واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: تاكيد مجدد مشايي بر دوستي با ساكنان سرزمينهاي اشغالي
دكتر احمدي نژاد كشته شدن يهودي ها توسط نازي ها را منكر نشده است، تبليغ سوء كردند تا موضع منطقي احمدي نژاد را بپوشانند. ماجراي هولوكاست هرچه كه باشد، امروز يك بازي سياسي است كه مورد سوءاستفاده صهيونيستها قرار گرفته است و اجازه تحقيق درباره چرايي و چگونگي آن را نمي دهند.
در پي انتشار اظهارات اسفنديار رحيم مشايي درباره عدم دشمني ايران با مردم آمريكا و اسرائيل ، وي در يادداشتي كه دفتر او براي عصرايران ارسال كرده، در اين باره توضيحاتي داده كه عيناً در زير مي آيد:
روز اول هفته خبري منتشر شد مبني بر اينكه من در سخنراني خود گفته ام "ملت اسرائيل دوست ماست". ملت واژه اي معادل "nation" در زبان انگليسي است و بكارگيري آن به مفهوم پذيرش يك جامعه سياسي در قالب يك حاكميت سياسي است.
من ديروز در جواب خبرنگاران درخصوص بكارگيري كلمه "ملت" در رابطه با اسرائيل گفتم كه بايد به نوار سخنراني من مراجعه كنيد و ادامه دادم اگر هم گفته باشم "ملت" منظور بنده مردم بوده است، كه البته با مراجعه به نوار سخنراني معلوم شد كه من از كلمه ي مردم اسرائيل استفاده كرده ام نه ملت اسرائيل.
اما مفهوم اصلي سخنراني من كه بر آن تأكيد هم دارم اين است كه ملت بزرگ ايران ملت شايسته اي است و ما افتخار مي كنيم كه دشمني و دوستي با اين ملت، يك شاخصه است. ما هم دوستاني داريم و هم دشمناني. دوستان و دشمنان ما هم ويژه هستند. دوستان ما مردم همه كشورها هستند حتي اغلب كساني كه در سرزمين هاي اشغالي زندگي مي كنند، يعني آنجا كه دولت غاصب اسرائيل ادعاي حكومت دارد، مردمش با مردم ايران دوست هستند.
مردم ما رژيم اسرائيل را به رسميت نمي شناسند، چون اين رژيم مشروع نيست و مبتني بر تجاوز و ظلم و ستم است. كسي به اين نظام رأي نداده است و توسط مردم فلسطين انتخاب نشده است. اسرائيل به مردم فلسطين و منطقه تحميل شده است. سرزمين هاي اشغالي يك سرزمين عربي متعلق به فلسطيني هاست و اينطور نيست كه همه مردمي كه در آن زندگي مي كنند، صهيونيست باشند. صهيونيستها يك اقليت محدودند كه قابل صرف نظر كردن هستند.
عمده مردم سرزمين هاي اشغالي با تفكر صهيونيست ها مخالف هستند. يقين داشته باشيد حتي بخش اعظم مردم يهودي آنجا صهيونيست نيستند. بخش عمده ساكنان اين سرزمين ها، مسلمان، مسيحي، يهودي و پيروان ادياني هستند كه تفكر صهيونيست را به رسميت نمي شناسند.
اسرائيل غير مشروع و تحميلي است و به همين دليل هم معتقديم كه بايد از ميان برود، چون مشروعيت ندارد.
امام(ره) هم همين را فرمودند، آقاي رئيس جمهور هم بارها گفته است كه اسرائيل بايد از صفحه روزگار محور شود و اين اتفاق خواهد افتاد.
البته دشمن تلاش كرده است با استفاده از انبوه رسانه هاي خود، اين آرمان را به معناي عزم ايران براي برخورد نظامي با رژيم غاصب صهيونيستي جلوه دهد و ما را جنگ طلب قلمداد كند و به تلاش براي توليد سلاح هسته اي متهم نمايد تا در نتيجه آن، حق مردم ايران را در برخورداري از انرژي صلح آميز هسته اي پايمال كند.
اما اين كه ما مي گوييم اسرائيل از صحنه روزگار محو مي شود، مانند يك خبر است كه به زودي اتفاق مي افتد و ما شاهد منطقه و جهاني خواهيم بود كه رژيم اسرائيل در آن حضور ندارد.
جالب است بدانيد نظر من تندتر از آقاي رئيس جمهور است. دو روز قبل از سخنراني روز شنبه، در مراسم تجليل از شهداي منطقه اي در شمال كشور گفتم رژيم اسرائيل مرده است و اينها فقط دارند تشييع جنازه اين مرده را عقب مي اندازند.
