واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > تجسمی - غلامعلی طاهری، قائممقام شورای سیاستگذاری و دبیر بخش نقاشی دومین جشنواره هنرهای تجسمی فجر، افت کیفی آثار این دوره جشنواره را با اتفاقات سیاسی مرتبط میداند. آذر مهاجر: دومین جشنواره هنرهای تجسمی فجر 12 اسفند به کارش پایان میدهد. این جشنواره با بخشهای جنبی متعدد، شرکتکنندگان بسیار و برنامههای متعدد و متنوعی که برایش در نظر گرفته شده بود، در مقایسه با تولیدات تجسمی کشور و حتی آثار شرکت کننده در جشنواره قبلی، سطح کیفی قابل توجهی نداشت. طبیعی است آینده جشنوارهای که سطح کیفی آثارش در دومین دوره نزول پیدا کرده باشد، چندان روشن نخواهد بود و یا دست کم نمیتواند مهمترین رویداد هنری کشور در عرصه هنرهای تجسمی تلقی شود. در حالیکه غلامعلی طاهری قائممقام شورای سیاستگذاری و دبیر بخش نقاشی این جشنواره و بسیاری دیگر از برگزار کنندگان آن معتقدند که جشنواره هنرهای تجسمی فجر مهمترین رویداد هنری کشور است. طاهری در آخرین اظهار نظر خود جشنواره هنرهای تجسمی فجر را حائز اعتبار و جایگاهی ویژه دانسته که منجر به دستیابی به هنر فاخر و هم طراز با هنر جهانی میشود.آقای طاهری، از همین دومین دوره، جشنواره هنرهای تجسمی فجر دارد تبدیل به فرصتی میشود برای جوانان تازهکار عرصه تجسمی که خودی نشان بدهند و اگر همین روند در جشنوارههای بعد هم ادامه پیدا کند، این احتمال وجود دارد که جشنواره هنرهای تجسمی فجر علی رغم همه هزینهها و برنامهریزیها، اعتباری نزد اهالی هنر نداشته باشد.قصد ندارم صرفا به این سوال شما پاسخ بدهم، اما حقیقت این است که در سال جاری دومین دوره جشنواره در شرایط خاصی برگزار شد. اتفاقات پس از انتخابات باعث شد هنرمندان درباره حضور یا حضور نداشتن در جشنوارهها و برنامههای هنری کشور از جمله جشنواره هنرهای تجسمی، سختتر تصمیم بگیرند. صرف نظر از علت تاثیرپذیری هنرمندان از جریانهای سیاسی کشور و یا حتی بیتوجهی آنها به جریان هنر ملی به خاطر رخدادهای سیاسی، دومین جشنواره هنرهای تجسمی با این واقعیت روبرو بود که برخی هنرمندان از شرکت در آن اعلام انصراف کرده بودند.به جز این مسئله که در کیفیت دومین جشنواره نقش موثر داشت، این نکته را هم باید مد نظر داشت که به هر حال هنرمندان پیشکسوت هم روزی جوان بودهاند و با حضور در چنین جشنوارههایی خود را معرفی کردند، کارشان را به معرض قضاوت گذاشتند و کاربلد شدند. اتفاقا یکی از اهداف جشنواره هنرهای تجسمی فجر این است که بستری باشد برای بروز و ظهور خلاقیتهای هنرمندان جوان و تازهکار.از طرفی حق با شماست، در کشوری که سابقه فرهنگی چند هزار ساله دارد، بضاعت یک جشنواره باید بیش از اینها باشد، اما متاسفانه حتی هنرمندان فعال و معتبر کشور ما در مقایسه با تعداد فارغالتحصیلان دانشکدههای هنری اندک است و در نتیجه وقتی تعدادی از این هنرمندان در جشنوارهای شرکت نکنند، جشنواره با مشکل روبرو میشود.نکته دیگری که به اعتبار جشنواره تجسمی فجر ارتباط مستقیم دارد، جنبه رقابتی آن است. ما در تلاش هستیم جشنواره را به سمتی ببریم که امکان رقابت در آن برای همه هنرمندان به صورت یکسان فراهم شود. یعنی هم تازهکارها و هم پیشکسوتان برای رقابت ترغیب شوند.اما به نظر میرسد مسئله اصلی به همین داوریها مربوط باشد و معیارهایی که برای انتخاب آثار مد نظر قرار میگیرند؟بله به این دلیل که معیارهای ما برای شناسایی هنرمندان شاخص و خلاق گنگ است. متاسفانه هنرمندی در جامعه ما به عنوان یک هنرمند شاخص شناخته میشود که در دانشگاههای هنری تدریس میکند و یا عضو چند تشکل هنری است و یا اینکه فعالیتهای اجرایی بسیار دارد و محافل هنری و نمایشگاههای زیادی حضور دارد. در حالی که توان و تخصص یک هنرمند باید معیار شاخص بودن آن باشد. شیوه رایج در کشور ما این است که هنرمندان ما به یک شیوه شخصی میرسند و بعد از اینکه صاحب امضا شدند همان شیوه را ادامه میدهند و به همین دلیل هم شناخته میشوند، در حالیکه تکرار یک شیوه و بیتوجهی به تحقیق، مطالعه و تلاش برای نوآوری و خلاقیت، باعث پیشرفت نمیشود. به اعتقاد من زمانی که کنکاش، نوآوری، جستجو، خلاقیت، بروز شیوههای نو و همراهی با اتفاقات روز جهان معیار ارزیابی اثر یک هنرمند باشد، هنرمندان واقعی مطرح و معرفی خواهند شد.اما به نظر نمیرسد در انتخاب و داوری آثار رسیده به دومین جشنواره هنرهای تجسمی معیارهایی که به آنها اشاره کردید، مد نظر قرار گرفته باشند.من در این دوره و حتی در اولین دوره جشنواره تلاشم این بوده که از این معیارها در انتخاب آثار برتر جشنواره، بهره گرفته بشود. به همین دلیل هم نشان عالی جشنواره تجسمی فجر را مطرح کردم. در حقیقت این نشان به هنرمندان خلاق، پیشرو و پیشکسوت تعلق میگیرد و در طول زمان میتواند جریان درستی برای شناسایی هنرمندان خلاق را پدید آورد.فراموش نکنید برخلاف جشنوارههای فیم و تئاتر، جشنواره هنرهای تجسمی فجر دومین دورهاش را پشت سر میگذارد و هنوز جوان و نوپاست. این جشنواره برای جریانسازی نیاز به زمان بیشتری دارد و باید جابیفتد تا بتواند شاخصی برای جریانهای هنری محسوب شود.با این همه ما در جلسههایی که با هیئت انتخاب و داوری آثار دومین جشنواره هنرهای تجسمی داشتیم، از اعضای هیات انتخاب و داوری خواستیم در انتخاب آثار علاوه بر معیارهای معمول مانند هارمونی و کمپوزیسیون و ... به خلاقیت، نوآوری و جریان سازی آثار هم توجه داشته باشند.پس چرا این تلاشها در مجموعه آثار به نمایش در آمده در دومین جشنواره نمود چندانی نداشتهاست؟ما همه تلاشمان را کردیم، اما فضای سیاسی حاکم بر جامعه دست برگزارکنندگان جشنواره را بسته بود. درست است در این دوره ما با رشد 50 درصدی آثار رسیده به جشنواره روبرو بودیم، اما توقع ما درمورد کیفیت آثار برآورده نشد. با این همه جشنواره در دوره اول موفق بود و در این دوره هم کمک کرد تا یکی دو استعداد درخشان را شناسایی کنیم.من معتقدم به تدریج و با گذشت زمان جشنواره فجر حتی در برنامههای آموزشی دانشگاهها هم تاثیر خواهد گذاشت. در حال حاضر آموزشها و یافتههای دانشجویان در دانشگاههای هنری تکراری و یکنواخت است و هر دانشگاهی شیوه خاص خود را دارد؛ در نتیجه خروجی این دانشگاهها هم تکراری و یکنواخت است.به اعتقاد من جشنواره تجسمی فجر، دوسالانهها و دیگر برنامهها در حوزه تجسمی میتوانند شرایطی بوجود بیاورند که در فارغالتحصیلان دانشگاههای هنر و هنرمندان با زمینه و پیشینه غنیتری در عرصه حرفهای ظاهر شوند.حتما قبول دارید با تغییر دولتها، مدیران دولتی و به تبع آن مدیران کل و میانی تغییر میکنند و از آنجا که فرهنگ در کشور ما متاثر از سیاست است، در هر دورهای ممکن است سیاست به برگزاری جشنوارههایی چون جشنواره هنرهای تجسمی فجر که توسط دولت برگزار میشود، خدشه وارد کند. بهتر نیست جشنواره تجسمی فجر را بخش خصوصی و خود هنرمندان برگزار کنند؟قبول دارم، اما هنرمندان ما نباید تحت تاثیر جریانهای سیاسی قرار بگیرند. جشنواره تجسمی فجر موضوعات آزاد دارد و هنرمندان میتوانند با دیدگاههای مختلف در آن شرکت کنند. البته ممکن است هنرمندی به هنر سیاسی علاقه داشته باشد و Politic Art را انتخاب کرده باشد، اما هنرمندی که نگاه آزاد و فراجناحی دارد میتواند در هر دورهای در این جشنواره شرکت کند. به اعتقاد من هنرمند باید به خلاقیت و هنر خودش بپردازد و تحت تاثیر سیاست قرار گرفتن برای هنرمندان آزاد آفت است، چرا که هنر سیاسی تعریف و جایگاه خاص خودش را دارد. دولت هم موظف است از برگزاری چنین جشنوارههایی حمایت کند.اما مسئله اینجاست که دولت حمایت نمیکند، دولت متولی شده و سیاست تاثیر ایدئولوژیک بر جریان هنر کشور ما گذاشته است.حضور دولت به عنوان متولی در چنین برنامههایی، بحث دیگری است. دولت باید نظارت و حمایت کند ولی حتی در جشنوارهای مانند جشنواره فجر هم دولت و سیستم دولتی انتخابکننده نیست و معیارها را مشخص نمیکند. در جشنواره تجسمی فجر هم مثل همه جشنوارههای خصوصی افرادی از متخصصان حوزه مرتبط دعوت میشوند، هیئت انتخاب، شورای سیاستگذاری و داوری انتخاب میشوند و جشنواره برگزار میشود.بپذیرید وقتی نگاه خاصی صرف نظر از نوع آن در سیستم دولتی حاکم باشد، این نگاه به بخشهای پائینتر و در نهایت به شورای سیاستگذاری، انتخاب و داوری آثاری مانند جشنواره تجسمی فجر تسری پیدا میکند و دیگر نمیتوان گفت جشنواره با دیدگاهی کاملا تخصصی برگزار شدهاست.شما درست میگوئید، اما درباره جشنوارهای صحبت میکنید که نامش فجر است و بزرگداشت نظام جمهوری اسلامی و طبیعی است نگاه دولتی بر آن حاکم باشد. بنابراین باید به جشنوارههایی اندیشید که خود هنرمندان برگزار کننده آن باشند وبه همین دلیل هم من همواره اصرار دارم انجمن های تخصصی هنری جشنواره برگزار کنند. آنچه شما به آن اشاره میکنید باید در دوسالانهها و سایر برنامههای هنری کشور به وقوع بپیوندد. جامعه ما در حال توسعه است و آرام آرام به سمت رشد و توسعه فرهنگی پیش میرود. بنابراین میتوان امیدوار بود که جشنوارهها و برنامههایی برگزار شود که همه هنرمندان به شرکت در آن ترغیب شوند.بنابراین میپذیرید برخلاف گفته قبلی شما جشنواره تجسمی فجر نمیتواند برترین و مهمترین رویداد هنری در عرصه هنرهای تجسمی باشد؟بیشک برپایی جشنوارهها، دوسالانهها و مسابقات هنری و حتی نمایشگاههای غیررقابتی که حاصل تلاش عدهای از هنرمندان را به صورت یک جا در معرض تماشای مخاطبین قرار میدهد، حرکتی ارزنده است که به خودی خود در جهت ارتقاء کیفی و کمی هنر مؤثر است، خواسته آن که هدفمند بوده و در جهت دهی به هنر متعالی و فاخر نیز برنامه داشته باشد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 478]