واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: نوشتاری از منوچهر آتشی دربارهی ادبیات دفاع مقدس
منوچهر آتشی عنوان ادبیات مقاومت یا حماسهی مقاومت را شایستهی جنگ تحمیلی هشتساله میدانست.این شاعر معاصر فقید در بخشی از یادداشت خود دربارهی ادبیات دفاع مقدس آورده است: داستاننویسی در ایران هنوز سابقه چندانی ندارد و داستانسرایی از جنگ بسیار كمسابقهتر از آن است. درحقیقت آنچه ما امروز به عنوان ادبیات جنگ از آن یاد میكنیم، بیشتر شایستهی عنوان ادبیات مقاومت، یا سادهتر از آن، حماسهی مقاومت است؛ تا ادبیات جنگ. سبب تاكید بنده بر این ویژگی داستانهای نوشتهشده با درونمایهی جنگ، این است كه فیالمثل آنرا با ادبیات و داستاننویسی اروپا بعد از جنگهای جهانی، مقایسه نكنیم تا - طبعا - دچار بدفهمی نشویم. ادبیات جنگی ما موكول و محدود به تجربهی هشت سال جنگ تحمیلی - و دفاع حقیقتا مقدس - است؛ به همین لحاظ در اندازههای ملی و دینی و در جغرافیای یك منطقه قابل پیگیری است و شمول جهانی ندارد. (اینكه در آتشافروزی و دامن زدن به این جنگ، صیهونیسم و غارتگران نفتی و فروشندگان اسلحه آشكارا دست داشتهاند، تردیدی وجود ندارد؛ ولی موضوع برداشت نقادانهی ما را از داستانهای نوشتهشده در این محدودهی زمانی و مكانی عوض نمی كند.)وی در ادامه آورده است: جنگهای جهانی اول و دوم، نه تنها صبغهی ناسیونالیستی و انگیزههای دفاعی نداشتند، بلكه بیشتر قطعكنندهی این خطوط شفاف و تاریككنندهی فضاهای روشن ارزشهای مشخص و آشنا - از آن دست - بودند. دو جنگی كه اروپا و دنیا را به جان هم انداخت - حاصل مخدوش شدن مرزهای جغرافیایی - نخست در ذهن و سپس در منظر طبقه و نسلهای پدیدآمده از زایمان پردرد انقلاب كبیر فرانسه بود كه آوار فروریزی ارزشهای اقتصادی را با ریزش دیوارهای اعتماد معنوی و فرهنگی همزمان میكرد و آفرینشگران ادب و هنر را در برابر واقعیات تازهای قرار میداد كه هیچ ارتباطی با تجربههای گذشته روان انسان نداشت. از اینروست كه آثاری هنری و خصوصا ادبی و فكری بعد از آن دو جنگ - در مراتبی متفاوت - بیشتر سوگسرودهایی برجنازهی ارزشها و اعتمادها هستند تا حماسهی آفرینشها، (درحالیكه آثار پدیدآمدهی بعد از انقلاب فرانسه - كه خود سزاوار عنوان "نبرد حماسی طبقات اجتماعی" بود و از بطن رمانتیسیسم آرمانگرای آن دوران سربر میآورد - بیشتر درونمایه حماسی و ارزشآفرینی داشتند كه نمونهی اعلای آن داستانهای ویكتور هوگو در رمانتیسیسم و رمانهای بالزاك در رئالیسم است.
آتشی افزوده است: از طرف دیگر آثار هنری و كلا فرهنگی هر حادثه بزرگ و مهم تاریخی در گرماگرم ماجراها نیست كه بهوجود میآید. بلكه نیاز به زمان دارد تا گرد و غبارها فرو بنشیند، سیمای فاتحان واقعی از سایهی الهام درآید، بذرهای پاشیدهشده برویند و به بار بنشینند و ما در میان شاخ و برگ درختان تازه دنبال میوههای تازه و دلخواه بگردیم. اگر قرار است سرب و چدن و آهن و… گلولههای شلیكشده در طول جنگ به تندیس هنری تبدیل شوند، اول باید "قالب"ها از همان قماش، پرداخته گردند. كورهها (دل آدمها) بهوجود آیند و گدازهها در قالب ریخته شوند. یعنی زبان ادبیات جنگ، از صورت مواد خام اولیه خارج و به زبان روزمره تبدیل گردد، تا بتواند در پیكرهی زبان "عصر پس از جنگ" جای گیرد. یك نكتهی مهم این است كه "خاطرهنویسی" دوران جنگ را با "ادبیات جنگ" اشتباه نگیریم.آتشی در این یادداشت كه در مجلهی كمان - سال سوم، شماره 41 صفحهی 14 - منتشر شده، همچنین گفته است: در ادبیات جنگ خاطره باید متكی به قائمهها باشد، قائمه اصلی جنگ ما دفاع از میهن انقلابی بود، میهنی كه در آن، ملت، كیش و آیین، خانهها و مساجد و كلیساها قرار داشتهاند، و مأمن اقوام مختلف (اما همه ایرانی) بوده است، طبعا جایی برای نگرانی در مورد "ناسیونالیسم افراطی و نژادی" در این میان نیست. هنرمند انقلابی ما نباید فراموش كند كه در فقدان "میهن" - در عرصهای كه ما از آن سخن میگوییم - نه انقلابی میتوانست وجود داشته باشد و نه ایدئولوژی كه ما آن را بر "سرزمین" ترجیح دهیم و به شعارهای تعصبآور چنگ بیندازیم و از این طریق، آفاق بینش هنری خود را تنگ و دامنهی تخیل خلاق خویش را محدود سازیم. این مدعای ساده هم آنقدر بدیهی است كه نیاز به استدلال ندارد. كافی است بپذیریم كه رقیب و دشمن ما هرگز با مدعای كفر و بیایمانی رودرروی ما قرار نگرفته بود، بلكه تلویحا عكس آن را شعار میداد و ما را "مجوس" خطاب میكرد و خود را مسلمان میخواند.لینک:تأسیس بنیاد «منوچهر آتشی» ازسر گرفته شد مشاهیر ادب و هنر منوچهر آتشی درگذشت مراسم بزرگداشت بزرگان ادب و هنر
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 588]