واضح آرشیو وب فارسی:حيات نو: بامداد شعر ايران غروب نمىكند
فرهنگ و هنر- 83 سال پيش، نوزادى متولد شد و صداى گريهاش در فضاى پيرامون پيچيد. نوزادى كه 75 سال عمر به اين دنيا داشت و در اين سالها در عرصه ادبيات خوش درخشيد. در زندگى نامه او نامهاى شاعر، نويسنده، فرهنگ نويس، روزنامه نگار و مترجم به ندرت ياد مىشود. نام الف. بامداد به خاطر شعرها و زبان خاصش در تاريخ ادبيات معاصر ايران زمين ماندگار شد. شعرهايى از جنس شعر نو و برخى قالبهاى كهن نظير قصيده و نيز ترانههاى عاميانه. شاملو تحت تأثير نيما يوشيج، به شعر نو (كه بعدها شعر نيمايى هم ناميده شد) روى آورد،اما براى اولين بار درشعر «تا شكوف سرخ يك پيراهن» كه در سال 1329 با نام «شعر سفيد غفران» منتشر شد وزن را رها كرد و بهصورت پيشرو سبك جديدى را در شعر معاصر فارسى گسترش داد. از اين سبك به شعر سپيد يا شعر منثور يا شعر شاملويى ياد كردهاند. بعضى از منتقدان ادبى او را تنها شاعر موفق در زمينه شعر منثور مىدانند.احمد شاملو همان شاعر نامدار آذر در تهران چشم به جهان گشود. و خانه شماره خيابان صفىعليشاه همان خانه اى بود كه براى نخستين بار صداى گريه شاملو در آن پيچيد.شاملو علاوه بر شعر، كارهاى تحقيق و ترجمه شناختهشدهاى دارد. مجموعه كتاب كوچه او بزرگترين اثر پژوهشى در باب فرهنگ عاميانه مردم ايران مىباشد. آثار وى به زبانهاي: سوئدي، انگليسي، ژاپني، فرانسوي، اسپانيايي، آلماني، روسي، ارمني، هلندي، زاگربي، رومانيايي، فنلاندي، تركى ترجمه شدهاست.
دفتر سوم؛ ترجمه قصه و داستانهاى كوتاه، لحظهها و هميشه، مرثيههاى خاك و شكفتن در مه، ترانههاى كوچك غربت، در جدال با خاموشي، در آستانه، دشنه در ديس، آيدا در آينه، گزينه اشعار احمدشاملو، حديث بيقرارى ماهان، مدايح بى صله از جمله آثار احمد شاملو است كه علاقمندان به او اين نوشتهها را بارها و بارها خواندهاند.
پس از گذشت حدود 8 سال از فوت شاملو به يك باره خانواده او و حراج وسايل اين شاعر نامدار به يكى از سوژههاى خبرى رسانهها تبديل شد. جريانى كه يك سوى آن آيدا شاملو (همسر اين شاعر) و در سوى ديگرش سياوش شاملو پسر او قرار داشت. نشست خبرى نيز در اين رابطه در منزل شاملو برگزار شد و آيدا شاملو، وكيلانش و ع. پاشايى در اين رابطه به پرسش خبرنگاران پاسخ گفتند. و جزييات مزايده وسايل شاملو مورد بحث و بررسى قرار گرفت.در اين نشست، مصطفى ظهورى - وكيل آيدا شاملو در اجراى تقسيم تركه شاملو - گفت: ورود ما به پرونده شاملو و وكالت از خانم آيدا كاملا اتفاقى بوده است. روايتهاى متناقض و مبهم، ما را بر آن داشته است كه با درخواست خود موكل، جهت تنوير افكار عمومىدر خصوص مزايده اموال شخصى احمد شاملو گزارشى را ارائه دهيم.وى افزود: احمد شاملو در تاريخ 3 مرداد 79 درگذشت. به درخواست فرزند ارشدش، در 8 آذر 79، گواهى حصر وراثت صادر مىشود و سياوش، سيروس و سامان (پسران) و ساقى (دختر) و ريتا آتانث سركيسان (آيدا / همسر دائمي) ورثه شاملو معرفى مىشوند. حسب اسناد تقديمىموكل، خانهاى كه شاملو در آن زندگى مىكرد و اتومبيلش، از ابتدا متعلق به همسرش بود كه با ارثيه پدرى خويش خريدارى كرده بود.او ادامه داد: از اين دو كه بگذريم، مابقى اموال موجود در خانه شماره 555 دهكده، بخشى از آن، حسب عرف عمومىجامعه ما، جهيزيه همسر تلقى مىشود. مابقى اموال نيز حسب اسناد تقديمىموكل به تيم حقوقي، بر دو دستهاند؛ نخست اموال و وسايل شخصى شاملو همچون: لباس و كتابها و دستنوشتههاست و دوم هدايا و امانات دوستان شاملو به وى و همسرش كه مهمترين آنها، مجسمه سر شاملو از جنس برنز، كار استاد مددي، تابلوى نقاشي، كار ايران درودى و تابلوى نقاشي، كار عليرضا اسپهبد و چندين اثر و هديه ديگر است.ظهورى تصريح كرد: حسب اظهارات موكل كه به تأييد دوستان شاملو نيز رسيده است، سالها قبل از درگذشت شاملو، آيدا در فكر تبديل خانه خود به موزه بامداد بود.
به همين سبب، به گواهى سندى كه به تيم گروهى ارائه داده است، در اول تيرماه 1380، فهرستى كامل و مبسوط از تمام اموال موجود در خانه، به فرزند ارشد شاملو، جهت ثبت تقديم مىكند. طبق سخنان آيدا شاملو، قرار شده بود تا وى معادل ارزشى اموال، به فرزندان پول بدهد و آن اموال در خانه باقى بمانند تا خانهاش با تمامت آن اموال، تبديل به موزه شود و او وجوهى را نيز به ورثه پرداخته است و رسيدهايى در دست دارد. با اين وجود در سال 84، سياوش شاملو، به اصالت از طرف خود و به وكالت از طرف سامان و ساقى شاملو، به طرفيت آيدا شاملو و سيروس شاملو، دادخواست تقسيم تركه تقديم مىكند.اين حقوقدان ادامه داد: وقت رسيدگى به خانم آيدا، ابلاغ واقعى مىشود؛ اما ايشان در جلسات دادرسى شركت نمىكند و در زمان ارزيابى كارشناسان از اموال، خود همكارى زيادى مىكند و با دقت هرچه تمامتر، تمام اموال خانه را، حتى آنچه كه بىهيچ ترديدى وسايل و جهيزيه همسر تلقى مىشود، به عنوان اموال شاملو ليست مىدهد. آنچه از دادنامه 797 به تاريخ 11 مهر 85 برمىآيد، خواهان در تاريخ 10 مهر 85 دعواى خود را نسبت به تقسيم آثار خطى و قلمىاحمد شاملو استرداد مىكند و مابقى اموال، در مجموع به مبلغ 512 ميليون و 145هزار ريال، ارزيابى و اعلام مىشود كه پس از ابلاغ به طرفين، مصون از ايراد و اعتراض باقى مىماند و در نهايت، دادگاه حكم به تقسيم و فروش اموال (ماترك احمد شاملو)، به طريق مزايده و تقسيم وجوه آن بين ورثه، صادر به اعلام مىكند.
آيدا شاملو در تير ماه امسال نيز با درخواست كمك معنوى از دوستداران فرهنگ و ادب ايران زمين خواسته است تا به يارى او بشتابند و يادبودهاى اين شاعر بزرگ را پاس بدارند. در اين متن آمده است: «حمايت معنوى دوستداران فرهنگ و ادب را طلب مىكنم تا با يارى هم به پاسداشت يادبودهاى شاعرى برخيزيم كه همواره با هرچه جهل و سياهى است سر جدال داشت و ستايشگر انسان بود، انسانى كه بتوان با او در ابديتى پر ستاره گام برداشت.كلام و شعرش فرياد انسان زمان بود در برابر بيداد؛ و امروز ميراث عظيمش كه شامل يادگارهاى او نيز مىشود در معرض تاراج قرار گرفته است، از خود مىپرسم آنان كه در زمان بزرگانى چون دهخدا ، نيما ، هدايت ، فروغ و ... مىزيستند در حفظ و نگهدارى يادگارهاى آن عزيزان براى ما و آيندگان چه كردهاند؟ اين ميراث متعلق به شخص خاصى نيست، كه بخشى است از فرهنگ پربار و گرانقدرى كه به مردم و آيندگان تعلق دارد. ما هم روزگاران آنان، همگى دربرابر آينده مسئوليم.»
حاميان اينترنتى شاملو
اين ماجرا تنها به برگزارى نشست خبرى و گفت و گوى دو طرف جريان با رسانهها ختم نشد بلكه سايتهايى نيز كه خود را مدافع ميراث احمد شاملو معرفى كرده اند با انتشار بيانيه اى خواستار حمايت از ميراث او شده اند.در اين متن آمده است: «با اجراى حكم مزايده اموال، يادگارهاى احمد شاملو، شاعر بزرگ معاصر ايران، در معرض خطر پراكنده شدن است. اقدام فورى براى حفظ يادگارهاى او براى نسل آينده ضرورى است.بسيارى شاملو را براى اشعار قدرتمندش در دفاع از كرامت انسانى و ضديت با جور، در پيشهاى ادبى و هنرى كه بيش از نيم قرن به طول انجاميد، به حق، شاعر ملى ايران مىدانند. او آواز اشتياق سوزان مردمش براى كرامت و آزادى بود. براى چندين نسل از ايرانيان، آگاهى ملى ايرانيان، هرگز به ميزانى از وضوح و شيوايى كه اشعار شاملو بدان دست يافتهاست، نرسيده است.در زمان مرگ شاملو در 2 مرداد 1379 ، خانه ساده اش در خارج از تهران، از سالها پيش بخشى از ميراث تاريخ هنرى و فرهنگى ايران شده بود. آنجا بود كه شاعرما، بسيارى از به يادماندنىترين اشعارش را سرود، و همانجا بود كه بسيارى از برترين هنرمندان و انديشمندان ايران با او ديدار مىكردند. آنجا بود كه زندگى كرد و رفت. اين خانه، گنجور دستنوشتهها، كتابها و خاطرات شاعر است. بسيارى از هنرمندان برجسته زمانش او را به عنوان بزرگترين شاعر معاصر ايران در طول چند دهه ستودند و شمارى از بهترين آثار خود را به نشانه عشق و قدردانى خود از شعر و مهماننوازيش به او و همسرش آيدا پيشكش كردند .مزايده خانه و آنچه در آن است، از ملموس يا غير ملموس، معادل به مزايده گذاشتن نيم قرن از ميراث و خاطره جمعى ما ايرانىهاست. در زمان درگذشت شاعر، ستايندگان شعر او و تمام كسانى كه سرنوشت ميراث هنر و انديشه ايران برايشان مهم است، اميدوار بودند كه خانهاش به موزهاى ملى بدل شود تا ياد شاملو را براى نسلهاى آينده نگه بدارد و محلى براى جمع آورى ساير يادگارهاى شاعرمان باشد. متاسفانه، در صورت عدم واكنش فورى براى توقف پراكندهشدن اموال شاملو اين اميد به شكل جبرانناپذيرى از بين خواهد رفت.در بسيارى از كشورها، دولت است كه خود را مسئول حفظ منابع و سمبلهاى ميراث ملى مىداند.
چهارشنبه 2 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: حيات نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 369]