطقه است فكر مي كنيد جنگ 33 روزه چه تاثيري بر قدرت منطقه اي ايران و افزايش اين قدرت داشته است؟ ارزيابي شما از اين موضوع چيست؟
مهتدي: بعد از اين پيروزي ، پيروزي هاي ديگري هم به وجود آمد و اين پيروزي ها نه فقط به پاي حزب الله بلكهه به پاي حاميان آن يعني ايران و سوريه هم نوشته شد و همكاري همين مجموعه باعث شد كه غرب و امريكا تغيير سياست داده و به گزارش بيكر هميلتون در رابطه با ايران و سوريه بازگشته و بجاي جنگ به مذاكره روي آورند.

- آقاي دكتر مهتدي در رابطه با جريان هاي داخلي لبنان و تقابل آنها با حزب الله چه نظري داريد؟ اين جريان ها چه نقشي در جريان جنگ 33 روزه ايفا كردند و در كل چه تاثيري بر جنگ داشتند؟
مهتدي: بعد از شكست اسراييل آمريكايي ها طرحي را در داخل لبنان آغاز كردند كه به موجب آن ائتلافي كه حزب الله در لبنان داشت از بين رفت و گروهي عليه حزب الله متحد شدند تا اين جريان را در صحنه بين المللي منزوي كنند و آنرا وادار به خلع سلاح كنند در آن ايام شاهد اين دسته بندي هاي ضد مقاومت بوديم اما بالاخره اين جناح ها كه در راس آنها وليد جنبلاط ، سعد حريري ، سمير جعجع و از اين قبيل افراد بودند به جايي نرسيد. پس از اين آنها در انتخابات رياست جمهوري، كارشكني مي كنند ولي در درگيري هايي كه پديد مي آيد حزب الله ثابت مي كند كه اين جريان ها چاره اي جز تن دادن به خواسته مقاومت ندارند. حوادثي كه در ماه مي در بيروت روي داد منجر به آن شد تا چند هزار ميليشياي مخالف حزب الله آماده شوند - كه تعداد آنها بنا به اعتراف منابع اسراييلي حداقل 3000 نفر بوده است- تا جنگ داخلي را به وجود آورند. ولي همه اين برنامه ها با شكست روبرو شد پس از آن گفتگوهاي دوحه با ميانجيگري قطر آغاز شد و طرف شكست خورده لبنان مجبور به پذيرش همه خواسته هاي جناح اپوزيسيون شد و در نهايت رييس جمهور (ميشل سليمان) انتخاب شد و قرار شد كه كابينه وحدت ملي با داشتن حق وتو توسط حزب الله تشكيل شود.
و اين جريانات تا به امروز پيش مي آيد همينطور قرار است حدود 6 ماه ديگر انتخابات پارلماني انجام گيرد تا پيروزي نهايي حزب الله بدست آيد آخرين پيروزي نيز مبادله اسرا بود كه در مقابل 2 جنازه اسراييلي ها بسياري از شهداي مقاومت باز گردانده شدند همچنين اين حركت منجر به آزادي سمير قنطار كسي كه سالها در اسارت به سر مي برد شد ، نفس اين عمليات موجب شد حمايت ازحزب الله به اوج خود برسد. امروز تنها بحث حزب الله نيست بلكه بحث ايران ، سوريه، حماس و حزب الله است و به طور كلي به اين نتيجه مي رسيم كه در شرايط كنوني حلقه هاي مقاومت در منطقه در اوج قدرت هستند در حالي كه طرف هاي مقابل با ائتلاف عليه مقاومت در حضيض ذلت به سر مي برند از جمله اردني ها، سعودي ها و مصري ها كه مشكلات بسياري را حتي در داخل كشورهاي خود دارند.

- آزادي اسرا توسط حزب الله چه تاثيري بر محبوبيت اين جريان قدرتمند داشت؟
مهتدي: دشمن سعي داشت با وارد كردن حزب الله در دعواهاي داخلي لبنان از محبوبيت آن و سيد حسن نصرالله بكاهد چرا كه حزب الله محبوبيت بسيار بالايي را در جهان عرب بدست آورد و طبق نظر سنجي ها سيد حسن نصرالله به عنوان محبوب ترين شخصيت جهان عرب شناخته شد و حتي شخصيت او با جمال عبدالناصر مقايسه شد. از آنجايي كه سيد حسن يك روحاني شيعه و مورد حمايت ايران و سوريه است، اين امر مورد غضب كشورهاي عربي واقع شد و آنها سعي مي كردند تا به نوعي اين حالت را از بين ببرند . يكي از نتايجي كه تبادل اسرا براي حزب الله داشت خنثي سازي همه اين توطئه ها و محبوبيت هرچه بيشتر حزب الله بود، حزب الله براي اولين بار توانست با محبوبيت خود دامنه مقاومت را گسترش دهد. در بين شهدايي كه حزب الله آنها را از چنگ اسراييل خارج كرد افرادي از كشورهاي ديگر عربي مثل مصر، اردن، سودان، فلسطين و ... مشاهده مي شود كه همه اين موارد باعث افزايش محبوبيت حزب الله در بين ساير كشورهاي عربي شد.

- نكته بارزي كه از خلال جنگ 33 روزه بيرون آمد چه بود؟
مهتدي: جنگ 33 روزه موجب آن شد تا توطئه اشخاص و گروه هايي كه عليه حزب الله بودند رنگ باخته، و فرهنگ مقاومت به منطقه غالب شود. اين براي كشورهايي كه با امريكا و اسراييل دست دوستي داده بودند بسيار بد تمام شد چرا كه آنها مشروعيت خود را از دست دادند و در نهايت موجب شد كه ملت ها به سمتي بروند كه بتوانند حرف خود را بيان كنند، وقتي همه اين موارد را با هم جمع مي كنيم مي بينيم كه تحولي در منطقه در حال رخ دادن است كه اميدوار كننده خواهد بود. اما نكته آخري كه شايد بيان آن خالي از لطف نباشد اين است كه در طول 50 سال اخير نمونه جنگي كه در آكادمي هاي نظامي به منظور پيروزي در جنگ هاي نابرابر تدريس مي شد نمونه جنگ "دن بي ان فو" در ويتنام بود كه در آن جنگ نيروهاي ژنرال جياب برفرانسوي ها غالب شدند و آنها را وادار به عقب نشيني كردند اين جنگ به عنوان نمونه جنگ هاي نابرابر در دانشكده هاي افسري تدريس مي شد اما بعد از جنگ 33 روزه اين جنگ جايگزين جنگ دن بي ان فو شده است چرا كه نمونه جنگ 33 روزه به طور كامل آن جنگ را تحت تاثير قرار داده است.

پايان پيام
يکشنبه 13 مرداد 1387

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: حيات]

[مشاهده در: www.hayat.ir]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 66]