واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: چه كسي مقصر است؟
وزنهبرداري- مصطفي شوقي:
مسابقات جهاني دوحه، رضازاده بعد از قهرماني به يك ضيافت شام دعوت ميشود؛ ضيافتي كه پايانش بيمارستان است.
يكم: همان شب دكتر به او ميگويد كه كبدش به شدت آسيب ديده است. اين آخرين حضور قهرمان در يك مسابقه رسمي است. بعد از آن است كه هرگاه مسابقهاي در پيش است، كادرفني فدراسيون در اطلاعيهاي اعلام ميكند رضازاده به دليل آسيبديدگي از ناحيه زانو و دلايل ديگر در اين مسابقه شركت نخواهد كرد.
2 سال ميگذرد و حسين در حالي كه تمرينات سختي را آغاز كرده در يك چهارشنبه سرنوشتساز پس از اينكه چند روز قبل از كابوسهاي شبانه سخن گفته بود، از المپيك كنارهگيري ميكند. دليل؛ توصيه پزشكان براي حفظ سلامتي و اينكه مشكل حاد كليه و كبد و قند خون بالاي 400 و تزريق روزانه انسولين براي مداواي ديابت، او را از درون ويران كرده است؛ «ديگر نميتوانم... بيرونم خوب است اما از داخل... نميدانم.»
دوم: به قول جلال آل احمد، اسطورهها كساني هستند كه مردم نداشتهها، ضعفها و ... را در وجود آنها جبران ميكردند. يك جور پنهان شدن پشت بزرگتر. همه به مدال طلاي او در المپيك به عنوان دستاورد تمام كاروان ورزشي ايران نگاه ميكردند، اما جداي از اين موضوع وجه اسطورگي رضازاده به خاطر مدالهاي متعدد او نيست.
گرچه حسين رضازاده و غلامرضا تختي اسطورههاي ناتمامي هستند كه افسوس را در پايان خود به همراه آوردهاند. افسوس از دست رفتن يك مدال طلا و افسوس تداوم قهرماني. شايد به همين دليل بود كه مدالآوري رضازاده، واقعيتي بالاتر از وجه اسطورگي او بود و حالا او فقط اسطوره خاطرههاست كه روزي 2 مدال المپيك براي ورزش ايران كسب كرده و در مسير سومي متوقف شده است. از اينجا به بعد او ميشود يك اسطوره ناتمام كه افسوس دارد براي كسب نكردن سومين طلاي المپيك.
سوم: چه كسي رضازاده را از «اسطوره واقعيت به اسطوره ناتمام» تبديل كرد؛ فدراسيون وزنهبرداري بالاترين مرجع اين رشته ورزشي،كميته المپيك، خود رضازاده و ... همه اينها يا هيچكدامشان؟
همه اينها كه وقتي آزمايشهاي پزشكي او را نزد رئيس فدراسيون وقت و مربي خارجي اخراج شده ميبرند، آقاي ايوانف آن را ساده ميگيرد و ميگويد فقط مدال. مدالآوري او حداقل اين سود را داشت كه پاداش آقاي ايوانف بيشتر و بيشتر شود.
فدراسيون افشارزاده كه گرچه وارث بيماري رضازاده بود اما آنقدر از مدالآوري او اشباع بود كه شايد ترجيح ميداد رضازاده همچنان وزنه بزند.
2 سال زمان براي فدراسيون وزنهبرداري حداقل پيشگيري را به همراه ميآورد. ضمن اينكه سناريوي خداحافظي رضازاده و كنارهگيري او در سكانس پاياني فيلم سومين طلاي المپيك به فاصله 10 روز مانده به آغاز اين رقابتها ميتواند به كاروان ورزشي ايران آسيب جدي برساند.
اگر گفتههاي دكتر شهابي درست باشد 6 ماه قبل كه بيماري حسين رضازاده به مرحله خطرناك رسيده بود، ميشد با راهبرد و مديريت از ايجاد شوك رواني به ورزش در آستانه المپيك كاست. ورزش ايران اما در نظام قهرمانپرورياش دچار اشتباه است. نبود پايگاههاي استعداديابي و توجه به ورزشكاران پايه، ورزش ايران را متكي به تكچهرههاي نجاتبخشي چون رضازاده ميكند.
ورزش ايران اما به مهرهسوزي تكاسطورههاي خود عادت دارد. در اين ميان افشارزاده و فدراسيون وزنه برداري تا چه حد مقصرند؟
تاريخ درج: 6 مرداد 1387 ساعت 08:34 تاريخ تاييد: 6 مرداد 1387 ساعت 08:57 تاريخ به روز رساني: 6 مرداد 1387 ساعت 08:57
يکشنبه 6 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 200]