تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):پروردگارم هفت چيز را به من سفارش فرمود: اخلاص در نهان و آشكار، گذشت از كسى كه ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815448574




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مادر شهيد سعيد جواديان:


واضح آرشیو وب فارسی:رسالت: مادر شهيد سعيد جواديان:
گفتگو از: منيره غلامى توكلى

اشاره:

خانه خانم جواديان، همسر شهيد و مادر شهيد سعيد جواديان و دو جانباز دوران دفاع مقدس، ميعادگاه ماست. حاج خانم به گرمى پذيراى ما مى شود تا همراه با كبوتران قاصد به آسمان دلش پرواز كنيم. حاصل گفتگوى ما با اين بانوى بزرگوار را مى خوانيد؛

حق حاجي، همنشينى با شهداى كربلاست

حاج خانم از آن دوران، اين چنين مى گويد : حاج آقا مداح بود. من فكر مى كنم كسى كه در مدح ائمه (ع) و در رثاى حسين بن على‌(ع) مرثيه مى خواند و وقايع عاشورا را باز گو مى‌كند، حقش همنشينى با شهداى كربلاست. به ياد دارم روزى همزمان با عمليات كربلاى پنج از جبهه به خانه آمد . آن زمان 35 سال بيشتر نداشت و سعيد هم همراه او در جبهه ها به سر مى برد . با وجودى كه در مرخصى بود رو به من كرد و گفت : حاج خانم! من اينجا باشم و جوانان ما افتخار رزم در ركاب حسين‌(ع) را داشته باشند و شهيد شوند ؟ نمى دانستم چه بگويم، به دنبال پاسخى مناسب بودم و گفتم : حاجي! سعيد در منطقه است و ان شاء‌الله در عمليات شركت دارد. حد اقل شما كمى تامل كنيد تا تكليف پسرمان روشن نشده، كنار ما بمانيد.

حاج آقا در حالى كه اشك از چشمانش سرازير شده بود گفت : من پسرم را مى شناسم‌! بارها براى شناسايي، سينه خيز تا كربلا رفته است. اگر سعيد شهيد شود ، سهم خودش را ادا كرده ، من هم بايد اداى دين كنم . هر كس در جاى خودش بايد براى پيروزى سپاه اسلام تلاش كند .

آن زمان همسرم در لشكر سيد الشهدا و سعيد در لشكر محمد رسول الله مى جنگيدند. با اينكه در دو لشكر بودند اما هر دويشان براى پيروزى عمليات كربلاى پنج، هم پيمان شده بودند. پدر و پسر، هر دو در اين راه به شهادت رسيدند بدون اينكه از هم خبر داشته باشند .

كبوتران، قاصد پيام شهادت بودند

حاج خانم با آه بلندى سخنانش را اين گونه ادامه مى دهد و مى گويد : وقتى اين دو پدر و پسر در جبهه به سر مى بردند هميشه دو كبوتر بالاى ديوار خانه ما نشسته بودند ! نمى‌دانم چرا هر وقت مى خواستم از همسر و فرزندم خبرى بگيرم ، به اين دو كبوتر نگاه مى كردم . يك روز صبح وقتى از خواب بيدار شدم، ديدم يكى از كبوترها نيست. دلم گواهى داد كه براى سعيد اتفاقى افتاده است . در همين وقت بود كه برادر كوچكتر سعيد هيجان زده پيش آمد و گفت : همرزمان سعيد كه مجروح شده اند به مسجد محل آمده اند. با عجله به سوى مسجد رفتم تا از سعيدم خبرى بگيرم . همه آنها تا متوجه حضور من شدند به نحوى غيب شان زد! همان جا فهميدم كه سعيد به شهادت رسيده است . به خانه كه برگشتم از محمود پرسيدم كه سعيد جنازه دارد يا نه؟ محمود مى دانست، ولى نمى خواست به من بگويد. با گريه پرسيد سعيد شهيد شده، اما شما از كجا خبر دار شدي؟!

امضاء براى شهادت

همان وقت به اتاق سعيد رفتم. از دفترچه‌اى كه همرزمانش روز حمله براى هم امضا كرده بودند ، كپى گرفتم و براى ستاد معراج شهدا فرستادم تا شايد از طريق همين امضاها او را پيدا كنم. بعدها فهميدم كه چقدر اجساد مطهر شهدا با همين امضا ها پيدا شده است . جسد سعيد هم پس از ده سال به واسطه همين امضا‌ها پيدا شد .

شهادت، جزع و فزع ندارد

تاب ديدن بى تابى فرزندانم را در شهادت سعيد نداشتم . حاج آقا كه جبهه بود و نمى توانست دلدارى و تسليت شان دهد. به خانه همسايه رفتم و از او خواستم تا براى دلجويى خانواده ام به منزل ما سرى بزند . همسايه از آرامش من در برابر اين خبر، بهت زده شده بود و با تعجب پرسيد : پسرت شهيد شده و تو اين گونه آرامي! گفتم : خبر شهادت، جزع و فزع نمى خواهد . شهادت براى فرزند من يك افتخار و آرزو بود. خوشا به سعادتش كه به آرزوى بزرگش رسيد . مراسم شهادت سعيد را در مسجد امام حسن عسكرى (ع) برگزار كرديم . وقتى براى تشكر از شركت كنندگان در مراسم ، از پله هاى مسجد بالا مى رفتم دوباره كبوتر قاصد را ديدم كه همراه من از پله ها بالا مى آيد. گرفتمش و گلويش را به ياد گلوى شهيدان بوسيدم و او را پرواز دادم‌. كبوتر هم با چند دور گردش بر بام و فضاى مسجد بيرون رفت . باورش كمى سخت است اما هر وقت براى همسر و فرزند شهيدم مراسمى مى گيرم ، اين كبوتران قاصد، خود را به من نشان مى دهند. گويى در مراسم آنها شركت مى كنند .

سعيد پس از ده سال با سيصد گل ديگر آمد

مراسم ختم سعيد كه تمام شد، جنازه پدر را آوردند. براى ايشان هم مراسم گرفتيم ولى من هميشه در انتظار آمدن پيكر سعيد بودم . بالاخره پس از ده سال همزمان با ايام سال نو كه بقاياى باقى مانده از شهداى مفقود الاثر را مى آوردند من نيز در تشييع آنها شركت كردم . مطمئن بودم گل من هم در ميان آن سيصد گل بر شانه هاى امت است . آن روز خطاب به سعيد گفتم‌: سعيد جان ! من كه مى دانم تو بين اين گل ها هستى ، پس خودت را به من نشان بده . بالاخره در كنار سر بى تن مقدس يكى از شهدا پلاكى كه معرف هويت رزمنده پرافتخار من بود پيدا شد وسعيد اين گونه با معرفى خودش به من آرامش معنوى را هديه داد

كدام عمليات مهم نيست، مهم اين است كه دين خود را ادا كرده باشى

در عمق چشمان خانم جوادى صلابت يك كوه و بزرگى دريا را مى بينم ، از فرزند جانباز و مظلومش مى گويد كه پس از سالها تحمل آلام به همرزمانش پيوست . اما نامى از عمليات و نحوه جانبازى اش نمى برد. خب چه فرقى مى كند در كجا به خدا نزديك شده باشي، چطور با خداى خود عشق بازى كرده باشى وقتى كه اكنون همسفره اهل بيت (ع) هستى‌. فرزند ديگر اين بانوى بزرگ با جسمى مجروح، تسلاى خاطر مادر است. او كه تركشى در سر و صورت ، پا و چشم دارد مرد خانه است. داماد خانواده جوادى نيز در جرگه يادگاران دفاع مقدس است. او از شدت جراحات جنگ تحميلي، 12 سال است كه خانه نشين شده است. در برابر اين همه ايثار و صبر و شكيبايي، سخت شرمنده و خاضع مى شويم و از خدا مى خواهيم كه در عرصه عمل، دنباله رو راه شهيدان و خانواده شهيدان باشيم تا بتوانيم قله هاى بزرگ انسانيت و اخلاص و وفادارى را فتح كنيم و پرچم بندگى را همچون بندگان خاص خداوند بر قله عبوديت برافرازيم.
 يکشنبه 6 مرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: رسالت]
[مشاهده در: www.resalat-news.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 676]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن