واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: شیرینی شانس
محمدرضا فروتن امروز دو تصویر دارد . دوره نخست از ابتدای بازیگری اش آغاز میشود تا وقتی که پس از بازی های درخشانش در زیر پوست شهر و شب یلدا تصمیم گرفت گزیده کار کند و دوره دوم از فیلم بازنده و دو کارش با داوود نژاد آغاز میشود و تاکنون ادامه دارد. و نقطه میانی این دو دوره همین جایی است که اکنون روایتم را از آن آغاز میکنم .دو سال قبل روزهایی که او هنوز بازیگر ثابت فیلمهای مسعود کیمیایی به حساب میآمد، به تازگی دو کار پیاپی با علیرضا داوودنژاد را پشت سرگذاشته بود و بعد هم یکی دو شاه نقش در کارنامهاش داشت که نمیشد جایگاه بازیگریاش را به راحتی زیر سوال برد. نقشهایی مثل ناصر ملک فیلم «قرمز» و حامد «شب یلدا»ی کیومرث پوراحمد دوره دوم دوره پرکاری بود و فیلمهای تجاری و هنری پیاپی که برای فروتن فرصت سرخاراندن هم باقی نگذاشت. در این دو سال کمتر روزهایی بوده که او سرصحنه یک فیلم نبوده باشد.***درباره تصویر کوتاهش در فیلم «آخرین بندر» و بعد حضورش مقابل دوربین کیومرث پوراحمد در مجموعه «سرنخ» خیلیها نوشتهاند. تصویر پسرکی عصبی که جنون عاشقانهاش میتوانست به انگیزه کشتن ختم شود. با این همه نه اپیزود «تماشاخانه» مجموعه «سرنخ» که این قرمز بود که محمدرضا فروتن را به یک چهره تبدیل کرد. ناصرملک آن فیلم همان عاشق پیشه مجنونی بود که میخواست عشقاش را به هر قیمتی بهدست آورد و این خصیصهها دقیق در بازی فروتن جا میافتاد؛ عشق و نفرت توامان با چهره و صدایی که پتانسیلهای لازم برای خاص بودن را داشت. این، نگاه از زاویه معمول به ماجراست.در اواخر دهه هفتاد آنچه محمدرضا فروتن را به چهرهای شاخص بدل کرد یک خوش شانسی مفرط بود که او البته توان استفاده از این موقعیت را داشت. آن روزها سینمای ایران با آزادیهای حاصل از دوم خرداد 76 سینمای تازه را تجربه میکرد که نیاز به ستارههای جوان داشت و در آغاز مسیر شاید تنها امین حیایی از میان بازیگران جوان دوره قبل این توانای را داشت در فضای تازه حضور پیدا کند. این شرایط یعنی آمادگی پذیرش هر چهرهای که بتواند تماشاگر را در سالن نگه دارد و فیزیک و صدای فروتن چنین بود. با این همه وقتی فریدون جیرانی تصمیم گرفت قرمز را بسازد ریسک نکرد و سراغ امین حیایی رفت. بیماری حیایی در همان اوایل کارشانسی بود که فروتن آورد. یکی از عومل فیلم قرمز میگوید حیایی آن روزها میخواست طبقه سینماییاش را عوض کند و برداشتش از کاراکتر ناصر یک اتفاق در بازیگری آن سالها بود ولی به هر حال محمدرضا فروتن در قرمز بازی کرد و بیست ویکم بهمن 77 نخستین موفقیت بزرگ سینماییاش را جشن گرفت. سیمرغ بلورین هفدهمین جشنواره فیلم فجر بهعنوان بهترین بازیگر مرد.***فروتن را بازی در «قرمز» و «دو زن» ستاره کرد. فروش بالای فیلمها نشان داد که میشود روی این چهره بیشتر از اینها حساب کرد. اما تغییر طبقه جایی برای فروتن اتفاق افتاد که قهرمان خسته و عاصی فیلمهای مسعود کیمیایی شد؛ همان کاراکتری که سالهاست میخواهد «یک جورایی درست و حسابی کلکش کنده شود...»اسفندیار مرسدس یک نامزدی دیگر در جشنواره فجر برای فروتن به همراه داشت امّا حضورش در آن فیلم فراتر از نامزدی جشنواره بود. اینجا پرسونای قهرمان خسته به عصبیت بازی فروتن افزوده شد و او برای خودش شمایلی را پیدا کرد که حتی در فیلمهای معمولیتر هم همان را ارائه میداد. دو نقش متفاوت بعدیاش که قرار بود این بازی بیرونی را بدل به یک بازی درونی کند ثابت کرد فروتن حتی میتواند چهره ثابت سینمای روشنفکرانه ایران هم باشد؛ در «زیر پوست شهر» رخشان بنی اعتماد جوان خانواده دوست بلند پرواز بود و در «شب یلدا» حامد تنهایی که بر سنش هم افزوده بود؛ یک مرد سی و چند ساله که همه تنهاییاش را با مخاطب تقسیم میکرد. قصه که به اینجا رسید فروتن به ته خط رسیده بود و دیگر جایی برای بلندپروازی باقی نمانده بود. سه بار دیگر در «فریاد»، «اعتراض» و «سربازهای جمعه» با کیمیایی کار کرده بود و از میانه این مسیر تلاش داشت تن به بازی در هر فیلمی ندهد. این میل به گزیده کاری وقتی تک بازیهای بعدی نشان داد نقطه قوت فیلمها بدل به یک نقطه ضعف شده همه چیز راعوض کرد. هنوز هم کسی نمیداند آن فروتن سالهای اوج چگونه جای خود را به بازیگری داد که تصنع بازیهایش آزاردهنده بود و میتوانست یک فیلم را از بین ببرد و هیچکس هم جرات پرسیدن این مسأله را از خود فروتن ندارد. این همان نقطه عطف روایت شروع بود. جایی که ستاره تصمیم میگیرد پرکار شود و جایگاهی را که آشکارا در سینمای خاص به بهرام رادان و در سینمای بدنه به امین حیایی و محمدرضا گلزار واگذار کرده بود، پس بگیرد.***این تصویر دوران تازه، حالا دو فیلم روی پرده دارد که میشود از روی آنها جایگاه کنونی را تشخیص داد. «باغهای کندلوس» و «به آهستگی» را البته کنار تصویر سال قبل حاصل از «مجردها» و «بازنده» قرار دهید تا مسیری را که فروتن پیش گرفته تشخیص دهید.کاوه « باغهای کندلوس » وقتی در جشنواره بیست ودوم دیده شد تصنع آزاردهندهای در بازی داشت که میگفتند فیلم را نابود کرده؛ حالا پس از دیدن فروتن دوران تازه در چند فیلم و عادت به شکل تازه بازیاش میشود کاوه را هم بهتر فهمید چنان که مرد « به آهستگی » را بهتر است با این تصویر تازه کنار بیاییم چرا که این محمدرضا فروتن زمان حال است. حساب دوبخش کارنامهاش را هم از یکدیگر جدا کنید؛ درست از همان جایی که من روایت را دو شقه کردم.لینک: گزارش تصویریفروتن گفت وگو با محمدرضافروتن (بخش اول ) گفت وگو با محمدرضافروتن(بخش پایانی) نگاهى به فیلم نوك برج ساخته كیومرث پوراحمد نمی خواهند امتیازی به فیلم های فرهنگی بدهند محمدرضافروتن:هیچ قراردادی امضا نكردهام لیست كامل عوامل فیلم به آهستگی (1384) آلبوم تصاویر «باغ های کندلوس» گالری عکس فیلم به آهستگی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 571]