واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: مديريت منابع آب در شرايط خشكسالي
نگرش انسان به آب به فراواني آن بستگي دارد اگر فراوان باشد از نظر برخي موهبتي الهي تصور ميشود كه در هر زمان و به هر مقصودي آزادانه ميتوان از آن بهرهمند شد و اگر كمياب بود به كالايي بس ارزشمند مورد توجه عموم تبديل ميشود. حقيقت تلخي كه با آن روبرو هستيم، اين است كه بركات ناشي از آب به يكسان بر جهان ارزاني نگشتهاند و از اين رو در بسياري از نقاط جهان با پديده خشكسالي روبرو هستيم.
از ابتداي تاريخ، خشكسالي بخشي از واقعيتهاي زندگي ما بوده است و بقاء بشريت گواهي است برظرفيت تحملپذيري او در چنين پديده آب و هوايي. اولين گزارشات مربوط به كوششهاي بشر براي مبارزه با خشكسالي در داستان حضرت يوسف در انجيل آمده است كه در آن فرعون مصر به يوسف ماموريت داد تا اولين برنامههاي مبارزه با خشكسالي را تهيه و اجرا كند.
شايد از خود بپرسيم آيا پيشرفت در زندگي بشر موجب شده تا با پديده خشكسالي برخوردي متفاوت با يك حادثه غيرمترقبه داشته باشيم؟
شواهد نشان ميدهد كه كشورها تمايلي براي برنامهريزي جهت مقابله با خشكسالي يا پيشبيني آن نداشتهاند. به نظر ميرسد هميشه به جاي برخورد پيشگيرانه و برنامهريزي قبلي با خشكسالي اقدام به واكنشهاي مقطعي ميكنيم.
خشكسالي به دورهاي اطلاق ميشود كه عرصه رطوبت در آن زمان در سطح مشخصي كمتر از حد مورد انتظار شرايط معمول آب و هوايي باشد. بطور كلي خشكسالي از دو بخش تشكيل شده است بخش آب و هوا كه منجر به كاهش بارش و آب قابل دسترس ميشود و بخش تقاضا براي مصارف آب.
معمولا دولتها در برخورد با پديده خشكسالي عمده فعاليت خود را در محور و بخش دوم يعني كاهش تقاضا براي مصرف آب متمركز ميكنند. نكته قابل توجه اينكه قبل از هرگونه برنامهريزي جهت برخورد با خشكسالي بايد مشكلات اساسي كه مانع اجراء فعاليتهاي مورد نظر ميگردد را شناسايي كرد.
موانع برنامهريزي كارآمد
اگرچه برنامهريزي دولتها براي مواجه با پديده خشكسالي ميتواند تا حد زيادي موثر باشد، اما قبل از هرگونه برنامهريزي بايد مشكلات اساسي كه مانع اجراي فعاليتهاي موردنظر ميگردد، را شناسايي كرد. پنج مانع عمده كه بايد مورد بررسي قرار گيرند عبارتند از:
1- شفافيتسازي تعريف خشكسالي: برنامهريزان و مديران مراكز مقابله با سوانح غيرمترقبه براين باورند كه تعريف پديده هايي همچون خشكسالي كاملا شفاف است اما برنامههاي لازم جهت كاهش اثرات سوانح طبيعي امري مشكل است زيرا شدت و دوره بازگشت اين حوادث ناشناخته است.
از طرفي خشكسالي يك حادثه آني نيست بلكه نوعي پديده تدريجي به حساب ميآيد. بحث درباره برنامهريزي خشكسالي و مديريت منابع آب تعريفي از اجزاء تشكيل دهنده خشكسالي است. شفاف نبودن تعريف ميتواند يك عامل اساسي در اينكه چرا برنامهريزي براي خشكي و مديريت منابع آب آنچنانكه شايسته است مورد توجه قرار نگيرد.
2- تصادفي بودن خشكسالي: از نظر تاريخي، تا زمانيكه خشكسالي منجر به كمبود شديد آب نشود، توجه دولتها به آن جلب نميشود. موثرترين مانع براي برنامهريزي كمبود آب حاصل از خشكسالي، تصادفي بودن اين پديده است. خشكسالي به عنوان يك امر مسلم باقي خواهد ماند و فقط دوره و شدت آن نامعلوم است بنابراين عقلاني است كه براي كاهش هزينهها و عوارض خشكسالي برنامهريزي مناسب انجام داد.
3- پديده خشكسالي: مانع ديگر در راه برنامهريزي خشكسالي در ماهيت اين پديده نهفته است. خشكسالي ميتواند بهترين سياستها و برنامهريزيها را غير عملي سازد مگر آنكه افراد هر جامعه در برخورد با اين پديده به يك اجماع برسند يا اينكه از طرف دولت مجبور به انجام برنامههاي موردنظر گردند. افرادي كه خشكسالي را تجربه ميكنند، داراي اختيارات محدودي براي مقابله با آن هستند و مقابله جمعي توسط تمامي افراد (چه آنها كه خشكسالي را تجربه كردهاند و چه آنها كه تجربه نكردهاند) بهترين راه حل را ارائه ميدهد.
4- هزينه ها و عوارض خشكسالي: بي اطلاعي عمومي از ضرر و زيان هاي خشكسالي يكي ديگر از دلايلي است كه علاقهمندي براي برنامهريزي خشكسالي را كاهش ميدهد. عموما تصور براين است كه ميزان ضررهاي ناشي از خشكي كمتر از سوانح غيرمترقبه (كه معمولا واضحتر و در دوران كوتاهتري اتفاق ميافتد) است. در مقام مقايسه، ضررهاي خشكسالي در زمان طولانيتري توزيع ميشود. زماني كه به ضررهاي واقعي خشكسالي پيبرده شود، اين ضررها ميتواند ضررهاي ناشي از حوادث غيرمترقبه راناچيز جلوه دهد. براي مثال در استراليا بين سالهاي 1975-1945 ضررهاي خشكسالي چهار برابر ضررهاي ناشي از ديگر سوانح طبيعي غيرمترقبه برآورد شد. بعلاوه تمامي هزينههاي ناشي از خشكسالي كاملا مشخص و تعريف شده نيست. اثرات اجتماعي خشكسالي و هزينههاي مربوط به آن و چگونگي نفوذ اثرات آن در سراسر جامعه و اينكه در نهايت چه كساني را تحت تاثير قرار ميدهد بايد بهتر شناخته شود.
ضررهاي غير مستقيم ناشي از خشكسالي بسيار بيشتر از ضررهاي مستقيم آن است اما بدليل ماهيت پراكندگي و كمرنگي آنها امكان تشخيص و محاسبه آنها مشكل است و اغلب ناشناخته ميماند اصولا تصادفي بودن خشكسالي و كاهش سريع علاقهمندي عمومي به مسائل خشكسالي بعد از شروع يك بارش باران و منابع محدود براي برنامهريزي تعيين ضررهاي غيرمستقيم حاصله از خشكي را كمتر ضروري ميسازد و تا زمانيكه هزينهها و ضررهاي پراكنده و كمرنگ خشكسالي تعيين و مشخص نگردند، مسئولين و تصميمگيرندگان، آگاهي همهجانبهاي از ضررهاي خشكي نخواهند داشت.
5- ملاحظات سياسي: لازم است به منظور برخورد صحيح با پديده خشكسالي و به حداقل رساندن ضررهاي آن، هرگونه ملاحظات سياسي چه در ايجاد سازمانهاي وابسته، تعيين مسئولان و مديران مربوطه، زمان اخطار عمومي، نظارت براجراي برنامههاي پيشنهادي و چگونگي هزينه كردن اعتبارات تخصيص يافته، تهيه و تدوين قوانين اضطراري و برآورد صحيح از ميزان خسارات مستقيم و غير مستقيم خشكسالي از بين برود.
راهكارهاي برنامهريزي
ارائه دهندگان مدلهاي استفاده از آب، پنج فاكتور زير را موردتاكيد قرار دادند كه شامل: شناسائي مشخصههاي خشكسالي، معرفي حدود اختيارات دولت، چگونگي آگاه ساختن مردم، روشهاي كاهش مصرف آب و حفظ درآمد و نظارت برمصرف كنندگان آب است. اين عوامل ممكن است در پاسخ به سئوالات زير بوجود آيند:
خشكسالي چه موقع به وقوع ميپيوندد؟، درصورت بروز خشكسالي، چه كسي مسئوليت مديريت آن را برعهده ميگيرد؟، چگونه بايد مردم را آگاه ساخت؟ چگونه بايد حق آبها را كاهش و ميزان مصرف آب را تعديل دارد؟ و چگونگي اطمينان از كاهش مصرف آب.
نداشتن پاسخ مناسب به هر يك از سئوالات فوق از جدي بودن مديريت موثر برنامهريزي آب خواهد كاست هر يك از اين راهكارها را ميتوان مورد بررسي قرار داد.
شناسايي مشخصههاي خشكسالي
از آنجاييكه تصميمگيري در مورد آغاز يا خاتمه شرايط خشكي تاحدي مشكل به نظر ميرسد، بايد به منظور جلوگيري در اجراي مديريت منابع آب، از مشخصههاي خشكسالي استفاده كرد. هنگامي كه اين مشخصهها تعيين گردد، مصرفكنندگان آب ميتوانند برنامه لازم را تهيه و در مورد سرمايهگذاريهاي آينده تصميمگيري كنند. علايم نشان دهنده خشكسالي بايد دقيق و مشخص باشد تا در تصميمگيري ايجاد ابهام نكند. مشخصههاي مختلفي راميتوان جهت اعلام بروز شرايط خشكي مورد استفاده قرار داد كه شامل شاخصهاي شدت خشكي (شاخص پالمر)، ميزان روانآب در نهرها، دادههاي آماري در مورد ميزان بارش موردن ياز، درجه شوري آب رودخانهها، پتانسيلي مخرب بعضي آبها بر حيات وحش و ماهيها و وضعيت موجود آبهاي زيرزميني است.
وجود سه نشانه از پنج نشانه خشكي، نشان دهنده سطح خشكي است. نشانگرهاي خشكي نبايد پيچيده باشند به نحوي كه موجب عدم اطمينان در تعيين هر يك از مراحل خشكسالي گردد. براي مثال اگر بارندگي و ذخاير سطحي دو علامت خشكي هستند تصميم در مورد عملي كردن طرحهاي مورد نياز، در زماني كه بارندگي كمتر از حد معمول و ذخاير آب در حالت معمول هستند، مشكل خواهد بود. هنگاميكه فقط يك منبع آب وجود دشته باشد، وجود يك نشانگر خشكي نيز كافي به نظر ميرسد. براي مثال وقتي تنها منبع آب يك شهر، ذخيرههاي سطحي است، طرحهاي مديريت منابع آب هنگامي فعال خواهد بود كه حجم ذخيره منبع (برحسب درصد فصلهاي عادي) از مقدار مشخصي كمتر گردد.
يك معيار لغزنده براي نشان دادن مشخصههاي خشكسالي، ميتواند بطور نموداري و بصورت ذخيره منبع كه با منحني ميزان ذخيره منبع تعيين ميگردد، باشد. هنگامي كه ميزان واقعي ذخاير به مرحله هشدار خشكي ميرسد: برنامه كاهش تحويل آب از حوضه به نقاط مختلف اجرا مي گردد. زماني كه آبهاي زيرزميني يكي از منابع اصلي عرضه آب باشد، ميتوان از علائم خشكي برمبناي آبهاي زيرزميني استفاده كرد.
اغلب برنامههاي مديريت منابع آب، مراحل ترتيب يافته پيشرفت خشكي را با ميزان معيني از كاهش مورد نظر هماهنگ كردهاند.
در اين ميان تعيين يك واحد مسئول دولتي كه داراي يك قدرت برنامهريزي براي شرايط خشكسالي باشد، قبل از وقوع خشكسالي يكي از نكات حياتي جهت مهيا شدن براي مديريت منابع آب در دوران خشكي است.
به اين منظور لازم است واحد تعيين شده فوق از قدرت اجرا و اختيارات لازم جهت اعلام وقوع خشكسالي و تغيير الگوي مصرف آب برخوردار باشد. ميزان اختيارات مسئول اين واحد نيز بايد دقيق و شفاف باشد.
هنگامي كه بروز شرايط خشكسالي، مديريت جديد منابع آب را ميطلبد، لازم است فورا مردم را از شرايط جديد آگاه ساخت. اين اخطار بايد شامل اطلاعات لازم براي كاهش مصرف آب، زمان اجراي آن و قابليت و راهكارهاي لازم باشد. چگونگي اعلام حالت خشكسالي به مردم بايد براساس وضعيت محلي بوده و مسائل اقتصادي نيز در آن مدنظر قرار گيرد.
كاهش مصرف آب و حفظ ساختار اقتصادي
وجود يك سيستم تعيين اولويتهاي مصرف آب قبل از وقوع خشكسالي ضروري است به نحوي كه هر يك از مصرفكنندگان آب قبل از بروز خشكي از برنامههاي محدودسازي مصرف آب مطلع گردند.
همچنين اگر ادارات، صنايع و بنگاههاي تجاري، قبل از بروز خشكسالي از برنامههاي كاهش مصرف آب آگاه باشند، ميتوانند برنامههاي اضطراري خود را براي كاهش مصرف آب تنظيم و تدوين كنند. بدون شك كاهش مصرف آب، كاهش درآمد عرضهكنندگان آب را بدنبال دارد. اين كاهش درآمد در زماني به وقوع ميپيوندد كه هزينههاي مقابله با خشكسالي به بيشترين ميزان خود ميرسد.
چگونگي نظارت بر مصرفكنندگان
تجربه نشان داده كه كاهش بيش از 25-20 درصد ميزان آب را نميتوان با درخواست داوطلبانه به دست آورد. به نظر نميرسد كه نوعي توافق همگاني در مورد اينكه مقررات قانوني صرفهجويي آب يا افزايش آب بها و عوارض خشكسالي راههاي موثرتري براي كاهش مصرف آب نسبت به آنچه از طريق صرفهجويي داوطلبانه حاصل ميگردد، باشند. از طرفي تفويض اختيارات لازم به ماموران و مسئولان دولتي جهت نظارت برحسن اجراي برنامههاي ويژه خشكسالي، ضروري است.
*مجتبي يحييآبادي - مصلحالدين رضايي
دوشنبه 24 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 105]