واضح آرشیو وب فارسی:قدس: مهران رجبي بازيگر سريالهاي «روزگار قريب» و «سه در چهار» در تحريريه قدس: دو ريال وسواس هم خرج نقشهايم نكرده ام!
* تكتم بهاردوست
آنقدر بي ريا و بي تكلف است كه نه هفت دقيقه كه هفت ثانيه هم طول نمي كشد و دوست مي شود. چند روز قبل، مهران رجبي
ميهمان تحريريه روزنامه قدس بود. او استاد بازي نقشهاي كوتاهي است كه در گوشه و كنار يك فيلم شكل مي گيرند و هرگز هم گم نمي شوند! از قبل اصلاً قرار نبود كه مصاحبه اي در كار باشد، گفته بود: «مي آييم يك چايي مي خوريم و روزنامه را مي بينيم»! گفته بود كه: «به بچه ها مي گويم مي خواهم ببرمشان خواجه ربيع را نشانشان بدهم، شما هم چيزي نگوييد»! گفته بود كه اين ديدار بيشتر از نيم ساعت طول نكشد، ولي گفتگوي ما با او بعد از يك ساعت، تازه هنوز گل انداخته بود و به لطف دوستان، از هر دري سخن رفت و رجبي با كلام شيرينش، يك مصاحبه نسبتاً جدي را به گفتگويي دلپذير و شيرين تبديل كرد.
مهران رجبي براي اولين بار در مجموعه تلويزيوني «بچه هاي مدرسه همت» به كارگرداني رضا ميركريمي در نقش ناظم مدرسه بازي كرد و بعدها در فيلمهاي ديگر ميركريمي مانند «كودك و سرباز» و «زير نور ماه» هم به عنوان بازيگر حضور پيدا كرد. بازي او در نقش مدير حوزه علميه در فيلم «زير نور ماه» تحسين همگان را برانگيخت و پس از آن بود كه نقشهاي ديگرش را در فيلمها و سريالهاي مختلف بازي كرد. با اين بازيگر سينما و تلويزيون با محوريت نقشهاي او در دو سريال «روزگار قريب» و«سه در چهار» به گفتگو نشستيم.
***
*آقاي رجبي! اگر اجازه بدهيد با اين پرسش شروع كنم كه در مصاحبه اي گفته بوديد دوست نداريد بيش از حد در تلويزيون ديده شويد، چرا؟
**چون اين روزها پيشنهاد كار زياد است. به اين شكل، حضور تو براي بيننده ايجاد خستگي مي كند و اينكه بيننده هر كانالي را عوض كند تو را ببيند، چندان مطلوب نيست.
* شما در اغلب بازيهايتان خوب ظاهر شده ايد. چرا تا به حال اين مسأله باعث نشده كه كارگرداني از شما براي بازي در يك نقش اصلي دعوت كند؟
** شايد طول و عرض هنري من به درد نقش اول نخورده است! اين را بايد از كارگردانها پرسيد، اما من چنين نگاهي ندارم. امروز من يك قراردادي را امضا كردم. خانم برنامه ريز به من گفت كه فيلمبرداري حدود 25 روز طول مي كشد. من از ايشان خواهش كردم كه اگر ممكن است طوري برنامه ريزي كنيد كه فيلمبرداري 4 تا 5 روز بيشتر وقت من را نگيرد. ايشان به من گفتند: اولين بار است كه مي بينم كسي چانه مي زند كه كار كم بشود! در واقع، خود من هم لذت نمي برم كه خيلي ديده شوم. شايد به اين دليل كه در همين نقشهاي كم هم، زياد ديده شده ام. همان طور كه قبلاً هم گفته ام، هميشه در شبكه هاي مختلف تصوير من بوده است، اما من مي خواهم همين قدر هم نباشد؛ يعني هر چه مي تواند كمتر باشد. هر نقشي براي من يك تجربه است. البته سفارش نقش اصلي هم تا حدود كمي داشته ام، اما هيچ وقت فرصت نكرده ام. هميشه درگير كارهاي ديگر بوده ام.
* اما همين نقشهاي كوتاه شما هم تنوع بسياري داشته. اين انتخابها چطور صورت مي گيرد؟ آيا هر نقشي را مي پذيريد و بعد سعي مي نماييد كه از عهده اش بر بياييد يا به تواناييهايتان هم توجه مي كنيد؟
** نه! خيلي جاها پيش آمده كه نقشي را نپذيرفتم، اما يك جاهايي هم مي دانم اگر كسي از من براي نقشي دعوت كرده، بر اين اساس بوده كه آن نقش با من همخواني داشته است؛ مثلاً خيلي ها مي گويند: «اين نقش را براي تو نوشته ايم».
* جايي گفتيد كه براي قبول يك نقش، برايتان فرقي نمي كند كه از قبل فيلمنامه را به طور كامل بخوانيد يا نه. درست است؟
** بله، ولي به كارگردانش بستگي دارد، مثلاً در مورد كارگرداني مثل كيانوش عياري، قضيه فرق مي كند. اساساً كاري كه او مي سازد، خيلي احتياجي به اين ندارد كه حتماً فيلمنامه اي در كار باشد، چون او اهل تغيير است و در زمان ساخت، فيلمنامه را خيلي تغيير مي دهد و ممكن است اصلاً داستان كاملا عوض شود و ما تا تكرار قسمت آخر هم باور نمي كنيم كه كارمان در اين سريال به پايان رسيده است!
* اين روزها شاهد هنر نمايي شما در دو نقش متفاوت در دو سريال بوديم، دو سريال با دو موضوع مختلف. يكي سريال تاريخي و ديگري طنز. با توجه به اينكه شما در يك دوره، بسيار سختگير بوده ايد و نقشهاي متفاوتي را انتخاب مي كرديد، چطور شد كه اين دو نقش را پذيرفتيد؟
** خيلي رك بگويم من به بازيگري نچسبيده ام! من به بازيگري اين طور نگاه نمي كنم كه به يك جايي رسيده ام. من هيچ وقت فكر نكرده ام كه به قله بازيگري رسيده ام و تا الان هم، هيچ نقشي را با وسواس قبول نكردم؛ يعني دو ريال وسواس هم خرج نقشهايم نكرده ام، براي اينكه هر نقشي را يك تجربه مي دانم. قرار نيست كه هميشه نقش مثبت بازي كنم، يا نقش منفي بازي كنم. بازيگري براي من فقط يك شغل است، البته شغلي نه چندان لذت بخش و خيلي جاها سخت و دردناك است.
*يعني اينكه هر كاري پيش بيايد قبول مي كنيد؟
** نه، ولي سليقه هايي هم دارم و كار را سبك و سنگين مي كنم. بي رودربايستي، مسأله مالي اش، كارگردانش و اين جور چيزها برايم مهم است.
* پس براي شما اين شرايط اقتصادي است كه تعيين كننده بوده؟ اينكه بخواهيد بازيگري را به عنوان شغل دوم حساب كنيد ...
** نه، من معلم بوده ام و هجده سال هم سابقه كار دارم و آدم عاقل هم كه لگد به بخت خودش نمي زند! بايد خودمان را به يك جايي برسانيم ديگر! مي گويند كسي كه ماهيگيري مي كند بايد يك جا بنشيند تا ماهي ها جذب شوند و كسي كه مرتب جايش را عوض مي كند، ماهيگير نيست! ضمناً كسي هم كه مرتب شغل عوض كند، به نتيجه نمي رسد. به هر حال، با كمك برنامه ريزهاي فيلمها، يك جوري بين اين دو توازن برقرار مي كنيم!
* يك نقطه مشترك بين تمام بازيهاي شما هست و آن هم طنازي خاص شماست. اين هنر خود شماست يا خواست كارگردانها؟
** من اگر بگويم آدم باحالي هستم كه نمي شود! خودتان يك چيزي بنويسيد!
* مي خواهم بدانم كه مثلاً كارگردان دستتان را در گفتن ديالوگها باز مي گذارد؟
** آنهايي كه براي بازيگري به دنبال من مي آيند؛ مثلاً در فيلمنامه جديشان، يك رگه طنز دارد، قبلش به من مي گويند كه: «اين فيلم طنز نيست، ولي اين آدم باحال است. اصلاً خود توست»! كه من صد بار اين جمله را شنيده ام و گاهي هم فكر مي كنم سر كارم مي گذارند! گاهي نويسنده با روحيات من آشناست و بر مبناي شخصيت من مي نويسد. حتي كيانوش عياري در جايي گفته بود كه: «اگر مهران رجبي نبود كه نقش پدر دكتر قريب را بازي كند، من نقش را جور ديگري مي نوشتم».
* اين قضيه از جهاتي براي بازي شما نكته مثبتي است و از لحاظي هم نكته منفي، و اين خطر هم هست كه مهران رجبي به دليل همان طنازي كه در بازي اش دارد، به يك تيپ تبديل شود!
** نه، اين طور هم نيست! اتفاقاً من هم اوايل اين طوري فكر مي كردم، ولي واقعاً اين طور نيست. من خيلي با اين گفته شما مشكلي ندارم، اما يك كلام ختم كلام، گريزي از تيپ شدن در بازي نيست!
* آقاي عياري، با چه نگاهي شما را براي نقش «آميرزا علي اصغر» پدر دكتر قريب انتخاب كرد؟
** او بازي ام را در فيلم «زير نور ماه» ديده بود و به من گفت كه: «فكر كردم تو به درد اين نقش مي خوري» قرار هم نبود كه نقش من اينقدر زياد باشد، اما بعدها بنا به دلايلي ايشان تصميم به اين كار گرفتند. حتي يك روز عياري به من گفت كه:«من ديشب تصميم گرفته ام كه تو نقش پيري قريب را هم بازي كني» كه در آن صحنه با ناصر هاشمي بازي داشتم. گفت «يك كاري كن كه من بازيگر جديد نياورم كه كلامش و حالتش با تو فرق كند»! من هم با شك و ترديد رفتم زير گريم تا ببينم چه از آب در مي آيد! براي خود من هم جالب بود كه ببينم مي توانم نقش يك پيرمرد 90-80 ساله را بازي كنم يا نه؟ بالاخره سكانس را گرفتيم و فرداي آن روز آقاي عياري به من گفت كه: «من ديشب از ذوق خوابم نبرد. سكانس همان طور كه مي خواستم از كار در آمده بود».
البته خود عياري هم تذكرهاي به موقع مي داد كه مثلاً «صدا را خروسك دار كن، لبت را يك كمي تكان بده و خيلي براق نگاه نكن و ...» يك عينك ته استكاني هم زده بودم كه خيلي حال مي داد. حتي وقتي مي خواستم از پله ها بالا بروم، واقعاً جلوي پايم را نمي ديدم و پاهايم قاطي مي شد و اين كار را خيلي واقعي مي كرد. در واقع آن ترس، به در آمدن نقش من كمك مي كرد.
* متأسفانه اين روزها باب شده كه سريالها را بدون داشتن فيلمنامه مي سازند و فيلمنامه سر صحنه نوشته مي شود و به اصطلاح داغ داغ به دست بازيگران مي رسد. ظاهراً «روزگار قريب» هم از اين قاعده مستثنا نبود. اين شيوه كار، بازيگري را براي شما سخت نمي كرد؟
** بله، درست است و دليل اينكه اين كار هم سه سال طول كشيد، به دليل همان فيلمنامه بود و دلهره هايي كه سر صحنه پيش مي آمد و اين، خيلي كار را سخت مي كرد.
* آقاي رجبي! اگر اجازه بدهيد سؤالي هم درباره سريال «سه در چهار» بپرسم. نقش رضا عطاران در اين سريال تا چه حد است؟ آيا مي توانيم بگوييم كه «سه در چهار»، كار غير مستقيم عطاران است؟
** رضا عطاران در اين سريال مشاور فيلمنامه بود و هر دو سه روز يك بار سري به سريال مي زد، چون درگير دو كار سينمايي بود، اما وقتي هم كه مي آمد مجيد صالحي، نفسي تازه مي كرد و كلي خوشحال مي شد. رضا خيلي در اين كار دخالت داشت، اما هنر و استعداد مجيد صالحي را هم ناديده نگيريد!
* ولي اين سريال از بسياري جهات، خيلي شبيه كارهاي رضا عطاران است. شايد هم نگاه صالحي به نگاه عطاران نزديك است!
** سخن شما از اين نظر درست است كه ما تا به حال كاري از مجيد صالحي نديده ايم كه بر آن اساس قضاوت كنيم.«سه در چهار» كار اول مجيد صالحي است و مي تواند متأثر از كار رضا عطاران باشد.
* نظرتان درباره طنزهاي شبانه كه چند سالي هم هست كه توليد و پخش آنها باب شده، چيست؟
** خوشبختانه اين سريالها به طور عام پاسخ خود را از مخاطب گرفته و به نظر من، اين طور سريالها پر بيننده اند .
شنبه 12 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 284]