محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845272404
حکایاتی از امام علی النقی علیه السلام
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: حکایاتی از امام علی النقی علیه السلام
احترام پرندگان به امام هادی علیه السلامابوهاشم جعفری میگوید:متوکل تالار آفتابگیری درست کرده بود که پنجرههای مشبک داشت و داخل آن پرندگان خوش آواز را رها ساخته بود. روزهایی که سران حکومت برای سلام رسمی و تبریک نزد او میآمدند، متوکل درون همین تالار مینشست اما بر اثر سر و صدای پرندگان، نه حرف دیگران را میشنید و نه دیگران حرفش را میشنیدند.فقط وقتی که امام هادی علیه السلام وارد میشدند تمام پرندگان ساکت و آرام میشدند و تا وقتی امام هادی از آنجا خارج نمیشد سر و صدایی شنیده نمیشد. (1)آگاهی امام هادی علیه السلام از سؤال ذهنی اصحابمحمد بن شرف میگوید:همراه امام هادی علیه السلام در یکی از کوچه های مدینه راه میرفتم. خواستم از امام هادی علیه السلام مسألهای بپرسم اما قبل از این که سوالم را مطرح کنم، امام به من فرمود: «ما در جای شلوغی هستیم و مردم در رفت و آمدند. اکنون زمان خوبی برای سوال کردن نیست.» (2)امام هادی علیه السلام و پیشگویی مرگ جوان غافلابوحسین سعید پسر سهل بصری ملّاح میگوید:روزی امام هادی علیه السلام به مجلس ولیمه یکی از فرزندان خلیفه عباسی دعوت شد. همراه امام وارد مجلس شدیم. حاضران با دیدن امام به احترامش سکوت کردند. ولی جوانی در این مجلس حضور داشت که احترام امام هادی را نگه نداشت و در مجلس به خنده و حرفهای یاوه مشغول بود. در این هنگام حضرت هادی علیه السلام رو به او کرد و فرمود: «در خنده زیادهروی میکنی و از یاد خدا غافل هستی، در حالی که سه روز بعد در قبرستان خواهی بود.»جوان ساکت شد و چیزی نگفت. ما روزها را شمارش کردیم، دقیقا پس از سه روز از دنیا رفت و همان روز به خاک سپرده شد. (3)امام هادی علیه السلام و تبدیل خاک به طلاداود بن قاسم جعفری میگوید:یک سال پیش از سفر حج، برای وداع با امام هادی علیه السلام وارد شهر سامرا شدم. امام مرا تا بیرون شهر بدرقه کرد. آنگاه از مرکب خویش پیاده شد و روی زمین با دست خود دایرهای کشید و فرمود: «ای عمو، آنچه را در این دایره هست برای مخارج و هزینه سفر حجات بردار.»همین که دست بر خاک گذاشتم، شمشی به وزن دویست مثقال از طلا به دستم آمد.(4)امام هادی علیه السلام و شِفای نابیناهاشم بن زید میگوید:با چشمان خود دیدم که کوری را نزد امام هادی علیه السلام را آوردند و امام، او را بینا کرد. و نیز دیدم که با گِل، پرندهای درست کرد و در آن دمید، و پرنده جان گرفت و به پرواز درآمد.به امام گفتم: «میان شما و حضرت عیسی علیه السلام تفاوتی نیست!»امام فرمود: «اَنَا مِنهُ و هُوَ مِنِّی»؛ من از او هستم و او از من است. (5)امام هادی علیه السلام و نجات جان یونس نقاشروزی یونس نقاش با دل ترسان و مضطرب نزد امام هادی علیه السلام رفت و گفت: «ای آقای من، تو را درباره خانوادهام سفارش به نیکی میکنم.»امام فرمود: «چه خبر شده؟»یونس گفت: «تصمیم گرفتم از این جا بروم.»امام هادی علیه السلام در حالی که تبسمی بر لب داشت فرمود: «چرا؟»یونس گفت: «موسی بن بغا (یکی از مقامات حکومت بنیعباس) نگینی به من سپرد که بسیار ارزشمند و قیمتی است و از من خواست روی آن نقشی حک کنم. موقع کار این نگین دو نیم شد. فردا قرار است آن را تحویل بدهم و در این صورت یا هزار تازیانه میخورم یا مرا میکشند.»حضرت هادی علیه السلام فرمود: «به منزلت برگرد. تا فردا جز خیر چیزی نخواهد بود.»فردا یونس دوباره ترسان و لرزان خدمت امام هادی علیه السلام رسید و اظهار داشت: «مامور آمده و نگین را میخواهد.»امام فرمود: «برگرد که جز خیر نخواهی دید.»یونس پرسید:«ای آقای من، به او چه بگویم؟»امام تبسمی کرد و فرمود: «برگرد و به آنچه به تو میگوید گوش بده. جز خیر نخواهد بود.» یونس رفت و پس از مدتی با لبان خندان بازگشت. به امام گفت: «ای سید من! مامور میگوید کنیزانم با هم اختلاف دارند. آیا میتوانی این نگین را دو نیمه کنی تا ما نیز تو را بینیاز کنیم؟»امام هادی علیه السلام خشنود شد و رو به آسمان عرض کرد: «خدایا حمد از آنِ توست که ما را از آن گروهی قرار دادی که تو را ستایش کنند.» (6)دعای امام هادی علیه السلام و شفای بیمارابوهاشم جعفری میگوید:مردی در شهر سامراء به بیماری پوستی بَرَص مبتلا شد، تا آنجا که زندگی بر او تلخ و ناگوار گشت. روزی یکی از دوستانش به نام ابوعلی فهری به او گفت: «اگر خدمت امام هادی علیه السلام بروی و از او بخواهی برایت دعا کند، انشاءالله بیماریات خوب شود.»این شخص بیمار روزی هنگام بازگشتِ امام هادی علیه السلام از خانه متوکل، در مسیر راه امام نشست و همین که چشمش به امام افتاد برخاست که نزدیکش شود و از او درخواست دعا کند، اما امام سه بار به او فرمود: «خداوند تو را عافیت عنایت فرماید.»ابوعلی فهّری به مرد بیمار گفت: «امام برایت دعا کرده است پیش از آن که از او بخواهی. برو که حتماً به زودی خوب میشوی.»مرد بیمار به خانهاش برگشت، شب خوابید و صبح که از خواب برخاست هیچ نشانی از بیماری بر پوستش نبود. (7)امام هادی علیه السلام و استفتائات متوكل1- متوكل كاتب و نویسندهای نصرانی داشت كه به او بسیار احترام میگذاشت و به خاطر علاقهای که به او داشت او را با كنیه (ابو نوح) صدا میزد. عدهای از كاتبان، نویسندگان كاخ این عمل را نادرست خوانده و گفتند: (جایز نیست كافر را با كنیه صدا بزنیم ). متوكل از فقها استفتا كرد و نتیجه منجر به دو نظر گردید: گروهی آن را جایز دانستند و گروهی منع كردند. متوكل ناچار از امام استفتا نمود و ماجرا را نوشت. امام هادی علیه السلام در پاسخ نوشتند: "بسم الله الرحمن الرحیم تَبَّت یَدَا اَبِی لَهَبٍ وَ تَب"(آیه اول سوره مسد). این پاسخ بدیع از بینظیرترین پاسخهای عالم فتوا بشمار میرود و حضرت با استفاده از این آیه نه تنها جواز كنیه گذاری كافر را ثابت میكند بلكه وقوع آن را نیز در قرآن یعنی معتبرترین مدرك فتوا نشان میدهد. متوكل نیز از پاسخ حضرت قانع شد و به آن عمل كرد.(8)2- متوكل بیمار شد و نذر كرد اگر بهبود یافت دینارهای (بسیاری) صدقه بدهد. پس از آن كه سلامتی به او بازگشت خواست نذر خود را ادا نماید، فقها را جمع نمود تا مقدار دقیق بسیار(كثیره) را تعیین كنند و آنان درباره تعیین واحد خاصی برای (بسیار) به جایی نرسیدند. ناچار متوكل از امام پرسش نمود و حضرت پاسخ داد: " باید 83 دینار صدقه دهی" فقها از این جواب تعجب كردند و به متوكل گفتند: بپرس مبنا و مدرك این فتوا چیست؟ متوكل بر این اساس از حضرت دلیل فتوا را خواست. حضرت جواب فرمودند: خداوند متعال در قرآن میفرماید: (خداوند شما را در مواطن و مواقف بسیاری یاری كرد) - سوره توبه/ 25- و همه خاندان ما روایت كردهاند كه مواطن و مواقفی كه در جنگها و غزوات خداوند پیامبرش را در آنها یاری كرد 83 موطن بوده است.(9)3- مرد نصرانی كه با زن مسلمانی مرتكب عمل خلاف شده بود نزد متوكل آوردند همین كه خلیفه خواست بر او حد شرعی جاری كند آن مرد مسلمان گشت. یحیی بن اكثم گفت: "اسلام این مرد، شرك و عمل گذشته او را از بین برد (و دیگر حدی بر او اجرا نباید گردد). یكی دیگر از فقها گفت: باید او را سه حد بزنند. و هر یك فتوایی داد تا آن كه متوكل تصمیم گرفت از امام استفتا كند. لذا طی نامهای موضوع را بیان كرد و از حضرت نظر خواست. امام در جواب نوشت: (باید آنقدر او را بزنند تا بمیرد) این فتوا به مذاق یحیی و دیگر فقها خوش نیامد، و نپذیرفتند و گفتند: "نه كتاب خدا گواه این مدعاست و نه سنّت پیامبر آن را تایید میكند." متوكل به امام علیه السلام نامهای نوشت و در آن یادآور شد كه فقهای مسلمین فتوای ایشان را نپذیرفتهاند و آن را خلاف كتاب و سنت میدانند و افزود (پس برای ما منبع فتوا را بیان كن)؟ امام در جواب نوشت: (بسم الله الرحمان الرحیم خداوند متعال درباره كافران میفرماید: فَلَمَا رَأَوا بَأسَنَا قَالُوا آمَنَّا بِاللهِ وَحدَهُ وَ كَفَرنَا بِمَا كُنّا بِهِ مُشرِكِین، فَلَم یَكُ یَنفَعُهُم اِیمانُهُم لَمَّا رَأَوا بَأسَنا) - مؤمن/ 84 و85 - پس آنگاه كه شدّت قهر و عقاب ما را به چشم دیدند در آن حال گفتند ما به خدای یكتا ایمان آوردیم و به همه بتهایی كه شریك خدا میدانستیم كفر ورزیدیم، اما ایمانشان پس از دیدن مرگ و مشاهده عذاب به آنها هیچ سودی نبخشید. متوكل این فتوا (و استنباط از آیه) را پذیرفت و دستور داد تا حكم را بر آن مرد اجرا كنند.امام هادی علیه السلام و توطئه یحیی بن اَكثَمیحیی بن اكثم سؤالاتی را از قبل آمده كرده و آنها را برای آزمودن امام هادی علیه السلام در نظر گرفته بود به امام علیهالسلام ارائه نموده و خواستار جواب از حضرت شدند. حضرت سؤالات را گرفتند و به آنها پاسخ دادند كه برخی سؤالات و جوابهای حضرت امام هادی علیه السلام عبارتند از:سوال1: خداوند در قرآن میفرماید: " قَالَ الَّذی عِندَهُ عِلمٌ مِن الكِتابِ أنَا آتِیكَ بِهِ قَبلَ أن یَرتَدَّ اِلَیكَ طَرفُكَ" - سوره نمل/ 40- ؛ آن كه نزدش بهرهای از كتاب بود (به سلیمان) گفت: من تخت(ملكه سبأ) را قبل از آن كه پلك بزنی نزدت حاضر خواهم كرد. سؤال كننده حضرت سلیمان و پاسخ دهنده آصف (ابن بَرخیا) است آیا سلیمان پیامبر به علم آصف نیازمند است؟