واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: *همايش طريق جاويد* رييس جهاد دانشگاهي: نيل به وحدت و سازگاري در سطوح ملي و بينالمللي از آرمانهاي اساسي امام(ره) بوده است
خبرگزاري دانشجويان ايران - مشهد
سرويس: سياسي
رييس جهاد دانشگاهي گفت:« نيل به وحدت و سازگاري در سطوح ملي و بينالمللي از آرمانهاي اساسي و اوليه امام خميني (ره) بوده است.»
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) منطقه خراسان، دكتر حميدرضا طيبي در پيام خود به اختتاميه اردوي "طريق جاويد" با اشاره به وفاق ملي از منظر امام خميني (ره)، آورده است:« وفاق ملي به معني همراهي و يا يكدلي ملت در رابطه با موضوع مشخص سياسي و يا اجتماعي است كه براي حفظ موجوديت و يكپارچگي ملت و يا يكپارچگي و تماميت ارضي كشور و يا ادامه حيات نظام حكومتي حاكم ضرورت دارند.»
متن اين پيام كه توسط دكتر علي اكبر شمسيان، رييس جهاد دانشگاهي مشهد قرائت شد، به شرح زير است:
« يك سري از مسائل سياسي و اجتماعي در جامعه وجود دارند كه شامل حال كل ملت ميشوند و به هيچ وجه به تنهايي به يك جناح و يا گروه مشخص سياسي ربط ندارند و در واقع اين مسايل بخشي از هويت ملي مشترك يك يك احاد ملت به شمار ميآيند. "وفاق ملي" بر روي اين چنين مسايلي كه در رابطه مستقيم با ملت قرار دارند، براي ادامه حيات هر جامعهاي، امري ضروري است.
وفاق ملي گستردهترين ميدان فراهم آمده براي همبستگي ملي است كه در حيطه نظام حكومتي و يا يك ملت شكل ميگيرد، به نحوي كه همه قوه و توان پراكنده آن اجزا و واحدهاي كوچك انباشته شود و قدرت ملي واحد و داراي اقتدار و نفوذ به وجود آيد.
نيل به وحدت و سازگاري در سطوح ملي و بينالمللي ( در مرحله اول وحدت اسلامي و در مراحل بعد وحدت انساني بين مظلومان و مستضعفان جهان عليه جبهه استكبار) از آرمانهاي اساسي و اوليه امام خميني(ره) بوده است، به گونهاي كه ميتوان وفاق و همبستگي را يكي از بنيادها و دعامههاي محوري انديشه سياسي امام در مراحل انقلابي، تاسيس و تثبيت دانست. يعني آن گونه كه بسياري از تحليل گران انقلاب اسلامي اذعان دارند اساسا پيروزي انقلاب سترگ اسلامي در ايران، بدون تولد، محوريت و فراگيري انديشه وفاق، ممكن الحصول نبود و پيداست تنها جبههاي كه توانست در شرايط انقلابي و پس از آن خمير مايه لازم را براي تحقق وفاق ملي پديد آورد حوزه، انديشه ديني و بالاخره شخصيت جامع امام بود.
امام با بينش ژرف خود در تاريخ، فرهنگ، سياست و اجتماع ايران، با متانت تمام دريافته بود كه آزادي خواهان، مبارزان، استبداد ستيزان، استعمارگريزان و احياگران پيش از او به دنبال كدامين گوهر ناياب بودند و راز ناكامي سلسله داران گذشته چه بوده است؟»
در ادامه اين پيام آمده است: « ناسيوناليسم، ليبراليسم، سوسياليسم و ايسمهاي رايج زمانه در ديدگاه امام به كلي فاقد عنصر وفاق آفرين در بستر فرهنگي سياسي ايران زمين بودند و في الواقع عزيمت و شكست طراحان و سمپاتهاي اين ايسمها معلول همين عدم بستريابي مناسب آنهاست. از نظر امام تنها اسلام و آرمانهاي انساني كه در قالب تشيع انقلابي تبلور يافته بود و از پايگاه مرجعيت ديني برخوردار بود ميتوانست اسباب تحقق و شكل گيري وفاق همگاني و ملي را در راستاي انقلاب و اصلاحات ساختاري آن فراهم آورد.
خاستگاه وفاق ملي در تفكر امام را اولا بايد در داده هاي درون ديني (شريعت مداري و گزارههايي چون "واعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا") و ثانيا در آشنايي حضرت ايشان به منطق تاريخ، جامعه و سياست و ثالثا در عقل گرايي و تشخيص و تحليل دقيق وي از مقتضيات عصر جستجو كرد.
زاويه نگرش امام به موضوع وفاق ملي، دين گرايي و منافع ملي است كه بايد با كاربست راهبردهايي چون يكسان سازي اهداف، خدا خواهي، امداد الهي، قيام و مبارزه، مراسم و شعائر مذهبي، ايجاد تاسيسات وتشكيلات مناسب و پرهيز از طرح مسائل شقاق افكن در تحقيق آنها كوشيد.
ايجاد همبستگي، انسجام و وفاق ملي در گرو توافق بر باورها، اخلاقيات و ارزشهاي جامعه است، از اين رو بايد گفت وفاق عمومي و همبستگي ملي داراي ماهيت فرهنگي است، فرهنگ نيز مجموعهاي شامل علوم، دانشها، هنرها، افكار، اخلاقيات، قوانين و مقررات، آداب و رسوم، آموخته ها و عاداتي است كه انسان به عنوان عضو جامعه آن را كسب ميكند. صبغه ديني وفاق ملي بيش از ساير صبغه هاست؛ زيرا دين، محور نظام فرهنگي است و آموزه هاي ديني بخش محوري و برجسته فرهنگ را تشكيل مي دهند.
از آن رو كه اسلام كاملترين اديان براي هدايت بشر است، روشن است كه بهترين معيارها و محورها را براي وفاق اجتماعي و همبستگي ملي و در نتيجه مشاركت عمومي توصيه و پيشنهاد ميدهد. اين دين جاودانه براي سربازگيري مرز نميشناسد و بدون توجه به مرزهاي سرزميني و جغرافيايي، تفاوتهاي نژادي، زباني و ملي، آنان را ملت واحد مينامد و معيار واحد بودن مرز عقيدتي است.
از منظر پيامبر اكرم (ص)، هيچ عاملي نبايد وحدت و همبستگي امت اسلامي را خدشه دار كند و با هر آنچه كه وحدت و همبستگي ملي را از بين ميبرد بايد مبارزه كرد حتي به قيمت تخريب مسجد ضرار. اين حركت پيامبر اكرم(ص) نشان از اهتمام جدي آن حضرت به وحدت امت اسلام دارد.
همه گروهها و جناحهاي سياسي به خوبي ميدانند كه هر نوع اختلاف در هر زمينهاي كه موجب حذف گروهي شود زيانآور است و اين ضرر و زيان متوجه كشور و مردم ميباشد، زيرا در ميان اين گروه نخبگاني وجود دارند كه صرفا به خاطر اختلاف نظر با گروه ديگر طرد شدهاند بنابراين از اين كه مانع تحقق و وفاق ملي است بايد به شدت پرهيز شود، امام خميني (ره) همواره امت را به حفظ وحدت سفارش مينمود و آن را باعث كوبيدن دشمنان و اساس پيشرفت ميدانست.
ايشان ريشه اختلافها را امري نفساني و نفس مهار گسيخته را عامل اصلي نفاق و اختلاف و نزاع سياسي و از هم پاشيدگي رشته الفت و عزت مردم ميدانستند.
امام با سلوك مستمر اخلاقي خويش، سياست را عرصهاي از عرصههاي تزكيه و تهذيب نفس ساخته بود. در كارنامه سياسي امام خميني(ره) به جز موارد افشاگرانه _ كه پارهاي از انحرافهاي زيانبار فكري و اجتماعي سبب ساز آن بود _ نميتوان مثالي آورد، بلكه ميتوان گفت كه اين مواضع وحدت گرايانه او بود كه نيروها و جريانهاي سياسي كشور را در دوران پس از ناكامي نهضت ملي ايران، در خط مبارزه با استبداد و استعمار پيش برد.
بي شك اثر پذيري ملت و جمعيتها از موضع گيريهاي امام به دليل برخورد خردورزانه و پدرانه وي با آنان بوده است، كسي و جمعيتي از گفتار و دعوت امام به وفاق سياسي، پيش از انقلاب و پس از پيروزي اين برداشت را نداشت كه ايشان درصدد برتري طلبي يا سلطه گري گروهي بر جامعه و مبارزان مي باشد، آنچه به عنوان اندرز ارايه مي شد تمامي به منظور زدودن زشتي ها و كژي ها و سستي ها از مجموعه نهضت بود.
اصالت و تاثيرگذاري هر حركت اجتماعي، در گرو استمرار شعارها و شيوه هايي مي باشد كه بنيان گذاران آن، آشكار ساخته اند. اين كه در طي زمان، ميان نظامها و انقلابهايي كه خواستگاه آنها بودهاند، فاصله ميافتد و بسا تضاد را به وجود ميآورد حاصل به فراموشي سپردن خواسته هاي ملي وانقلابي است. به سخني ديگر آن ارزشهاي اجتماعي در حاكميت، جايگاهي تعيين كننده نداشته اند تا بتوان شاهد حضور حماسي و فراگير پيشين بود.
آزادي و استقلال، مطالبات پيگير ملتي بود كه نسلهاي گذشته آن، از يك سو استبدادزدگي را تجربه كرده و از ديگر سو بر اثر بي كفايتي رهبران خود، به دام استعمار كهن و نو در افتاده بودند. از اين رو روشن بود كه خرد و كلان جامعه متنوع ايراني بر آزادي خواهي واستقلال گرايي پاي خواهند فشرد و نظام و حاكميتي اصلاح گرايانه و پاسخ گوي ضرورتهاي تاريخي خويش را خواهند پذيرفت. هم سويي انديشه سياسي امام خميني(ره) با خواسته هاي ملت ستم ديده ايران را در شكل گيري انقلاب و جمهوريت بر پايه ارزشهاي فرهنگي- تاريخي آن نمي توان انكار كرد. اساسا گرايش و دفاع رهبري نهضت از استقلال و آزادي هاي فكري و اجتماعي و سياسي شهروندان يا به تعبير ديگر حقوق مردم سبب مشاركت جمعي در پيكار، فراگير گشت. از همين رو باورمان اين است كه نمي توان حاكميت و مشروعيت و مصونيت را بدون رعايت حقوق اساسي ملت به دست آورد.
از ديدگاه بنيانگذار جمهوري اسلامي، آزادي و استقلال را ميتوان اركان جمهوريت دانست و سبب سازبروني را بايد در كنار كاريزماي رهبري _ كه فراگير بود _ نشانيد.
امام خميني با طرح عوامل دروني وابستگي سياسي از جمله خود باختگان غرب گرا و حاكمان ديكتاتور، استقلال را به عنوان يك ضرورت اجتماعي نام ميبرد كه بايد هر ملت در نهضت خود بدان همت گمارد. خودآگاهي سياسي شهروندان و نخبگان كه استقلال را محور حركت ستم ستيزانه خويش شناخته اند به تدريج سبب وحدت ملي را فراهم مي آورد، به همين خاطر امام از آغاز، مساله استقلال سياسي واقتصادي و فرهنگي را خاطر نشان ساخته، نيروهاي سياسي را به سمت و سوي دستيابي بدان سوق داده است.
از عوامل ديگر وفاق، پذيرش مردم سالاري و نفي خودكامگي است. ملتي كه رشد فكري و سياسي خود را در پديده انقلاب نشان داده است، مي تواند سرنوشت خويش را -چنان كه مي خواهد- رقم زند. ناديده انگاشتن خواسته ها و انتظارهايي كه مردم از حكومت موجود دارند، دير يا زود بحران آفريني مي كند و بسا بيگانگان را به طمع مي افكند. مردم سالاري در حقيقت پاس داشتن عزت و اقتدار ملتي فداكار و پايدار است كه مطالبات خود را در نظامي برآمده از معنويت ديني و حاكميت نبوي و عدالت علوي جست و جو مي كند. حق و قدرت انتخاب نمايندگان مجلس قانون گذاري و مجلس خبرگان رهبري و همچنين رييس جمهور يا مقام ارشد اجرايي كشور، در واقع فراهم آوردن بستري مناسب با انتظارهاي شهروندان است.
" ميزان" تلقي كردن آراي ملت _ كه در انديشه ديني و سياسي امام خميني جايگاهي در خور اعتنا دارد _ ترسيم كننده جهت مردم سالارانه نظام مي باشد و از طرفي امر به معروف و نهي از منكر _ كه در ميان آموزه هاي اجتماعي اسلام، نقش تعيين كننده داشته و سلامت و حضور دين را تضمين مي كند _ بيانگر حقوق مردم در برابر حاكمان و همواركننده طريق مردم سالاري است.
آنچه كه نخبگان، سياستمداران، احزاب، گروه ها و جناح هاي سياسي براي دستيابي به وفاق ملي نياز دارند، عبارت است از درك واقعيتهاي جامعه، نيازمنديهاي مردم و جامعه كه به وفاق ملي وابسته است و بالاخره تحمل انديشه يكديگر و نقدپذيري. تنش هاي سياسي، خواه ناخواه بر روابط اجتماعي چيرگي مي يابد و رويارويي افكار و افراد و احزاب را سبب مي شود.
اظهار سليقه ها و ناخوشايندي ها در تريبون هاي گروهي يا عمومي، بي ترديد بر تيرگي روابط سياسي خواهد افزود و بسا نيروهاي خودسر را برانگيخته و گسستهاي زيان بار اجتماعي را سبب خواهد گشت. تضعيف شخصيتها و نمادها و جمعيت ها، در گفتارهاي يك سويه و محفلي و جناحي- كه غالبا با تحريك احساسات همراه بوده و هست- مردم را به دسته بندي سياسي كشانده و نظام را از درون آسيب پذير مي سازد. مشاوره و مناظره سياسي ميان جريان ها، پيوسته مورد نظر و اهتمام امام خميني بوده و بدان فرا مي خوانده است.
در دوران امام خميني گفتوگوي سياسي علني ميان جريانهاي موافق و مخالف وجود داشت و به راستي سنت حسنه اي پايه گذاري شد كه اقبالي بلند نداشت. حضور چهرههايي همچون دكتر بهشتي در اين مناظرههاي تلويزيوني، نشان ميداد كه نظام و حاكميت از منطق گفتگو، جانبداري ميكند و از نشر ايدههاي مخالفان و بلكه معاندان و نميهراسد. استقبال عمومي و رويكرد نقادانه ملت و دانشجويان، حاكي ار ضرورت و تاثير گفتگو در پالايش افكار و مواضع و پديد آمدن وحدت بود. در واقع، جمهوري اسلامي در عصر امام، سيره علوي و جعفري را در برخورد با مخالفان عقيده و مرام پاس داشته و غنا و عزت اسلام و انقلاب را در منظر افكار عمومي جهان مي نشانيد. افزون بر اين همه، مناظرههاي آزاد سبب گشته بود تا سياست و شيوه هاي مسلحانه و تفرقه افكنانه _ كه بعدها دشواري هايي را براي نظام پديد آورد _ ادب و فرهنگ و منطق را گردن نهد. پيامد كمترين اين حركت پسنديده و به هنگام، كاستن تنشها و آشوبهاي داخلي و فزودن آرامش و انسجام ملي در برابر تهديدهاي بيگانه بود.
و حسن ختام اين نوشته، فرازهايي از منشور جاويدان مولاي ما اميرالمومنين علي (ع) كه به دست مالك اشتر نخعي داد، آن زمان كه حكومت مصر را به وي سپرد:
"اي مالك! تجارب و سنت هاي اصلاح گرانه و پسنديده را برهم مريز كه بزرگان و صالحان اين امت بدان رفتار نموده اند و مردم حول اين سنت ها و آيين ها، همبستگي و وفاق حاصل كرده اند و با يكديگر ميثاق بسته اند و بپرهيز از جايگزيني اين سنت هاي نيكو و وحدت بخش با راه و روش هاي جديد كه به اركان سازگاري و وفاق اجتماعي لطمه وارد مي سازد؛ تا سنتگذاران سنت هاي پسنديده، مأجورو تو به دليل در هم شكستن آن، وزر و گناه نصيبت گردد.
اي مالك! با علما و دانشمندان، جلسات فراوان گفتوگو ( تبادل نظر و مشورت) بر پا كن و با حكيمان و صاحبان خرد و خبرگان در امور "مناقشه" - گفت وگوي فعال -داشته باش تا برنامه صلاح و توسعه قلمرو حاكميت تو محقق گردد و مردمان به آرامش و نظمي كه قبل از تو از آن برخوردار بودند برسند. (نهج البلاغه، علامه شهيدي، نامه 53). »
انتهاي پيام
جمعه 11 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 206]