تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 17 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):درباره آيه «ياد خدا بزرگتر است» ـ : به ياد خدا بودن در هنگام روبه رو شدن با حلال و ح...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1851239653




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مريد امام و مدافع مردم


واضح آرشیو وب فارسی:آفتاب: مريد امام و مدافع مردم
«علي اكبر فيض» معروف به «علي مشكيني اردبيلي» در 86 سال زندگي خود پيچ و تاب‌هاي سياست را در نورديده است. در كش و قوس‌هاي حوادث پيش و پس از انقلاب آنچه در كلام و عمل او هويداست دفاع از «حكومت اسلامي» آن هم از نوع «مردمي» آن است.
آيت‌الله علي اكبر مشكيني روستازاده است. در سال 1300 هجري شمسي در روستايي در دامنه كوه سبلان به نام آللي متولد شد؛ در خانواده‌اي كه پدرش علاقه مفرطي به علوم ديني داشت. پدر او اگر چه به دليل تنگدستي نتوانسته بود از سال‌هاي ابتدايي نوجواني علوم حوزوي را فرا گيرد، اما در 25 سالگي به شهرهاي تبريز، اردبيل و زنجان رفت و پس از آن به نجف، تا در اين مسير علم‌آموزي كند. مشكيني خاطرات آن دوران را اينگونه بيان مي‌كند: « پدرم چهار سال در نجف بود كه نامه نوشت و ما را نيز به آنجا فرا خواند و ما به اتفاق دايي و خانواده به نجف رفتيم.»

آيت‌الله مشكيني هم در نجف به مكتب‌خانه رفت و پدرش به حوزه علميه. اما هنوز دو سال از اقامت آنان در اين شهر نگذشته بود كه مادرش درگذشت و آنان مجبور به بازگشت به ايران شدند. او اندكي از مقدمات علوم ديني را در آن زمان از پدر فرا گرفت كه پدر را نيز از دست داد. زندگي براي «علي‌اكبر» تنگ شد؛ به گونه‌اي كه او گفته بود: «پس از فوت پدرم ما يتيم بوديم و هيچ چيز نداشتيم.» اما در اين تنگناي زندگي، او بنابر وصيت پدرش به اردبيل مي‌برود تا «صرف و نحو» را در حوزه علميه اين شهر بياموزد.

پدر مشكيني به او گفته بود: «پسرم! در روز قيامت پيش من رو سياه مي‌آيي اگر احكام و عقايد و تفسير را فرا نگرفته باشي.» پس از دو سال تحصيل در اردبيل، به دليل نارضايتي از وضعيت آموزشي عزم سفر به قم مي‌كند. سفر براي او خرج و هزينه داشت كه در نهايت با پنج تومان كمك دوستان پدر و يك تومان مساعدت همسايگان يكي از آيت‌الله‌هاي اردبيل – آيت‌الله بادكوبه‌اي – به همراه دو هم حجره‌اي خود به قم آمد و به سراغ آيت‌الله‌هايي رفت كه ديگر همچون استادان اردبيل نبودند و همگي از علماي ارشد و ممتاز به حساب مي‌آمدند.

آيت‌الله مشكيني آغاز تحصيل علوم حوزوي را در قم اينگونه به ياد مي‌آورد: « در آن اوقات، مدتي درس مرحوم آيت‌الله حجت كوه‌كمره‌اي، درس خارج مرحوم آيت‌الله بروجردي و آيت‌الله محقق‌داماد حاضر شدم.» در همان سال‌ها بود كه علي‌اكبر مشكيني 37 ساله همراه تعدادي از روحانيون ارشد و اساتيد حوزه طي نامه‌اي به آيت‌الله بروجردي خواستار سازماندهي آموزشي در حوزه علميه قم شد. آنها دوست داشتند كه برخي دروس ديگر همچون اخلاق نيز در چارچوب دروس طلاب قرار گيرد. حتي در كنار اين نامه رايزني‌هايي نيز با ديگر علماي ارشد حوزه انجام شد.

فعاليت‌هاي آيت‌الله مشكيني و همفكرانش در دوره‌اي آغاز شده بود كه آيت‌الله بروجردي زعيم حوزه و نهاد مرجعيت به حساب مي‌آمد و نگرش‌هاي سياسي مطرود و در حاشيه بود. آنان اگر چه مجال نيافته بودند، به برخي دغدغه‌هاي سياسي خود بپردازند، اما حركتي را با نوشتن اين نامه آغاز كردند. نامه با دست خط علي مشكيني نوشته شد و 200 طلبه و استاد حوزه آن را تنفيذ كردند كه سنگ بناي يك كار شبه‌تشكيلاتي براي روزهاي آتي شد.

آنان در سال 1339 بار ديگر دست به كار شدند تا گام دوم اصلاح ساختار آموزشي در حوزه را بردارند. «محمد حسين بهشتي» همراه «علي مشكيني و رباني شيرازي» برنامه‌ مدون آموزشي طراحي كردند و قرار بود اين برنامه در مدرسه علوي آيت‌الله گلپايگاني پيگيري شود كه سال‌ها بعد در مدرسه‌اي تحت عنوان «حقاني» رخ‌نمايي كرد. مشكيني علاوه بر عضويت در هيات موسس اين مدرسه، درس اخلاق و مكاسب نيز مي‌گفت. او در آن دوره كه كتب آموزشي قداستي داشت و هيچ‌گاه حوزويان حتي حاضر به تغيير فرم نگاشتن آن نمي‌شدند، رسائل و مكاسب شيخ مرتضي انصاري را تلخيص كرد و در اختيار طلاب آن مدرسه با سبك و سياق متفاوت با ساير مدارس حوزه علميه قرار داد.

پس از فوت آيت‌الله بروجردي، مشكيني همراه ديگر اساتيد و روحانيون همفكر اندك‌اندك به برخي فعاليت‌هاي سياسي و شبه سياسي روي آوردند كه نمايش عمومي آن پس از قيام 15 خرداد و سخنراني مشهور امام خميني بود. پس از آن، آنان حلقه‌اي «11 نفره» شكل دادند كه اگر چه تحت لواي «اصلاح حوزه» خود را پنهان مي‌كردند، اما دغدغه‌هاي سياسي در ميان جلسات آنان مطرح مي‌شد. گروه 11 نفره را «عبدالرحيم رباني شيرازي، حسينعلي منتظري، علي مشكيني، علي قدوسي، سيدعلي خامنه‌اي، سيدمحمد خامنه‌اي، اكبر هاشمي رفسنجاني، احمد آذري قمي، ابراهيم اميني، محمدتقي مصباح يزدي و مهدي حائري تهراني» تشكيل داده بودند. در اين گروه اعضا از دو جنس بودند؛ برادران بزرگتر و كوچكتر. مشكيني، منتظري و رباني شيرازي در زمره برادران بزرگتر مدرسين حوزه قم قرار داشتند و بيشتر نقشي هدايتگر را بازي مي‌كردند. آيت‌الله مشكيني اگرچه در آن دوران شاگرد آيت‌الله نبود، اما مريد او به حساب مي‌آمد.

آيت‌الله مهدوي كني در ميان خاطرات خود به اين مطلب اشاره مي‌كند و مي‌گويد: «افرادي را سراغ داشتم كه سر درس امام نمي‌آمدند و شاگرد آقايان ديگري بودند مثل آقاي مشكيني كه شاگرد محقق داماد بود، ولي نسبت به امام ارادت داشتند.» به هر حال مشكيني به همراه ساير دوستان خود اولين نامه‌نگاري سياسي خود را با بازداشت «امام خميني» به نمايش گذاشت، آنان پس از بركناري «اسدالله علم» در 17 اسفند 42 به «حسنعلي منصور» نخست‌وزير وقت تلگرافي زدند و اعلام كردند: «ملت مسلمان ايران، به خصوص جامعه روحانيت ديگر تاب تحمل زنداني بودن مرجع عاليقدر حضرت آيت‌الله‌العظمي خميني و آيت‌الله قمي و حجت‌الاسلام طالقاني را ندارد و با بي‌صبري هر چه تمام‌تر منتظر خلاصي ايشان هستند».

آيت‌الله طاهري خرم‌آبادي نويسندگان اين تلگراف را «علي مشكيني و حسينعلي منتظري» عنوان كرده بود. مشكيني همراه سايرين حتي در برابر اعدام «طيب حاج رضايي» و «حاج اسماعيل رضايي» واكنش نشان دادند. آنان در منزل آيت‌الله ناصر مكارم شيرازي جلسه‌اي برگزار كردند و قرار شد كلاس‌هاي حوزه را به دليل اعدام اين دو نفر كه در اعتراض‌‌هاي تهران پس از 15 خرداد بازداشت شده بودند، تعطيل كنند.

تلاش آنان با آزادي آيت‌الله خميني در 15 فروردين 43 به سرانجام رسيد و بار ديگر اين حلقه گرد ايشان جمع شدند و جشن شادماني در فيضيه بر پا شد. اما اين گردهمايي مريدان در كنار مراد خود كه همچون آنان سياست‌ورزي را با حوزوي بودن در تضاد نمي‌ديد، بيش از 8 ماه به طول نينجاميد كه بار ديگر امام در 13 آبان بازداشت و پس از اندك زماني به تركيه تبعيد شد.

بدين ترتيب تكاپوها آغاز شد و فورا جلسه‌اي با حضور مشكيني، منتظري، رباني شيرازي، هاشمي رفسنجاني، مصباح، طاهري خرم‌آبادي و سعيدي برگزار شد و طبق مصوبه اين جلسه ديدار با علما و مراجع و انتشار اطلاعيه در دستور كار آنان قرار گرفت. همچنين اين روحانيون به بهانه مناسبت‌هاي مذهبي، مراسم‌هايي برگزار مي‌كردند و آزادي حضرت آيت‌الله را در لابه‌لاي ادعيه خواستار بودند. در كنار اين تلاش‌ها، مشكيني و همرزمانش به آيت‌الله ميلاني و آيت‌الله مرعشي نجفي نامه نوشتند و در آستانه ماه رمضان از اين دو عالم ديني استفتا كردند كه «نظر به اينكه ماه رمضان در پيش است و طلاب و محصلين حوزه علميه قم براي ترويج و تبليغ عازم مسافرت هستند، پيوسته به اينجانبان مراجعه كرده سوال مي‌كنند. چنانچه از طرف دولت تضييقاتي نسبت به مسايل روزه و هدف عالي روحانيت و تجليل از مقام حضرت آيت‌الله‌العظمي آقاي خميني مدظله واقع شد، وظيفه چيست؟» آنان فقط به اين نامه اكتفا نكردند و مراسمي را در فيضيه تحت عنوان «جلسه توجيهي طلاب براي تبليغ در ماه رمضان» بر پا كردند.

در فضاي بسته سياسي آن دوره، برخي از منبري‌ها، حاضر به سخنراني در آن جلسه نشدند و بار ديگر سه عضو تشكيلات گروه 11 نفره بر فراز جايگاه قرار گرفتند تا از مراد خود يادي بكنند؛ آيات حسينعلي منتظري، علي مشكيني و احمد آذري قمي. در فيضيه مشكيني هم همچون آن دو ديگر از بازداشت آيت‌الله خميني گلايه كرد. آيت‌الله منتظري در كتاب خاطرات خود اينگونه آن مراسم را به تصوير مي‌كشد: « ابتدا آقاي نوري يك منبر كوتاه رفت، آقاي مشكيني هم يك منبر عربي، فارسي و تركي. چون در حوزه قضيه ترك و فارس مطرح شده بود و فارس‌ها به آقاي شريعتمداري اعتراض مي‌كردند كه شما كوتاهي مي‌كنيد و تقريبا داشت جنگ ترك و فارس شروع مي‌شد... آقاي مشكيني مي‌خواست در اين اثنا جنگ ترك و فارس راه نيفتد و ارتباطي بين افراد ايجاد كند و دفاعي هم از آقاي شريعتمداري شده باشد؛ بالاخره آقاي مشكيني هم يك منبر اين جوري رفت.»

در پي اين تلاش‌ها همچنان جلسات مدرسان حوزوي برگزار مي‌شد تا به نهضت خود جان تازه‌اي بخشند. آنان در 23 بهمن 44 در منزل علي مشكيني جمع مي‌شوند كه در آن جلسه به غير از صاحب‌خانه «آذري قمي، منتظري، رباني شيرازي، جنتي و حجتي كرماني» حضور داشتند كه نتيجه آنان پيگيري سه مساله بود؛ انتشار اطلاعيه و بيانيه، ديدار با مراجع تقليد و در نهايت اگر ميسور نشد، تهديد، ارعاب و حتي ترور. در اين راستا بود كه در اواسط فروردين 45 اساسنامه گروه 11 نفره در تفتيش منزل آذري قمي به دست ماموران ساواك مي‌افتد.

اعضاي گروه 11 نفره با اطلاع از افشا شدن نام آنان هر كدام به سويي رفتند و برخي هم بازداشت شدند. علي مشكيني نيز به تهران رفت و به مدت چهارماه در تهران مخفي ‌شد و با نام مستعار با دوستانش ارتباط برقرار مي‌كرد. او درباره آن چهار ماه اختفا مي‌گويد: «در اين ايام چندين بار از سوي مرحوم آيت‌الله طالقاني كه ايشان نيز زنداني بودند، پيام رسيد كه زندگي مخفي را رها كن تا دستگيرت كنند؛ زيرا زندان بهتر از آن حال است و اغلب دوستان و جوانان مسوول و متعهد را در زندان حداقل زيارت مي‌كني. ولي من به دليل علاقه زيادي كه به مطالعه و تاليف داشتم و مي‌‌ترسيدم در زندان وسايل كارم يافت نشود، علني نشدم؛ اما در اين دوران موفق به تاليف چندين كتاب شدم.»

او پس از اين چهار ماه به نجف مي‌رود تا از گزند نيروهاي امنيتي در امان بماند و همچون برخي از روحانيون همفكرش بازداشت نشود. مشكيني در نجف پاي درس آيت‌الله خميني حضور يافت و خود نيز «مكاسب» را تدوين مي‌كرد. «محمد حسن رحيميان» با ذكر خاطرات آن دوران مي‌گويد: «آيت‌الله مشكيني در ماه مبارك رمضان آن سال بعد از نماز ظهر كه به امامت حضرت امام در مدرسه آيت‌الله بروجردي اقامه مي‌شد، منبر مي‌رفتند. سخنان ايشان كه بيشتر صبغه اخلاقي و معنوي داشت، مورد توجه و علاقه حوزه نجف قرار گرفته بود. در مدتي كه ايشان در نجف بودند، درس مكاسب شيخ انصاري را تدريس مي‌كردند و حقير نيز در اين درس شركت كردم.»

اما پس از هفت ماه بار ديگر مشكيني به دليل «ضعف مزاج و هواي گرم نجف» به قم بازگشت. در همان روزهاي اول ساواك او را جلب كرد و از او التزام گرفت كه تا 48 ساعت از قم خارج نشود. اما مشكيني فرداي آن روز به مشهد رفت و 15 ماه در حوزه علميه اين شهر به تدريس مشغول ‌شد كه پس از آن، بارديگر به قم باز‌گشت. در همين سالها بود كه رهبر فقيد انقلاب تدريس حكومت اسلامي را در نجف آغاز كرده بود. البته پيش از اين نيز هواداران ايشان به اين مساله فكر كرده بودند. در سال‌هاي 42 – 41 بهشتي به همراه روحانيوني ديگر همچون آيات مشكيني، مصباح يزدي، سبحاني، قدوسي، آذري قمي، محفوظي، باهنر، رباني شيرازي، مفتح، يزدي، اميني، طاهري خرم‌آبادي و هاشمي رفسنجاني گروهي به نام «ولايت» برپا كرده بودند تا به صورت تحقيقاتي به حكومت اسلامي بنگرند و از كتب مختلف درباره اين مساله فيش‌برادري كنند.

با سفر بهشتي به آلمان در سال 44 از فعاليت‌هاي اين گروه كاسته مي‌شود كه با بازگشت بهشتي در سال 49 بار ديگر آنان به كارهاي تئوريك خود همزمان با اعلام نظر آيت‌الله خميني درباره ولايت فقيه مي‌پردازند. اما اندك زماني نمي‌گذرد كه ساواك از فعاليت‌هاي اين گروه مطلع مي‌شود و دفتر آنان در تهران را بازرسي و تمامي فيش‌هاي تحقيقاتي درباره حكومت اسلامي را ضبط مي‌‌كند. البته آنان همچنان به دنبال بسط و اعلام نظريه امام خميني در قم بودند و حتي نظريه اين عالم ديني به صورت جزوه‌اي مخفيانه در ايران منتشر ‌شد. مشكيني نيز در پي اين اقدام، كلاس درسي را تحت عنوان «حكومت‌اسلامي» در قم برگزار و جزوه‌اي درسي براي طلبه‌هاي خود تحرير ‌كرد.

در همان سال با فوت آيت‌الله حكيم در نجف، 12 نفر از روحانيون، طرح مرجعيت آيت‌الله خميني را مطرح كردند؛ «مشكيني، منتظري، نوري همداني، فاضل لنكراني، صالحي‌نجف‌آبادي، رباني شيرازي، جنتي، خزعلي، اميني، شاه‌آبادي، صلواتي و انصاري شيرازي». اگر چه در گذشته هم در اطلاعيه‌هاي خود ايشان را مرجع تقليد ناميده بودند، اما اين بار به صورت يك پروژه سياسي و اجتماعي به آن نگريستند. آيت‌الله مشكيني در پي اين اعلام، گفته بود: تقليد از امام «جايز و بي‌اشكال و صلاح اسلام و مسلمين» است. با اعلام مرجعيت آيت‌الله خميني، برخي از منبري‌ها با استناد با نظر اين 12 نفر آن را دنبال مي‌كردند.

«سيد عزالدين موسوي» از منبري‌ها در 23 خرداد 49 در جمع 200 نفر از طلاب و بازاري‌ها اعلاميه اين 12 نفر را بيرون آورد و گفت: «تعدادي از اهالي به دفعات به من مراجعه به سوال‌هايي كرده‌اند نموده‌اند چه كسي اعلم مرجع تقليد است. من بارها گفته‌ام كه نمي‌توانم اظهارنظر كنم؛ ولي حالا اعلام مي‌كنم كه آيت‌الله شيخ حسينعلي منتظري، رباني شيرازي و ميرزا علي مشكيني از قم نوشته‌اند كه آقاي خميني اعلمند.»

سپس او اعلام كرد كه اين سه نفر را مي‌شناسد و به آنها اعتقاد دارد. پس از اين اطلاعيه بار ديگر برخي از آنان بازداشت و 25 نفر از مدرسين قم در مرداد 52 به دستور ساواك به اتهام «تحريك به آدم‌كشي، سلب آسايش از اهالي محترم شهرستان قم و ايجاد مزاحمت‌ براي 11 هزار نفر از طلبه‌هاي حوزه علميه قم» به مدت سه سال تبعيد شدند. مشكيني نيز همچون سايرين در ليست سياه تبعيديان قرار گرفت. او در ابتدا به شهر ماهان كرمان تبعيد شد.

او در آن دوره درباره برچيده شدن فساد در كشور سخن مي‌گفت كه دو راه حل را مدنظر داشت؛ اول اينكه رژيم شاه سرنگون شود كه درباره اين روش بخثي را ارائه نمي‌كرد و مي‌گفت: «اگر مطرح كنم به جاي بدتر از اينجا تبعيدم مي‌كنند.» اما روش دوم فعاليت‌هاي مذهبي و فرهنگي، كه روش موردنظر او بود. در نهايت پس از يكسال بار ديگر تبعيدي ديگر در برابر او قرار گرفت و در گلپايگان مقيم اجباري شد. اما در گلپايگان نيز مشكيني دوام نياورد و پس از يكسال به كاشمر فرستاده شد.

در كاشمر هم فضاي فعاليت براي او تنگ‌تر شد، به گونه‌اي كه او معتقد است: «پس از يكسال دوباره محكوم به تغيير محل شدم و به صورت ناگهاني مرا به شهر كاشمر منتقل كردند و يكسال هم در آنجا تحت مراقبت شديدتر از پيش قرار گرفتم.» البته نوع فعاليت‌هاي مشكيني در دوران قبل از انقلاب به گونه‌اي بود كه رژيم نتوانست او را بيشتر از تبعيد و احضار به شهرباني و ساواك محكوم كند؛ اگر چه او در اكثر حوادث در حلقه پيش روي جريان قرار داشت. او دراين‌باره مي‌گويد: «در جريان اين مبارزات چندين بار در ساواك و شهرباني قم بازداشت شدم.»

بدين ترتيب مشكيني پس از بازگشت از تبعيد بار ديگر در جمع روحانيون سياسي هوادار آيت‌الله خميني حضور يافت. او در سال 56 جزو هسته‌اي شد كه بار ديگر به ابتكار آيت‌الله محمد حسين بهشتي شكل يافته بود. اعضاي اين هسته اگر چه با ديگر تشكل‌ها همچون جامعه مدرسين و روحانيت مبارز تهران و همان روحانيوني كه در قم به دنبال ترويج تفكر براندازي رژيم وقت بودند، مشترك بودند، اما اين هسته گام آخر شكل‌گيري حكومت اسلامي را دنبال مي‌كرد. در گروه 11 نفره و ولايت، ترويج و تئوريزه‌كردن حكومت اسلامي مدنظر بود، اما در اين هسته سازماندهي نيروها براي مديريت حكومت اسلامي پيگيري مي‌شد. بهشتي به دنبال آن بود كه با ياري ساير روحانيون مقدمات شكل‌گيري يك حزب و حركت مسلحانه را عليه رژيم فراهم كندكه پس از انقلاب، بستري براي حزب جمهوري اسلامي شد.

در ميان اين فعاليت‌هاي آيت‌الله مشكيني در سال‌هاي قبل از انقلاب، برخي از عملكردهايش نيز واكنش‌هايي در بر داشت. او در سال 49، پس از نگاشتن كتاب شهيد جاويد كه در ابتدا «مرد صلح و دفاع خونين» نام داشت، بر اين كتاب تقريظي نوشت. اين كتاب در ميان روحانيون با انتقاداتي روبه‌رو بود و حتي روحانيون انقلابي هم حاضر به تاييد آن نبودند؛ به گونه‌اي كه آيت‌الله محمد فاضل لنكراني، يكي از مدرسان انقلابي نيز كتابي در نقد آن با نام «پاسداران وحي» به تحرير درآورد.

او نه تنها از اين كتاب «نعمت‌الله صالحي نجف‌آبادي» حمايت كرد؛ بلكه از آيت‌الله منتظري نيز خواست كه همراه او شود. مشكيني در تقريظ خود بر اين كتاب آورده بود: «كتاب حاضر كه درباره قيام مقدس حسين بن‌علي – صلوات الله و سلامه عليه- به قلم دانشمند معظم حجت‌الاسلام آقاي حاج شيخ نعمت‌الله صالحي‌نجف‌آبادي نوشته شده، بدون مبالغه در نوع خود بي‌نظير است. اينجانب آن را يك بار با دقت خواندم و لذت بردم و استفاده كردم.» البته مشكيني پس از مدتي با توجه به اعتراض‌ها تقريظ خود را پس گرفت. بنا بر اظهارات آيت‌الله احمدي ميانجي، او و آيت‌الله سيدمهدي روحاني «آقاي مشكيني را وادار كردند تا توضيحي در مورد كتاب بدهد و تقريظ را پس بگيرد».

از سوي ديگر مشكيني در همان سال‌ها اقدام به نوشتن كتابي با عنوان «تكامل انسان در قرآن» كرد كه پيش از او يدالله سحابي نيز در اين‌باره مطالبي را منتشر كرده بود. اين اقدام آيت‌الله مشكيني به نوعي نظرات جديدتر او نسبت به ساير روحانيون را به نمايش مي‌گذاشت.

او حتي در آن دوره به جانبداري از نظرات مرحوم دكتر شريعتي متهم شده بود؛ به‌گونه‌اي كه مرحوم احمدي ميانجي، روحاني و ميرمحمدي از مدرسين حوزه علميه قم به اين دليل به ديدار او به گلپايگان مي‌روند تا «دعوايي‌طلبگي» را به تصوير كشند. ميانجي مي‌گويد: «شنيده بوديم كه ايشان از آقاي شريعتي طرفداري و حمايت مي‌كند، خدمت او رفتيم تا با وي مباحثه و دعوا كنيم... » البته معمرين جامعه مدرسين همچون منتظري و رباني‌شيرازي نيز از طرفداران شريعتي به حساب مي‌آمدند و مشكيني در اين «اتهام» تنها نبود.

به هر حال آيت‌الله مشكيني و دوستان حوزوي‌اش همچنان به حركت در مسير انقلاب ادامه مي‌دادند و در اين راه حتي به اعدام اعضاي ارشد مجاهدين خلق در سال 51 اعتراض كردند و در تحصن خانواده اين زنداني‌‌ها در منزل آيت‌الله شريعتمداري حضور يافتند. همچنين او در آن دوره كه برخي با «دارالتبليغ» همكاري نمي‌كردند؛ اگر چه همچون برخي روحانيون مانند آيات سبحاني و مكارم شيرازي مسووليت در اين موسسه نگرفت، اما در سال 44 كرسي تدريس را در موسسه شريعتمداري از دست نداد. در آن دوره بين جامعه مدرسين سه ديدگاه نسبت به دارالتبليغ وجود داشت. برخي همچون آيات سبحاني، مكارم‌شيرازي، سيدابوالفضل موسوي‌تبريزي، پاياني و دوز‌دوزاني حضور فعال در اين موسسه داشتند و گروه دوم مشكيني، احمدي‌ميانجي و قدوسي بودند كه اگرچه دل خوشي از برخي نظرات شريعتمداري نداشتند، اما با موسسه او همكاري مي‌كردند. گروه سوم هم مخالفان تند آيت‌الله شريعتمداري و دارالتبليغ بودند؛ همچون آذري‌قمي، بني‌فضل، خلخالي، رباني‌شيرازي، يزدي و منتظري كه به هيچ‌وجه حاضر به همكاري با دارالتبليغ نشدند.

با اين حال در آستانه انقلاب اسلامي، اين مواضع به يكديگر نزديك شد. آنان پس از نگارش مقاله توهين‌آميز روزنامه اطلاعات درباره رهبرشان در ساعات اوليه بامداد 18 دي، گرد هم جمع شدند و اعتراض‌هاي روزهاي آتي را برنامه‌ريزي كردند. پس از قيام 19 دي نيز در دامنه‌دار كردن اين اعتراض‌ها در شهرهاي ديگر نقش كليدي داشتند. در آستانه ورود امام خميني به ايران نيز براي وحدت ميان روحانيون و دانشگاهيان در مسجد دانشگاه تهران متحصن شدند و مشكيني همچون برنامه‌هاي گذشته در اين تحصن هم حضور داشت.
 يکشنبه 30 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آفتاب]
[مشاهده در: www.aftabnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 205]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن