تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835005014
فرماندهي متمركز جهاني يا هسته هاي مستقل ملي؟
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: فرماندهي متمركز جهاني يا هسته هاي مستقل ملي؟
ديويد گارتن اشتاين* - ترجمه: ف. م. هاشمي ـ در حال حاضر بحث گسترده اي درباره حيات يا ممات رهبريت مركزي القاعده در ميان مقامات دولتي، دانش پژوهان و تحليلگران مسائل سياسي جهان جريان دارد. پس از اينكه نيروهاي آمريكايي پناهگاه امن اين گروه را در افغانستان نابود كردند (اواخر سال 2001) بسياري از صاحب نظران اعلام كردند القاعده به سازماني پراكنده و فاقد سلسله مراتب عمودي تبديل شده كه فقط ممكن است به لحاظ ايدئولوژيك، اندكي ديگر به حيات خود ادامه دهد. به نظر اين تحليلگران القاعده به يك گروه متلاشي شده تروريستي تبديل شده كه بقاياي آن در غارهاي كوهستاني واقع در مرز افغانستان و پاكستان به حيات خود ادامه مي دهد. اين توصيف شايد در نخستين ماه هاي پس از سرنگوني طالبان صحيح به نظر مي رسيد اما اكنون زندگي نشان داده است كه فروپاشي كامل هسته مركزي القاعده تصوري نادرست است.
از سوي ديگر برخي تحليلگران نيز در توانايي رهبران القاعده اغراق كرده و نقش آن را در طراحي و هدايت عمليات تروريستي در دوره 2004-2002 برجسته مي سازند. رهبري ارشد القاعده كه توانست در سال هاي پس از سپتامبر 2001 چندين توطئه تروريستي را در سطح منطقه اي سازمان دهد، اكنون در مناطق قبيله اي پاكستان جا خوش كرده است. امروزه شبكه القاعده با يك هسته مركزي به غايت انعطاف پذير و متحرك به خطرناك ترين گروه تروريستي در جهان تبديل شده است. اين گروه از توانايي هاي مرگبار برخوردار است و برخلاف ديگر گروه هاي تروريستي از وارد آوردن تلفات سنگين بر مردم عادي ابايي ندارد. تحليلگراني چون «جيسون برك» گزارشگر نشريه «آبزرور» لندن و نويسنده كتاب هاي متعدد درباره القاعده و «پيتر ژاهيان» رهبري مركزي القاعده را دست كم مي گيرند. حتي اگر وظيفه اين رهبري را به ايجاد ارتباط ميان هسته هاي تروريستي و تامين مالي آنها محدود كنيم، باز هم هسته مركزي القاعده قادر خواهد بود با دخالت در مناقشات منطقه اي و تهديد دموكراسي هاي نوپا منافع غرب را به خطر بيندازد. تحليلگران هنگامي يك شبكه تروريستي را سازمان يافته و متمركز تلقي مي كنند كه يك رهبري قدرتمند بر كل شبكه، تصميمات عملياتي و هدايت ايدئولوژيك آن، نظارت و كنترل كامل داشته باشد. در چنين سازماني تصميمات از بالا به پايين اتخاذ مي شود، مرز ميان سطوح سازماني به دقت رعايت مي شود و يك مرزبندي مشخص و شفاف ميان رهبري و كادرهاي عملياتي به چشم مي خورد. رهبري مركزي تروريست ها را كه داراي مهارت هاي گوناگون هستند، ميان مناطق مختلف جهان تقسيم كرده و حمايت مالي و لجستيكي در اختيار آنها قرار مي دهد. يك نمونه از اين نوع سازمان تروريستي، القاعده قبل از 11 سپتامبر 2001 بود. رهبر عالي اين سازمان «اسامه بن لادن» بود كه در راس يك شوراي رهبري قرار داشت. اين شورا داراي كميته هاي مختلف بود. اگرچه برخي تحليلگران معتقدند امروزه جوانان مي توانند با استفاده از اينترنت، انديشه هاي خود را راديكاليزه كرده و بر مهارت هاي خويش بيفزايند لذا ديگر نيازي به سازمان هايي همچون القاعده ندارند. اما بايد دانست كه اينترنت هيچ گاه نمي تواند جاي اردوگاه آموزشي را بگيرد. كساني كه آموزش هاي تروريستي را در اردوگاه ها مي گذرانند، مسوول مرگبارترين حوادث تروريستي پس از 11 سپتامبر در جهان هستند؛ بالي، مادريد، لندن، شرم الشيخ و مومبايي همگي توسط همين افراد رقم خورده است. مقامات آمريكايي بسيار خوش شانس بودند كه هر دو گروه مسوول بمب گذاري در فرودگاه «جان اف كندي» در سال 2007 و هسته تروريستي دستگير شده در ميامي در سال 2006، هنوز به اندازه كافي آموزش نديده و از شبكه تروريستي جهاني جدا مانده بودند.اگرچه تمركز و سلسله مراتب عمودي مزايايي براي گروه هاي تروريستي دارد اما عدم تمركز هسته هاي تروريستي نيز از برخي جهات به نفع اين گروه هاست؛ دستگاه هاي اطلاعاتي بوروكراتيك دنيا، در كنترل هسته هاي پراكنده تروريستي با دشواري روبه رو هستند. ممكن است دستگاه هاي مزبور بتوانند بر بخشي از اين شبكه ضربه وارد آورند اما ريشه كني كامل شبكه هاي تروريستي غيرمتمركز براي آژانس هاي اطلاعاتي امروز دنيا تقريباً محال است. گروه هاي تروريستي منطقه اي با فراغ بال بيشتري نسبت به سازمان هاي متمركز عمل مي كنند، زيرا هيچ نيازي به هماهنگ سازي عمليات خود با سلسله مراتب سازماني ندارند. اما در مجموع، خطر گروه هاي سازمان يافته تروريستي به مراتب بيشتر از گروه هاي غيرمتمركز است. - القاعده چقدر سازمان يافته است تحليلگران نظرات متفاوتي را درباره ميزان سازمان يافتگي القاعده ابراز مي كنند. در يك سو، افرادي چون جيسون برك قرار دارند كه معتقدند القاعده پس از سقوط طالبان در افغانستان به گروهي ضعيف و پراكنده تبديل شده است. برك نبرد «توره بوره» را پايان حيات القاعده تلقي مي كند و مبارزه طلبي راديكال اسلامي را تنها ميراث برجاي مانده از اين سازمان مي داند. به نظر «برك» آنچه گروه تروريستي القاعده را در دوره 1996 تا 2001 سر پا نگاه داشت، سه عنصر هسته مركزي، شبكه حلقه واسط و ايدئولوژي بود. با اشغال افغانستان هسته مركزي القاعده متشكل از بن لادن و حدود يكصد نفر از تروريست هاي نزديك وي متلاشي و پراكنده شد.حلقه واسطي كه اين رهبري را به هسته هاي تروريستي متصل مي كرد نيز نابود شد و آنچه از القاعده باقي ماند، فقط ايدئولوژي مبارزه طلبانه آن بود. بدين ترتيب وابستگي به القاعده اكنون فقط به معني حمايت از ايدئولوژي افراطي اين سازمان است. اين نظري است كه گروه بزرگي از تحليلگران از جمله «مركز تجزيه و تحليل شخصيت و رفتار سياسي» وابسته به سازمان «سيا» نيز با آن موافق است. اما از سوي ديگر صاحب نظراني چون «پيتر برگن» وجود دارند كه معتقدند رهبري القاعده توانسته در مناطق مرزي ميان افغانستان و پاكستان، مجدداً سازمان يافته و اردوگاه هاي آموزشي جديدي را در منطقه قبيله نشين خودمختار پاكستان برپا كند. تبليغات القاعده در سال هاي اخير شدت گرفته و اين سازمان توانسته با گروه هاي تروريستي منطقه اي ارتباط برقرار كند. به عنوان مثال گروه سلفي الجزاير (GSPC) اخيراً نام خود را به «القاعده مغرب عربي» تغيير داد و از اين طريق پيوستگي خود را به شبكه جهاني القاعده اعلام كرد. از ژانويه 2005 تاكنون بالغ بر چهل سازمان افراطي در افغانستان، مصر، عراق، لبنان، مراكش، پاكستان، عربستان، سوريه و يمن گرايش خود را به بن لادن و القاعده و پايبندي خويش را به اهداف استراتژيك اين سازمان اعلام كرده اند. در داخل القاعده نيز بحث درباره آينده اين سازمان ادامه دارد. اكثر رهبران القاعده خواهان تشكيل يك مركزيت قوي و منسجم هستند. «ابوموسي السوري» يكي از تئوريسين هاي برجسته جهادي جهان در ساليان اخير معتقد است تشكيلات آينده القاعده يك ساختار غيرمتمركز خواهد داشت اما «ابوبكر ناجي» يكي ديگر از نظريه پردازان جهادي، از الگوي متمركز براي فعاليت آينده القاعده دفاع مي كند. «السوري» در مانيفست 1600 صفحه اي خود تحت عنوان «فراخوان مقاومت اسلامي» مي نويسد: «جهاد به شيوه متمركز و مبتني بر سلسله مراتب قادر نيست بر تكنولوژي پيشرفته نظامي و اطلاعاتي آمريكا فائق آيد. همكاري هاي امنيتي منطقه اي آمريكا با كشورهايي چون پاكستان مي تواند ضربه اي مرگبار بر ساختارهاي متمركز سازماني وارد آورد. عدم تمركز هسته هاي تروريستي، آنها را در برابر پيگرد نظامي و اعترافات اعضاي دستگير شده مصون مي سازد. «السوري» به جاي احداث پايگاه هاي آموزشي متمركز، آموزش رزمندگان در «خانه هاي تيمي» و «اردوگاه هاي متحرك» را توصيه مي كند. اما «ناجي» برعكس در مانيفست خود تحت عنوان «مهار وحشيگري» مي نويسد به محض اينكه مجاهدان توانستند منطقه اي را به تصرف خود درآورند، بايد يك دستگاه اداري بر پا كنند كه وظيفه آن اجراي قوانين اسلامي، تامين امنيت، غذا و خدمات بهداشتي باشد. فرماندهي مركزي بايد اهداف و عمليات گروه را اولويت بندي و هدايت كند. به نظر «ناجي» منطقه امن قبيله اي در پاكستان، محلي مناسب براي برپا كردن اين ساختار اداري است. - شواهد تاريخي رهبري فعلي القاعده به نظرات «ناجي» بيشتر گرايش دارد و اين گرايش، انعكاسي از تمايل ديرپاي القاعده به فعاليت متمركز و سازمان يافته است. پس از شكست شوروي در افغانستان، بن لادن سازمان القاعده را به مثابه پيشتاز مبارزات جهادي تشكيل داد. او با حفظ اردوگاه هاي آموزشي سابق خود در افغانستان و پاكستان چند اردوگاه آموزشي جديد نيز احداث كرد. القاعده روابطي نيز با گروه هاي تروريستي باسابقه برقرار كرد و يك ساختار مبتني بر همكاري را با اين گروه ها در پيش گرفت. «مركز مبارزه با تروريسم» در «وست پوينت» اخيراً اسنادي را ترجمه و منتشر كرده كه از اردوگاه هاي القاعده در افغانستان و عراق به دست نيروهاي آمريكايي افتاده است. اين اسناد نشان مي دهد طراحي سلسله مراتب سازماني القاعده به زماني بازمي گردد كه بن لادن در سودان اقامت داشت. در يكي از اين اسناد كه عنوان «تشكيلات داخلي» بر خود دارد، ساختار سلسله مراتبي القاعده به دقت ترسيم شده است. در راس اين ساختار، فرمانده كل قرار دارد كه رياست شوراي رهبري را نيز بر عهده دارد. پس كميته هاي مختلف تشكيلاتي قرار دارند كه زير نظر شوراي رهبري فعاليت مي كنند. فرمانده بايد حداقل هفت سال عضو القاعده باشد و قوانين اسلام و شريعت را به خوبي بشناسد. او همچنين بايد داراي تجربه عملياتي كافي باشد. فرمانده يك معاون دارد كه بايد تمامي ويژگي هاي فرمانده را دارا باشد. منشي فرمانده هم توسط وي منصوب مي شود. در رده بعدي، شوراي فرماندهي قرار مي گيرد. در اين اسناد از پنج كميته نام برده مي شود؛ نظامي، سياسي، اداري و مالي، امنيتي، نظارتي. برخي اسناد نيز به شرح وظايف حقوق و حتي مرخصي و تعطيلات كادرها مي پردازد. هر مجاهد پس از يك سال فعاليت، مي تواند به خانه برود يا از مرخصي خود براي سفر به حج استفاده كند. شرايط پذيرش در القاعده، مواردي چون سطح تحصيلات و آموزش، تجربه عملي، وضعيت سلامتي و بهداشت و ميزان حفظ قرآن را شامل مي شود. اگرچه دخالت آمريكا در افغانستان، بهشت امن القاعده را از بين برد، اما هسته مركزي گروه از اين حادثه جان سالم به در برد. «عبدالباري عتوان» سردبير روزنامه «القدس العربي» چاپ لندن مي نويسد نيروهاي آمريكايي مي توانستند 80 درصد از زيرساخت ها و قابليت هاي نظامي القاعده را نابود كنند اما رهبري ارشد اين گروه از معركه گريخت و برخي از ايشان چون «سيف العدل»، «سعد بن لادن» و «سليمان ابوغيث» وارد خاك ايران شده و از آنجا به پاكستان رفتند. اندكي بعد هسته هاي منطقه اي القاعده، ابتكار عمل را به دست گرفتند. در هشتم اكتبر سال 2002 دو كويتي عضو القاعده روي تفنگداران آمريكايي آتش گشودند و يكي از آنها را كشتند. در 12 اكتبر همان سال، اعضاي «جماعت اسلامي اندونزي» با بمب گذاري در يك كلوب شبانه در «بالي» 202 نفر را به قتل رساندند و در 23 اكتبر تروريست هاي چچن با اشغال يك تئاتر در مسكو 850 نفر را به گروگان گرفتند. در اول مارس 2003 «خالد شيخ محمد» فرمانده ارشد القاعده و طراح اصلي حملات تروريستي 11 سپتامبر از رهبري القاعده كنار گذاشته شد. در سال بعد حملات تروريستي منطقه اي ادامه پيدا كرد. در 11 مارس 2004 حمله به قطار مسافربري در مادريد 200 كشته بر جاي گذاشت و انتخاب مجدد «خوزه ماريا آسنار» به نخست وزيري اسپانيا را ناكام گذاشت. در اوايل سپتامبر 2004 تروريست هاي چچن در شهر جنوبي «بسلان» روسيه 300 غيرنظامي از جمله 150 كودك را به قتل رساندند. در هفتم جولاي 2005 در جريان يك حمله انتحاري به مترو لندن كه توسط چند تروريست انگليسي پاكستاني تبار انجام شد، 52 نفر جان باختند. با توجه به اين سابقه، مي توان دريافت كه رسانه هاي گروهي و تحليلگران سياسي نقش رهبري القاعده را در سازماندهي حملات تروريستي دست كم گرفته اند. در واقع عمليات مادريد توسط همين رهبري سازماندهي شد و يك هسته منطقه اي اجراي آن را برعهده گرفت. پليس با رهگيري گوشي موبايلي كه از آن در اين عمليات استفاده شده بود، توانست «جمال زوگام» را كه يك مراكشي ساكن مادريد بود، دستگير كند. مقامات امنيتي اسپانيا، مكالمه تلفني وي را با «عماد ياركوس» فرمانده هسته القاعده در اسپانيا ضبط كردند. «زوگام» در اين مكالمه مي گويد «محمد فيزازي» رهبر روحاني گروه افراطي سلفي مراكش كه بعدها به خاطر بمب گذاري انتحاري كازابلانكا دستگير شد، به او پيشنهاد كمك مالي داده است. «زوگام» همچنين ديداري با «ملا كركار» يكي از افراطيون كرد عراقي در نروژ داشته است. ملا كركار بنيانگذار گروه تروريستي «انصارالاسلام» است. رهبر هسته منطقه اي مادريد فردي به نام «زرهان عبدالمجيد فاخت» است كه رابطه نزديكي با «عمر عزيز» از فرماندهان ارشد القاعده دارد. «مركز خدمات مجاهدين» كه يك مركز فكري وابسته به القاعده و نيز «مكتب خدمت» كه يك سازمان غيرانتفاعي در اسپانيا است هر دو در اواسط دهه 1980 براي پشتيباني از مجاهدين افغان در جنگ با شوروي تاسيس شدند. اين سازمان ها اكنون به بازوي فكري القاعده تبديل شده و استراتژي سياسي حملات تروريستي را تنظيم و تدوين مي كنند. «مركز خدمات مجاهدين» كه رابطه اي نزديك با مجاهدين عراقي دارد، اخيراً كتابي تحت عنوان «جهاد در عراق» منتشر كرده است. در اين كتاب آمده است: «دولت اسپانيا با دو يا سه حمله تروريستي متلاشي مي شود و اگر حملات تروريستي در اين كشور به صورت هماهنگ و برنامه ريزي شده به اجرا درآيد، افكار عمومي عليه دولت تحريك شود و دولتمردان اسپانيايي مجبور خواهند شد نيروهاي اين كشور را از عراق فرا بخوانند.» رهبري ارشد القاعده همچنين نقش اساسي در حملات تروريستي هفتم جولاي 2005 در سيستم حمل و نقل لندن ايفا كرد. در گزارش هاي پليس انگليس به رابطه ميان بمب گذاران و القاعده اشاره مي شود اما در عين حال بر اين نكته نيز تاكيد مي شود كه گروه عملياتي يك هسته تروريستي مستقل بوده است. شواهد و قرائن متعددي از ارتباط ميان عاملان اين حمله تروريستي رهبري القاعده در دست است؛ «محمد صديق خان» رهبر هسته تروريستي لندن، «عصام الدين» طراح بمب گذاري هاي بالي و «محمد جنيد بابر» قاچاقچي معروف اسلحه و تداركگر اصلي تجهيزات موردنياز براي بمب گذاري لندن، همگي در يك اردوگاه آموزشي القاعده در پاكستان با يكديگر ملاقات كرده اند. «هارون الرشيد اصوات» كه از بنيانگذاران اردوگاه آموزشي القاعده در «ارگان» است ساعتي قبل از آغاز عمليات، از طريق تلفن با بمب گذاران لندن تماس گرفته است. پس از عمليات نيز «صديق خان» و «شهزاد تنوير» يكي ديگر از عوامل موثر در عمليات لندن با ظاهر شدن بر صفحه تلويزيون الجزيره، تقدير و سپاس بن لادن و دستيارش «ايمن الظواهري» را به طراحان و مجريان اين حمله تروريستي ابلاغ كردند. در يك نوار ويدئويي نيز كه در سالگرد اين حمله توسط شبكه الجزيره پخش شد، ايمن الظواهري ادعا مي كند «صديق خان» و «تنوير» از يك اردوگاه آموزشي القاعده بازديد كرده و آمادگي خود را براي شهادت اعلام كرده اند. ارتباط ميان رهبري ارشد القاعده و حملات تروريستي مادريد و لندن نشان مي دهد فرماندهي عالي القاعده برخلاف تصور برخي صاحب نظران نه تنها منزوي و از كار افتاده نشده بلكه هر روز بر نفوذ و قدرت خود مي افزايد. - نتيجه اكثر تحليلگران معتقدند رهبري مركزي القاعده ديگر وجود خارجي ندارد و آنچه امروز از آن تحت عنوان القاعده ياد مي شود، چيزي جز هسته هاي منطقه اي پراكنده و هواداران منزوي نيست. اما واقعيت اين است كه رهبري اين سازمان تروريستي در حال تجديد سازمان خود است و تلاش مي كند بهشت هاي امني را براي استقرار خود در گوشه و كنار دنيا دست و پا كند. نبايد اهميت هسته هاي منطقه اي القاعده را نيز دست كم گرفت. اين هسته ها تاكنون توانسته اند حملات مهم و خطرناكي انجام دهند. با بهشت نسبتاً امني كه رهبري القاعده در پاكستان به دست آورده و حضور فعال عناصر اين گروه در مناقشات ديرپاي منطقه اي، انتظار مي رود در آينده اي نه چندان دور عمليات گروه القاعده هماهنگ تر و متمركزتر انجام شود. نشانه ها و قرائن موجود همگي حاكي از فعاليت رو به اعتلاي القاعده است. «السحاب» بازوي تبليغاتي القاعده تنها در سال 2006 حدود 58 نوار ويدئويي به بازار عرضه كرد. وجود يك مركزيت قوي بدون ترديد بر ابعاد و كيفيت فعاليت هاي القاعده خواهد افزود. * معاون بخش تحقيقات در «بنياد دفاع از دموكراسي»- م منبع: Middle east Quarterly
يکشنبه 30 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 256]
-
گوناگون
پربازدیدترینها