واضح آرشیو وب فارسی:ابرار: افسون سحرآميز نسل جديد ميانجى گران بين المللى
«در حالى كه دو جناح سياسى درگير در كنيا به دنبال برگزارى انتخابات جنجال برانگيز در اواخر سال ۲۰۰۷ در حال دريدن كشورشان بودند، اين سرزمين به عنوان آبادترين و از قرار معلوم با ثبات ترين كشور در شرق آفريقا دو ماه تمام ميان بقا و نابودى خويش دست و پا مى زد. در آن برهه از كوفى عنان، دبيركل سابق سازمان ملل درخواست شده بود تا به منظور تلاش براى حل مناقشه ايجاد شده ميان حزب حاكم ـ كه به كسب پيروزى با تقلب در انتخابات رياست جمهورى متهم شده بود ـ و حزب اپوزيسيون جنبش دموكراتيك نارنجى (ODM) ميانجى گرى كند. در حالى كه خشونت هاى قومى و فرقه اى در كنيا سر به طغيان مى گذاشت و كوفى عنان مى كوشيد تا زمينه هاى مشتركى را ميان طرفين پيدا كند مذاكره كنندگانى از هر دو جناح گاهى اوقات خودشان دست به گريبان هم مى شدند. اما هنگامى كه بن بست در اين مذاكرات پديدار شد تيم هاى مذاكره كننده به مدت دو روز به طور كاملا محرمانه به محلى سرى انتقال پيدا كردند به طورى كه فقط آقاى عنان و اعضاى دبير خانه اش از جمله تيمى از يك گروه نه چندان سرشناس و مطرح به نام مركز گفتگوهاى بشردوستانه (CHD) در اين دور از مذاكرات حضور داشتند. در همين جا و بدون حضور رسانه ها و فارغ از هر گونه دخالت و جريان سياسى بود كه پيشرفتى حياتى و سرنوشت ساز در نايروبى حاصل شد. طرح كلى توافق صورت گرفته ميان دو جناح درگير در فضايى آرام مورد بحث و موشكافى قرار گرفت كه در ادامه چند هفته بعد يك دولت وحدت ملى جديد متشكل از اعضاى حزب حاكم و همين طور حزب اپوزيسيون روى كار آمد.» به گزارش ايسنا هفته نامه اكونوميست طى گزارشى در خصوص ظهور فلسفه جديدى از ميانجى گرى در جهان مى نويسد: «كوفى عنان در بدو امر تنها به همراه دو تن از اعضاى مركز گفتگوهاى بشردوستانه (سازمان متشكل از ميانجى گران بين المللى مستقر در سوئيس) به مأموريت در نايروبى اعزام شد. وى طى شش هفته و اندى مذاكره و ميانجى گرى از امكانات و منابع قابل توجهى كه سازمان ملل در اختيار داشت بهره گرفت اما در عين حال از حمايت و پشتوانه گروه خود يعنى CHD نيز به طور مداوم استفاده كرد. اين مركز درخصوص روند ميانجى گرى و نكاتى از قبيل زمان مناسب براى عقب نشينى مذاكره كنندگان و چگونگى درگير كردن رسانه ها در بطن مذاكرات نصايح و راهنمايى هاى فنى خوبى را به عنان ارائه كرد. مركز CHD همچنين به موازات گفتگوى طرفين در مذكرات صلح به تهيه پيش نويس توافقات مبادرت ورزيد تا در نتيجه اين تلاش ها و در پايان روز بيانيه اى مرضى الطرفين وجود داشته باشد كه فورا به رسانه ها ابلاغ گردد. اين تلاش ها روند ميانجى گرى را از همان سرعت و شتاب حياتى كه خواسته عنان بود برخوردار ساخت. مذاكرات صلح در كنيا در واقع نمونه و سرمشق خوبى از انواع مهارت ها و امكاناتى بود كه يك ميانجى گر بين المللى حاذق قادر به تزريق آن در كالبد پير و خسته نظام حل مناقشات است. اساسا نظر به اينكه ماهيت كشمكش ها و مناقشات در عرصه بين المللى طى يك دهه گذشته دستخوش دگرگونى شده لذا نياز به ايجاد يك روند ميانجى گرى بى بديل و نوين كاملا احساس مى شود. به طور مثال مركز گفتگوهاى بشردوستانه كه تنها ۹ سال پيش توسط ۴ تن بنيانگذارى شد اكنون داراى بيش از ۷۰ كارمند و عضو است. سازمان ملل طبق عادت و رسم خود تريبونى براى بحث و مذاكره و تصميم گيرى در خصوص مناقشات بين المللى فراهم كرده است. اين در حاليست كه مؤسسه كردها (Kreddha) به عنوان گروهى ميانجى گر در هلند معتقد است: به رغم آنكه بسيارى از خشونت آميزترين كشمكش ها و جدال هاى سياسى امروز جهان بين المللى نبوده و ماهيت آنها در سطح بين كشورها مطرح بوده اند هيچ گونه مكانيسم هم تراز و متوازنى براى تصميم گيرى در خصوص مناقشات ميان كشورى وجود ندارد.» اكونوميست در اين باره نوشته است: «ميانجى گران جديد ارائه كننده ساز و كارهاى نوينى هستند. در غالب كشمكش هاى عصر ما ردپاى شبه نظاميان جدايى طلبان و يا حتى آنچه جنگجويان منابع خوانده شده ديده مى شود درست مانند مبارزانى كه در منطقه نفت خيز نيجر دلتا واقع در نيجريه قرار دارند و با دولت خود دائما درگير هستند ولى نكته اينجاست كه سياستمداران رقيب را مى توان با برپايى انتخابات به صحنه نبردى بى حد و مرز و واقعى كشاند و مصداق اين كار را مى توان در كنيا و اكنون در زيمبابوه عيناً مشاهده كرد. از سوى ديگر شاهديم كه رويارويى گروه ها و احزاب غير سنتى نظير كمپانى هاى بين المللى نفت و معدن با ساكنين بومى و نيز دولت هاى محلى كه به جنگ با گروه هاى تروريستى مشغولند انواع مناقشات نوين را مى سازند. طبق تحقيقات صورت گرفته توفيقات نظامى در طول ۱۵ سال گذشته تنها توانسته به حل ۵/۷ درصد مناقشات كمك كند حال آنكه مذاكرات و گفتمان در ۹۲ درصد موارد نتايج موفقت آميزى را به همراه داشته است لذا امروزه چالش فرا رو ديگر اين نيست كه جنگجويى ماهر باشى بلكه بايد به مذاكره كننده اى ماهر و زبردست تبديل شوى. سازمان ملل در بهترين شرايط خود ارائه گر نفوذى سياسى و بوروكراتيك است اما اين سلطه در عين حال بزرگ، دردسرساز و متزلزل به شمار مى رود. مذاكره كنندگان جديد سازمان ملل در اين جايگاه در مقياسى بسيار كوچكتر عمل مى كنند و انعطاف و احتياط و پنهان كارى از خود نشان مى دهند.» اكونوميست در ادامه مى نويسد: «كوفى عنان در مناقشه كنيا به اين دليل از نفوذ و كمك مركز CHD استفاده كرد كه اين نهاد عارى از هرگونه طرح و برنامه سياسى بود و به همين خاطر اين مركز قابل اتكا بود چون براى تأثير گذاشتن بر مذاكرات به هيچ وجه مجبور نبود از اهداف و برنامه هاى سياسى خود به عنوان دستمايه اى جهت ايجاد تحول بهره بگيرد. به راستى اين مذاكره كنندگان به منظور به خدمت گرفته شدن در حل و فصل مناقشات بسيار جدى و پر التهاب و پر تنش ميان دولت ها ايده آل هستند. اين مذاكره كنندگان قادرند همان كانال هاى مخفى را پايه ريزى كنند كه حقانيت و درستى خود را در ايجاد صلح پايدار ميان دولت انگليس و ارتش جمهورى خواه ايرلند به اثبات رساند. مركز CHD به همين شيوه بود كه به عنوان نخستين كانال ارتباطى ميان شورشيان جنبش آزاد آ چه اندونزى و دولت اين كشور به ايفاى نقش پرداخت آن هم در برهه زمانى كه اندونزيايى ها به دليل عصبانيت از نقش ايفا شده سازمان ملل در بحران تيمور شرقى با حضور اين سازمان در حل و فصل مناقشات مخالفت كرده بودند. مركز گفتگوهاى بشردوستانه در نپال نيز نخستين كانال ارتباطى را ميان دولت و شورشيان مائوئيست در سال ۲۰۰۰ ايجاد كرد. آندرو مارشال از مذاكره كنندگان مائوئيست اظهار مى دارد هيچ يك از طرفين نمى خواست كه اعضا و نمايندگانى از خود نسبت به مسائل مورد بحث با طرف ديگر آگاهى داشته باشند لذا رهبران هر دو جناح يعنى دولت و شورشيان به گروه سوم اعتماد كردند يعنى مركز CHD چرا كه به سرى ماندن مذاكرات تمايل داشتند. مركز CHD همچنين ميان دولت اسپانيا و جنبش جدايى طلبان باسك به عنوان يك كانال سرى عمل كرد كه اين تلاش ها نهايتاً در سال ۲۰۰۶ به عقد قرارداد آتش بس منجر شد. اين مؤسسه ميانجى گر اكنون درصدد است تا به عنوان تنها يك نهاد ميانجى گر جناح هاى درگير در دارفور سودان را با يكديگر آشتى دهد. مؤسسه Kreddha نيز در تلاش هاى ميانجى گرانه در نيجر دلتا ميان كمپانى هاى استخراج معدن درگير بوده است. با اين تفاسير برخى از ميانجى گرى ها مى تواند چشمگير و فوق العاده موفقيت آميز نشان دهند مثل اقداماتى كه در كنيا صورت گرفت اما غالب اين تلاش ها فرساينده و در اغلب موارد كاملا ملال آور و كسل كننده است. برخى مذاكرات مى تواند به مدت چهار سال به طور بيانجامد اما مذاكره كنندگان كوچك قادرند به مذاكرات ارزشى افزون تر ببخشند به طول مثال سياستمداران كشورهاى خارجى نظير آمريكا و بريتانيا چه بسا براى مدت كوتاهى فشار سنگينى را در حل يك مناقشه خاص اعمال كنند اما اين ميانجى گران بر اساس خواسته ها و اميال سياستمداران داخل كشورهاى مورد بحث مى آيند و مى روند. ميانجى گران حرفه اى اما براى سالهاى متمادى به يك مناقشه و كشمكش معطوف و متمركز مى شوند و در نتيجه سطحى از اعتماد و آگاهى را بنا مى كنند كه به سادگى نمى توان نمونه آن را ايجاد كرد.» اكونوميست در پايان آورده است: «متوسل شدن به منطق و عقلانيت طرفين مذاكره و اعتماد سازى و تدارك و هماهنگى جهت برگزارى نشست ها بخش اعظمى از كار ميانجى گران است. گروه CHD حتى مى تواند براى «تروريستهايى» كه در مذاكرات در سوئيس و نروژ ـ به عنوان كشورهاى بى طرف ـ حضور دارند ويزا اخذ كرده و يا امور مسافرتى آنان را تسهيل كند. سوئيس و نروژ هر دو حاميان مالى بزرگ اين مركز هستند و در اتحاديه اروپا نيز عضويت ندارند لذا در خارج از چارچوب محدوديت هاى مسافرتى براى افرادى كه تروريست خوانده مى شوند، قرار دارند. حمايت كشورهاى كوچك از ميانجى گران كوچك مى تواند ثمرات زيادى داشته باشد. اكنون نگاه ها به عنان و تيم مذاكره كننده اش معطوف است تا موفقيت ترفندى كه در مورد كنيا به كار گرفتند را اين بار در زيمبابوه شاهد باشند.»
سه شنبه 8 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ابرار]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 161]