واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > طنز - آنچه در ادامه میخوانید سکانسی از فیلم اخراجی های 127 است که چهل سال آینده ساخته میشود . آنچه در ادامه می خوانید سکانسی از فیلم اخراجی های 127 است. فیلمنامه این اثر منحصر به فرد، توسط مهدی کلهر نوشته شده و کارگردانی آنرا زوج موفق عالم سینما؛ دهنمکی - شمقدری به عهده دارند! ظلم ستیزی این جوانان {جوانات سالهای جنگ} متاثر از فیلمهای وسترن آمریکایی و ایتالیایی است.- روزنامه اعتمادنمایشنامه تک پردهایجوان بسیجی سراسیمه وارد سنگر می شود. در ورودی سنگر از درهای دولنگه تاشوی موجود در فیلمهای وسترن است.جوان بسیجی ساقه باریکی که به دهان دارد را بر میدارد و می گوید:هی حاجی ... چند تا نامرد عراقی به تاخت اومدن تو شهر و دارن هف تیر کشی می کنن ... پس ظلم ستیزی ات کجا رفته مرد؟حاجی که پشت میز نشسته و کلاهش را تا روی چشم هایش پایین کشیده، با شنیدن این حرفها غیرت وسترنی- ایتالیایی- اسپاگتی اش گل می کند و میز را برمی گرداند کف سنگر و داد می زند: کجان این نالوطی ها؟ من رو ببر اونجا پسر.چند دقیقه بعد حاجی و بسیجی جلوی یک گردان عراقی ایستاده اند. حاجی در هر دستش یک اسلحه ژ- 3 دارد که لوله های شان رو به زمین است. نگاهی سرشار از تنفر به گردان عراقی ها می اندازد، آدامسش را گوشه ای می اندازد و زیر لب به بسیجی می گوید: تو برو خونه بچه ...بسیجی: ولی حاجی این ها ...حاجی: همین که گفتم ... برو بچه تو هنوز تو سن رشدی.بسیجی با نگرانی از صحنه دور می شود. حاجی رو می کند به فرمانده گردان: هی بلوندی ... باز که سر و کله ات این دور و برها پیدا شد؟فرمانده گردان عراقی ها با سبیل پیوندی به ریش و دندان های زرد و صورت نشسته دارد خوراک لوبیا می خورد. لب و لوچه اش را با آستینش پاک می کند و از روی تخته سنگی که از آن به عنوان صندلی استفاده می کند بلند می شود: ببین حاجی از سر راهم برو کنار وگرنه بچه هات یتیم می شن ...حاجی پوزخندی می زند و می گوید: هه ... آن همه سال تو سینما تمدن و مولن روژ فیلم وسترن ندیدم که حالا جا بزنم...حاجی انگشتها را روی دسته ژ- 3 می لغزاند. آهنگ خوب بد زشت شنیده می شود. باد بوته های خار را حر کت می دهد. حرکت سریع دستهای حاجی و فرمانده گردان عراقی دیده می شود و بعد صدای تیر اندازی شنیده می شود. فرمانده گردان عراقی که هر دو دستش تیر خورده رو به گردانش می کند و زیر لب می گوید: بریم بچه ها ...هر وقت سینماهاشون فیلم های عشقولانه پخش کرد دوباره برمی گردیم!حاجی به سمت دوربین برمی گردد درحالیکه کلاهش را یک وری تا روی چشمش پایین کشیده. باقی شهر از پشت شیشه های کافه ممدیخی او را نگاه می کنند و یک صدا می گویند: ایول ایول، حاج تق تق و ایول. منبع: گل آقا
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15671]