امروز جايگاه اين رژيم غاصب مخدوش است و فلسفه وجودي آن از بين رفته است. پس از جنگ 33 روزه، اسرائيل عملاً مُرد. 60 سال تبليغ مي كردند كه ارتش اسرائيل شكست ناپذير است و كشورهاي عربي بيش از 6 روز نتوانستند در برابر ما مقابله كنند و نهايتاً تسليم شدند و پس از گذشت 60 سال باز هم هيچ كاري نتوانسته اند انجام دهند اما جنگ 33 روزه نشان داد كه نه تنها براي شكست اسرائيل نياز به كشورهاي مختلف نيست بلكه يك كشور و حتي يك حزب و جنبش مؤمن مقاومت براي نابودي اسرائيل كافي است. اين نشانه مرگ رژيمي است كه افسانه شكست ناپذيري خود را به صورت بلاترديد القا كرده بود.
امروز كارشناسان سياسي و قدرت هاي سياسي فهميده اند اسرائيل نمي تواند موجوديت داشته باشد، همانطور كه امام(ره)، رهبر انقلاب و رئيس جمهوري بيان كرده اند. دفاع از اسرائيل بسيار پرهزينه است و توسط بسياري از كارشناسان جهاني مورد ترديد قرار گرفته است. كارشناسان سياسي جهان، امروز منطقه بدون اسرائيل را بررسي مي كنند و به دنبال منافع كشورهاي متبوع خود در منطقه بدون اسرائيل هستند.
امروز هيچ مسئول و كارشناسي در دنيا نمي تواند موجوديتي براي اسرائيل حتي به صورت انتزاعي و ذهني قائل باشد. مواضع ايران دررابطه با سرزمين هاي اشغالي روشن است. ايران هيچگاه اسرائيل را به رسميت نمي شناسد، چون هيچ مشروعيتي ندارد. ما به اسرائيل نمي خواهيم حمله كنيم زيرا امروز اسرائيل مرده است و نيازي به حمله كردن ندارد.
مي خواهند اين را در فضاي جهاني غالب كنند كه ما درصدد جنگ با رژيم اسرائيل هستيم و دستيابي ملت ايران به انرژي صلح آميز هسته اي را براي توليد سلاح هسته اي و بكارگيري آن عليه اسرائيل جلوه مي دهند.
مي خواهند با انحراف افكار عمومي دنيا باعث شوند مردم جهان با منطق فناپذيري اسرائيل آشنا نشوند.
مي خواهند با تهديد و هياهو، مرگ حقيقي رژيم صهيونيستي را مخفي كنند. وحشت دارند و نمي توانند مرگ اسرائيل را اعلام كنند والّا چه كسي نمي داند اسرائيلي كه نتوانست حتي مقابل يك حزب بايستد، توان مقابله با ايران را كه امروز يك ابرقدرت منطقه اي است، ندارد. نه تنها اسرائيل بلكه امريكا هم چنين جرأت و جسارتي را ندارد كه مقابل ايران بايستد.
مشكل آنها حضور پرشور ايران در منطقه و جهان است. ما نمي توانيم اسرائيل را به رسميت بشناسيم چون با منطق اسلام، عدالت، ارزشهاي الهي و حتي حقوق بشر در تضاد است. ما جنگي با اسرائيل نداريم اما در صورت اقدامات نسنجيده، چنان سيلي به آن خواهيم نواخت كه صداي آن براي هميشه در تاريخ طنين انداز باشد. اسرائيل سالهاست فرآيند سقوط را طي مي كند و امروز مرده است. همه مسئولان جمهوري اسلامي در قبال رژيم غاصب اسرائيل موضع واحدي دارند. ما معتقديم مردم در سرزمين هاي اشغالي بايد اجازه پيدا كنند رژيم حاكم بر خود را خودشان انتخاب كنند. عادلانه ترين راه اين است كه بگذارند مردم فلسطين كه سرزمين آباء و اجدادي آنها آنجاست، اعم از مسلمانان، مسيحيان، يهوديان و پيروان ساير اديان الهي، براي انتخاب حكومتشان رأي گيري كنند البته نه آنهايي كه از اقصي نقاط دنيا به آنجا فرستاده شده اند.
همانطور كه در ايران هم همينطور است و مردم از تمام اديان در تعيين سرنوشت كشورشان سهم دارند و در دفاع از كشورشان هم سر از پا نمي شناسند. اين موضع منطقي ايران است، اما قدرتهاي بزرگ مقابله مي كنند و اين، هزينه سنگيني را بر مردم جهان از همه بيشتر مردم فلسطين تحميل كرده است.
اين غده سرطاني موجب بدنام شدن و پرداخت هزينه هاي سنگيني براي يهوديان جهان هم شده است. يهودياني كه اغلب، جنايتكاران صهيونيست را قبول ندارند. وجود اسرائيل حتي براي يهوديان فلسطين هم مايه دردسر است و آرامش را از آنان سلب كرده است. همه مي دانند كه تنها راه بازگشت آرامش از بين رفته فلسطين، برچيده شدن اين رژيم است.
عده اي از حرفهاي من درخصوص دوستي مردم جهان با ملت ايران به تفريط و از سخنان آقاي رئيس جمهور راجع به هولوكاست به افراط تعبير مي كنند. خواب مي بينند!، نه اين تفريط است و نه آن افراط.
بررسي هولوكاست، جلوه شجاعت دكتر احمدي نژاد است. دكتر احمدي نژاد كشته شدن يهودي ها توسط نازي ها را منكر نشده است، تبليغ سوء كردند تا موضع منطقي احمدي نژاد را بپوشانند. ماجراي هولوكاست هرچه كه باشد، امروز يك بازي سياسي است كه مورد سوءاستفاده صهيونيستها قرار گرفته است و اجازه تحقيق درباره چرايي و چگونگي آن را نمي دهند.
آقاي احمدي نژاد سؤالش اين است: يك واقعه اي بيش از 60 سال قبل در نقطه اي از دنيا اتفاق افتاده است. اولاً چرا اجازه تحقيق به دانشمندان پيرامون چرايي و چگونگي آن را نمي دهند و ثانياً چرا اگر كسي بخواهد در رابطه با آن حرفي بزند، پيشاپيش مجرم شناخته مي شود؟
سوءاستفاده صهيونيست ها از اين موضوع كاملاً روشن است. اين موضوع را بهانه كرده اند و در سايه آن با مظلوم نمايي، برنامه سياسي جنايتكارانه خود را در منطقه به اجرا درآورده اند. به اين بهانه، براي پيگيري سياستهاي تجاوزگرايانه ي شان، يك حكومت غاصب تأسيس كردند.
نكته ديگري كه آقاي احمدي نژاد مطرح مي كنند اين است كه اگر چنين حادثه اي آنطور كه شما مي گوييد، اتفاق افتاده است، چرا بايد تاوان آن را يك ملت ديگر بپردازد؟ چرا ملت هاي اسلامي؟ چرا فلسطينيان؟ چرا همانجا كه اين اتفاق افتاده، به آنها اجازه تأسيس دولت نمي دهند؟
جالب است بدانيد در جلسه اي كه سال گذشته با شوراي روابط خارجي امريكا كه متشكل از كارشناسان و طراحان پشت پرده سياست هاي ايالات متحده است، در نيويورك تشكيل شد، آقاي احمدي نژاد اين سؤالات را از آنها هم پرسيدند اما هيچ يك، جوابي براي اين سؤالها نداشتند. احمدي نژاد با بيان اين سؤال دقيق، بساط اينها را از اصل به هم ريخت و چاره اي ندارند جز اينكه افكار عمومي دنيا را از تفكر براي پاسخگويي به اين سؤال منحرف كنند.
راهي كه انتخاب كردند اين است كه ادعا كردند احمدي نژاد از اصل هولوكاست را منكر شده است و چون احمدي نژاد با اسرائيل مخالف است، مي خواهد با زور و جنگ و استفاده از سلاح هسته اي، به براندازي اسرائيل بپردازد و اين ابهام آفريني ها درخصوص هولوكاست هم مقدمه جنگ و از بين بردن امنيت است.
برخي هم كه در داخل اجراي عدالت را به نفع خود نمي دانند و موفقيت هاي دولت را برنمي تابند و تثبيت و توسعه سياستهاي دولت را در تناقض با منافع خود مي دانند، معمولاً ادبيات رسانه هاي غربي و صهيونيستي را در بيان مخالفت هايشان بكار مي برند. خودشان در اين گونه موارد جوسازي مي كنند، بعد واكنش رسانه هاي صهيونيست را رصد مي كنند و اقدام به انتشار اين واكنشها و تحليل هاي خود مي نمايند. اينها مي خواهند دولت را در ميان ملت تضعيف كنند و از اين طريق نظر مردم را از ادامه حمايتهاي بي دريغ از سياستهاي هسته اي دولت عوض كنند و در ادامه منافع ملت ايران در حقوق هسته اي را به خطر بياندازند، و به اين ترتيب جاي پايي براي خودشان درست مي كنند.
من در بيش از 100 سخنراني بر نامشروع بودن اسرائيل تأكيد كرده ام. حرفهاي برخي از اين رسانه ها خيلي خنده دار است چون در ايران، نه تنها در سطح مديران ارشد بلكه در رده مديريت هاي مياني هم كسي نيست كه اسرائيل را به رسميت بشناسد.
همه مي دانند مواضع دكتر احمدي نژاد در قبال سياست هاي صهيونيست جهاني كه از او شخصيت ويژه اي در دنيا و ايران ساخته است، مواضعي منطقي، محكم، مستدل، عالمانه، با درك حقايق و تشخيص درست است كه در برابر قدرتها اينگونه ايستاده است و اين اقتدار ويژگي ملت ايران است و معناي آن روحيه تجاوز و جنگ و خشونت نيست.
اينها برآشفته اند، چون ديگر نمي توانند بر طبل جنگ طلبي دولت ايران بكوبند و بهانه درست كنند تا گروهي كه تحت تأثير تبليغات دشمن قرار گرفته اند و فكر مي كنند مواضع احمدي نژاد، خشونت طلبانه است، متوجه اصل موضوع نشوند. تمام خرده اميد اينها به يأس تبديل شده است. نه مواضع دكتر احمدي نژاد در هولوكاست افراط است، نه تفكيك مردم از دولتهاي زورگو علامت تفريط است.
البته اين بازي هاي رسانه اي سابقه دار است. سال گذشته يك خبرگزاري ظاهراً اصولگرا اما وابسته به برخي جناح هاي قدرت رقيب دكتر احمدي نژاد، (اسم نمي برم، چون ممكن است در حال حاضر متنبه شده باشند)، به طور غيرمنتظره، خبري را منتشر كرد مبني بر اينكه مشايي در مصاحبه با يك خبرنگار اسرائيلي در آلمان گفته است "ما با رژيم اسرائيل مثل قبل از انقلاب دوست هستيم، چه روزهايي خوشي داشتيم و..." من سير توليد و انتشار اين خبر را بررسي كردم. خيلي جالب بود، يك هماهنگي خارجي و داخلي در توليد و پخش اين خبر به چشم مي خورد.
داستان از اين قرار بود كه بنا بود من به همراه گروهي براي حضور و سخنراني در جمع ايرانيان مقيم آلمان و بررسي مشكلات آنها به اين كشور سفر كنم. همه هماهنگي هاي لازم انجام شده بود و برنامه سفر در رسانه هاي داخلي و خارجي هم اعلام شد اما دقايقي پيش از پرواز، دكتر احمدي نژاد مأموريتي به بنده دادند كه امكان حضور من در اين سفر فراهم نشد، البته گروه همراه رفتند.
فرداي آن روز يك شبكه صهيونيستي در برنامه تلويزيوني خود اعلام كرد وزير گردشگري ايران كه براي بازديد از يك نمايشگاه گردشگري به آلمان سفر كرده است، در مصاحبه با يك خبرنگار اسرائيلي، مطالب فوق الذكر را گفته است. خبرگزاري مذكور هم به سرعت و به صورت ويژه اي اقدام به درج اين خبر به نقل از آن شبكه كرد.
آيا اگر چنين نقل قولي به يك مقام مسئول حتي در سطوح پايين مديريت در جمهوري اسلامي آنهم توسط يك شبكه تلويزيوني صهيونيستي منتسب شود، نبايد درخصوص صحت و سقم آن تحقيقي شود؟
آيا اصلاً كسي از مسئولين وجود دارد كه جرأت بيان چنين مطالبي را داشته باشد؟ آيا قرآن نخوانده اند كه مي فرمايد "إذ جائكم فاسق بنباٍ فتبينوا"
بعد از انتشار اين خبر آمدند از بنده راجع به صحت آن سؤال كردند كه در جواب گفتم: "خسن و خسين، دختران معاويه اند!" اولاً بنده اصلاً سفري به آلمان نكردم، ثانياً مصاحبه اي نكرده ام، ثالثاً نمايشگاه گردشگري در كار نبوده تا بخواهم چنين مطالبي را در آن بگويم. مانند اين ماجرا بسيار است. يا اينكه گفتند بنده گفته ام "گردشگران خارجي مي توانند در ايران بدون حجاب باشند" و "ايرانيان در خارج از كشور مي توانند از مشروبات الكلي استفاده كند" يا اينكه در تركيه در مجلس لهو و لعب شركت كرده ام.
به هر حال، به كوري چشم دشمنان حرفهاي خود را تكرار و تأكيد مي كنم كه ملت ايران ملت بزرگي است و مواضع به حق او منطقي و در دنيا شنيدني است. ما آنقدر پياممان شفاف، استوار، منطقي و روشن است كه نيازي به جنگ با مردم دنيا نداريم. دشمنان ما مشتي قدرت طلب، انحصارطلب و زورگو هستند و به ملتي در دنيا تعلق ندارند. من در آن سخنراني گفتم و بار ديگر هم مي گويم كه شايستگي ملت ما از دو نظر قابل بررسي است: "هيچ ملتي در دنيا با مردم ما دشمني ندارد"، " دشمنان ما ظالم ترين و فاسدترين افراد كره زمين هستند".
چهارشنبه 2 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 337]