واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: با ناپلئون از پادشاهي اسپانيا تا «آلن دلون» و «استالونه»
من در سال 1973 و 1974 به صورت خصوصي به خوان كارلوس، پادشاه اسپانيا، كاراته آموزش ميدادم. از قضا پسرخاله پادشاه اسپانيا براي ديدن مسابقات به استاديوم آمده بود كه من را از چنگ آنها رها كرد. تنها تيمي كه من به عنوان مربي رسمي هدايتش را بر عهده داشتم جز فرانسه، اسپانيا بود.
«دومينيك والرا»، يكي از سه بنيانگذار كيك بوكسينگ و از اساتيد برجسته كاراته جهان، در حالي براي دومين بار به ايران آمد كه با استقبال سرد مسئولان از اين حضور دلسرد شد. وي كه از معدود اساتيد برجسته ورزشهاي رزمي است، حتي موفق به برگزاري دورههاي فني براي چهرههاي منتخب داخلي نشد و با توجه به مشكلات پديد آمده، با كمترين بازدهي كمي و كيفي روبهرو شد.
وي كه ملقب به ناپلئون كاراته و كيكبوكسينگ جهان است، با گلايه از اين برخوردها درباره نحوه حضورش در ايران گفت: من همان گونه كه روي وب سايتم نيز آمده بود، تا سال 2009 تقويم كاريام پر بود، اما به دليل درخواستي كه دوست عزيزم ناصر نصيري، نايب رئيس فدراسيون جهاني كيكبوكسينگ از من داشتند، در موعدي كه براي تعطيلات خانودهام در نظر گرفته بودم، به ايران آمدم و به همين دليل توقع بيشتري داشتم. او كه از بازيگران مطرح سينماي اكشن نيز هست، بر جذابيتهاي اين گفتوگو افزوده است. بخشهايي از گفتوگوي خبرنگار «تابناك» با اين چهره برجسته ورزش جهان را در زير و مختصر ميآوريم.
بچه خشن و تخسي بودم!
والرا در بيان سرگذشت زندگياش، چنين آغاز كرد: در سال 1939 و در حين جنگ جهاني دوم بود كه خانواده ما همچون بسياري از خانوادههاي جنگزده به فرانسه آمد و پدرم توسط آلمانيها اسير شد. ما خانوادهاي با شش فرزند بوديم كه پس از مهاجرت به ليون همچون بسياري از خانوادههاي جنگزده، در سال 1947 در اين شهر به دنيا آمدم. در خانواده كم بضاعت بزرگ شدم كه مشكلات فراواني داشت و يك كشيش به نام «لبهپير» كه به دنبال حمايت از بيخانمانها بود، خانوادهمان را در يك مركز بيخانمان جاي داد و آن موقع هفت سالم شده بود كه اين كشيش به مادرم گفت كه من بايد به دنبال ورزش بروم.
دارنده سه عنوان قهرماني جهان ادامه داد: آن دوران خيلي بچه خشن و تخسي بودم! و اين قضايا تا آنجا ادامه پيدا كرد كه لبهپير، به مادرم گفت: ورزشي هست كه بچهها كت و شلوار سفيد ميپوشند و تمرين ميكنند و مادرم هم گفت: حتما بايد رشته خوبي باشد! به اين ترتيب من از هفت تا سيزده سالگي به جودو رفتم. آن موقع كاراته در فرانسه هنوز پايهگذاري نشده بود. كاراته از سال 1959 در فرانسه پايهگذاري شد كه من پنجم ژانويه 1960 وارد اين رشته شدم.
وي درباره ميزان تأثيرگذاري كاراته بر زندگياش گفت: براي نخستين بار در زندگيام وقتي كاري انجام ميدادم، ميتوانستم اصولش را به دست گيرم كه تلاش، اعتماد و احترام را شامل ميشد. هنگامي كه شانزده، هفده ساله بودم و توانستم اعتماد به نفس بيشتري پيدا كنم و درك كاملتري از محيط اطراف داشته باشم، دريافتم استعداد اين ورزش را دارم چون در همان سال قهرمان فرانسه شدم و پس از آن در هجده سالگي به عضويت تيمملي فرانسه درآمدم و قهرمان اروپا شدم.
پيشكسوت ورزشهاي رزمي جهان تأكيد كرد: مادرم ديد من كه در سيزده سالگي، نوجوان خشني بودم و يك قهرمان شدم، به همين دليل در همه مصاحبههايم به خانوادهها تأكيد ميكرد كه حتما به فرزندانتان يك ورزش آموزش دهيد. ورزش يك فرهنگ جهاني است، همه با هم عرق ميريزيم و همه با هم موفق ميشويم. در بوكس دوازده راند مبارزه ميكنند و در آخر همديگر را ميبوسند. اصالت ورزش يعني همين كه بايد توجه بيشتري به آن داشت.
پادشاه اسپانيا شاگرد خصوصيام بود!
دارنده ركورد 680 پيروزي در ميادين رسمي كاراته جهان، درباره مبارزه جنجالي خود در مسابقات قهرماني كاراته جهان ـ كه هنوز پس از سي سال ورد زبان استـ چنين ميگويد: در مسابقات قهرماني جهان 1975، سومين مبارزهام را بايد با «قيپقا» از دومينيكن انجام ميدادم كه آن زمان چهار داور امتياز ميدادند؛ يك داور وسط و يك داور ارشد نيز حضور داشتند كه دو داور كنار و داور ارشد ژاپني بودند. در آغاز مبارزه حقخوري شروع شد تا والرا بالا نيايد و ژاپن بار ديگر قهرمان جهان شود. يك آشي واراي به حريفم زدم و با ضربه دست نيز با حفظ فاصله در صورتش زدم كه تمارض كرد. بنا بر قوانين، در اين شرايط، پزشك بايد بيايد و اعمال نظر كند كه سياهبازي نباشد، اما داور بدون فرا خواندن پزشك، من را اخراج و او را برنده اعلام كرد. من گفتم چنين تصميمي غير ممكن است و همه ملت حاضر در استاديوم نيز ايستاده بودند و هو ميكردند.
وي در ارتباط با واكنش جالبي كه در پاسخ به حقخوري صورت پذيرفته انجام داده بود، گفت: آنقدر عصباني بودم كه همان لحظه دستكشم را درآوردم و رفتم طرف داور وسط و طوري زدمش كه بيرون از زمين افتاد! يكي از داوران ژاپني آمد با چوبهاي پرچم امتيازدهي من را بزند كه او را هم به گوشهاي پرتاب كردم و با چوبها زدمش و يك داور آفريقايي ديگر را نيز زدم! يك داور ژاپني ديگر نيز بود كه فرار كرد و من دور سالن مسابقات قهرماني جهان، دنبال اين داور ميدويدم كه سرانجام او به رختكن رفت و در را قفل كرد. من در حال شكستن در بودم كه دو پليس با وينچستر آمدند و من را دستگير كردند! پس از آن نيز به ممفيس رفتم و با همراهي بيل والالس و جو لوئيس، كيكبوكسينگ را پايهگذاري كرديم.
چهره برجسته ورزشهاي رمزي جهان در پاسخ به اين كه چگونه از آن وضعيت خلاصي يافتيد، خاطر نشان نمود: من در سال 1973 و 1974 به صورت خصوصي به خوان كارلوس، پادشاه اسپانيا، كاراته آموزش ميدادم. از قضا پسرخاله پادشاه اسپانيا براي ديدن مسابقات به استاديوم آمده بود كه من را از چنگ آنها رها كرد. تنها تيمي كه من به عنوان مربي رسمي هدايتش را بر عهده داشتم جز فرانسه، اسپانيا بود. به دليل آن كه رگم اسپانيايي است. بسياري از تيمهاي ملي از جمله آلمان، ايتاليا، انگليس، سوئد، نروژ، مراكش و... را براي دورههاي كوتاه مدت هدايت كردهام، اما تنها مربي اسپانيا و فرانسه بودهام. حتي اسپينوز، رئيس فدراسيون جهاني كاراته WKF عضو تيم ملي اسپانيا در دوره مربيگري من بود و در سنگين وزن مبارزه ميكرد.
اميدوارم كمربند دان ده را روي تابوتم نگذارند!
والرا درباره تحصيل دان 9 كاراته در ماههاي اخير تصريح كرد: من هفت سال سابقه فعاليت در جودو داشتهام و 48 سال سابقه كاراته دارم. فدراسيون جهاني كاراته اعلام كرده است از زماني كه ورزش كاراته بوده، من جوانترين فردي هستم كه به دان 9 دست يافتهام و اعلام شده اين اميد نيز هست كه نخستين فردي باشم كه در زمان حيات، دان 10 به كمر بسته است كه البته اين امر مستلزم آن است كه دستكم تا 75 سالگي عمر كنم. «موشي زوكي»، يكي از بزرگان و پايهگذار كاراته در فرانسه، سال 2007 دان 9 خود را دريافت كرد و من امسال دان 9 را از او دريافت كردم. حتي فوناكوشي، بنيانگذار شوتوكان كاراته نيز نتوانسته دان 10 دريافت كند و روي تابوتش گذاشته بود، اما شايد من پيش از اين حرفها بتوانم در 75 سالگي، اين عنوان ارزشمند را به دست آورم و اميدوارم اين كمربند را روي تابوتم نگذارند!
دارنده چهارده عنوان قهرماني اروپا گفت: متأسفانه، اوضاع ورزشهاي رزمي ايران چندان جالب نيست! وقتي ميبينيم در ايران فردي با 35 سال سن، دان 10 بسته است، خندهام ميگيرد و جاي شرم و خجالت دارد، چرا كه يك بياحترامي به بنيانگذاران اين ورزشهاست. من با اين سابقه تازه به دان 9 رسيدهام و براي دريافت دان 9، پانزده سال تلاش كردهام. حال چگونه امكانش هست كه مسئولان سازمان ورزش ايران، اين درجات را به رسميت بشناسند و اجازه بستن چنين كمربندها را بدهند؟ اين يك توهين آشكار به كاراته جهان است.
ورزش كيك بوكسينگ در ايران، حالتي اغتشاشآميز دارد
كارشناس ارشد فدراسيون جهاني كيكبوكسينگ درباره ميزان پيشرفت ايران و ورزشهاي رزمي تأكيد كرد: ايران نسبت به شش سال پيش پيشرفت كرده و بازسازيهاي فراواني انجام شده، ولي با چند درسي كه داديم دريافتيم به رغم علاقهاي كه وجود دارد، هنوز سطح كيكبوكسينگ ايران تغيير نيافته و متأسفانه، هنوز پس از شش سال، وضعيت گروههاي كوچك و بيماهيت كيكبوكسينگ تغيير نكرده و هنوز نيامدهاند به يك مجموعه رسمي و بينالمللي كه مورد تأييد نهادهاي بينالمللي ورزشي است به نام WAKO بپيوندند.
وي افزود: در ارگان رسمي WAKO كه 120 كشور عضو هستند و همچنان در حال گسترش آن هستيم، چه ورزشكار و چه مربي مجبورند خودشان را همواره در معرض آزمون قرار دهند، چراكه در غير اين صورت تنزل درجه پيدا ميكنند، اما وقتي چهار تا پنج باشگاه يك گروه كوچك تشكيل ميدهند، اين گروه هيچ جاي پيشرفتي ندارد؛ يعني نه بالا ميرود و نه پايين. اشخاصي هم كه به اين سازمانها ميپيوندند مثل جواناني هستند كه چون نميتوانند از يك دانشگاه رسمي مدرك معتبري بگيرند، از يك مؤسسه كوچك مدرك ميگيرند و پس از آن ميگويند بهترين سازمان، همان سازمان ماست و كسي نميگويد ماهيت سازمان تو چيست. اين مثل آن است كه كسي در استان خودش قهرمان شود و خيال كند، قهرمان جهان شده، همان گونه كه گفتم هر چه WAKO وسعت مييابد، اين گروهها محدودتر ميشوند و اعضاي آنها به اين تشكيلات معتبر كه پايهگذاران كيك بوكسينگ تشكيل دادهاند، ميپيوندند. در هيچ كشوري چنين وضعيتي نديدم، اما متأسفانه ميتوانم بگويم ورزش كيكبوكسينگ در ايران، حالتي اغتشاشآميز دارد كه اگر قرار باشد در اين زمينه مدال طلا بدهم، آن را به ايران ميدهم.
متخصص سيتروئن نميتواند در كارخانه رنو آموزش دهد
دومينيك والرا ميگويد: من چيزي از دست ندادم، بلكه آنها از دست دادند كه نتوانستند استفاده كنند. من يك كارشناس ارشد WAKO هستم و موظفم تنها با اعضاي WAKO همكاري داشته باشم. اگر من يك متخصص شركت سيتروئن باشم و كارخانه رنو از من درخواست كمك بكند، نميتوانم آموزش بدهم. اگر اين گروه سازمانهاي قوي هستند كه به من احتياج ندارند، بروند. ما نميتوانيم با آنها همكاري داشته باشيم و به تشكيلات خودمان خيانت كنيم. اشتباه من نيست كه آنها تشكيلات درستي را برنگزيدهاند؛ براي مثال، اگر يك تشكيلاتي مثل FIFA باشد، مدرس FIFA نميتواند در آن تشكيلات حضور يابد و آموزش دهد.
هشت بار مردم و 42 بار كشتم!
اين بازيگر سابق سينماي اكشن در پاسخ به اين پرسش كه آيا تا به حال با ژان كلود وندام فيلم بازي كردهاست، گفت: او تنها در شانزده سالگي (1976 يا 1977) بر سر يكي از كلاسهايم آموزش ديد كه آن عكسها نيز مربوط به همان كلاس است، اما من با آلندلون، سيلوستر استالونه، ژان پل بلموند، جاني هاليدي و بازيگران متعدد ديگر، دوازده فيلم و چند سريال بازي كردهام كه هشت بار مردهام و 42 بار كشتم!
وي علت خداحافظياش از دنياي سينما را چنين بازگو كرد: يك روز در كلاسم به يكي از بچهها گفتم بيا و او با اشاره به من گفت: او همان كسي است كه ديشب آنها را كشت و بچه همانجا خودش را خراب كرد! قضيه از اين قرار بود كه شب پيش، سريالي از من پخش شده بود كه من مردي را كشته بودم و به دنبال زن و فرزندي بودم كه شاهد قتل بودهاند و سرانجام آنها را هم كشتم. از آن روز كه حس كردم بازيگري چهره بدي به من ميدهد و تمام زحماتم را براي ايجاد چهرهام در چندين دهه، بر باد ميدهد، سينما را كنار گذاشتم. به هر حال هيچ كدام از فيلمهاي «بيدار نكن پليسي كه خواب است»، «پسر آمريكايي»، «به بدبختي ثروتمندها over the toK» و ... نميتوانست براي من آنقدر مهم باشد كه بخواهم شاهد از ميان رفتن شخصيتم باشم.
بنابراين ورزش اتحاد ميآورد، سياست انتفاق
استاد بزرگ ورزشهاي رزمي جهان در پاسخ به اين پرسش كه نظر خود را در مورد ساركوزي و شيراك بگويد، از ايشان به عنوان رئيسجمهور كنوني و رئيس جمهور سابق ياد كرد و با طفره رفتن از بيان مسائل خاص اظهار داشت: ما در ورزش سياست را با آن درنميآويزيم. ورزش چيزي را به هم متصل ميكند كه سياست آن را تفريق ميكند. چطور يك كاتوليك، پروتستان، ارتدوكس و مسلمان با هم مسابقه ميدهند، اما تا سخن از سياست به ميان ميآيد، دوستيهاي مسابقه فراموش ميشود و اسلحه برميداريم تا همديگر را بكشيم؛ بنابراين ورزش اتحاد ميآورد، سياست انتفاق.
دوشنبه 7 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 126]