محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826199268
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها درزير ميآيد. روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها درزير ميآيد. جام جم:حمايت از ديكتاتورها تا دقيقه 90 «حمايت از ديكتاتورها تا دقيقه 90»عنوان سرمقالهي روزنامهي جام جم به قلم بيژن مقدم است كه در آن ميخوانيد؛قيام اسلامي مردم مصر روز به روز ابعاد گستردهتري به خود ميگيرد، به نحوي كه بسياري از معادلات جهاني را تحت تاثير خود قرار داده است. آنچه در اين ميان اهميت دارد توجه به 2 نكته اساسي است: 1ـ خاستگاه قيام مردم مصر چيزي جز آموزههاي اسلامي نيست. شعارهاي مردم، اقامه نمازهاي جماعت و جمعه و ميدانداري گروههاي اسلامي نشانههاي روشني براي درك صحيح از اهداف اين قيام مردمي و اسلامي است. 2ـ بيترديد تجربه انقلاب اسلامي ايران و مرور حوادث سالهاي 56 و 57 ايران بخوبي نشان ميدهد كه غرب در مصر نيز باز همان روشهاي خود در قبال قيام مردم ايران و ديكتاتوري نظير شاه را تكرار ميكند. الف : سوار شدن بر موج اعتراضات مردمي و همراهي ظاهري با آن تحت عنوان حمايت از آزادي بيان. ب: تراشيدن آلترناتيوهاي نزديك به خود (البرادعي) نظير آنچه در سال 56 با روي كار آوردن بختيار انجام دادند. ج: حمايت از ديكتاتور و رژيم حاكم تا دقيقه 90 همانگونه كه با شاه در ايران عمل كردند. د: ادعاي اين كه ما همواره خواهان اصلاحات سياسي در مصر بودهايم و اين موضوع را بارها به حاكم مصر گفتهايم. اين همان چيزي است كه اوباما در سخنانش تصريح كرد. رئيسجمهور آمريكا با بيان صريح اين جمله كه «حسنيمبارك متحدي مفيد براي واشنگتن بوده است» در ادامه ميگويد مكررا از رهبر مصر خواسته است اصلاحات سياسي انجام دهد. «اصلاحات سياسي» در منظر كاخ سفيد يعني آن دسته از اقداماتي كه به فروكشي موقت اعتراضات مردمي در هر مقطع انجاميده و به تداوم حاكميت ديكتاتوري و حكومت موروثي «متحدي مفيد» نظير مبارك كمك كند. مردم ما فراموش نكردهاند سال 56 كه اعتراضات مردمي ميرفت تا به قيامي گسترده تبديل شود، سردمداران كاخ سفيد با دفاعي تمامعيار از رژيم پهلوي و براي حفظ موقعيت ژاندارم منطقهاي خود به وي نيز پيشنهاد انجام اصلاحات! را دادند تا دوباره با تنفسي هرچند محدود براي ملت، امكان تداوم حكومت شاهنشاهي و تامين منافع آمريكا فراهم گردد. انجام اصلاحات سياسي معمولا به بركناري دولت يا چند وزير محدود شده و با فرافكني، همه مسووليتها از سوي حاكم به گردن ديگران انداخته ميشود. مبارك كه امروز براي اولين بار با چنين موجي از اسلامخواهي و اعتراضات مردمي مواجه است، با پيروي از نسخه مندرس و كهنه غرب به انحلال دولت اقدام و اعلام كرد صداي ملت را شنيده است! آن هم پس از سه دهه ديكتاتوري و حكومت موروثي در سايه حمايت متحدان غربي. بيترديد اسرائيل و آمريكا بيش از ديگران نگران اوجگيري قيام اسلامي در مصر و سرنگوني ديكتاتور هستند؛ چرا كه موقعيت جغرافيايي مصر در كنار سرزمينهاي اشغالي در صورت بروز تغييرات اساسي در اين كشور بيش از همه اسرائيل و متحد اصلي آن يعني آمريكا را سردرگم و آسيبپذير خواهد كرد. طبيعي است مدعيان دموكراسي تمام سعي خود را براي حفظ حسنيمبارك به كار گيرند. كيهان:زوال استعاره ثبات «زوال استعاره ثبات»عنوان يادداشت روز روزنامهي كيهان قلم مهدي محمدي است كه در آن ميخوانيد؛حوادث اخير در دنياي اسلام كه از تونس آغاز شد، در مصر به اوج رسيد و اكنون به سرعت در حال بسط به بقيه ديكتاتوري هاي عربي در خاورميانه است، همه اخبار را در حاشيه قرار داده است. بحث دقيق درباره ريشه هاي اين حوادث و عوامل شتاب دهنده به آن موضوع اين نوشته نيست و بسيارند كساني كه بهتر از صاحب اين قلم از عهده آن برآيند. آنچه اين نوشته در پي بيان مجمل آن است اين است كه آمريكايي ها چگونه با اين حوادث برخورد كردند و تناقض موجود ميان ادعاي حمايت از دموكراسي و برخوردي كه با حركت بوضوح مردم سالارانه مردم كشورهاي عربي كرده اند چگونه قابل حل است. اگرچه آمريكايي ها تلاش كردند در مواجهه با اين حوادث- كه آشكارا نمي توانستند آن را ناديده بگيرند يا از اظهارنظر در مورد آن فرار كنند- جانب احتياط را از دست ندهند ولي مجموعه منافع در هم تنيده آنها در منطقه بويژه در قبال مصر اجازه نداد كه رياكاري را از حد معيني فراتر ببرند. در اولين اظهارنظرها كه به وقايع تونس مربوط بود، آمريكا با چشم سفيدي تمام اعلام كرد كنار مردم تونس ايستاده است انگار نه انگار كه ديكتاتور تونس سال هاي طولاني غلام حلقه به گوش آن بوده و هرچه كرده به فرمان كاخ سفيد كرده است. فقط يك نمونه از اسنادي كه در اين باره وجود دارد، سندي است كه ويكي ليكس اخيرا منتشر كرد و ديدار سفير آمريكا در تونس را با بن علي روايت مي كند. بن علي در اين ديدار به صراحت مي گويد كه تابع همه آنچه آمريكايي ها بخواهند خواهد بود و از جمله براي اثبات نوكري خود تاكيد مي كند از ايران و از شيعه متنفر است. نوبت به مصر كه رسيد براي آمريكايي ها بسيار دشوار بود همان ژستي را كه درباره تونس گرفته بودند تكرار كنند. مصر جايگاه مهمي در استراتژي منطقه اي اوباما دارد و فعلا آمريكايي ها در موقعيتي نيستند كه براي ديكتاتوري مطيع مبارك، جايگزيني بهتر بيابند. مبارك خصوصا در 3 حوزه كمك هايي جدي و غير قابل انكار به آمريكا كرده است. نخست، مصر نقشي كليدي در پس پرده پروژه عادي سازي روابط كشورهاي عربي و اسلامي با رژيم غاصب صهيونيستي و پيش برد طرح هاي سازش از طريق فشار به جبهه فلسطيني داشته است. درست است كه اين پروژه آمريكايي به دليل برخورد به مانع سفت و سخت محور مقاومت و بيزاري ملت هاي مسلمان از آمريكا و اسراييل، آن طور كه آنها مي خواستند پيش نرفت ولي اين چيزي از نقشي كه مصر بازي كرد و تلاشي كه به خرج داد كم نمي كند. براي آمريكايي ها بسيار حياتي است كه به نحوي اسراييل را به ژئوپلتيك منطقه تحميل كنند و همه شواهد مي گويد دولت مبارك سرپل اصلي اين پروژه بوده است آنقدر كه در برخي اسناد اخيرا منتشر شده از جانب ويكي ليكس مقام هاي امنيتي و ديپلماتيك مصر بويژه عمرسليمان رييس سرويس اطلاعاتي اين كشور، «مرداني حقيقتا اسراييلي» خوانده شده اند. مصر قبل از جنگ هاي 33 و 22 روزه از وقوع آنها آگاه بود و در طراحي هاي اسراييل براي به انجام رساندن آنها شركت كرد، در حين جنگ به مثابه يك پادگان يا يگان كمكي براي ارتش اسراييل عمل كرد و بعد از جنگ هم توطئه اي عليه محور مقاومت نبوده كه مصر در آن پيش گام نباشد. پروژه دوم تلاش براي باز كردن جاي پاي آمريكايي ها در مناطق حساس جنوب آسيا و شمال آفريقا و تثبيت آن به عنوان امري طبيعي و درازمدت است كه براي خود داستان بلندي دارد. مصر قبل از جدي شدن نقش عربستان در منطقه همواره دوست نزديك آمريكا و محرم رازهاي سياسي و امنيتي آن در منطقه بوده است و بعد هم كه آمريكا تصميم گرفت به دليل ملاحظات مربوط به بازار جهاني انرژي و برخي تنگناهاي ايدئولوژيك در ميان اهل سنت، نقش بيشتري به عربستان بدهد، محور مصر-سعودي مجري شماره يك طراحي هاي منطقه اي آن بوده است. و محور سوم، مقابله با نفوذ معنوي و قدرت نرم ايران در منطقه از طريق تهديدنمايي برنامه هاي هسته اي و منطقه اي ايران، بزرگنمايي اين تهديدها و تلاش براي ايجاد يك ائتلاف منطقه اي عليه ايران است كه براي استراتژي امنيت ملي آمريكا از نان شب هم واجب تر است. مصري ها در اين زمينه نه فقط فعال بلكه بيش فعال بوده اند. رايزني هاي ديپلماتيك مصر و آمريكا مملو است از بدگويي هاي كينه توزانه عليه ايران و اعلام ترس و هشدار پي در پي درباره اينكه اگر جلوي ايران گرفته نشود منطقه را خواهد بلعيد. اگرچه نه مصر و نه هيچ كدام ديگر از آن ديكتاتورهايي كه در خلوت خود با آمريكايي ها پشت سر ايران صفحه گذاشته اند جرئت ابراز علني آن مواضع را ندارند (همه آنها آنچه را كه خصوصي به آمريكا گفته بودند و ويكي ليكس منتشر كرد، تكذيب كردند) و ترجيح مي دهند آمريكا مشكل ايران را براي آنها حل كند (؟!)، اما سعي و تلاش پي گير آنها عليه تنها دموكراسي خاورميانه عمق ترسي را كه به جانشان افتاده به خوبي نشان مي دهد. بسيار خوب، آمريكايي ها با متزلزل شدن پايه هاي ديكتاتوري چنين مطيع و دوست داشتني چگونه بايد برخورد مي كردند؟ آيا اوباما مي توانست به اين مرده ريگ ويلسوني بچسبد كه «ايالات متحده حافظ و حامي آزادي هاي مردمي و جنبش هاي دموكراسي خواهانه در سراسر جهان است»؟ آيا اوباما مي توانست مثل مورد تونس شرم و حيا را كنار بگذارد و بگويد در كنار مردم مصر ايستاده است؟ اينجا بود كه آزموني براي تمييز دادن ادعا از واقعيت بنا نهاده شد و به وضوح مي شد ديد كه آمريكايي ها در اين باره كه چگونه بايد به آن وارد و از آن خارج شوند، درمانده شده اند. باراك اوباما در سخناني دستپاچه و نسنجيده گفت مبارك يكي از بهترين متحدان آمريكا در منطقه است و خدمات بي نظيري به طرح هاي آمريكايي عرضه كرده است. فيليپ كراولي سخنگوي وزارت خارجه آمريكا اندكي پخته تر حرف زد. كراولي گفت اعتراض حق مردم مصر است اما اين كار را با حفظ «ثبات» هم مي توانند انجام بدهند! اين جاست كه با يك مفهوم كليدي در راهبردهاي بين المللي آمريكا مواجه مي شويم: «ثبات»! اين واژه اي است كه در ادبيات استراتژيك آمريكايي ها بيش از هر واژه ديگري به كار برده مي شود و كمتر درباره مفهوم واقعي آن بحث شده است. وقتي آمريكايي ها مي گويند در يك نقطه از جهان ثبات برقرار است، يا وقتي مي گويند فلان كشور يا فلان حادثه ثبات را در نقطه اي از جهان بر هم زده است، يا وقتي از گروهي مي خواهند «بي ثباتي» ايجاد نكنند منظورشان دقيقا چيست؟ براي پيدا كردن جواب اين سوال بايد از كليشه هاي رايج و فيلترهاي خبري تعبيه شده در گوشه گوشه ماشين عظيم پروپاگانداي غربي تا مي توانيم فاصله بگيريم. يكي از كساني كه پاسخي دقيق، عالمانه و مبتني به شواهد و قرائن به اين سوال ها داده، نوام چامسكي است. او در جايي مي گويد اگر مي خواهيد دقيقا متوجه منظور اهالي كاخ سفيد از واژه هاي ثبات و بي ثباتي بشويد، بايد علاوه بر دفترچه لغت، يك نقشه جغرافيايي هم پيش رويتان داشته باشيد. اين واژه ها بسته به اينكه درمورد كدام نقطه از جهان به كار مي رود، معاني كاملا متفاوتي دارد. اينكه ايران منطقه را بي ثبات مي كند يعني منافع آمريكا را به خطر مي اندازد و راهي هم براي متوقف كردن آن نيست. اينكه اعراب خواستار ثبات هستند يعني بايد تا جا دارند به آنها اسلحه فروخت ولو اينكه همه بدانند آنها قادر به استفاده از هيچ كدام از آنها نيستند. ثبات در روسيه، چين و اروپا به اين معناست كه روس ها، اروپايي ها و چيني ها بپذيرند امتيازهاي تاكتيكي را استراتژيك فرض كنند و آنجا كه منافع حياتي آمريكا مورد بحث است، پا در كفش آن نكنند. ثبات در خاورميانه هم يعني اينكه نفت فراوان و ارزان به پالايشگاه ها و صنايع آمريكا برسد، كسي به دلار چپ نگاه نكند و برتري استراتژيك اسراييل به چالش كشيده نشود. مخرج مشترك همه اين تعريف ها اين است كه ثبات يعني تامين با ثبات و مطمئن منافع اقليتي كوچك در اروپاي غربي وآمريكاي شمالي ولو اينكه به قيمت پايمال شدن همه آنچه ارزش هاي انساني و صلح و امنيت بين المللي خوانده مي شود، تمام شود. آمريكايي ها اكنون در ميانه اين پارادوكس گير كرده اند. اگر جانب مفهوم ثبات را بگيرند بايد پشت سر ديكتاتورهاي رو به سقوط خاورميانه بايستند و اگر به دفاع از آرمان دموكراسي برخيزند آن وقت منافع حياتي شان در منطقه به خطر خواهد افتاد. البته روشن است كه آمريكا به كدام سو ميل خواهد كرد. اين بار اول نيست كه آمريكايي ها ديكتاتوري هاي سود رسان را به دموكراسي هاي مستقل و زير بار نرو ترجيح مي دهند. از 1945 به اين طرف كه همواره امور بر همين منوال بوده است. در واقع مسخره است از كشوري كه درون جامعه خود براي دموكراسي پشيزي ارزش قائل نيست انتظار داشته باشيم در ديگر نقاط جهان براي حرف و خواست توده هاي مردم ارزش قائل شود و در راه آن هزينه كند. آمريكا پشت ديكتاتورها خواهد ايستاد. درجريان فتنه 88 در ايران هم كاري جز اين نكرد. در مصر ديكتاتورها درون كاخ هستند و در تهران 88 كف خيابان بودند. تا آنجا كه به آرمان دموكراسي به مثابه ضرورت حاكم بودن نظر اكثريت مربوط مي شود ذره اي ميان اين دو تفاوت نيست. فقط يك چيز نسبت به گذشته تفاوت كرده و آن هم اين است كه اين بار ظاهرا ديگر پشتيباني آمريكا هم افاقه نمي كند. آمريكايي ها بخواهند يا نه قطار فروپاشي ديكتاتورها در خاورميانه به راه افتاده و دموكراسي بر استعاره مقدس ثبات غلبه خواهد كرد. خراسان:آخرين تير ترکش مبارک «آخرين تير ترکش مبارک»عنوان يادداشت روز روزنامهي خراسان به قلم عليرضا رضاخواه است كه در آن ميخوانيد؛اعتراضات مردمي مصر در حالي پنجمين روز خود را سپري کرد که به اعتقاد بسياري از رسانه هاي خبري دنيا، دولت حسني مبارک به پايان عمر خود نزديک شده است. با اين حال انتصاب روز گذشته ژنرال عمر سليمان رئيس سازمان اطلاعات مصر به عنوان قائم مقام حسني مبارک سوالات جدي را در رابطه با تحولات بعدي مصر مطرح مي سازد. بسياري از تحليل گران معتقدند آينده حسني مبارک، رئيس جمهوري مصر، حکومت اين کشور و معترضان تا اندازه زيادي در دستان ارتش و نيروهاي امنيتي است. ارتش و نيروي امنيتي در مصر دو سازمان متفاوتند درحالي که مردم مصر براي ارتش خود احترام قائل هستند و آن را نيرويي ميهن پرست مي دانند که از کشورشان در برابر اسرائيل در جنگ هاي ???? و ????دفاع کرده است، اما تنفر زيادي نسبت به ماموران سياه پوش نيروي امنيت مرکزي که تحت امر وزارت کشور و در خط مقدم برخورد با معترضان بوده اند، دارند. هرچند ارتش ???هزار نفري مصر توسط ژنرال محمد طنطاوي که داراي روابط نزديک با آمريکاست هدايت مي شود، اما تحولات چند روز گذشته نشان داد بدنه ارتش علي رغم دستورات فرماندهان خود تمايلي براي درگيري با مردم ندارند در مقابل نيروي امنيت مرکزي که از حدود ???هزار مامور کم سواد تشکيل شده است مي تواند در به تاخيرانداختن فرار مبارک نقش مهمي داشته باشد. عمر سليمان که از سال ???? در حلقه ياران نزديک حسني مبارک قرار دارد و در بسياري از سياست هاي دولت مصر نقش اساسي داشته است، اميدوار بود که پس از مرگ حسني مبارک بتواند، رئيس جمهور مصر گردد.با اين حال تحولات چند ماه گذشته به ويژه در ايام انتخابات پارلماني نشان داد که حسني مبارک به دنبال جايگزيني پسرش «جمال مبارک» مي باشد اقدامي که از طرف عمر سليمان نوعي خيانت به شمار مي رفت. از همين روست که بسياري از تحليل گران معتقدند، سرويس امنيتي مصر در مقابله با اعتراضات مردمي از تمام توان خود بهره نگرفته است. انتخاب عمر سليمان به عنوان معاون رئيس جمهور را مي توان آخرين تير ترکش مبارک براي بقاي حکومتش دانست. با اين حال روزهاي آينده مصر و استقامت ملت و علما که با پشتيباني الازهر نيز همراه شده است در مقابل خشونت هاي احتمالي سيستم امنيتي تحت فرمان عمر سليمان براي تمام منطقه خاورميانه وجهان اسلام و شمال آفريقا تعيين کننده باشد. آيا خروش ميليوني مردم که اين روزها سراسر مصر را فراگرفته است بر آخرين ترفند نيز غلبه خواهد کرد و صداي «انقلاب اذان» تونس رساتر از قبل به گوش همسايه صهيونيست مصر خواهد رسيد؟ جمهوري اسلامي:فاصله حزب الله لبنان تا پيروزي نهائي «فاصله حزب الله لبنان تا پيروزي نهائي»عنوان سرمقالهي روزنامهي جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد؛تحولات لبنان، هر چند مرحله كنار زدن سعد حريري از قدرت و تعيين نخستوزير جديد توسط حزب الله و متحدانش با موفقيت به پيش رفته، ولي اين موفقيتها را نبايد پيروزي نهائي تلقي كرد. حزب الله لبنان هنوز تا پيروزي نهائي فاصله دارد و اگر بتواند از اين پس به درستي به مديريت بحران بپردازد، پيروزي نهائي را به دست خواهد آورد. مديريت بحران كنوني در لبنان به اين امور بستگي دارد. 1 - كنار گذاشته شدن سعد حريري، در عين حال كه بهيچوجه به معناي درگير شدن حزب الله با اهل سنت لبنان نيست، اما از هم اكنون تلاشهاي مرموزي براي رنگ مذهبي زدن به اين موضوع شروع شده وعدهاي درصدد هستند از اين واقعه بهره برداريهاي تفرقه انگيز مذهبي نمايند. عربستان سعودي كه از شكست سعد حريري بشدت متضرر شده و عصباني است، عوامل خود را در لبنان براي دامن زدن به تفرقه مذهبي تشويق نموده و براي رسيدن به اين هدف پولهاي زيادي را كنار گذاشته است. حزب الله لبنان، در سالهاي اخير كه با فتنههاي مذهبي مواجه شد نشان داد كه از هوشياري لازم براي خنثي كردن چنين توطئههائي برخوردار است. اينبار نيز با توجه به نقاط قوتي كه در عملكرد حزب الله وجود دارد، زمينه براي برخورد موفقيت آميز با اين توطئه فراهم است، به ويژه آنكه نخستوزير جديد و مورد حمايت حزب الله طبق قانون اساسي لبنان يك سني است و بخش قابل ملاحظهاي از سياسيون اهل سنت نيز با دولت جديد همراهند. 2- دادگاه بينالمللي رسيدگي كننده به پرونده قتل رفيق حريري، كه عامل اصلي پيدايش بحران جديد در لبنان است، اكنون در مرحله حساسي قرار دارد و نوع برخورد با اين پرونده ميتواند در مديريت بحران توسط حزب الله بسيار مؤثر باشد. حزب الله لبنان با موضعگيريهاي بموقع در برابر اين دادگاه و ارائه اسناد و مدارك متقن، تاكنون توانسته افكار عمومي را نسبت به انحرافي بودن مسير دادگاه و سياسي كاري آن روشن نمايد. برخورد قاطعانه با سعد حريري به خاطر هماهنگي وي با آمريكا به منظور به نتيجه رساندن اهداف غربيها در پرونده رفيق حريري، كه سرانجام به سقوط دولت وي منجر شد، بخشي از مديريت صحيح بحران توسط حزب الله بود. از اين پس قطعاً آمريكا و ساير دولتهاي حامي گروه 14 مارس تلاش خود را براي استفاده سياسي از اين پرونده و وارد آوردن فشار بر حزب الله لبنان و متحدانش افزايش خواهند داد. به همين دليل، ادامه مديريت اين بحران به هوشياري بيشتري نياز دارد. 3- رژيم صهيونيستي نيز از سقوط كابينه سعد حريري متحمل زيان فراواني شده است. صهيونيستها برنامههاي زيادي براي بهره برداري از پرونده قتل رفيق حريري داشتند و اين برنامهها فقط با حضور سعد حريري در رأس دولت لبنان قابل اجرا بود. اكنون كه سعد حريري از قدرت كنار گذاشته شده، پيشبرد اهداف مرتبط با دادگاه پرونده قتل رفيق حريري براي رژيم صهيونيستي و آمريكا و عربستان و ساير همدستان آنها بسيار دشوار شده است. به همين دليل رژيم صهيونيستي تلاش خواهد كرد از عميقتر شدن شكاف ميان فعالان سياسي لبنان و مشخصاً ميان گروه 14 مارس و 8 مارس حداكثر بهرهبرداري را بعمل آورد. تهديد به حمله نظامي نيز يكي از گزينههاي مورد نظر رژيم صهيونيستي است. صهيونيستها اين روزها با توجه به شرايط موجود لبنان تصور ميكنند فشار نظامي يكي از عوامل تشديد كننده تفرقه در اين كشور خواهد بود و آنها از اين تفرقه ميتوانند براي تضعيف حزب الله استفاده نمايند. چگونگي برخورد حزب الله با اين تهديد تأثير زيادي بر مديريت بحران كنوني خواهد داشت. 4 - موضوع مهم ديگر، چگونگي تشكيل دولت توسط نخستوزير منتسب به حزب الله در اين مقطع است. مديريت صحيح بحران ايجاب ميكند حزب الله لبنان، نخستوزير جديد را در جذب نيروهاي متعلق به كليه جناحها تشويق و كمك نمايد. تشكيل يك دولت ائتلاف ملي به معناي واقعي ميتواند از يكطرف بحران را مهار كند و از طرف ديگر هرگونه بهانه را از كساني كه قصد دارند با دامن زدن به تفرقه مذهبي و قومي مانع مديريت بحران توسط حزب الله شوند بگيرد. سوابق حزب الله لبنان نشان ميدهد در اين زمينه از درايت قابل توجهي برخوردار است، چرا كه همواره در شرايط حساس با نگاهي باز و فراجناحي با مسائل برخورد كرده و مجال هرگونه بهانه جوئي را از بدخواهان گرفته است. اينبار نيز، كه شرايط بسيار حساستر از گذشته است، مطمئناً حزب الله با بهره گيري از تجربيات گذشته ميتواند در گزينش وزرا بگونهاي عمل كند كه بدخواهان خلع سلاح شوند و نتوانند حزب الله را به انحصارگري و مصادره قدرت متهم نمايند. لبنان، كشوري است كه مردم آن نسبت به اين موضوع حساسيت ويژه دارند و عدم توجه به آن ميتواند زمينه را براي بهرهبرداريهاي سوء دشمنان داخلي و خارجي از جمله رژيم صهيونيستي و آمريكا فراهم سازد. 4 - مهمترين موضوع، پيامدهاي عهدهدار شدن حاكميت رسمي بر لبنان توسط دولت منتسب به حزب الله است. اهميت چگونه اداره كردن كشور بسيار بيشتر از اصل رسيدن به حاكميت است. اكنون كه دولت جديد لبنان به حزب الله منسوب است، بدخواهان داخلي و خارجي كليه ضعفها و مشكلات كشور را از اين پس به حزب الله نسبت خواهند داد و علاوه بر كارشكنيها تبليغات منفي گستردهاي را نيز عليه حزب الله آغاز خواهند كرد. حزب الله لبنان همواره اعلام كرده است كه درصدد به دست آوردن قدرت نيست و رسالت اصلي خود را مبارزه با رژيم صهيونيستي و نابود ساختن اين رژيم ميداند. اما اكنون شرايط كشور بگونهاي رقم خورده كه قدرت اصلي نيز در اختيار حزب الله قرار گرفته و عملكرد دولت جديد به حساب حزب الله گذاشته خواهد شد. به همين دليل، مهمترين بخش از مديريت بحران كه از اين پس برعهده حزب الله سنگيني ميكند مديريت بحرانهاي مربوط به چگونگي اداره كشور است. پيروزي نهائي را هنگامي به نام حزب الله ميتوان نوشت كه دولت جديد را چنان هدايت كند كه بتواند مشكلات مردم را كاهش دهد و با كمترين ضعف از عهده امور كشور برآيد. رسالت:محاسبه درآمد كشور «محاسبه درآمد كشور»عنويان سرمقالهي روزنامهي رسالت به قلم محمد كاظم انبارلويي است كه در آن ميخوانيد؛رئيس محترم ديوان محاسبات در جمع مديران استاني اصفهان گفت: "به طور قطع كسي نميتواند به اين پرسش پاسخ دقيق دهد كه مجموعه درآمدهاي كشور به چه ميزان است."(1 سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 227]
-
گوناگون
پربازدیدترینها