واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: فرد وسواسي بيمار محسوب مي شود يا نه؟
تهران-خبرگزاري جمهوري اسلامي (ايرنا): بسياري از روانشناسان فردي را كه به وسواس دچار است يك بيمار محسوب مي كنند و به اعتقاد دكتر "مصطفي اقليما" وسواسي ها دچار اختلالات اجتماعي هستند و نمي توان به آنها بيمار گفت.
در برخي آيات قرآن كريم، وسواس به معني افكار بيهوده و مضري آمده كه در ذهن خطور مي كند.
متخصصان روانشناس در مورد وسواس مي گويند: وسواس از اختلالات اضطرابي انسان ناشي ميشود كه پايه زيست شناختي دارد.
به باور اين روانشناسان، وسواس گاهي از كودكي شروع مي شود اما نمونه هاي آن را مي توان در تمام گروه هاي سني مشاهده كرد.
رفتارها، عقايد، افكار يا تصوراتي كه تكرار شونده و پايدار هستند را وسواس مي گويند كه به صورت ناخودآگاه جلوه مي كند.
متخصصان روانشناسى و روان پزشكان تعاريف گوناگونى را از اين بيمارى ارائه داده اند.
از نظر روانكاوان نيز وسواس يك بيمارى ناخودآگاه است كه اختيار و آزادى را از فرد سلب مي كند و او را وا مى دارد تا رفتارى را برخلاف ميل و خواسته خود انجام دهد.
مطالعات در زمينه اين بيمارى نشان مى دهد كه وسواس همگام با بلوغ در افراد به تدريج رشد مى كند.
رئيس انجمن علمي مددكاران اجتماعي ايران و بازرس مجمع انجمن هاي علمي گروه پزشكي در گفت وگوي ا ختصاصي با خبرنگار ايرنا در مورد تعريف وسواس گفت: براساس مطالعات روانشناسي، زماني كه انسان به خاطر مسائل موجود در زندگي دچار اضطراب شديد مي شود، جمع شدن اين اضطراب ها، ايجاد "دلشوره" مي كند.
دكتر اقليما افزود: اين دلشوره در بلندمدت فرد را دچار افسردگي كرده و او را به تدريج گوشه گير مي كند.
"در اين حالت فرد براي پوشاندن اضطراب و رهايي از افسردگي، به اعمال وسواسي پناه مي برد و نتيجه آن رسيدن به وسواس است و به طور مثال شروع به شستن ظرف مي كند، اين عمل را به قدري تكرار مي كند كه به صورت عادت نمايان مي شود و در نتيجه به وسواس مي رسد".
دكتراقليما افزود: به اين نوع عملكرد فرد افسرده، "وسواس عملي" گفته مي شود.
برخي روانشناسان معتقدند كه وسواس نوعي غريزه واخورده و ناخودآگاه است، حالتي كه در آن فكر، ميل يا عقيده اي خاص كه اغلب وهم آميز و اشتباه است، آدمي را در بند مي گيرد، بطوريكه اختيار و اراده را از او سلب مي كند.
دكتر اقليما در پاسخ به اين سووال كه آيا وسواس درميان كودكان وجود دارد يا نه، گفت: بچهها ممكن است كاري را چندبار انجام دهند اما نميتوان به آن وسواس گفت درحاليكه بزرگسالان اين نوع كودكان را عصبي مي دانند.
" بايد يادآور شد كه هر انساني گنجايش خاص خود را دارد و گنجايش و عكس العمل هر فرد نسبت با ديگري متفاوت است".
ريشه بيماري وسواس اضطراب است و به دو شكل "فكري" و "عملي" بروز مي كند.
روانشناسان در اين باره معتقدند كه وسواس فكري به صورت هاي مختلف نمايان مي شود، انديشه درباره بدن، رفتار حال يا گذشته و انديشه افراطي در مورد اعتقادات از اينگونه وسواس است.
از وسواس عملي مي توان رفتار منحرفانه، دقت وسواسي، شمردن و راه رفتن را نام برد.
در مورد اختلال وسواس فكري - عملي متخصصان روان پزشك مي گويند: اشتغال شديد ذهني به افكار و اعمالي كه فرد خود را مجبور به انجام آن مي بيند و داراي دو جزء جدا نشدني از يكديگر هستند.
يكي افكار و تصاوير ذهني كه به صورت غير ارادي بر فرد وارد مي شود كه همان وسواس فكري است و ديگري اعمالي كه براي اجتناب يا خنثي سازي اضطراب ناشي از وسواس فكري فرد انجام مي دهد و همان وسواس عملي است.
دكتر اقليما در مورد اينكه آيا عمل به خرافات يك وسواس اعتقادي محسوب مي شود گفت: "خرافات ريشه در فرهنگ و اعتقادات خانوادهها دارد و هيچ ربطي به وسواس ندارد.
به گفته رئيس انجمن علمي مددكاران اجتماعي ايران، 80 درصد افراد جامعه به طالع و فال اعتقاد و آن را قبول دارند و به طور مثال شخصي براي رفع مشكل خود به پيش فالگير مي رود و گفتههاي او را با تمام وجود مي پذيرد.
"گفتن كلامي مثبت از سوي فالگير مي تواند در روند زندگي اين فرد تأثير گذار باشد اما همين فرد زماني كه به پيش روانشناس مي رود، به خاطر نبود باور نسبت به اقدام روانشناس، همچنان در مشكل خود باقي مي ماند".
دكتر اقليما افزود: اما مردم هيچ وقت فكر نكردند كه اگر فالگير مي توانست زندگي آنان را درست كند چرا به حل مشكلات خودش نمي پردازد.
با اين حال اين عمل جنبه شخصي و اجتماعي دارد و اعتقاد به آن مطرح است و مساله آن كاملا با بيماري فرق مي كند".
به باور روانشناسان، الگوهاي مشخصي در افراد وسواسي وجود دارد از جمله اينكه مبتلايان به وسواس امكان دارد در وارسيهاي مكرر درگير شوند.
به طور مثال بعضي مردم ممكن است بصورت افراطي از طريق شستن دست و تميز كردن مكرر از ميكروبها اجتناب كنند.
بعضي ديگر از مردم نيز ممكن است تشريفات رفتاري ويژهاي در مورد فعاليتهاي روزمره داشته باشند نظير وارد شدن يا ترك كردن منزل يا اتاق كه مي توان آن را شيوهاي معين از الگوهاي وسواسي برشمرد.
علت دقيق ايجاد رفتار وسواس مشخص نشده است اما علل مختلفي از جمله علل مربوط به اختلالات مغزي، عوامل ژنتيكي و محيطي بر آن تاثير دارند.
تصويربرداري از مغز بيماران نشان مي دهد كه فعاليت مغز اين افراد الگوي متفاوتي دارد و فعاليت قسمت خاصي از مغز آنها غير طبيعي است.
اين يافته ها و نيز به هم خوردن تعادل واسطه هاي شيميايي خاص مانند سروتونين ممكن است با بيماري در ارتباط باشد.
اما دكتر اقليما در مورد اينكه برخي روانكاوان ريشه وسواس را ژنتيكي مي داند، خاطرنشان ميكند: وسواس نه ارثي و نه ژنتيكي است بلكه مساله اي اجتماعي است و يك فرد وسواسي بيمار محسوب نمي شود".
وي مي افزايد: بيمار كسي است كه براي انجام كارهاي خود نياز به كمك ديگران دارد و زماني كه اسم بيماري را بر روي وسواس مي گذاريم بايد براي درمان آن دارو معرفي كنيم.
"اما براي درمان قطعي اين عملكرد دارويي وجود ندارد و روانكاوان تنها به دادن قرص هاي آرامبخش بسنده ميكنند و زماني كه تأثير آرام بخش از بين برود شخص دوباره به انجام عادتهاي خود روي ميآورد."
براساس تحقيقات به عمل آمده وسواس در افرادي كه در رابطه با شخصيت و محيط حساس ترند بيشتر بروز مي كند.
همچنين بررسي هاي عملي نشان داده كه وضع هوشي افراد وسواسي در سطح متوسط و حتي بالاتر قرار دارد و وسواسي هايي كه داراي هوش اندك و يا با درجه ضعيف باشند بسيار كم هستند.
بر اين اساس رفتار افراد وسواسي را نبايد دليلي بر كم هوشي آنها تعبير كرد.
بيشتر متخصصان دوره ظهور بيماري وسواس را از 22 تا 36 سالگي مي دانند و بيشتر مبتلايان به بيماري را زنان تشكيل مي دهند، هرچند كه مردان مبتلا زودتر از اين سن بيماري خود را نشان مي دهند.
كودكان نيز قرباني اين بيماري هستند و بيماري وسواس در آنها به صورت كندي در انجام تكاليف به دليل حس كمال طلبيشان بروز مي كند.
دكتر اقليما در مورد وسواس هاي نظافتي در ميان سالمندان جامعه اظهار داشت: اين موضوع بيشتر ديدگاه مذهبي دارد و بحث نجاستي آن مطرح است.
"افراد سالمند نسبت به كثيفي، خيسي، خشكي و ارتباط با ديگران حساس تر مي شوند و نمي توان به اين عمل وسواس گفت زيرا انسان هاي مسن حالات و رفتارهاي كودكانه پيدا مي كنند و بايد به اينگونه افراد احترام گذاشت و با آرامش از كنار آنها گذشت".
وي در ادامه افزود: هر فرد را بايد با خصوصيت فردي و رفتاري او شناخت، انسان ها با يكديگر متفاوتند و مشكل اين است كه ما كسي را كه رفتاري متفاوت با آنچه كه انجام مي دهيم انجام دهد نمي پذيريم.
رئيس انجمن علمي مددكاران اجتماعي ايران در مورد نوع رفتار با افراد وسواسي گفت: نبايد مزاحم اينگونه اشخاص شد و بايد به صورت طبيعي با آنها رفتار شود.
وي بزرگترين مشكل در جامعه ايران را "اطرافيان" دانست و تصريح كرد: اگر مشكلي هم وجود نداشته باشد اطرافيان از آن يك مساله ميسازند.
دكتر اقليما با اشاره به سفارش صريح قران مبني بر تفحص نكردن در زندگي ديگران افزود: بدترين مساله در خانواده هاي ايراني اين است كه مي گويند هر چه ما دوست نداريم ديگران نيز نبايد دوست داشته باشند.
"اگر فردي عادت كرده بيش از حد دست خود را بشوييد، بدليل آنكه ما از اين عمل خوشمان نمي آيد شروع به بهانه جويي كرده و مي گوييم اين فرد وسواس دارد و بيمار است".
دكتر اقليما افزود:" گاهي انجام دادن اين عادتها براي جلب توجه و محبت است و اگر به اين رفتارها توجه نشود به مرور شخص آن را ترك مي كند".
توصيه هاي اساسي پيشگيري و درمان وسواس
بيشتر متخصصان، معمول ترين روش درمان وسواس را دارو درماني، رفتار درماني و تركيبي از اين دو مي دانند.
همچنين آشنايي خانواده بيمار با نحوه برخورد صحيح با او از اصول اساسي درمان اين بيماري است.
درمان اختلال وسواسي از طريق مشاوره نيز صورت مي گيرد.
در روش دارو درماني از داروهاي ضد افسردگي خاصي استفاده مي شود كه بر واسطه هاي شيميايي مغز مانند سروتونين اثر مي گذارد.
براي تاثير اين داروها ممكن است به چند هفته زمان نياز باشد.
روان درماني نيز از طريق روش رفتارشناختي انجام مي شود كه با مواجهه تدريجي با عامل هراس و خودداري از انجام كارهاي خاص به مرور از اضطراب و هراس فرد كاسته مي شود.
شرايط پر تنش خانوادگي، بيماري وسواس را نيز تشديد مي كند، از اين رو بايد سعي كنيم محيط خانواده را آرام سازيم.
در روزهاييكه بيمار آرامش دارد او را دلگرم و تشويق كنيم تا بتواند راه مثبت مبارزه با افكار ناخوشايند را تا انتها ادامه دهد.
وسواس يك بيماري اضطرابي است، با پذيرش بي قيد و شرط و همدلي بيمار در تقليل اضطراب او بكوشيم.
در برخورد با بيمار از سرزنش هاي كلامي مانند "نكن"، "نشور"، و "مگر نمي داني اين كار را نبايد بكني" اكيدا پرهيز نماييم زيرا به جاي كمك كردن موجب تشديد بيماري مي شويم.
از مراقبت بيش از حد فرد مبتلا خودداري كنيم، اغلب بهتر است كاري با او نداشته باشيم.
دكتر اقليما در آخر وسواس را يك نوع خودنمايي مي داند كه رفتارهاي برآمده از آن تبديل به عادت خواهد شد.
وي توصيه مي كند مهمترين راه حل براي رفع اين عادت توجه نكردن به اين نوع رفتارها خواهد بود.
يکشنبه 23 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 535]