محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826082130
نويسنده: محمدرضا دهشيري جايگاه قدرت نرم در انقلاب اسلامي ايران (قسمت اول)
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: محمدرضا دهشيري جايگاه قدرت نرم در انقلاب اسلامي ايران (قسمت اول)
خبرگزاري فارس: انقلاب اسلامي ايران را ميتوان تجلي تحقق قدرت نرم به معناي توانايي نفوذ در رفتار ديگران بدون تهديد و يا پرداخت هزينه محسوس به شمار آورد. انقلاب اسلامي ايران از رهگذر تبيين انديشه و آرمان عدالتخواهانه خود درصدد برآمد با روشهاي غيرمستقيم به نتيجة دلخواه و مطلوب يعني بيداري اسلامي دست يابد.
مقدمه
در برههاي كه اجماع علمي متفكران اجتماعي، آغاز دورة گذار از موج دوم تمدني به «عصر اطلاعات» را در جهان توسعه يافته و گسترش مناسبات عقلاني را در جهان در حال توسعه نويد ميداد و پايان عصر ايدئولوژي در «دهكدة جهاني» به عنوان رويكرد جديد جهاني اعلام ميشد، به ناگاه به دنبال يك سلسله تحولات سياسي، اجتماعي و فرهنگي، انقلابي شكوهمند در ايران به وقوع پيوست كه جهانيان را به دليل اتكاء به قدرت نرمافزاري به شگفتي واداشت چرا كه با پيروزي اين حركت عظيم انقلابي، قدرت ديني و معنوي نقشي تعيينكننده در معادلات سياسي و تصميمگيريهاي جهاني يافت و ارزشهاي ديني و معنوي و فرهنگي از تأثيرگذاري عمدهاي در مناسبات و روابط بينالملل و نيز تصميمات جهاني و منطقهاي برخوردار شد.
انقلاب اسلامي ايران به عنوان انقلابي براي خدا و معنويت و ارزشها نه تنها ريشه در اعتقادات اسلامي داشت بلكه محرك و هدف خود را در دين جستجو ميكرد. انديشه انقلاب اسلامي به عنوان نمونهاي تازه از نظام حكومتي در چشمانداز جهاني كه از سرچشمة زلال اسلام ناب نشأت گرفته بود، توانست در زماني كوتاه مرزهاي محدود جغرافيايي را درنوردد و پيام اصلي خود را كه همانا مبارزه با ظلم و ستم و برپايي حكومتي عادلانه بود، به دورترين نقاط جهان برساند. از ديگر سو، انقلاب اسلامي با شكستن انحصارگرايي در عرصه روابط بينالملل و بر هم زدن معادلات جهاني و منطقهاي توانست اعتماد به نفس را در مسلمانان تقويت كند و با شالودهريزي نظم بينالملل فارغ از سلطة قدرتهاي استكباري بر اساس سياست «نه شرقي نه غربي» بارقه اميد را در دل ميليونها مسلمان و مستضعف جهان بيدار نگه دارد.
انقلاب اسلامي ايران را ميتوان تجلي تحقق قدرت نرم به معناي توانايي نفوذ در رفتار ديگران بدون تهديد و يا پرداخت هزينة محسوس به شمار آورد. انقلاب اسلامي ايران از رهگذر تبيين انديشه و آرمان عدالتخواهانه خود درصدد برآمد با روشهاي غيرمستقيم به نتيجة دلخواه و مطلوب يعني بيداري اسلامي دست يابد: تأييد ارزشهاي انقلاب توسط جنبشهاي آزاديبخش، اشاعة الگوي مردمسالاري ديني، استقبال ملل مستضعف و افزايش اشتياق آنان به نقشآفريني جمهوري اسلامي در صحنة بينالملل، توان متقاعدسازي ديگر ملل از زاوية توانايي شكل دادن به ترجيحات و اولويتهاي آنان، جلب و جذب جهان اسلام به شخصيت رهبري، فرهنگ، ارزشها، ساختار سياسي و اعتبار اخلاقي جمهوري اسلامي ايران و نيز بهرهگيري از توان اطلاعاتي و ارتباطاتي رسانههاي سنتي براي انتقال پيام انقلاب به مخاطبان مسلمان و مستضعف را ميتوان در زمرة مواردي دانست كه جايگاه قدرت نرم را در فرآيند استقرار بنيانهاي انقلاب اسلامي ايران آشكار ميسازد.
استفاده از قدرت نرم به منظور نشان دادن مشروعيت سياستهاي انقلاب اسلامي را ميتوان چهرهاي جديد از قدرت قلمداد كرد كه دربرگيرندة مؤلفههاي فرهنگي، ايدئولوژيك، سياسي و فكري بوده است. ارزشهايي نظير مردمسالاري ديني و كمكهاي بشردوستانه به نهضتهاي رهاييبخش و ارتقاي توانمنديهاي علمي و فرهنگي كشور را ميتوان در زمرة موارد اهتمام به قدرت نرم برشمرد. قدرت نرم از آنجا كه به صورت آرام و تدريجي حركت ميكند از اثرگذاري بيشتر و مداومتري برخوردار است، چرا كه ميتواند با تفسير سياستهاي فكري و فرهنگي به ايجاد تغييرات بنيادين و راهبردي ياري رساند. قدرت نرم در فرآيند انقلاب اسلامي چيزي بيش از ترغيب و يا توانايي تهييج ملتها بوده است چرا كه علاوه بر آن دربردارندة مفهوم توانايي جذب افراد نيز ميباشد كه عموماً به موافقت و رضايت منجر ميگردد. به بيان ديگر، در روابط مبتني بر اخلاق، قدرت نرم از توان جذبكنندهاي برخوردار است به گونهاي كه ميتواند رفتار مردم را با جذابيتي قابل رؤيت اما غيرمحسوس تعيين كند و تغيير دهد. بهرهگيري انقلاب اسلامي از جذابيت پيام براي ايجاد اشتراك بين ارزشهاي اسلامي، استقلالي و ضداستكباري، ترغيب مسلمانان و ملتهاي جهان سوم به همكاري و تشريك مساعي براي دستيابي به هدف مشترك و تبيين فرهنگ و ارزشهاي انقلابي و الگوي توسعة بومي و درونزا حكايت از جذابيت انديشة انقلاب اسلامي در صحنة بينالمللي داشت به گونهاي كه توانست بدون مجبور كردن مردم به تغيير رفتار از طريق تهديد و يا پرداخت هزينه، آنان را براي كسب نتيجة دلخواه و مطلوب جلب و جذب نمايد.
حال با توجه به اهميت قدرت نرم در فرآيند انقلاب اسلامي در سطوح تحليل داخلي، منطقهاي و بينالمللي، شايسته است در اين مقاله ابعاد تأثيرگذاري اقناعي و ايجابي انقلاب اسلامي در سه عرصة فوقالذكر مورد تجزيه و تحليل قرار گيرد تا ضمن تبيين و تشريح ماهيت گفتماني انقلاب اسلامي، مشخص گردد كه رويكرد تمدني انقلاب اسلامي موجب گرديد كه اين انقلاب بتواند حركتي مستمر، تدريجي و برنامهريزي شده با استفاده از ذوق و سليقه و هنر را ساماندهي كند به گونهاي كه توجه افكار عمومي و نخبگان و ملتها را به تفكر و مباني خود جذب نمايد. در پي اين منتخب، به تجزيه و تحليل موانع فراروي نقشآفريني قدرت نرم در فرآيند انقلابي اسلامي پرداخته ميشود و در نهايت راهكارهايي براي ارتقاي جايگاه و نقش قدرت نرم در روند تكاملي انقلاب اسلامي ارائه ميگردد.
مبحث نخست: ابعاد قدرت نرم در فرآيند انقلاب اسلامي ايران
آرمانها و هنجارهاي انقلاب و نهادسازي متقاعد سازد بلكه در سطح تحليل منطقهاي و بينالمللي نيز پيام جذاب انقلاب اسلامي توانست راهگشاي ملتهاي مسلمان و نيز ملل جهان سومي و مستضعف گردد و ضمن احياي هويت جهان اسلام، ارتقاي بيداري اسلامي، به بازسازي تمدن اسلامي بر اساس تكيه بر خودباوري فرهنگي و پرچمداري انقلاب فرهنگي جهاني اهتمام ورزد.
الف) در سطح تحليل داخلي
بر اساس زيرساختها و الزامات فكري و فرهنگي سند چشمانداز بيست ساله نظام، تعميق معرفت و بصيرت ديني آحاد جامعه و تقويت و تحكيم ارزشهاي اسلامي و اخلاقي كه حوزههاي فردي و اجتماعي و همچنين برجستهسازي مستمر و همهجانبه انديشههاي ديني و سياسي حضرت امام خميني در حوزههاي تصميمسازي و تصميمگيري، برنامهريزي و اجرايي دستگاههاي نظام جمهوري اسلامي بويژه سازمانها و نهادهاي فرهنگي و آموزشي و اصلاح نوسازي نظام آموزشي و تعليم و تربيت كشور و تعميق تفكر و فرهنگ بسيجي در زمرة اولويتهاي نرمافزاري نظام جمهوري اسلامي ايران قلمداد ميگردد. افزون بر اين ميتوان به ابعادي از قدرت نرمافزاري انقلاب اسلامي ايران از جمله رهبري فرهمند امام خميني، وحدت و اعتماد ملّي، توسعه دانايي محور، جنبش نرمافزاري و سياست فرهنگي اشاره كرد.
1ـ رهبري فرهمند امام خميني: رهبري كاريزماتيك امام خميني را ميتوان در ارائه ارزشهايي دانست كه مردم را به پيروي بيچون و چرا از فرامين ايشان با توجه به جذابيت محتواي آن و باور قلبي مردم به اعتقاد امام به گفتههاي خويش و ابتناء آن بر آموزههاي فقهي و اسلامي متقاعد ميساخت. چنين رهبري سياسي كه برخوردار از جذابيت، مشروعيت و اعتبار بود توانست به جذب و ترغيب افراد به تحقق خواستههاي انقلاب بيانجامد، امام خميني با ايفاي نقش رهبري كاريزماتيك و بهرهمند از نفوذ معنوي بالا و فرهمند توانست به خنثيسازي جنگ رواني و تبليغاتي دشمنان بويژه در دوران جنگ تحميلي مبادرت نمايد و با مديريت بحرانهاي داخلي و بينالملل، اقتدار شخصيتي خويش را براي تثبيت بنيادهاي انقلاب به منصة ظهور رساند.
2ـ وحدت و اعتماد ملّي: انقلاب اسلامي ايران با بهرهگيري از اعتماد ملّي به عنوان سرمايه اجتماعي و بعد چهارم قدرت توانست به تعميق وحدت و همبستگي ملّي و تجميع كليه اقشار و گروهها و دستجات ملّي و مذهبي كشور همت گمارد و با بهرهمندي از مشاركت عمومي، فرهنگ استقلالي، بسيجي، سازندگي، اصلاحطلبي و عدالتخواهي را در جامعه گسترش بخشد. وفاق اجتماعي به عنوان مظهر قدرت نرم توانست به ايفاي كاركردهايي چون همفكري، هماحساسي، همكنشي، و شكلگيري ذهن اجتماعي كه به همكاري و تعامل ميان گروههاي مختلف اجتماعي ميانجامد، بپردازد و نظم دروني و بينيازي از نظم بيروني و سياسي را آشكار سازد زيرا در پرتو انقلاب اسلامي پايايي و پويايي نظم دروني افزونتر بوده و ضريب اعتماد اجتماعي ميان گروههاي گوناگون جامعه از يكسو و مردم و دولت از سوي ديگر ارتقاء يافته است. همبستگي ملّي و مشاركت عمومي به عنوان مظهر قدرت نرم در انقلاب اسلامي توانسته است تقبل آگاهانه و شركت مؤثر همه افراد جامعه براي رسيدن به اهداف خاص و پياده كردن نظام اعتقادات، باورها، گرايشها و انديشهها را تجلي بخشد و معاضدت و همكاري و همياري آگاهانه، داوطلبانه و از روي ميل و رغبت را با استفاده از تمامي امكانات بالقوة جمعي توأم با حساسيت و مسئوليتپذيري و قانونگرايي در فرآيند انقلاب اسلامي گسترش دهد. افزايش اعتماد بين مردم و نيز ميان مردم و كارگزاران به عنوان سرمايه اجتماعي نه تنها در فرآيند پيروزي انقلاب اسلامي كه پس از استقرار آن در تداوم آرمانها و اهداف انقلابي مؤثر واقع شده است. رغبت مردم به مشاركت در صحنه تظاهرات و انتخابات و شوق آنان به انجام منويات و خواستههاي رهبري در مسير حركت در جهت اهداف و آرمانهاي انقلاب حكايت از احساس مسئوليت آنان در قبال سرنوشت كشور و افزايش همبستگي ملّي از رهگذر گسترش مشاركت عمومي دارد.
مشاركت سازنده و كارآمد مردم، وجدان كاري و انضباط اجتماعي، آگاهي، انگيزه و غرور ملّي، حفظ ارزشهاي ديني و استقلالي در جهت سرافرازي كشور، شادابي و نشاط عمومي، پاسخگو بودن حكومت در برابر مردم، رواج و تقويت فرهنگ نشاط و اميد، تقويت خودياري و اتكاء به نفس، قانونگرايي، اعتلاي فرهنگ عمومي، تقويت روحيه اعتماد به نفس جوانان و گسترش فضاي محبت، مودت و همبستگي در جامعه، همگي سرمايههاي اجتماعي به شمار ميآيند كه كيفيت وحدت عمومي را ارتقاء ميبخشد.
3ـ توسعه دانايي محور: انقلاب اسلامي ايران زمينه را براي اهتمام همزمان به توسعه چند بعدي در ابعاد علمي، فرهنگي، اخلاقي، ديني و اجتماعي علاوه بر توسعه سياسي و اقتصادي فراهم آورد. اين مهم ناشي از توجه به فرهنگ به عنوان حوزة مستقل و با لذات مطلوب و بهرهگيري نرمافزاري از دين به عنوان نظام معاني و نمادسازي بود. انقلاب اسلامي رويكرد توسعه دانايي محور را براي تبديل كشور به جامعهاي دانش بنيان اتخاذ كرد تا علم و انديشه مسير حيات فردي و جمعي را مشخص سازد و فرآوردههاي علمي با خود اقتدار، صلابت و عزت را به ارمغان آورد و نقش مؤثري در تأمين امنيت و آرامش اجتماعي ايفا كند. نوانديشي در دو نهاد حوزه و دانشگاه را تشويق كرد تا اين دو سرماية گرانسنگ توانمنديهاي معنوي و مادي كشور را متبلور سازند و زيرساختهاي علمي را تحول بخشند. علاوه بر تحريض نخبگان نرمافزاري به قرار گرفتن در قلة علم و دانش به منظور عظمت و اقتدار كشور، تبادل فكر و انديشه را به عنوان بستري مناسب براي رشد علمي و فكري و شكوفايي استعدادها تشويق نمود و ژرفبيني و ژرفيابي در علم را با ترويج فرهنگ حمايت از علم و پژوهش و اعتماد به نفس، حركت به جلو و تلاش براي آزادي و استقلال كشور زمينة پيشرفت فكري، معرفتي و مدني كشور دانست. بدينترتيب، انقلاب اسلامي دانشگاه خودانديش، مستقل و داراي اعتماد به نفس و قدرت توليد فكر و علم، مرتبط با فرهنگ مردمي و متصل به دلبستگيها و عشق و جاذبههاي موجود ميان مردم را جايگاهي براي عزت و آبرو و اقتدار جهاني نظام قرار داد و با تحريض ابتكار و خلاقيت همزمان با توجه دانشگاه به فرهنگ و ايمان و باورهاي عمومي و دلبستگيهاي مردمي، نظام تعليم و تربيت كشور را در جهت كيفيسازي سرمايههاي انساني و استقلال فني و قدرت نرمافزاري كشور بسيج كرد. برخورداري انقلاب اسلامي از اين قدرت نرم توانست جلوة مثبتي از فرهنگ و سياست را در اذهان جهانيان ايجاد كند و فرهنگ استقلال را كه ريشه در ارزشهاي بومي و اسلامي و نفي خودباختگي در برابر غرب داشت نهادينه سازد.
4ـ جنبش نرمافزاري: انقلاب اسلامي ايران توجه به نوآوري و نوانديشي را در صدر اولويتهاي خود قرار داد به گونهاي كه رهبر فرزانه انقلاب خواستار تحقق جنبش نرمافزاري همهجانبه و فراگير شدند. اين حركت و نهضت مبتني بر مؤلفههاي زير بود:
ايجاد فرهنگ توليد علم، ارتقاي قدرت علمي و جرأت علمي، پرورش و شكوفايي استعدادها، نفي الگوپذيري تقليدي از فرهنگ غرب، ايجاد تحولات و پيشرفتهاي علمي در چارچوب ارزشهاي دينمدار، ارتقاي روحية خودباوري و اتكاء به نفس و انديشه و ارادة خودي، استفاده از ظرفيتهاي علمي بومي، تقويت بنية پژوهش كشور، تعالي و رشد اقتصادي و علمي كشور با هويت بخشيدن به مراكز علمي، پيوند مفاهيم و اخلاق ديني با علم روز، ايجاد خلاقيت و نوآوري علمي، اهتمام به فراگيري علم و دانش با ارتقاي ايمان و معنويت، عنايت به آزادانديشي، دينباوري و نوانديشي ديني و نفي تحجر و جزمگرايي و تفكر و فرهنگ وارداتي غرب، هوشياري در برابر تئوريهاي وارداتي، نفي تفكر تقليدي و تبعي و اهتمام به فكر استقلالي به منظور پرهيز از انفعال و مجذوبيت و مبهوت بودن در برابر تحليلهاي بيگانه، اهتمام به توليد علم و بومي كردن آن بر مبناي فرهنگ ملي و ارتقاي توسعه انساني، گسترش و اعتلاي جنبش نرمافزاري در حوزههاي علوم اجتماعي و انساني بر اساس اصول و ارزشهاي ايران اسلامي، سياستگذاري و برنامهريزي براي توسعه و اعتلاي فعاليتهاي تحقيقاتي پيرامون نوآوري و دستيابي به فناوريهاي نوين، برپايي نهضت تئوريپردازي و نظريهسازي مبتني بر ارزشهاي اسلامي، نوآوري در دانش موجود بشري براي توليد علم در حوزههاي مورد نياز، آموزش خلاقيت و نوآوري به جوانان و تشويق نخبگان به توسعه فعاليتهاي علمي روزآمد و مبتكرانه، ظرفيتسازي، سازماندهي و بسيج امكانات و ظرفيتهاي كشور در جهت افزايش سهم كشور در توليدات علمي جهان و افزايش شاخصهاي مشاركت در توليد علم و فناوري بويژه توجه فزاينده به موفقيت نخبگان ايران در المپيادهاي علمي جهان.
5ـ سياست فرهنگي: انقلاب اسلامي ايران با هدف نشر و گسترش انديشه و پيام اسلام، استقلال فرهنگ، تكامل روحي و اخلاقي، تحقق كامل فرهنگ اسلامي در عين اهتمام به درك مقتضيات زمان، اولويت خود را بر برنامهريزي و اصلاح فرهنگ جامعه و نهادينه كردن آن مطابق با نيازهاي توسعه در جامعه ديني قرارداد و سياست فرهنگي برگرفته از جهانبيني و انسانشناسي اسلامي بر اساس احترام به كرامت انساني، سرشت معنوي بشر، خيرخواهي، كمالجويي، آرمانطلبي، استقلالگرايي، آزاديخواهي، عزتنفس و قدرت ايمان را محور فعاليتهاي خود قرار داد. در اين زمينه ميتوان به اهداف فرهنگي انقلاب اسلامي در پرتو اين سياست نرمافزاري اشاره كرد:
ـ رشد و تعالي فرهنگ اسلامي ـ انساني و بسط پيام و فرهنگ انقلاب اسلامي در جامعه و جهان
ـ استقلال فرهنگي و زوال مظاهر منحط و مباني نادرست فرهنگهاي بيگانه و پيراسته شدن جامعه از آداب و رسوم منحرف و خرافات
ـ به كمال رسيدن قواي خلاقه و شايستة وجود آدمي در همة شئون و به فعليت درآمدن استعدادهاي خدادادي و استحصال دفائن عقول و ذخاير وجودي انسان
ـ آراسته شدن به فضائل اخلاقي و صفات خدايي در مسير وصول به مقام انساني متعالي
ـ تحقق كامل انقلاب فرهنگي در جهت استقرار ارزشهاي مورد نظر اسلام و انقلاب اسلامي در زندگي جمعي و فردي و نگاهباني از آنها و استمرار حركت فرهنگي براي رسيدن به جامعه مطلوب
ـ درك مقتضيات و تحولات زمان و نقد و تنقيح دستاوردهاي فرهنگي جوامع بشري و استفاده از نتايج قابل انطباق با اصول و ارزشهاي اسلامي
ـ حفظ و ترويج آرمانها و ارزشهاي معنوي و فرهنگي اسلامي و تقويت روحيه ايثار و فداكاري در راه ارزشهاي مقدس اسلامي
ـ بازشناسي و پاسداري از مواريث و سنن تاريخي، ديني، ادبي و هنري
ـ شناخت جامع فرهنگ و مدنيت اسلام و ايران و ترويج اخلاق و معارف اسلامي
ـ بسط زمينههاي لازم براي شكوفايي استعدادها و خلاقيتها و حمايت از ابتكارات و ابداعات
ـ پاسداري از آزادي و امنيت انسان در حوزههاي گوناگون فرهنگي، سياسي، اجتماعي، قضايي و اقتصادي
ـ تقويت تفكر و تعقل و قدرت نقادي و انتخاب در عرصة تلاقي و تعارض افكار و نضج فرهنگ آزادانديشي، خردورزي، نظريهپردازي و نوانديشي ديني
ـ مقابله با خرافات و موهومات و جمود و تحجر فكري، مقدسمآبي و ظاهرگرايي و مقابله با افراط در تجددطلبي و خودباختگي در برابر بيگانگان
ـ ترويج روحية قيام به قسط و عدالت اجتماعي و عدالتگستري در عرصههاي فرهنگي و هنري
ـ اهتمام و اقدام همهجانبه به منظور شناخت نيروها و نيازها و مقتضيات نسل جوان كشور و فراهم آوردن زمينههاي مناسب و مساعد براي تكامل و تعالي شخصيت علمي و عقيدتي جوانان و مسئوليتپذيري و مشاركت هر چه بيشتر آنان در عرصههاي مختلف حيات فردي و اجتماعي
ـ تقويت شخصيت و جايگاه واقعي زن مسلمان به عنوان مادر و ترويج و فراهم آوردن زمينههاي لازم براي ايفاي نقش و رسالت اساسي خود به عنوان مربي نسل آينده و مبارزه با بينشها و اعتقادات نادرست در زمينة نفي مشاركت فعال زنان در امور اجتماعي، فرهنگي، هنري و سياسي
ـ گسترش زمينه مشاركت و مباشرت مردم در امور فرهنگي، هنري و علمي و همچنين حمايت از فعاليتها و اقدامات غيردولتي به منظور همگاني شدن فرهنگ و توسعه امور فرهنگي
ـ اتخاذ سياستهاي ايجابي و مثبت در امور فرهنگي، هنري و اجتماعي و ايجاد مصونيت براي افراد و جامعه و اهتمام به جاذبه و رحمت و جامعنگري و دورانديشي و شور و مشورت و پرهيز از خشونت و شتابزدگي و يكسونگري و استبداد رأي
ـ آموزش و تشويق روح اجتماعي و مقدم داشتن مصالح جمعي بر منافع فردي، احترام گذاشتن به قانون و نظم عمومي به عنوان يك عادت و سنت اجتماعي و پيشقدم بودن دولت در دفاع از حرمت قانون و حقوق اشخاص
ـ تلاش براي شناخت و معرفي اركان هويت اصيل ديني و ملّي به منظور تحكيم هويت فرهنگي و استحكام و استمرار استقلال فرهنگي
ـ حمايت از حقوق فردي و اجتماعي براي دعوت به خير و همگاني شدن امر به معروف و نهي از منكر بر مبناي حكمت، موعظه حسنه، شرح صدر و جدال نيكو
ـ توسعه و اعتلاي تبليغات فرهنگي و هنري به نحو مناسب و به منظور ترويج و تحكيم فضايل اخلاقي و تقويت توان و اقتدار فرهنگي
ـ بازسازي، نوسازي، تجهيز و توسعه ظرفيتهاي مؤسسات و مراكز فرهنگي و هنري به منظور پاسداري از استقلال و هويت فرهنگي
ـ تقويت ظرفيتهاي پژوهشي، اطلاعاتي، فرهنگي و هنري كشور از رهگذر تقويت ارتباط مناسب بين بخش فرهنگي و آموزشي
ـ تعالي بخشي به امنيت فرهنگي، آزاديهاي مشروع و منزلت اجتماعي نيروهاي فرهنگي و هنري و نخبگان علمي و نرمافزاري
ـ توسعه عادلانه، موزون، همهجانبه و درونزاي فرهنگي و هنري بر اساس ارتقاي انديشة ديني، معنويت و اخلاق
بدينترتيب، انقلاب اسلامي زمينههاي افزايش تحرك و جهاد علمي، اجتهاد فرهنگي، ارتقاي دانش و آگاهي عمومي و اعتلاي روحية تحقيق و ابتكار را فراهم آورد و در ساية گسترش روحية خودباوري و خوداتكايي، وحدت حوزه و دانشگاه، پيوند دين و سياست، نفي خودباختگي در برابر غرب، ترويج فرهنگ استقلالي و مشاركتي و نفي فرهنگ تبعي و منفعل، به دگرگونسازي مناسبات فرهنگي و زيربناهاي فكري و تحول فرهنگي همت گماشت و با احياي خاطرة جمعي بر اساس آموزههاي اسلامي و الگوهاي سازندة ديني به تقويت هويت فرهنگي و انسجام ملّي پرداخت. از اينرو، استيلاي فرهنگ بر سياست، اقتصاد و اجتماع در فرآيند انقلاب اسلامي موجب گرديد به كلية ابعاد مديريت فرهنگي اهتمام جدي مبذول گردد و سياست فرهنگي مبتني بر ابتكار، خلاقيت و مسئوليت و ايجاد مدل فرهنگي يا انگارة فرهنگي بومي
(indigenous cultural pattern) ، نوعي مصونيت ارزشي را براي جامعه اسلامي به ارمغان آورد.
ب) در سطح تحليل منطقهاي
در زمرة ابعاد قدرت نرمافزاري انقلاب اسلامي ايران در سطح منطقهاي ميتوان به مواردي از جمله بازسازي تمدن اسلامي، ارتقاي بيداري اسلامي، احياي هويت جهان اسلام، محوريت ثبات منطقهاي و جهاني كردن مبارزه با صهيونيسم اشاره كرد كه ذيلاً به تجزيه و تحليل اين جنبهها پرداخته ميشود:
1ـ بازسازي تمدن اسلامي: انقلاب اسلامي ايران با اعطاي خودباوري فرهنگي به ملتهاي مسلمان و بهرهگيري از فناوريهاي مدرن ارتباطي براي انتقال پيام نوانديشي ديني در جهان اسلام توانست رويكرد تمدني خود را به منصة ظهور رساند. همچنين از رهگذر احياي ارزشهايي چون عدالت محوري و عدالتگستري، توسعه و تعالي همهجانبه و درونزا، توسعه عدالت محور، كرامت انساني و آزاديهاي مشروع، صلحطلبي، عزتنفس، استقلالگرايي، توسعه اخلاق و دينمداري، هنجارسازي، شكوفايي حس خداجويي، حقيقتطلبي، علم دوستي و نوعدوستي و تحكيم مباني مردمسالاري ديني و بسط و گسترش آن، موجبات شكوفايي و بالندگي مجدد تمدن اسلامي را در راستاي تمدنسازي نوين فراهم آورد. بدينترتيب، تمدن اسلامي توانست بلوك ايدئولوژيكي واحدي را تشكيل دهد كه غرب را وادار به دست كشيدن از ادعاي جهانشمولي خود سازد.
افزون بر اين، انقلاب اسلامي تقويت بنيادهاي تمدن اسلامي را از رهگذر اهتمام به چهار سطح تحليل در اين تمدن مدنظر قرار داد: نخست در سطح تحليل فردي، رفتار مسالمتآميز و نيكوي هر فرد با ديگران بر اساس راستگويي، رأفت، وفاداري، احسان و اخلاق شايسته را ارج نهاد. دوم در سطح تحليل اجتماعي بر تعامل جوامع مسلمان بر اساس همكاري فرهنگي و بازرگاني و تحكيم روابط دوستي و مودت و اخوت تأكيد نمود. سوم در سطح تحليل سياسي بر ضرورت تعامل دولتها با ملتّها و اهتمام رهبران سياسي به خواستههاي ملتهاي مسلمان پاي فشرد و چهارم در سطح تحليل فرهنگي بر تبادل انديشهاي ميان تمدن اسلامي و ساير تمدنها تأكيد ورزيد.
بر اين اساس، انقلاب اسلامي ايران با تكيه بر ترويج فرهنگ و تفكر استقلالي در جهان اسلام توانست نوعي خودباوري فرهنگي و استقلال انديشهاي را براي مسلمانان به ارمغان آورد و با از بين بردن خودباختگي در حوزة فكر و انديشه به بازسازي تمدن اسلامي مبادرت كند. بدين ترتيب كه كشورهاي اسلامي در عين اهتمام به ايجاد هويت مستقل به تقويت توان تعاملي و تبادلي جهان اسلام مبادرت ورزند و ضمن تكيه بر ارزشهاي بومي و معنوي، دگرگوني سازنده در بينش و نگرش مسلمانان، تكيه بر فرهنگ خودي و باورهاي ديني و عقيدتي، به استقلال تفكر نخبگان فكري و فرهنگي و انديشهاي و ارتقاي فعاليتهاي فرهنگي براي افزايش آگاهي و شناخت و معرفت عمومي اهتمام نمايند تا نخبگان علمي و مذهبي بتوانند رويكرد مستقل، مبتكر، خلاق و مسئوليتپذير خود را به منصة ظهور رسانند.
علاوه بر اين، انقلاب اسلامي با تشويق بهرهگيري از فنون جديد ارتباطي و منابع نوين اطلاعاتي و رسانهاي، توانست به بازسازي تمدن اسلامي بر اساس تبيين اصول ديني و ارزشي و تقويت فضاي عمومي يا جامعه مدني اسلامي و ارتقاي آگاهيهاي ديني و سياسي جهان اسلام مبادرت ورزد و با تقويت مباني حوزة استدلال و توليد فكر و انديشه، تشويق رابطة متقابل و همهجانبه جوامع مسلمان با يكديگر مشوق اصلي بازسازي تمدن اسلامي بر اساس مفهومسازي و هنجارسازي و با تكيه بر ظرفيتهاي خودي و دروني و استفاده از الگوهاي ديني و بومي جوامع مسلمان قلمداد گردد.
2ـ ارتقاي بيداري اسلامي: درخشش خورشيد انقلاب اسلامي موجب شد بارقههاي اميد در جهان اسلام پديدار شده و اميد به حاكميت آرمانهاي اسلامي و اصول و عقايد ديني مبتني بر فطرت پاك انساني از جمله حقجويي، استقلالخواهي، عدالتطلبي، آزاديخواهي، ظلمستيزي، استكبارستيزي و حمايت از مظلوم دو چندان گردد. انقلاب اسلامي توانست با ارتقاي آگاهي و بيداري گسترده در بين مردم مسلمان، محروم و مستضعف جهان اسلام، روحية شهامت و شجاعت لازم در آنان را براي مبارزه ايجاد كند و با ايجاد خودباوري نسبت به توان و امكانات دروني و تشويق لزوم شناخت فزونتر نسبت به تجربة تاريخي و عملي جنبش آزاديبخش، جرأت حركتهاي مردمي را براي مبارزه بر اساس انديشههاي انقلابي اسلام فزوني بخشد. پيروزي انقلاب اسلامي ايران موجب شد مردمي كه از عظمت قدرت خود بياطلاع بودند با برداشتي نوين از اسلام راستين و ناب به حركت درآيند و درصدد برآيند كه با ايجاد دگرگوني سياسي، حكومتي مبتني بر ايدئولوژي اسلامي را بنا نهند. پيام امام خميني به عنوان پيامي فراگير و وحدتبخش در جهان اسلام توانست ضمن ايجاد روحية اعتماد به نفس و خودباوري و ايستادگي و مقاومت در برابر ظلم، به مسلمانان عزت بخشد و نشان دهد كه ميتوان با توجه به جايگاه مباحث معنوي، ارزشي و اعتقادي در جوامع اسلامي و با تكيه بر روحية ايثار و مبارزه در ميان امت اسلام به بسط ايدئولوژيك نه شرقي نه غربي و گسترش ارزشهاي اسلامي مبادرت ورزيد.
انقلاب اسلامي به عنوان نقطة آغاز خيزش تفكر اسلامي توانست با شكلدهي به قشر جديدي به نام نخبگان نرمافزاري به عنوان توليدگران انديشه و تفكر اسلامي به احياي ارزشهاي ديني مبادرت ورزد و با تبيين تلائم و پيوند و سازگاري اسلام، دمكراسي، هويت اسلامي را به مسلمانان بازگرداند و عزت و اعتماد به نفس را در ميان آنان ايجاد كند. انقلاب اسلامي توانست با تقويت انگيزة عاملان تهييج حركتهاي مردمي، علاوه بر ايجاد خيزش و بيداري اسلامي، منجر به پيدايش جنبشهاي عظيم اجتماعي گردد. اين انقلاب توانست با احياي تفكر ديني در جهان معاصر، تجديد حيات اسلام و بازگرداندن آن به صحنة بينالمللي سياست، نشان دادن خصيصة جهاني و سياسي اسلام، تجديد حيات مذهبي در اغلب كشورهاي جهان اسلام در قالب جنبشهاي ديني نو، تشويق حضور مجدد دين در زندگي مدرن و احياي معنادار دين و حيات ديني در زندگي روزمره، دين را به عنوان عامل ثبات و پايداري در عين حركتآفريني معرفي كند و همتاي منطقه و جهان را با نقش دين در حيات بشري آشنا سازد. اين مهم موجب گرديد اهميت قدرت اعتقادي براي ارتقاي نقشآفريني مسلمانان مضاعف گردد. اسلامگرايي از نقش محوري در مبارزات آزاديخواهان مسلمان برخوردار شود، اسلام در مبارزات انقلابي تمركز و محوريت يابد، اسلام به عنوان بزرگترين عامل احياءكنندة روح و تضمينكنندة سعادت انسانها معرفي شود و سرانجام تأثيرگذاري معنوي بر نهضتهاي اسلامي و مردمي موجبات گسترش بيداري اسلامي را در سراسر جهان اسلام فراهم سازد.
3ـ احياي هويت جهان اسلام: انقلاب اسلامي ايران نشان داد كه دين ميتواند عنصري تأثيرگذار بر نظام تصميمگيري جهاني قلمداد گردد و جهان اسلام با تكيه بر باورها و هنجارهاي بومي از توان و قدرتمندي لازم براي شكلدهي به ساختارهاي اجتماعي و سياسي برخوردار است. انقلاب اسلامي اين خودباوري را به ملتهاي مسلمان اعطا كرد كه ميتوان با شناخت دقيق از فرهنگ اسلامي و باز تعريف آرمانهايي چون استقلال، آزادي، عزت و عدالت و با تكيه بر الگوي تفكر، آگاهي، تصميمگيري و اطلاعرساني باب خلاقيت اسلامي را گشود. انقلاب اسلامي توانست جهان اسلام را به گره زدن مظاهر مدرنيته با سنتهاي ديني فراخواند و انسان را به گزينش نكات مثبت مدرنيته و همخواني آن با مؤلفههاي دين و سنت دعوت نمايد و راه سومي را عرضه كند كه ضمن توجه به تجربيات غرب در بسط سياسي، فرهنگي و اجتماعي، نقش دين و مؤلفههاي فرهنگي را بنيان توسعه قرار دهد.
تأثيرگذار بر تحولات جهاني توانست به زنده كردن هويت اسلامي بر اساس پيوند دين و سياست مبادرت نمايد. احياي هويت تمدن اسلامي و نقشآفريني انديشه اسلامي در عرصة هنجارسازي و گفتمانسازي، حكايت از آن داشت كه انقلاب اسلامي توانسته است نقش دين را در نظام تصميمگيري منطقهاي و بينالمللي به منصة ظهور رساند. اين مهم مرهون بازسازي تمدني در پرتو انقلاب اسلامي بود كه بر شاخصهايي از قبيل پيوند ديانت و سياست، نفي قشريگري و ظاهرگرايي، نفي فساد و فحشاء، اقامه و بسط عدالت اجتماعي، حمايت از مستضعفان و مبارزه با ظلم و جور، حقگرايي و برقراري حكومت حق، نفي گرايشهاي اومانيستي و ماديگرايانه، نفي انگيزهها و تعصبات قومي، نژادي و ملّيگرايانه، تكيه بر قدرت معنوي، تقويت خودباوري، شناخت و آگاهي مسلمانان از ظرفيتهاي بومي، تبيين جهانشمولي و فراگيري اسلام در ابعاد زندگي فردي، اجتماعي و سياسي مسلمانان، فراهم آوردن زمينههاي عملي وحدت و همبستگي جهان اسلام و پرهيز از دامن زدن به اختلافات مذهبي، ايجاد زمينههاي وحدت انديشهاي و عملي بين پيروان فرق و مذاهب مختلف اسلامي، تأكيد بر نقاط اشتراك شيعه و سني براي وسعتبخشي به دامنة وحدت سياسي، اقتصادي و فرهنگي جهان اسلام، تأكيد بر نقش سازندة دين در سياست و اثبات توانايي آن در به دست گرفتن حكومت، نماياندن اهميت انگيزشي اسلام براي حركت بخشي به مبارزات انقلابي ملتهاي مسلمان، محوريت بخشيدن به روحيه اسلامي و انگيزه و هدف اسلامخواهي، اثبات باور قدرت دين و انگيزههاي مذهبي در مبارزه و انقلاب، احياي جنبش بازگشت به خويشتن در جهان اسلام، احياي اسلام در صحنة زندگي بشري و جوامع انساني و تبيين جايگاه اسلام در نظريهپردازي و تعريف گفتمان غالب در ميان نخبگان مسلمان استوار بود.
بدينترتيب، انقلاب اسلامي با پراكندن نور عدالت و معنويت، مبارزه با بيعدالتي و تبعيض، نفي جنگافروزي، احياي تفكر اسلامي و نشان دادن قدرت واقعي اسلام به تقويت مجدد عظمت جهان اسلام و تجديد حيات آن در عرصه جهاني مبادرت نمايد و با صدور پيام معنوي خود، اعتماد ملتهاي مسلمان به آيندة نظام مردمسالاري ديني را افزايش بخشد.
ادامه دارد/
چهارشنبه 26 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 400]
-
گوناگون
پربازدیدترینها