تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):مؤمن را از سيمايش مى شناسيم و منافق را از نشانه هايش.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815410872




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سينما - شركت متاهلان بيكار


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: سينما - شركت متاهلان بيكار


سينما - شركت متاهلان بيكار

گلاويژ نادري:پنج سال از ساخت «بوتيك» اولين تجربه كارگرداني حميد نعمت‌الله مي‌گذرد و او اين روزها مشغول فيلمبرداري دومين فيلم بلند سينمايي‌اش است. تا به حالا بيش از 80 درصد از سكانس‌هاي فيلم جلوي دوربين عليرضا زرين‌دست رفته است و گروه توليد، مشغول فيلمبرداري سكانس‌هاي داخلي باقيمانده هستند. سكانس‌هاي خارجي پيش از شروع فصل گرما فيلمبرداري شد و نعمت‌الله به همراه بازيگرانش روزهاي پاياني فيلمبرداري را مي‌گذرانند. داستان «بي‌پولي» درباره زندگي زوج جواني است كه دچار مشكلات اقتصادي و بي‌پولي مي‌شوند و به دنبال راهي براي تغيير وضعيت زندگي خود هستند، آنان راه‌هاي مختلفي را براي رسيدن به پول بيشتر تجربه مي‌كنند. بهرام رادان و ليلا حاتمي نقش اين زوج را بازي مي‌كنند و ساير بازيگران از جمله حبيب رضايي، امير جعفري، سيامك انصاري، بابك حميديان، فرهاد شريفي و... هر يك نقشي كوتاه و فرعي را برعهده دارند.

كار در لوكيشن قديمي و باستاني
«بي‌پولي» فيلم پرلوكيشني است و تعداد لوكيشن‌ها در گرماي تابستان كار را براي گروه توليد سخت‌تر مي‌كند. يكي از اين لوكيشن‌ها، طبقه‌اي از ساختمان قديمي و فرسوده‌اي است كه از آن در فيلمنامه به عنوان «شركت متاهلان» نام برده شده؛ طبقه هفتم ساختماني كه چند سال ديگر مي‌توان آن را جزء آثار باستاني به حساب آورد. درهاي چوبي قهوه‌اي رنگ همراه با شيشه‌هاي مات، دو اتاق اين شركت را از هم جدا كرده است. اين طبقه دو واحد دارد كه هر دوي آنها در اختيار گروه قرار گرفته است. در طبقات ديگر اين ساختمان كلاس‌هاي آموزش نقاشي و گرافيك برگزار مي‌شود كه هنرجويان آن هر ازگاهي از سر كنجكاوي با آسانسور به طبقه هفتم مي‌آمدند و در حالي كه زيرزيركي نگاهي به گروه و بازيگران مي‌انداختند بقيه طبقات را پياده مي‌رفتند. فضاي داخلي شركت هم با اينكه توسط گروه، بازسازي و رنگ‌آميزي شده بود اما شرايط بهتري از ديگر بخش‌هاي اين ساختمان قديمي نداشت. سه ميز چوبي زهوار دررفته در دو اتاق شركت متاهلان قرار داشت كه روي يكي از آنها چند قوطي كرم، عطر و مقداري لوازم آرايشي چيده شده بود. روي زمين فرش كهنه رنگا‌رنگ انداخته بودند كه روي آن وسايل آرايش قرار داشت. اين شركت در فيلمنامه متعلق به يكي از دوستان ايرج (بهرام رادان) شخصيت اصلي فيلم است كه مدتي قبل از آن به خريد و فروش لوازم آرايشي مي‌پرداخته و حالا تبديل به محلي براي گذران اوقات بيكاري آنان شده است. ايرج به همراه دوستانش براي اينكه از غرغر همسرانشان در امان بمانند، صبح‌ها از خانه بيرون مي‌آيند و چون جايي براي رفتن ندارند در شركت دور هم جمع مي‌شوند. گوشه‌اي از اتاق تخت فلزي قديمي‌اي هست كه هم بيكاران شركت متاهلان روي آن استراحت مي‌كنند و هم اعضاي گروه توليد براي مدت كوتاهي هم كه شده روي آن دراز مي‌كشند تا خستگي به‌دركنند. يخچال سفيد كوچكي كه به نظر مي رسد متعلق به دهه 30 يا 40 است در گوشه‌اي از اتاق قرار داده شده و پنكه كوچكي كه مشابهش را در فيلم‌هاي كيميايي ديده‌ايم روي صندلي گذاشته‌اند تا گرماي هوا را كمتر كند، به قول يكي از اعضاي گروه، پنكه باشخصيتي است و هويت دارد. با اينكه ساليان درازي از عمر اين پنكه مي‌گذرد اما به تنهايي مي‌تواند يكي از اتاق‌هاي شركت را خنك كند هرچند كه اسحاق خانزادي صدابردار فيلم دل خوشي از آن ندارد چون موقع گرفتن پلان بي‌صدا و خاموش شدن آن مدتي طول مي كشد و او نمي تواند كار خود را سريع شروع كند.
سقف شركت با پارچه‌هاي سفيد و پروژكتورهاي ريز و درشت پوشيده شده. پارچه‌ها تا جلوي دريچه كولر كشيده شده‌اند و مانع از خنك شدن هوا مي‌شوند. زماني كه پنكه فسقلي خاموش مي‌شود گرماي هوا همراه با حرارت پروژكتورها، اتاق‌هاي شركت را تبديل به سوناي خشك مي‌كنند و عرق همه درمي‌آيد و صورت‌ها رنگ لبو مي‌شود. عرق از سر و روي سيامك انصاري چكه مي‌كند. سرخي صورتش به خوبي نشان‌دهنده وضعيت آب و هوايي شركت است كه احتمالا به خوبي در فيلم هم نشان داده مي‌شود. وقتي «بي‌پولي» را روي پرده سينما ديديد از سرخي صورت انصاري تعجب نكنيد، گرماي تابستان امسال را به ياد بياوريد، دليل اين رنگ و رو را مي‌فهميد. اعضاي گروه تداركات مرتب آب خنك، شربت آبليمو و گاهي هم چاي به هم تعارف مي‌كنند تا تحمل آن شرايط آسان‌تر شود. در فاصله دو پلان زرين‌دست پشت يكي از همان ميزهاي رنگ و رو رفته مي‌نشيند و با نعمت‌الله صحبت مي‌كند. هر دوي آنها از روند كار در اين لوكيشن خيلي راضي هستند. زرين‌دست مي‌گويد: «انتظار نداشتم كه به اين سرعت كار در اين شركت انجام شود.» به نظر او سخت‌ترين سكانس‌هاي فيلم مربوط به اين لوكيشن است و به دليل سخت‌تر بودن كارش، تصور مي‌كند فيلمبرداري اين سكانس‌ها بيشتر طول بكشد. نعمت‌الله هم مي‌گويد: اين سكانس‌ها قلب فيلم است و اگر آنطور كه مي‌خواست درنمي‌آمد، همه‌چيز خراب مي‌شد. آن دو منتظر آماده شدن صحنه هستند تا سكانس جديدي را شروع كنند. اعضاي گروه فيلمبرداري ريل تراولينگ را وسط اتاق مي‌گذارند؛ دوربين را نصب مي‌كنند و پروژكتورها آماده مي‌شوند.
ضبط پربازيگرترين پلان‌ها
سكانس‌هايي كه در اين شركت جلوي دوربين مي‌روند، پربازيگرترين پلان‌ها را دارند و به گفته رضا بختياري دستيار نعمت‌الله هر روز هفت، هشت نفر از بازيگرها آفيش مي‌شوند. اتاق نسبتا كوچك است و زرين‌دست در حالي كه دوربينش را در حدفاصل دو اتاق و چارچوب در قرار مي‌دهد، پشت آن مي‌ايستد. دستيار خانزادي مجبور مي‌شود براي اينكه جايي براي ايستادن پيدا كند، لنگه در را از چارچوب دربياورد و كنار چارچوب بايستد. حبيب رضايي، امير جعفري، سيامك انصاري، بابك حميديان و فرهاد شريفي در اين پلان بازي مي‌كنند. شريفي پشت يكي از همان ميزهاي باستاني مي‌نشيند. امير جعفري به يكي از درهاي قديمي تكيه مي‌دهد، سيامك انصاري روي صندلي كنار جعفري مي‌نشيند و حبيب رضايي در حالي كه دست‌هاي خيسش را تكان مي‌دهد، از دستشويي بيرون مي‌آ‌يد و به طرف اتاقي كه رادان در آن خوابيده مي‌رود. آنها چندبار ديالوگ‌هايشان را تمرين مي كنند. انصاري و جعفري در ميانه ديالوگ گفتن، شوخي و خنده را هم چاشني كار مي‌كنند و
هر ازگاهي سر و صداي خنده آنان بلند مي‌شود. نعمت‌الله از آنان مي خواهد، از ابتدا ديالوگ‌هايشان را تمرين كنند، يكي دو بار اين پلان تمرين مي‌شود و بعد زرين‌دست پشت دوربين قرار مي‌گيرد. جعفري شروع مي‌كند: «عسلويه گرمه‌ها، گرم.» انصاري: «آتيش مي‌باره». رضايي در حالي كه از دستشويي بيرون مي‌آيد: «جهنم مال اول صبحشه اما پول ريخته‌ها، پول. يكي بايد جمع كنه.» دستيار صدابردار تلاش مي‌كند، بوم را جايي قرار دهد كه در كادر قرار نگيرد. او در ابتداي پلان بوم را روي هوا نگه مي‌دارد اما وقتي نوبت به شريفي مي‌رسد بايد بوم اينقدر را پشت ميز و پايين پاي او بگيرد، دوباره جعفري ديالوگ مي‌گويد و او در حركتي كه بي‌شباهت به حركات ژانگولر نيست روي چهارپايه‌اي مي‌پرد تا دوبار، بوم را بدون اينكه در كادر باشد بالاي سر جعفري بگيرد. بار اول پايش از روي چهارپايه ليز مي‌خورد و از آن پايين مي‌افتد و خانزادي كات مي‌دهد. يكي ديگر از اعضاي گروه چهارپايه را محكم نگه مي‌دارد روي زمين مي‌نشيند تا داخل كادر هم نباشد. دوباره ضبط شروع مي‌شود. مدت اين پلان نزديك دو دقيقه و طولاني است و همين، كار همه را سخت‌تر مي‌كند. «صدا، رفت، دوربين، آماده‌اس، همه ساكت، ضبط مي‌شه.»
رضايي به سمت اتاق ايرج (رادان) مي‌رود. حميديان به سرعت به او نزديك مي شود. او نقش يك لال را بازي مي‌كند كه به زبان اشاره صحبت مي‌كند. حميديان اجازه نمي‌دهد رضايي به اتاق ايرج برود چون او در حال استراحت است و حميديان هم مراقب است كسي مزاحم ايرج نشود.» رضايي به او مي‌گويد: «ببين من رفتم بانك، ديدم يارو نه‌تنها چك رو اجرا گذاشته بلكه گفته دلم براش تنگ شده، مي‌خواد ببيندش اگه منو ببينه خوشحال مي‌شه.»
حرف‌هاي حميديان را فقط انصاري متوجه مي‌شود و براي رضايي ترجمه مي‌كند. رضايي: «چرا اينقدر مي‌خوابه، معتاد نشده باشه؟» شريفي: «نه بابا متخصص گل يا پوچه، مي‌ره دنبال كار اما جور نمي‌شه.» جعفري: «آنقدر جون‌دوسته كه سمت اين چيزا نمي‌ره.» اين پلان سه، چهار بار تكرار مي‌شود. حميديان بايد در حالي كه به رضايي نزديك مي‌شود با شيشه عطري كه در دست خود دارد به خودش و اطراف عطر بزند. نعمت‌الله با او چندبار تمرين كرد، نقطه شروع حركت او را تنظيم مي‌كند. بوي عطر تند در فضا پخش مي شود. جعفري مي‌گويد: «آقا تورو خدا از اين عطر نزن، آدم خفه مي‌شه.»
مهم اينه كه اتفاق بدي نيفته
نعمت‌الله خيلي خوب حواسش به بازي‌هاست و به بازيگرانش در گفتن ديالوگ‌ها كمك مي‌كند. او يكي دو خط از ديالوگ‌هاي اين پلان را حذف مي‌كند و پس از سه، چهار بار ضبط به پايان مي‌رسد. كولر و پنكه كه هنگام ضبط خاموش بودند به سرعت روشن مي‌شوند تا تنفس بيش از اين سخت‌تر نشود. خانزادي مي‌گويد دو ماه است كه ناچارند در اين وضعيت كار كنند. او از نعمت‌الله مي‌خواهد صداهاي ضبط شده را چك كند، او قبل از اينكه به صداها گوش دهد، مي‌گويد: «معلومه كه خوب شده» اما خانزادي اصرار مي‌كند و نعمت‌الله پس از شنيدن صداها رضايت خود را اعلام مي‌كند. كارگردان «بي‌پولي» به زرين‌دست و خانزادي اطمينان دارد و با زرين‌دست بر سر ضبط پلان‌ها مشورت مي‌كند. نعمت‌الله سرحال‌تر از هميشه است و همين مساله نشان از اين دارد كه از كار راضي و به نتيجه فيلمش اميدوار است. او مي‌گويد: «تقريبا هيچ فيلمي آن‌طور كه آدم مي‌خواهد، پيش نمي‌رود. بخشي از اين موضوع كاملا طبيعي است. يعني خود به خود آن چيزي كه در ذهن كارگردان ساخته شده با هر بازيگر، لوكيشن، لباس و... تغيير مي‌كند اما مهم اين است كه اتفاق بدي نيفتد و نتيجه كار بد نشود. اين فيلم با شرايط و امكانات موجود با آنچه در ذهن من بود، تفاوت دارد اما نتيجه كار تا به حال خوب بوده و كاملا راضي هستم. كارگرداني شبيه سوال‌هاي چهار جوابي است. آدم مدام فكر مي‌كند، اين نما را بسته بگيرد يا باز، زاويه‌ دوربين اين‌طور باشد يا نباشد، بازيگر اين كار را انجام دهد يا نكند. اين سوالات در ذهن من هست و اينها جزء احوالات طبيعي كارگرداني است اما خوشبختانه مشكلي در طول كار نداشتم و همه‌چيز مطابق ميلم‌ پيش رفت.»
گروه فيلمبرداري مشغول نصب تراولينگ و سه‌پايه و دوربين‌ براي ضبط ادامه اين سكانس مي‌شوند. ادامه اين سكانس از جايي شروع مي‌شود كه رضايي به همراه حميديان پشت در اتاق رادان مي‌ايستد و رضايي وارد اتاق مي‌شود. رادان روي يكي از همان ميزهاي رنگ و رورفته در حالي‌كه بالش زير سرش گذاشته و ملحفه‌اي روي خود كشيده، خوابيده است. ملحفه رنگارنگ است و نعمت‌الله از يكي از اعضاي گروه مي‌خواهد آن را عوض كرده و ملحفه‌ سفيدي بياورد. نعمت‌الله از حميديان و رضايي مي‌خواهد يك بار ديگر ديالوگ‌‌هايشان را بگويند. زرين‌دست از هر كدام از آنها مي‌خواهد كمي جاي خود را تغيير داده و نزديك به هم بايستند. از ابتدا قرار بود باقيمانده اين سكانس در يكي دو نما ضبط شود اما با صلاحديد نعمت‌الله و زرين‌دست به چند پلان كوتاه و نماي متفاوت تبديل مي‌شود. بعد از دو برداشت اين پلان ضبط مي‌شود. حالا بايد رضايي وارد اتاق شود، به سمت رادان برود و او را از خواب بيدار كند. يكي، دو بار با حضور نعمت‌الله اين پلان تمرين مي‌شود و بعد صدا، دوربين، حركت. رضايي: ايرج، ايرج، خوابيدي؟ بيدار شو. ايرج كم‌كم چشم‌هايش را باز مي‌كند و با ديدن رضايي با سرعت به سر او ضربه‌اي مي‌زند رضايي از اتاق فرار كرده و در را پشت سرش قفل مي‌كند. نعمت‌الله از رادان مي‌خواهد آرام چشم‌هايش را باز كند و بعد دست‌هايش را به سمت يقه رضايي ببرد و ضربه بزند. او مي‌خواهد اين حركت آرام‌تر انجام گيرد. خانزادي به رادان گوشزد مي‌كند، مواظب ميكروفن كه به لباس حبيب رضايي وصل شده، باشد و به آن ضربه‌اي نزند. رضايي و رادان با هم تمرين مي‌كنند و حين تمرين و بگو و مگو خنده‌شان مي‌گيرد و سروصداي آنان ديگران را هم به خنده وامي‌دارد. يك‌بار ديگر اين صحنه ضبط مي‌شود. نعمت‌الله از زرين‌دست مي‌پرسد: «خوب بود؟» زرين‌دست مي‌گويد: «عالي، اما يك‌بار ديگر بگيريم.» نعمت‌الله در حالي كه حواسش به بازي بازيگران است، نيم‌نگاهي هم به مانيتوري‌ مي‌كند كه به دوربين وصل است. او بر خلاف ديگر كارگردانان از مانيتور جداگانه استفاده نمي‌كند و همه‌چيز را در صحنه زير نظر دارد. نعمت‌الله مي‌گويد: «با مانيتوري كه به دوربين وصل است، صحنه‌ها را كنترل مي‌كنم اما اين مانيتور بي‌كيفيت است و جداكردن آن از دوربين مشكلاتي دارد. پيچش هرز شده و گاهي اوقات زاويه ديد سخت مي‌شود اما تا جايي كه ممكن باشد از مانيتور پلان را مي‌بينم. بيشتر اوقات هم راش‌هاي ضبط شده را كنترل مي‌كنم.» دوباره اين پلان ضبط مي‌شود. زرين‌دست جاي دوربين را كمي تغيير مي‌دهد. رضايي بيرون، پشت در و رادان داخل اتاق مي‌ايستد. يكي از اعضاي گروه روي زمين مي‌نشيند طوري‌كه در كادر قرار نمي‌گيرد و در را فشار مي‌دهد تا باز نشود.
تبادل قرارداد بيست از زير در
مسوول گريم مقداري رنگ قرمز كنار ابرو و روي دست رضايي مي‌ريزد. ضبط اين پلان شروع مي‌شود. رادان: باز كن در رو.
رضايي: باز نمي‌كنم. زدن سرمو شكوندن. ببين داره خون مياد.
رادان: باز كن. كاريت ندارم.
نعمت‌الله كات مي‌دهد. زرين‌دست از رضايي مي‌خواهد، سرودستش را طوري بگيرد كه لكه‌هاي خون مشخص باشد. كارگردان هم از رضايي مي‌خواهد دستش را مدت بيشتري پشت شيشه‌ در نگه دارد تا رادان لكه‌هاي خون را ببيند. با سه برداشت، نعمت‌الله رضايت خود را اعلام مي‌كند. حالا دوربين به داخل اتاق مي‌رود و همين صحنه از آن طرف در فيلمبرداري مي‌شود.
رادان: وا كن بهت مي‌گم.
رضايي: بابا امان بده. قرارداد بيست آوردم.
رادان: بيست بخوره تو سرت. درو واكن. چك باشه مي‌آم بيرون خرد و خميرت مي‌كنم.
رضايي: نقده؛ به‌خدا نقده....
رادان: درو واكن مايه‌رو بده...
رضايي از پشت شيشه پاكتي را نشان رادان مي‌دهد و از زير در پاكت را به داخل اتاق مي‌فرستد. دوباره اين پلان از بيرون از اتاق گرفته مي‌شود. دوربين روي تراولينگ جا مي‌گيرد و رضايي و رادان ديالوگ‌هايشان را مي‌گويند. زرين‌دست از رادان مي‌خواهد سرش را در حالي‌كه به شيشه چسبانده، نزديك سر رضايي بياورد تا تصويرش واضح‌تر شود. دستيار صدابردار به سختي‌ بوم را نزديك رادان نگه مي‌دارد تا ديده نشود. خانزادي از رادان مي‌خواهد كمي از شيشه فاصله بگيرد تا صدايش واضح شود. زرين‌دست نمايي هم از آمدن پاكت از زير در به سمت رادان مي‌گيرد. با آخرين برداشت اين پلان و فرستادن پاكت از زير در به سمت رادان فيلمبرداري‌ اين سكانس به پايان مي‌رسد، ساعت 30/6 بعدازظهر است و گروه از 10 صبح در اين لوكيشن مشغول كار بوده‌اند. قطع برق كار آنان را دو ساعت عقب انداخته وگرنه فيلمبرداري زودتر به پايان مي‌رسيد. هواي گرم بعدازظهر تابستان با وجود كولر و پنكه باشخصيت كه به غير از زمان فيلمبرداري با تمام توان كار مي‌كردند، همه را از پاي درآورده است. اعضاي گروه از فردا در لوكيشن ديگري (بخوانيد شركت ديگري) كه متعلق به يكي ديگر از متاهلان است، كار را ادامه مي‌دهد. فيلمبرداري اواخر تيرماه به پايان مي‌رسد. تدوينگر «بي‌پولي» هنوز مشخص نشده. نعمت‌الله يكي دو نفر را در نظر دارد كه با توافق با مصطفي شايسته (تهيه‌كننده) تدوين فيلم را به يكي از آنان خواهد سپرد. نعمت‌الله هم مانند شايسته تاكيد دارد اولين اكران فيلم در جشنواره فجر ‌باشد. سيامك انصاري زودتر از بقيه خداحافظي مي‌كند. امير جعفري و بهرام رادان پس از او مي‌روند. رضايي پس از اينكه گريم خود را پاك مي‌كند از گروه جدا مي‌شود. نعمت‌الله جاي خنكي پيدا مي‌كند و كنار علي علايي يكي از بازيگران مي‌نشيند و پلان‌هاي برداشت شده امروز را دوباره مرور مي‌كند. محمد شايسته مدير توليد عكس‌هايي را كه با دوربين‌اش گرفته نگاه مي‌كند. خستگي در چهره تمامي اعضاي گروه به خوبي نمايان است اما همه آنها با انرژي و روحيه خوب كار مي‌كنند. خستگي جسمي باعث نمي‌شود، چيزي از كار كم بگذارند. نعمت‌الله از سوژه فيلم خوشش آمده و فيلمنامه‌اي را كه به همراه هادي مقدم‌دوست نوشته دوست دارد. اين تنها دليل او براي ساخت ملودرامي اجتماعي با پس‌زمينه طنز و كمدي پس از ساخت اولين فيلمش، «بوتيك» است كه مضموني تلخ داشت. او مي‌گويد: «بايد روحيه و انگيزه ساخت فيلم داشته باشم تا كارم را شروع كنم. در اين مدت انگيزه‌اي براي ساخت فيلم نداشتم و ترجيح دادم از سينما فاصله بگيرم. شروع كار قبل از هر چيز به روحيه خودم برمي‌گردد.» او حالا انگيزه زيادي دارد و با انرژي به كار خود ادامه مي‌دهد و آن‌طور كه معلوم است از نتيجه كار راضي و به اكران آن اميدوار است. با انرژي و موج مثبتي كه در گروه سازنده «بي‌پولي» وجود دارد اين فيلم به احتمال بسيار زياد يكي از بهترين فيلم‌هاي امسال خواهد بود و اگر مشكلي پيش نيايد و كارها به همين خوبي پيش رود، دومين فيلم نعمت‌الله يكي از برترين‌هاي جشنواره فجر امسال است.
 شنبه 22 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 254]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن