واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: وحشت از نوع هنري
نگاهي به فيلمهاي «ضبط 1 و 2 » و وضعيت ژانر وحشت در سينماي امروز
حسين گودرزي
سه سال از ساخت قسمت اول فيلم «ضبط» ميگذرد. فيلمي كه نه تنها در ايجاد يك تجربه لذتبخش و در عين حال ترسناك براي مخاطب موفق بود كه در زمينه ساختار و فرم نيز حرفهاي فراواني براي گفتن داشت. ساخت قسمت دوم اين فيلم در سال 2009 و تاحدودي تكرار موفقيتهاي قسمت اول آن بهانهاي شد تا هم به اين دو فيلم مهم در سينماي وحشت كنوني بپردازيم و هم نگاهي مختصر به وضعيت ژانر وحشت داشته باشيم.
فيلم «ضبط» (با عنوان اصلي REC ) در سال 2007 و با كارگرداني دو نفر از فيلمسازان ژانر وحشت در اسپانيا ساخته شد. خائومه بالاگوئز و پاكوپلازا، كارگردانان هر دو قسمت فيلم «ضبط» هستند كه علاوه بر اين دو فيلم، تجربههاي مشترك بيشتري نيز در كارنامه خود دارند.
داستان فيلم درباره آنخلا، گزارشگر تازه كار تلويزيون است كه همراه همكار تصويربردارش به يك پايگاه آتشنشاني ميروند تا از يك شب تا صبح، از روند كار آنها و احيانا ماموريتهايشان تصويربرداري كنند. همه چيز به خوبي و خوشي پيش ميرود. دوربين زندگي كاري اين آتش نشانها را ضبط ميكند. آنخلا هم تا اينجاي كار راضي است. تا اينكه ماموريتي به پايگاه داده ميشود. زني سالخورده در آپارتمان خود به دام افتاده است. آنخلا و همكارش همراه گروه امداد به آپارتمان ميروند و به هيچ عنوان از اتفاقاتي كه قرار است در آن آپارتمان رخ دهد اطلاع ندارند. اتفاقاتي حيرت انگيز و خونين. دوربين آنخلا تنها راوي اين فيلم است و تمام اتفاقات در نوار آنها ضبط ميشود.
ايده همانطور كه از خلاصه داستان پيداست، ايدهاي درخشان ( البته در قامت يك فيلم ترسناك ) است. ايدهاي كه نه فقط داستان دارد و نه فقط ساختار. كمتر فيلم متكي به ژانري را سراغ داريم كه در ايدهاش به اين اندازه داستان و فرم درهم تنيده باشند. البته قرار نيست خيلي وجه هنري اثر را بالا ببريم و برجسته كنيم اما به هرحال اين فيلم از اين زاويه يك سر و گردن از 90 درصد آثار فعلي سينماي وحشت در جهان بالاتر است.
در اين سالها سينماي وحشت آنچنان به بن بست رسيده است كه آثاري چون «ضبط» قطعا به عنوان يك پديده مطرح هستند. بهطور خلاصه سينماي كنوني وحشت را ميتوان به سه دسته تقسيم كرد. به سه دسته كاملا كليشهاي و از مد افتاده كه بيشتر به ژانر كمدي نزديك شدهاند. دسته اول فيلمهاي آخرالزماني هستند كه تقريبا از آغاز هزاره جديد آنچنان گسترش يافتند كه ميتوان آن را حتي به شكل جداگانه يك ژانر دانست. فيلمهايي نظير «مه»،« من افسانهام»، «كتاب الي» و «فرزندان بشر» ( كه اتفاقا نمونه خوبش است ) از اين دستهاند. دسته دوم فيلمهاي پيچ اشتباهي هستند. فيلمهايي كه بدون استثنا با سفر چند دختر و پسر آغاز ميشوند و در جاده با يك اشتباه يا جاده را گم ميكنند يا مورد هجوم قاتلان بيرحم قرار ميگيرند. از اين رو ميتوان نام فيلمهاي «كشتار با اره برقي» را نيز روي آنان گذاشت. اكثر اين اتفاقها هم در يك جنگل يا يك روستاي متروكه رخ ميدهد. نمونه خارجياش فيلمهاي «پيچ اشتباهي 1 و 2 و 3 » و نمونه داخلياش فيلم «كلبه» است. با اين تفاوت كه آن چند دختر و پسر، براي پايان نامه خود راهي سفر ميشوند. اما دسته سوم محدوده وسيعتري دارد و فيلمهاي زيادي را شامل ميشود. فيلمهايي با تم انتقام يا نفرين. نفريني كه از ساكنان قديمي يك خانه، كلبه يا يك شهر به جاي مانده و دامن ساكنان جديد را ميگيرد. مشهورترين فيلمهاي اين دسته فيلمهاي كينه هستند. چه نسخه ژاپني و چه نسخه آمريكايي.
فيلم «ضبط » در اين اوضاع يك فيلم خاص، جذاب و اصولي به حساب ميآيد. هرچند شايد خون و خونريزي موجود در آن به مذاق خيليها خوش نيايد اما به هرحال اين قواعد ژانرش است. مهم اين است كه آن را درست پياده ميكند.
خائومه بالاگوئز و پاكوپلازا در سال 2009 قسمت دوم از اين فيلم موفق را ساختند. ضبط دو فيلمي كاملا شبيه فيلم اول ( در ساختار تصويري و فرم ) است و اساسا ادامه قسمت اول است. فيلم دقيقا پس از نقطه پايان قسمت اول آغاز ميشود. همه افراد آپارتمان و خود آنخلا آلوده شدهاند و حالا نوبت گروه تعليم ديده پليس است. چند نفر همراه دوربينهايي كه به كلاهشان وصل شده است، وارد آپارتمان ميشوند. اما اتفاقاتي به مراتب پيچيده تر و غيرقابل پيش بيني تري براي اين گروه رخ ميدهد.
«ضبط 2» اگرچه به اندازه قسمت اول آن موفق نيست ( مثل اكثر فيلمهاي چند قسمتي ديگر) اما از نظر فرم يك قدم از قسمت اول آن نيز جلوتر است و اين خيلي ارزشمند است. در اين قسمت تعداد دوربينها بيشتر شده و ورود مخفيانه چند نوجوان با دوربين خانگي شان به آپارتمان و روايت مجدد فيلم از آغاز تا آن لحظه از زاويه ديد دوربين آنها، علاوه بر پيچيدگي به شدت جذاب است و ماجرا را نفسگيرتر ميكند. در حقيقت «ضبط 2 » همانند قسمت قبلي، پر است از ايدههاي جذاب و در عين حال غافلگير كننده. هر دو كارگردان تا آخر فيلم آنقدر ايده آماده كردهاند كه هر وقت كه بخواهند تماشاگر را وارد فاز جديدي از يك تجربه بصري كنند. شكستن لنز دوربين گروه پليس و پس از آن ورود چند نوجوان بهداخل آپارتمان و روايت مجدد فيلم از آن زاويه در راس اين ايدهها قرار دارد. اين ايدهها باعث ميشود تا تماشاگر احساس كند اين فيلم تمامي ندارد و از هر زاويهاي پر است از كشمكش و ماجرا. ضمن اينكه معماري و به نوعي موقعيت داخلي آپارتمان يكي از نقاط قوت اين فيلم بهشمار ميآيد. در حقيقت در سينماي وحشت، هر چقدر صدا حائز اهميت است، در «ضبط 1 و 2 » به همان ميزان معماري و فضاهاي داخلي اهميت دارد. در ساختمان قرنطينه شده فيلم، هر لحظه يك اتاق، كانال، زيرزمين، راهرو مخفي و يك در جديد كشف ميشود و اين يكي از ويژگيهاي منحصر به فرد فيلم است كه هم به فضاسازي و القاي حس مورد نظر به مخاطب كمك ميكند و هم به افزايش بار تعليقي كه هر كدام از اينها ايجاد ميكنند.
اما از نظر مضموني، «ضبط 2 » به مراتب از قسمت اول آن پر ايرادتر است. در قسمت اول، فيلم هرچقدر بر پايه علم و منطق بنا شده بود، در قسمت دوم جايش را به ماورا ميدهد. در حقيقت كارگردان براي فرار از دادن جواب آن را به ماورا ارتباط ميدهد. اين دوگانگي و تضاد خيلي قابل درك نيست. دو قسمت از يك فيلم آن هم با اين شباهتهاي فراوان نبايد از نظر مضموني و درونمايه با يكديگر در تضاد باشند و هر كدام ساز خودشان را بزنند. در قسمت اول هيچ اشارهاي به ماورا، مسيح، شيطان و
ضد مسيح نميشود.
تمام فيلم با منطق انتقال ويروس از طريق خون دنبال ميشود اما در قسمت دوم پاي يك كشيش، صليب و آتش گرفتن خون شيطاني هنگام برخورد با صليب پيش ميآيد ضمن اينكه در قسمت دوم كه اين اتفاق، جنبه ماورايي و فرامادي به خود ميگيرد باز هم دچار تضاد ميشود. شيطان به شكلي مادي از فردي به فرد ديگر انتقال مييابد. اين ايرادها باعث شده است تا قسمت دوم به اندازه قسمت اول آن خوب و دقيق نباشد.
اما بيشك «ضبط 2 » چيزي از جذابيتهاي قسمت اول كم ندارد و از نظر ساختار و فرم حتي قدمي از آن نيز جلوتر است. فيلم در وضعيت كنوني ژانر وحشت، بيشك يكي از درخشان ترين آثار به شمار ميآيد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 231]