جواب امام - سلیمان به آنچه آصف میدانست و فراتر از آن عالم و آگاه بود لیكن میخواست به امّت خود اعم از جن و انس بفهماند كه حجت پس از او آصف است و آنچه آصف انجام داد از سلیمان آموخته بود به امر پروردگار تا در پیشوایی و ولایت وی اختلاف به وجود نیاید و حجت بر همگان تمام باشد.سوال2- خداوند در قرآن كریم میفرماید: (فَاِن كُنتَ فِی شَكٍّ مِمّا اَنزَلنَا اِلَیك فََسئَل الّذینَ یَقرَؤُونَ الكِتابَ) - سوره یونس/ 94- (اگر در آنچه بر تو فرو فرستادهایم شك داری پس از قاریان كتب آسمانی بپرس) اگر مخاطب آیه خود پیامبر باشد پس او نیز شك كرده است (و دچار تردید شده است) و اگر مخاطب آیه كسی دیگری است پس قرآن بر چه كسی نازل شده است؟جواب امام- مخاطب آیه شخص پیامبر است و كمترین شك و تردیدی درباره آنچه بر او نازل شده بود نداشت لیكن جاهلان میگفتند:(چرا خداوند از ملائكه پیامبری مبعوث نكرد؟ و چرا خداوند پیامبر خود را از خوردن، آشامیدن و رفت و آمد در معابر و بازارها بینیاز نساخت؟) لذا خداوند به رسول اكرم وحی نمود در حضور معترضان جاهل از قاریان كتاب "تورات" بپرسد. (آیا خداوند تاكنون پیامبری را كه نه بخورد و نه بیاشامد و نه در بازارها رفت و آمد كند فرستاده است؟(و چون چنین نیست ای محمد تو نیز مانند آنان هستی و در این موارد با دیگران فرقی نداری) و این كه خداوند تعبیر: "فإن كنت فی شك؛ اگر شك داری" را به كار میبرَد - با آن كه پیامبر هرگز شك نداشته است- برای رعایت انصاف در گفتگو و مجادله است كه خداوند در آیه مباهله میفرماید: (فَقُل تَعَالَوا نَدعُ اَبنَائَنا و اَبنَائَكُم و نِسائَنا و نِسائَكُم و اَنفُسَنا و اَنفُسَكُم ثُمَّ نَبتَهِل فَنَجعَل لَعنَةَ اللهِ عَلی الكاذِبین) - آل عمران/ 61- بگو: "ای كافران" بیایید همگی فرزندان، همسران و خود را بخوانیم سپس به مباهله بپردازیم و لعنت خدا را به دروغگویان قرار دهیم . اگر خداوند میفرمود: بیایید لعنت خدا را بر شما قرار دهیم، آنان دعوت حق را نمیپذیرفتند. لذا با آن كه خداوند میدانست فرستاده و پیامبرش راستگوست و ادای وظیفه كرده است و همچنین خود پیامبر نیك میدانست كه در گفتههایش صادق است لیكن ترجیح داد انصاف در گفتار را رعایت كند و دروغگویان را مردد قرار دهدسوال3- خداوند میفرماید: "وَ لَو أنَّما فِی الارضِ مِن شَجَرَةٍ اَقلامٌ وَالبَحرُ یَمُدُّهُ مِن بَعدِهِ سَبعَةَ اَبحُرٍ مَا نَفَدَت كَلِماتُ اللهِ" – لقمان/ 26- (اگر تمامی درختان عالم قلم شود و دریا به اضافه هفت دریای دیگر مركب گردد نخواهند توانست كه كلمات الهی را بنگارند و به پایان رسانند) این دریاهای هفتگانه چه نام دارند و كجا هستند؟جواب امام- مطلب از همین قرار است و اگر تمامی درختان عالم قلم شوند و تمام زمین تبدیل به چشمه و دریا شود - مانند طوفان نوح - نمیتوانند كلمات الهی را به پایان رسانند. امّا این دریاها عبارتند از: عین الكبریت، عین الیمن، عین برهوت، عین الطبریه، چشمه گرم ماسیدان (ماسبدان در تحف العقول) معروف به "سان" چشمه آب گرم افریقیه معروف به "لسنان" و عین با حوران. و كلمات الهی كه پایان نپذیرد ماییم كه تمامی فضائل و صفاتمان به قلم نخواهد آمد.سوال 4- خداوند میفرماید: "وَ فیها مَا تََشتَهِیهِ الاَنفُسُ وَ تَلَذَّ الاَعیُنُ، در بهشت آنچه دل خواهد و چشم را خوش آید یافت شود" - سوره زخرف/ 71- دل حضرت آدم نیز هوای خوردن گندم كرد پس چرا مجازات گشت و از بهشت رانده شد؟جواب امام- در بهشت آنچه دل آدمی بخواهد و چشم ببینند از خوردنی و نوشیدنی و سرگرمی یافت میشود و خداوند تمام آنها را بر حضرت آدم مباح ساخت، اما درختی كه خداوند آدم و حوا را از نزدیك شدن و خوردن میوه آن منع كرد، درخت(حسد) بود. خداوند از آدم و همسرش عهد گرفت كه با چشم حسادت به هیچ یك از مخلوقات ننگرند و بر آن كه از فضل الهی برخوردار است حسد نورزند لیكن آدم فراموش كرد و خداوند عزم او را سست یافت.پینوشتها:1- بحار الانوار، ج 50، ص 148، ح 34.2- بحارالانوار، ج 50، ص 176.3- بحارالانوار، ج 50، ص 181، ح 57.4- بحارالانوار، ج 50، ص 172، ح 52.5- بحارالانوار، ج 50، ص 185/ شماره 63 از کتاب عیون المعجزات .6- بحارالانوار، ج 50، ص 125، ح 3.7- بحارالانوار، ج 50، ص 145، ح 29.8 - تاریخ بغداد، ج12، ص57.9- تاریخ اسلام ذهبی و تذكرة الخواص، ص360.لینک : - مختصری از زندگینامه امام هادی(ع) - فعالیتهاى امام علی النقی علیه السلام در مدینه - احضار امام (ع) از مدینه به سامراء
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 741]
صفحات پیشنهادی
حکایاتی از امام علی النقی علیه السلام
حکایاتی از امام علی النقی علیه السلام احترام پرندگان به امام هادی علیه السلامابوهاشم جعفری میگوید:متوکل تالار آفتابگیری درست کرده بود که پنجرههای مشبک داشت و ...
حکایاتی از امام علی النقی علیه السلام احترام پرندگان به امام هادی علیه السلامابوهاشم جعفری میگوید:متوکل تالار آفتابگیری درست کرده بود که پنجرههای مشبک داشت و ...
هادی خلق - ویژه نامه ولادت امام هادی علیه السلام
هفت گفتار از امام هادی علیهالسلام حضرت امام علی النقی علیهالسلام در نیمه دوم ماه ذی ... در مدح امام هادی(علیه السلام) – قسمت اول حکایاتی از امام هادی(علیه السلام) گوشهای از ...
هفت گفتار از امام هادی علیهالسلام حضرت امام علی النقی علیهالسلام در نیمه دوم ماه ذی ... در مدح امام هادی(علیه السلام) – قسمت اول حکایاتی از امام هادی(علیه السلام) گوشهای از ...
آگاهی های تاریخی و اجتماعی در یک اثر از دوره اخیر صفوی
هدف نویسنده از تألیف این اثر، گردآوری همه اخبار و نقلها و حکایاتی است که در کتب .... دوم: در بیان شناختن امام علیه السلام و آثار و علامات و حقیت ائمه اثنا عشر علیهم السلام. .... معجزه 41: سیادت و نجابت پناه فضیلت و کمالات دستگاه میر علی نقی اردبیلی ...
هدف نویسنده از تألیف این اثر، گردآوری همه اخبار و نقلها و حکایاتی است که در کتب .... دوم: در بیان شناختن امام علیه السلام و آثار و علامات و حقیت ائمه اثنا عشر علیهم السلام. .... معجزه 41: سیادت و نجابت پناه فضیلت و کمالات دستگاه میر علی نقی اردبیلی ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها