تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):اگر پنج خصلت نبود، همه مردم جزوِ صالحان مى شدند: قانع بودن به نادانى، حرص به دنيا، بخ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820904079




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سخن روز/يادآوري پيروزي شيرين؛ملت ومقاومت لبنان برنده ماجراجويي ناكام اسرائيل


واضح آرشیو وب فارسی:مهر: سخن روز/يادآوري پيروزي شيرين؛ملت ومقاومت لبنان برنده ماجراجويي ناكام اسرائيل
خبرگزاري مهر - گروه بين الملل : امروز دو سال از جنگ 33 روزه اسرائيل عليه لبنان مي گذرد، اما اين جنگ اگر چه در ميدان پايان يافت، هيچ گاه در عرصه سياسي پايان نيافته است،اما نكته مهمي كه بايد يادآوري شود؛ اين است كه مقاومت و ملت لبنان، تنها برنده اين ماجراجويي شكست خورده بودند.

قاعده آن است كه پس از گذشت دو سال نگاهي به محصولات اين جنگ در طول دو ساله اخير بيندازيم تا به خواننده دير باور، اين ديدگاه را مستدل ارائه كنيم كه جنگ لبنان به همه راهبردنگاران(استراتژيستها) ثابت كرد در جنگها هميشه اين طرف قوي به لحاظ نظامي نيست كه برنده است،اما با همه اينها در چند روز آخر اين جنگ 33 روزه مشخص شد كه اسرائيل دست كم نمي تواند خود را طرف برنده بداند. چرا اين نتيجه حادث شد، شايد مهمترين دليل آن اين بود كه اين جنگ اصولا از سر استيصال(درماندگي و ناتواني) برپا شده بود ومقامهاي اسرائيلي از بيم شكست، وارد جنگ شده بودند. شطرنج بازان، وقتي در چينش مهره ها ،روي صفحه شطرنج از رقيب عقب مي مانند سعي مي كنند با هجومي سراسري و مهره به مهره كردن، اين وضعيت را تغيير دهند،اما اين روش معمولا در برابر شطرنج بازان ماهر به نتيجه دلخواه نمي رسد.
*******
چه كسي جنگ را برده است؟ صبح روز سي و چهارم جنگ لبنان در سال 2006 ميلادي اين سئوال، نخست توسط رسانه ها مطرح شد. چون هنوز گرد و خاك جنگ به زمين ننشسته بود، اما سكوت معنا دار رهبران اسرائيلي دست كم نشان مي داد كه آنها برنده جنگ نيستند و هلهله لبناني ها در آن سوي جبهه، نشان مي داد كه آنها احساس مي كنند جنگ به سود آنها تمام شده است، اما اين فقط ظاهر ماجراست.

هزار قرباني اغلب غير نظامي در طرف لبناني و صدها كشته اغلب نظامي در طرف اسرائيلي، نظر صلح دوستان را تا اندازه اي ثابت مي كرد كه جنگ معمولا برنده اي ندارد، اما اين پيامدهاي سياسي يا دنباله سياسي جنگ لبنان بود كه ابعاد گسترده اي به خود گرفت و زماني كه اين دنباله سياسي به جنگ ديپلماتيك نسبتا وسيعي انجاميد اين نظريه "كلوزويتز" نخستين استراتژيست دوران معاصر زير سئوال رفت كه دپلماسي، پايان جنگ است يا بر عكس جنگ، پايان ديپلماسي است. بهتر است بگوييم جنگ لبنان قبل از هر چيز جنگي ديپلماتيك بود و شايد ديپلماسي جنگي!

********
هدف حزب الله، خيلي ساده به نظر مي رسيد تلاش براي آزادي اسيران لبناني! شايد بتوان اهداف ديگري براي اين جنبش در نظر گرفت،اما اين اهداف، بيشتر اتهام هستند تا هدف و بيشتر توسط مخالفان مطرح شد تا كارشناسان بي طرف!

بنابراين، زماني كه حزب الله به گشتي اسرائيلي در مزارع شبعا حمله كرد هيچ كس نگفت كه حزب الله برنامه اي سازمان يافته داشت. سيد حسن نصرالله، دبير كل حزب الله كه به راستگويي و صدق وعده در نزد دوست و دشمن معروف است، در همان روزها تاكيد كرد كه هيچ برنامه سازمان يافته با اهداف بلند مدت در ماجراي شبيخون برگشتي اسرائيلي وجود نداشت. بلكه هدف آن بود با وجود ادامه اشغال قطعاتي از جنوب لبنان كه ممكن است روزي به قلمرو اسرائيلي الحاق شود و با وجود ادامه اسارت شماري از اتباع لبناني در زندانهاي اين رژيم، نبايد اجازه داد كه موضوع مقاومت در كوچه پس كوچه هاي سياست گم شود. اما در طرف مقابل اوضاع به كلي متفاوت بود. ايهود اولمرت نخست وزير اسرائيل احساس مي كرد به پيروزي سريعي نياز دارد كه مي تواند ضامن و جبران كننده ناكامي هاي متعدد وي باشد. آيا بلند پروازي كرد، كمتر كسي در اين باره شك دارد، اما مسئله فقط همين نيست.

گاهي سياستمداران به شدت در بند شعارهاي زرق و برق دار و كليشه هاي رنگين گرفتار مي شوند و اين، قطعا آفت بزرگ سياست است.

شيمون پرز نخست وزير ادوار گذشته اسرائيل(و رئيس فعلي اين رژيم) روزگاري در اوج فرايند به اصطلاح صلح خاورميانه به لبنان يورش برد در اين حمله ده روزه كه به كشتار بزرگ روستاي قانا در سال 1996 ميلادي انجاميد، او بدون آنكه بخواهد، روند صلح را نابود كرد. عرصه سياسي اسرائيل به شدت رو به تندروي گذاشت و در مدتي اندك، او بهاي كليشه اي كه خود ساخته بود پرداخت و اكنون وي مرده اي سياسي است؛ مرده اي كه مجبور شد با جرياني غير از جريان فكري خود كار كند تا از عرصه سياسي متبوعش بيرون نماند.

كليشه بزرگي كه چشمان ايهود اولمرت را پوشانده بود؛ نظريه اي كلي تحت عنوان خاورميانه بزرگ بود. محافظه كاران جديد و جريان صهيونيستي آمريكايي، عملا توانستند ايهود اولمرت را متقاعد كنند كه قدرت تغيير معادلات منطقه خاورميانه را دارند. از ديد آنها اين امكان وجود داشت كه نقشه منطقه خاورميانه تغيير كند و در اندك مدتي، سراسر منطقه خاورميانه را نوكران حلقه به گوش آمريكا واسرائيل پر كنند. حمله آمريكا به عراق و افغانستان بر همين اساس صورت گرفت. طرح بعدي هم كه قرار بود اسرائيل انجام دهد نابود كردن جنبش حماس فلسطين و حزب الله لبنان بود.

اين طرح پيش از هر چيز توسط كساني تهيه شده بود كه از علم سياست به همان اندازه دور بودند كه از عمل سياسي. و يادآور سياستمداران اروپايي در نيمه قرن نوزدهم ميلادي بودند كه تلاش كردند نقشه اروپا را طبق ميل و توافق پادشاهان مقتدر قاره تغيير دهند، اما انقلابهاي متعدد در اروپا از جمله انقلاب وسيع كارگري در سال 1848 ميلادي به آنها نشان داد كه پاي خود را به اندازه گليم خود دراز كنند. آنها باز هم نفهميدند و در نتيجه دو جنگ خانمان برانداز اول و دوم جهاني روي داد و به طور كلي چهره سياسي قاره اروپا را تغيير داد در نهايت اين مردم اروپا بودند كه سرنوشت اين قاره را به دست گرفتند و سياستمداران، اكنون خود را مستخدم و كارمند مردم مي دانند.

اگر رهبران جريان حاكم بر آمريكا تاريخ خوانده بودند؛ در صدد آن بر نمي آمدند كه با حركتهاي ساده و قابل پيش بيني ناپلئوني سراسر منطقه را در اختيار خود بگيرند. يورش آمريكا به عراق و افغانستان، چنان عواقب گسترده اي داشت كه سراسر جهان را تحت الشعاع خود قرار داد و در تحليل نهايي، اين آمريكايي ها بودند كه بازي را باختند و در حالي كه ايهود اولمرت منتظر نخستين بهانه بود تا جنگي فراگير را عليه لبنان و نوار غزه آغاز كند تا بخش ديگري از نقشه خاورميانه جديد را به اجرا در آورد؛ در اصل شمارش معكوسي را براي اضمحلال خود آغاز كرده بود.

*********
امروز دو سال از جنگ گذشته است :

1- كميته حقيقت ياب موسوم به وينوگراد رسما شكست اسرائيل را در اين جنگ پذيرفته است.

2- كاندوليزا رايس وزير امور خارجه آمريكا رسما اعتراف كرده است كه طرح خاورميانه بزرگ با شكست روبروشده است.

3- بحران اقتصادي در آمريكا، تا اندازه اي ريشه در هزينه هاي سنگين جنگ هاي خاورميانه اي اين دولت دارد.

4- اسرائيل از رژيمي شكست ناپذير به رژيمي شكست خورده تبديل شده است كه همه از نقاط ضعف آن به خوبي آگاه هستند و از دو جبهه شمال و نوار غزه در معرض خطر نا امني شديد قرار دارد.

5- وسرانجام اينكه رژيم اسرائيل درنهايت پذيرفت كه اسيران و اجساد شهيدان مقاومت لبنان را به طول كامل به اين جنبش تحويل دهد و پرونده اسيران و مفقودان را ببندد و بحث شديدي درباره تسليم مزارع شبعا به سازمان ملل متحد از داخل فلسطين اشغالي به گوش مي رسد و اين اقدام، بدبين ترين بدبينان را همانند خوش بين ترين خوش بينان متقاعد كرد كه جنگ جولاي 2006 ميلادي (معروف به جنگ تموز) تنها يك برنده داشت و آن ملت و مقاومت لبنان بودند... تاريخ هميشه تكرار مي شود؛ باز هم مردم پيروز شدند.
---------------------------------------------
"حيدر سهيلي اصفهاني" كارشناس مسائل خاورميانه
 شنبه 22 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 228]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن