تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 20 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):رسول اكرم صلى الله عليه و آله گروهى را كه كشت و كار نمى كردند، ديدند و فرمودند: شم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1814713520




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گفت وگو با همايون شجريان حكايت مستقل پسر از پدر


واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: گفت وگو با همايون شجريان حكايت مستقل پسر از پدر
گروه فرهنگي؛ يكي از ويژگي هاي موسيقي سنتي ايران در اين روزها حضور پدر - پسري و خانوادگي در عرصه هنر است.حافظ ناظري در كنار شهرام ناظري، صبا و نيما عليزاده در كنار حسين عليزاده، تهمورس و سهراب پورناظري در كنار كيخسرو پورناظري، سهيل ذوالفنون در كنار جلال ذوالفنون يا چيدمان خانوادگي گروه كامكارها و البته همايون و مژگان شجريان در كنار محمدرضا شجريان. اين حضور خانوادگي و پدر - پسري سنت است چنان كه در آغاز موسيقي رديفي ايران در دوران قاجار هم مي توان آن را در خانواده فراهاني سراغ گرفت؛ خانواده يي كه موسيقي رديفي را كه اين روزها به ما رسيده پي ريزي كردند. اما در موسيقي سنتي اين روزها پسران در سايه پدران قرار نگرفته اند كه گاهي مي بينيم پسران، پدران را به سوي مرزهاي جديد مي برند. چيزي كه در تجربه هاي شهرام و حافظ ناظري مشخص است. تهمورس ناظري به گونه يي ليدر گروه پورناظري ها نشان مي دهد. عليزاده ها كه به طور كل قصه يي متفاوت دارند. حسين عليزاده بيش از آنكه مرد موسيقي سنتي باشد مرد تجربه هاي متفاوت موسيقي سنتي بوده است. اما در اين ميان حكايت همايون شجريان به گونه يي ديگر رقم مي خورد. او تا زماني كه در كنار پدر قرار دارد مرد موسيقي سنتي است. حافظ سنت ها كه نزديك ترين موسيقي را به موسيقي رديفي و رپرتوار كلاسيك اين موسيقي ارائه مي دهند.اما وقتي پاي كارهاي مستقل او پيش مي آيد وضعيت به گونه يي ديگر مي شود. همايون شجريان تاكنون پنج آلبوم به شكل مستقل ارائه داده است كه در بعضي از اين آثار از جمله «نقش خيال» به آهنگسازي «علي قمصري» نشان داده است از تجربه هاي متفاوت هم هراسي ندارد. او در آلبوم آخر خود «با ستاره ها» خود را پايبند رپرتوار كلاسيك موسيقي سنتي نشان نداد. اين آلبوم مجموعه يي از چند تصنيف است. سياست رفتاري او نيز در نوع خود جالب است. او آرام آرام به سوي تجربه هاي جديد گام برمي دارد. تاكيد مي كند ريتم زندگي انسان امروز تغيير كرده است كه در موسيقي او هم تاثير خواهد گذاشت اما از سوي ديگر روي حفظ سنت ها پافشاري مي كند. درحالي كه در عمل خود را علاقه مند به تجربه هاي متفاوت نشان مي دهد. در كنار محمدرضا درويشي در پروژه عبدالقادر مراغي كار مي كند كه موسيقي متفاوت با موسيقي رديفي است. يا شنيده مي شود كه قرار است در كنار حميد متبسم اپرت اجرا كند. همايون شجريان با همين پنج آلبوم خود نشان داده است مي توان پرونده مستقلي از پدرش براي او باز كرد. اما نكته آخر اينكه اگر در مورد يك خواننده جوان در مرحله اول درباره توانايي هاي اجرايي او صحبت مي شود كه آيا او مي تواند يا نه و صحبت درباره سبك و شيوه در مرحله بعد قرار مي گيرد درباره همايون شجريان چنين نشد. از همان آغاز همه سبك و شيوه او را مورد بررسي قرار دادند. انگار كه پسر محمدرضا شجريان وظيفه دارد خوب بخواند و اين هيچ امتيازي براي او محسوب نمي شود.

باربد اعلايي

در گفت وگو با همايون شجريان اگر به كارهاي متفاوتش اشاره كنيد او روي حفظ سنت ها تاكيد مي كند، اگر او را مرد موسيقي سنتي خطاب كنيد، اشاره به تحول و نيازهاي امروز جامعه مي كند، پس همايون شجريان را مي توان يك اصلاح طلب آرام ناميد. به بهانه كنسرت همايون شجريان با گروه دستان به گفت وگو با او نشستيم.

---

-سال گذشته پدرتان در گفت وگويي با بي بي سي اعلام كردند قرار نيست در اين سن و سال چيز تازه و متفاوتي خلق كنند و اشاره كرده بودند به شما و گفته بودند نوآوري و كار جديد در موسيقي سنتي كار كساني مثل همايون غشجريانف است. مي خواهم تصور شما را از نوآوري در موسيقي سنتي بدانم و اينكه آيا شما خودتان را ملزم به اين نوآوري مي دانيد؟

منظور پدر (حتي اگر از من هم اسم برده باشند) يك نسل است. هر نسلي به فراخور شرايط فرهنگي، اتفاقات اجتماعي و روابط فرهنگي با كشورهاي ديگر فرزند زمانه خود مي شود كه حالا ممكن است كارشان هم با نسل هاي قبل متفاوت باشد. ولي فكر مي كنم اصرار روي نوآوري به نتيجه جالبي ختم نمي شود. به نظرم اين پافشاري براي نوآوري، غيرطبيعي است. خلاقيت و نوآوري به شكل طبيعي بايد در هنرمند بجوشد و پيش بيايد. اين را هم در نظر بگيريد كه نوآوري و ايده هاي جديد ممكن است در آغاز كساني را با خود همراه كند اما در درازمدت نشاني از آن نباشد و البته بالعكس. اما اين تصور كه عده يي بايد بنشينند كنار هم و بگويند حالا چگونه بايد نوآوري كنيم را درك نمي كنم. نوآوري و ايده هاي جديد به شكل طبيعي در زندگي هنري بعضي از هنرمندان رخ مي دهد. ممكن هم است ساليان سال اين اتفاق نيفتد. اما شرايط به گونه يي است كه دغدغه امروز من هم مثل بسياري ديگر حفظ كردن اندوخته هايي است كه داريم. ما بايد در موسيقي ايراني حداقل 100 نفر خواننده خوب و قدرتمند داشته باشيم كه نداريم و اين معضل است. وقتي چنين شرايطي وجود دارد طبيعي است كه عمده تلاش ها صرف حفظ از پيش مانده ها مي شود. اينكه ابتدا بتوانيم اسطوره هايي مثل بزرگان موسيقي سنتي در گذشته داشته باشيم و بعد به مرزهاي جديد و گام هاي بعدي فكر كنيم. آنچه گفتم يك دغدغه و نظر در حوزه تئوري است اما در عمل اين زمان و اجتماع است كه سمت و سوي هنر را مشخص مي كند و هميشه به اقتضاي زمان موسيقي شكل مي گيرد.

-در اين پنج آلبومي كه از شما منتشر شده است در بعضي مواقع پايبند به رپرتوار كلاسيك موسيقي سنتي (پيش درآمد، درآمد، آواز و...) نبوده ايد و اركستر هم در چهار مورد با شكل و شمايل كاملاً سنتي آن تعريف نمي شود. آيا مي توان اينها را گام هاي همايون شجريان به سمت صدايي متفاوت از صداي تثبيت شده موسيقي سنتي دانست؟

نه، براي هنرجويي مثل من آرزوست كه كار متفاوت آن هم از نوع ماندگارش ارائه كنم، اما هيچ اصراري براي انجام كار متفاوت ندارم. دريچه هاي ذهن و نگاهم هميشه باز بوده كه اگر قرار است جايي اين اتفاق بيفتد از آن استقبال كنم و در آن غرق شوم. (البته طبيعي است در حوزه موسيقي و ديدگاه هاي مورد علاقه خودم .) در اين پنج آلبوم هم اگر جايي ديده ام كه امكان ارائه يك كار متفاوت چه از لحاظ رنگ آميزي و چه از لحاظ فرم وجود داشته از آن استقبال كرده ام. ضمن اينكه تفاوت ها و ايده هاي نويي كه در اين پنج كار مستقل من وجود دارد به گونه يي نيست كه بتوان از آنها به عنوان يك تحول چشمگير ياد كرد و گفت كه از بن و ريشه چيزهايي را تغيير داده ام، ولي هميشه از رفتن به سوي فضاهاي جديد استقبال كرده ام. اگر امكاني براي كار نو كردن فراهم بوده است آن را انجام داده ام. در آينده هم به همين صورت خواهد بود و اگر فرصتي پيش بيايد كار نو و متفاوت انجام خواهم داد. اما روي طبيعي بودن اين نوآوري تاكيد دارم. زماني پيش مي آيد كه يك ملودي در ذهنم شكل مي گيرد و آن را يادداشت كرده ام. بعدتر ديده ام كه فرم خاصي دارد، اما من هيچ گاه تصور اين را نداشته ام كه فرم متفاوتي خلق كنم. حالا حتي ممكن است اين فرم متفاوت ايده ارزشمندي هم نباشد، اما آن را نگه داشته ام كه شايد بتوانم روي آن فكر كنم و به آن انسجام ببخشم و از لحاظ ملودي پردازي، يك فرم ديگر هم در تصنيف ساختن ارائه بدهم. اينها اتفاقات طبيعي است كه در زندگي هنري هر كسي پيش مي آيد و به نظرم طرح هاي نو بايد به همين سادگي شكل بگيرند. ضمن اينكه اعتقاد دارم نوآوري و خلاقيت در نتيجه تجربه و تسلط به دست مي آيد. كمتر ديده ايم نابغه يي بيايد و در يك شب چيزي را ارائه بدهد كه هم با تمام چيزهايي كه ديگران خلق كرده اند متفاوت بوده و هم با فرهنگ اين سرزمين منطبق باشد. قبول دارم كه هنرمند بايد به مرزهاي جديد و خلق آثار متفاوت فكر كند. اين درست است كه بايد دريچه هاي ذهن هنرمند روي تجربه نشده ها باز باشد، اما اصرار كردن روي اين مساله را غيرطبيعي مي دانم. فكر مي كنم همين كه هنرمند در پي اين باشد كه در جا نزند و خود را تكرار نكند باعث خواهد شد آثار متفاوت نيز در كارنامه او به شكل طبيعي اتفاق بيفتد.

-بگذاريد اين مساله را به گونه يي ديگر مطرح كنم. شخصيت هنري شما به واسطه حضور در كنار پدرتان شكل گرفت كه ايشان هم معمولاً با اركستر سنتي كار مي كنند و پايبند به رپرتوار كلاسيك موسيقي سنتي هستند. حالا وقتي شما چنين نمي كنيد و با اركستر متفاوتي كار مي كنيد كه بيشتر رنگ و بوي اركستر ملي دارد اين طور به نظر مي آيد كه به دنبال راه ديگري هستيد. اما شما در حال حاضر به گونه يي صحبت مي كنيد كه انگار اتفاق ها ناخودآگاه بوده، در حالي كه با توجه به تاكيدي كه بر هر پنج آلبوم خود داريد اينها كاملاً فكر شده و از قصد به نظر مي آيد.

من نمي گويم ناخودآگاه است. اتفاقاً آگاهانه هم بوده است، اما اصراري هم به نوآوري نداشتيم، فقط اگر امكاني بوده از آن استفاده كرديم. براي مثال من ساز گيتار را دوست دارم. هميشه دوست داشته ام در جايي از آن استفاده كنم. در فرم كار آقاي قمصري در آلبوم نقش خيال و فرم آوازي كه من براي آن آلبوم طراحي كرده بودم اين امكان وجود داشت كه بتوانيم از اين ساز استفاده كنيم. اين ايده در ذهن من وجود داشته، اما هيچ وقت فرصت عمل به آن پيش نيامده بود. براي اجرايي كردن آن بايد منتظر بستر مناسب مي ماندم كه اينجا در آلبوم نقش خيال پيش آمد. گاهي پيش مي آيد آهنگساز كاري را به شما پيشنهاد مي دهد، كار در ذهن شما نقش مي بندد تا حدي كه با خود مي گوييد در اين كار مي توانم فلان شعر را بخوانم و اين شعر با اين موسيقي به نظرتان سازگار مي آيد و حتي به اين فكر مي كنيد كه چقدر كار متفاوتي خواهد شد. اما اين ايده متفاوت در جريان طبيعي خلق كردن شكل گرفته است. بستر مناسبي پيش آمده و بعد جوشش، نوآوري و كار متفاوت در دل آن شكل مي گيرد؛ من به اين مي گويم نوآوري طبيعي.

-معمولاً آهنگسازان كار را آماده به شما پيشنهاد مي دهند يا اينكه از قبل صحبت و مشورتي بين شما و آهنگساز رد و بدل مي شود؟

معمولاً كار به شكل آماده پيشنهاد مي شود. گاهي ممكن است از قبل هم صحبتي داشته باشيم كه مثلاً در فلان فضا حركت كنيم و بعد آهنگساز با ذوق و سليقه خود مجموعه يي را آماده كرده است. به ندرت هم پيش آمده شعري را پيشنهاد داده باشم. اگر بعد از شنيدن كار احساس كنم با آهنگساز هم سليقه بوده ايم كار را شروع مي كنيم. در اين مرحله وارد گفت وگو مي شويم. ممكن است تغييراتي بدهيم و چيزهايي را حذف كنيم. در اينجا بحث سليقه مطرح است وگرنه آهنگساز و تنظيم كننده كار خود را بلدند و فقط تلاش مي كنيم با گفت وگو به يك سليقه مشترك برسيم. روي انتخاب آوازها، نام قطعات، ترتيب و چيدمان قطعات صحبت مي كنيم تا به نتيجه نهايي برسيم.

-يكي از آسيب هايي كه در حوزه آواز ايراني مطرح است اپيدمي شجريان خواني است. يعني بسياري از چهره هاي تازه نفس آواز ايراني سعي مي كنند مثل محمدرضا شجريان بخوانند، به گونه يي كه بخش عمده يي از مخاطبان تصور مي كنند اين جوانان بايد از شاگردان آقاي شجريان باشند. در حالي كه ايشان در اين سال ها خيلي درگير مقوله آموزش نبوده اند. مي خواهم نظر شما را درباره تقليد كردن نسل جوان از پدرتان بدانم؟

فكر مي كنم اين نتيجه تاثيري است كه اين سبك و شيوه روي مخاطبان خود داشته است. اين فرم آواز در سطحي از سوي پدر ارائه شده كه شنونده را جذب خود مي كند. اين نكته در مورد خوانندگان جوان هم صدق مي كند. اعتقاد دارم خواننده جوان بايد از اين شيوه عبور كند اما حتي اگر تصميم دارد به شيوه ديگري رو كند آن را بشناسد و تجربه كند. حالا عده يي در همين شيوه باقي مي مانند، در آن گير مي افتند و شايد هم سليقه آنها به گونه يي است كه دوست دارند به همين شكل بخوانند. اما در كل نمي توان كسي را منع كرد كه فلان شيوه را نخواند يا همه شيوه فلاني را بخواند. خواننده يي به نام محمدرضا شجريان شيوه يي را در آوازخواني ارائه كرده است و عده يي دوست دارند آن را دنبال كنند. اين سليقه و انتخاب آنهاست و نمي توان آنها را از اين كار منع كرد. اما خود من اعتقاد دارم جامعه آواز ما از سبك و شيوه هاي مختلفي تشكيل شده است. چقدر بهتر مي شود وقتي صداي خواننده يي كه با يك سبك و شيوه ديگر سازگار است آن سبك و شيوه را احيا كند و ادامه دهنده آن باشد. گاهي مي بينيم صداي خواننده يي سازگار با سبك محمدرضا شجريان نيست اما اصرار دارد در اين سبك بخواند. اين اصرار هنرمند را عقب مي اندازد. هيچ اشكالي ندارد اين سبك را هم تجربه كند، اما اصرار روي آن باعث عقب افتادن آن هنرمند مي شود. صداي آقاي فاخته يي يك شخصيت خاص دارد كه باعث شده فرمي خاص ايشان ايجاد شود، يا صداي استاد ظلي شخصيت خاصي دارد كه باعث مي شود در فرم ايشان اوج خواني، سرعت تحرير و... را ببينيم. حالا اگر من صداي درشتي در بم خواني داشته باشم و تصميم به كار كردن در شيوه ايشان بگيرم به هيچ جايي نخواهم رسيد. پس بهتر است دنبال شيوه يي بروم كه با صداي من سازگار باشد. يكي صدايش با فرم طاهرزاده سازگار است و ديگري با فرم آواز همايون پور پس بايد همان را ادامه بدهد.

-شما به غير از فرم و سبك آقاي شجريان فرم هاي ديگر را هم تجربه كرده ايد؟

بله، اغلب فرم ها را كار كرده ام. البته نه به آن معني كه روي هر فرم چند سال شاگردي كرده باشم ولي روي كنجكاوي خودم اكثر فرم ها را گوش كرده ام، نكاتي را كه بايد فرا گرفته ام و حداقل با آنها آشنا شده ام. هنگام كار و آشنايي با فرم هاي مختلف، مهم ترين نكته اين است كه بتوانيد تشخيص دهيد صداي شما با كدام فرم سازگار است. قبول دارم كه در درجه اول علاقه فرد مطرح است. كسي اصلاً آواز را به اين عشق آغاز مي كند كه بر فرض مثل استاد بنان بخواند. نمي شود او را منع كرد كه شما مثل آقاي بنان نخوان و مثل آقاي شجريان بخوان. اما در مرحله بعد خود آوازخوان جوان بايد بين فرم هاي ممكن، سازگارترين فرم را با صدايش انتخاب كند. نكته مهم تر اينكه بايد اين امكان وجود داشته باشد كه همه سبك ها در دسترس هنرمندان جوان باشد. در جامعه آواز امروز ما خيلي ها نمي دانند چگونه مي توانند اين سبك ها و فرم هاي مختلف را دنبال كنند. به همين خاطر در آغاز گفت وگو روي حفظ داشته ها تاكيد كردم.

-شما فكر مي كنيد به صداي مستقل و خاص خودتان دست پيدا كرده ايد؟

فرم صداي من همان چيزي است كه تاكنون شنيده شده است. فرض كنيد من بخواهم كاري را در شيوه استاد بنان بخوانم. آن وقت بايد در صداي خود تغيير ايجاد كنم و سراغ صداي ساختگي بروم. صدا ساختن يعني صدا را به يك شكل ديگر تغيير دادن؛ چيزي مثل تقليد صدا. مثلاً اگر بخواهم مثل استاد بنان بخوانم بايد با توجه به فيزيك صداي خودم تغييراتي به لحاظ شدت تحرير و فرم تحرير ايجاد كنم. زماني كه روي شيوه هاي مختلف كار مي كردم، چند و چون اين تغيير صدا دادن و صدا ساختن ها را تا حدودي پيدا كرده بودم. البته در جاهايي هم با توجه به طبيعت صداي هر فردي ديگر امكان اين صدا ساختن وجود ندارد اما آنچه برايم محرز شده اين است كه اگر بخواهم خودم باشم و با صداي خودم بخوانم، جنس صداي من همين است كه تاكنون خوانده ام و نمي توانم آن را كاري بكنم.

-بگذاريد عيني تر صحبت كنيم. وقتي اولين آلبوم شما در كنار پدرتان منتشر شد، خيلي ها اشاره مي كردند به شبيه بودن صداي شما با پدرتان يا مثلاً در آلبوم هايتان كارهايي وجود دارد كه صداي همايون شجريان در آنها كاملاً يادآور صداي محمدرضا شجريان است. اما براي مثال در آلبوم «با ستاره ها» و در قطعه اول صدايي مستقل مي شنويم.

اين بستگي به شرايط قطعه دارد. براي مثال در تصنيف اول آلبوم «شوق دوست» ساخته آقاي ضرابيان با صدايي نيمه فوسه (زمزمه وار) خوانده ام كه از شدت صداي طبيعي من دور است اما من سعي كردم آن را به حالت زمزمه بخوانم. اين تغييراتي است كه با توجه به شرايط قطعه شما مي توانيد ايجاد كنيد. در كنسرت اخير تصنيفي وجود دارد از ساخته هاي آقاي فرجپوري به نام «وطن» كه در اين تصنيف چند بار تغيير لحن مي دهم. متناسب با شعر گاهي لحن تندتر و كوبنده تر است و در جايي محزون تر است. گاهي يك تصنيف ايجاب مي كند كه فرم صداي شما عوض شود.

-چيزي كه من متوجه شدم اين است كه شما نگراني اين را نداريد كه صداي شما را شبيه به صداي پدرتان بدانند.

نه، چرا بايد نگراني داشته باشم؟

-خيلي از هنرمندان جوان در شرايط شما نگران استقلال هنري خود هستند. شايد دوست ندارند حداقل در كارنامه هنري شان نام شان در كنار نام ديگري مطرح شود. شما با اين مساله مشكلي نداريد؟

من اصلاً به اين مساله فكر نمي كنم كه بخواهم با آن مشكلي داشته باشم يا نداشته باشم. مساله من فقط كاري است كه مي خواهم ارائه بدهم. اما در ارتباط با پدرم هميشه برايم لذت بخش بوده كه در كنارشان بخوانم يا زير سايه شان باشم.

-اين مساله در تاريخ هنر نمونه هايي دارد كه فرزندان هنرمندان بزرگ وقتي مي خواهند وارد كار هنري شوند با يكسري حاشيه روبه رو مي شوند.

من دنبال هيچ كدام از حاشيه هايي كه اين شرايط مي تواند به وجود بياورد نيستم. به آنها فكر هم نمي كنم. فقط مي خواهم كار خودم را بكنم و كاري را كه دوست دارم انجام دهم. همان طور كه اگر تفاوت و استقلالي در كارم ديده شده به قصد متفاوت بودن با پدر نبوده، اگر استقلالي هم در كارم نمي بينيد باز به قصد تقليد از ايشان نبوده است. گفتم كه مشكلي با زير سايه ايشان بودن ندارم. زير سايه بودن زماني اشكال است كه در كار من نقص و ايرادي باشد و سعي كنم با زير سايه ديگري قرار گرفتن ضعف خود را بپوشانم. اين زير سايه بودن زماني عيب است كه من توانايي كاري را كه بايد انجام دهم، نداشته باشم و خودم را پشت اسم پدر پنهان كنم. وقتي مي توانم به توانايي هاي خودم متكي باشم مشكلي ندارم زير سايه ايشان باشم و برايم اهميتي ندارد كه بخواهم حتماً مستقل باشم.

-در زمينه انتخاب شعر به نظر مي آيد انتخاب هاي شما به سعدي، حافظ و در شاعران معاصر به فريدون مشيري خلاصه مي شود.

اين چنين پيش آمده است. گاهي پيش مي آيد كه براي يك آواز چند شعر را، چه از شاعران معاصر و چه از شاعران كلاسيك، در نظر گرفته ام اما در نهايت شعر سعدي بيشتر با آن كار همخوان بوده و در نتيجه شعر معاصر را كنار گذاشته ام. يا مواقعي پيش مي آيد كه بين انتخاب ها، شعر حافظ يا سعدي را قدرتمندتر ديده ام اما انتخاب يك شعر از آثار شاعران معاصر بيشتر با فضاي كار منطبق بوده است.

-گفته مي شود آواز ايراني با شعر معاصر چندان سازگار نيست و به همين دليل با اين حجم بالاي سعدي خواني و حافظ خواني در موسيقي سنتي روبه رو مي شويم.

آواز ايراني جمله بندي ها و ساختار خاص خود را دارد. وقتي قرار است شعر نو مورد استفاده قرار بگيرد به شكل طبيعي فرم آواز هم تغيير خواهد كرد. در مواجهه با شعر نو گاهي مجبوريد از تحريرهاي زياد پرهيز كنيد. آواز در اين كارها بيشتر نتيجه ملودي پردازي است و حتي ممكن است گاهي به دكلمه كردن شبيه شود. خواندن آثار بعضي از شاعران معاصر مثل آقاي شاملو دشوارتر است تا خواندن كارهاي اخوان ثالث يا مشيري. بعضي از شعرهاي شاعران معاصر به خاطر لغات به كار رفته يا وزن متغير خيلي سخت در قالب آواز قرار مي گيرند. گاهي انرژي بسيار زيادي مي برد و گاهي هم غيرممكن است.
 يکشنبه 13 مرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[مشاهده در: www.iribnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 406]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن