تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 14 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):سنگهاى زیربناى اسلام سه چیز است: نماز، زکات و ولایت که هیچ یک از آنها بدون دیگرى درست ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820841461




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

كتاب انديشه - رويداد در پس تاويل‌


واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: كتاب انديشه - رويداد در پس تاويل‌


كتاب انديشه - رويداد در پس تاويل‌

بيژن موميوند: جلسه نقد و بررسي كتاب«رساله تاريخ؛ جستاري در هرمنوتيك تاريخ » بابك احمدي كه بعدازظهر گرم چهارشنبه 12 تير در طبقه بالاي كتاب‌فروشي روشن با حضور محمود عباديان و جمعي از علاقه‌مندان برگزار شد، فرصتي به وجود آورد تا شركت‌كنندگان نقدهاي خود را درباره آثار احمدي بيان كنند و پاسخ‌هاي او را بشنوند؛ از طرف ديگر بابك احمدي مجالي يافت تا به نقد كار برخي روشنفكران ايراني از جمله سيدجواد طباطبايي بپردازد و نظريه امتناع تفكر او را به چالش بكشد.

بابك احمدي در ابتدا به صورت كوتاه و مختصر در مورد كليت كتاب نكاتي عنوان كرد. او كه نوشتن رساله تاريخ را سال گذشته به صورت يك مقاله شروع كرده بود، هدف اوليه‌اش اضافه كردن مقاله‌اي در مورد هرمنوتيك تاريخ به كتاب آفرينش و آزادي بوده، اما به علت حجيم شدن مقاله تصميم مي‌گيرد كه با اندكي تفصيل آن را به صورت كتاب مستقلي منتشر كند كه به قول خودش كتاب نه چندان حجيم، اما مقاله مفصلي است. احمدي در ادامه با انتقاد از سخت‌گيري‌هاي وزارت ارشاد در مرحله صدور مجوز، از صدور مجوز سريع براي كتابش ابراز تعجب كرد و به شوخي گفت:« زماني كه اين همه كتاب در صف مجوز معطل‌اند، مجوز سريع دادن به كتابي تنها اسباب شرمندگي نويسنده‌اش را فراهم مي‌آورد.» بابك احمدي يادآور شد كه قصدش از گفتن اين كه كتاب از مقاله كوچكي شروع شده آن نيست كه كمبودهاي آن را بپوشاند. او به‌رغم اينكه بسياري از ديگر كتاب‌هايش مفصل و حجيم است، دليل حجم كم «رساله تاريخ» را اين دانست كه در اين حجم اندك خواننده بيشتر متوجه نكات اصلي خواهد شد:«با توجه به تجربه‌هاي كتاب‌هاي قبلي‌ام به خصوص در مورد دو كتاب هايدگر و پرسش‌هاي بنيادين و هايدگر و تاريخ هستي به اين نتيجه رسيدم كه حجم بيش از حد و پرحرفي زياد و توضيحات مفصل و مكرر به كتاب لطمه مي‌زند.» احمدي يكي از كمبودهاي كتاب خود را عدم‌پرداخت به مسائل و تاريخ‌نگاري ايران عنوان كرد كه مستلزم يك كار مفصل ديگري است. او در ادامه از جمله مشكلات كتاب‌هاي تاليفي در ايران را يكي نبود ويراستار ماهر و حرفه‌اي براي زدودن حشو، زوائد و اشتباهات و ديگري عدم‌نقد مناسب براي نمايان كردن نواقص دانست. به اعتقاد او به دليل اين‌كه نقد انديشه و كتاب در ايران بسيار ابتدايي و ضعيف است، نويسندگان عاقبت متوجه نمي‌شوند كه چه كرده‌اند تا بعدا بهتر كاركنند. احمدي عنوان كرد كه از انتقاد نسبت به آثارش استقبال مي‌كند و گفت كه اگر از او بپرسند كه براي چه مي‌نويسد، پاسخش اين است كه مي‌نويسد تا مورد انتقاد قرار گيرد. او بزرگ‌ترين حسرت 25 سال نويسندگي‌اش را مورد نقد عالمانه و منصفانه قرار نگرفتن دانست:«من طي اين سال‌هايي كه كتاب‌هايم منتشر شده يا در معرض ستايش‌ها و تعريف‌هاي بي‌مورد بوده‌ام ‌كه شايسته آنها نيستم و يا در معرض تهمت و ناسزا و بدگويي. از هيچ‌كدام اينها چيزي نياموختم و عاقبت آموخته‌هايم از راه كتاب‌ها بوده است و از معاشرت با آثار نويسندگان و فيلسوفان بزرگ نسبت به معاشرت با روشنفكران همكارم خيلي بيشتر آموخته‌ام».
اگرچه بعد از توضيحات كوتاه بابك احمدي همه منتظر سخنراني محمود عباديان و شنيدن نقدهاي او به كتاب «رساله تاريخ‌» بودند، اما او از انجام سخنراني خودداري كرد و ترجيح داد كه نقدها و سوالاتش در مورد كتاب بابك احمدي را بعد از اتمام پرسش‌هاي شركت‌كنندگان جلسه مطرح كند. اين‌گونه بود كه شركت‌كنندگاني كه بيشتر به قصد شنيدن سخنراني عباديان و احمدي آمده بودند، از احمدي سوالاتي پرسيدند كه اغلب به ساير كتاب‌هاي احمدي و فعاليت‌هاي نظري و عملي او مربوط بود و چندان ارتباطي به محتواي كتاب «رساله تاريخ» نداشت.
اولين انتقادي كه از «رساله تاريخ» بابك احمدي شد اين بود كه در اين كتاب نيز مانند ساير كتاب‌هاي او به‌رغم وجود اطلاعات و داده‌هاي مفيد فراوان، وحدت و انسجام فكري ديده نمي‌شود و صرفا مانند يك تحقيق دانشجويي است كه مشخص نيست اين اطلاعات و داده‌ها براي چه كنار هم قرار گرفته‌اند و هدف نويسنده چه بوده است. پرسشگر نخست همچنين عنوان كرد كه بخش‌هايي از كتاب چون بخش مربوط به هگل بسيار گذرا و مختصر و دايره‌المعارف‌گونه است. احمدي در پاسخ به اين نقد گفت اين ايرادي است كه به كليه كتاب‌هاي او گرفته مي‌شود و عنوان مي‌كنند كه مطالب بسياري به صورت مختصر و كپسولي در آثار او طرح مي‌شود و آنچنان كه بايد در مورد مطالب بحث عميقي صورت نمي‌گيرد. مسئله ديگر اين است كه مباحث و نظريات مطرح شده چگونه با مسائل بومي ارتباط داده شود. احمدي در مقام پاسخ به نقدهايي از اين سنخ گفت:« نخست اين‌كه هيچ نويسنده‌اي در دنيا حرف آخر را نمي‌زند. در فضاي روشنفكري ايران به نوعي يك تقسيم كار صورت گرفته است و برخي به‌طور مشخص درمورد مسائل ايران فعاليت كرده‌اند و برخي ديگر به مسائل و حوزه‌هاي ديگر پرداخته‌اند. من هم ‌همپاي آنها كار مي‌كنم و كارم را وابسته به آنها مي‌دانم.» او خود و روشنفكران هم نسل‌اش را محصول دوره‌اي خاص از تحولات ايران معرفي كرد، دوراني كه در نظام آموزشي و فكري تحولي صورت گرفت و اقبال به مباحث فكري و فلسفي بالا گرفت. او انقلاب، پايان جنگ و دوران اصلاحات را نقاط عطف اين تحول دانست:«در اين فضا هر كسي بخشي از كار را برعهده گرفت.
آنچه كه من به عنوان هدف اصلي براي خود انتخاب كردم اين بود كه مباحث جديد فلسفي و نقد ادبي غرب را تا جايي كه در حد توانم است به هموطنانم بشناسانم.» او دليل اقبال به كتاب‌هايش نسبت به ساير كتاب‌هاي ترجمه مشابه را در اين مي‌داند كه با جوانان نسل انقلاب در مشكلات و سختي‌ها همراه ‌بوده، مشقات دهه 60 را با آنها گذرانده، همراه‌شان به جشنواره فيلم فجر رفته و در حد آگاهي آنها انديشيده است. او دليل ديگر موفقيت آثارش را شكل راهنما بودن و دانشنامه‌اي آنها دانست و اينكه مي‌توانست به خواننده بگويد از كجا شروع كند و منابعي براي خواندن در اختيارش مي‌گذاشت. احمدي در مورد اينكه چرا به صورت كوتاه و فشرده در كتاب«رساله تاريخ» به افكار افرادي چون هگل پرداخته است، توضيح داد:«اگر مي‌خواستم كتابي بنويسم كه به همه اينها به اندازه كافي پرداخته شود، حجم آن به اندازه هايدگر يا ساختار تاويل متن مي‌شد كه در اين كتاب دنبال آن نبودم. هدف من اين بود كه اكنون كه مباحث هرمنوتيكي در فضاي فكري ايران جا افتاده، بحث هرمنوتيك تاريخي نيز مطرح شود. به‌ويژه از اين جهت كه تاريخ و تاريخ‌نگاري از مشروطه به بعد در ايران نقاط درخشاني داشته است و كساني چون كسروي، ناظم‌زاده كرماني و مرحوم آدميت در اين حوزه كتاب‌هايي نوشته‌اند كه معتبر است و متد دارند. به نظرم زمان آن رسيده كه با دقت بيشتري به مفهوم و مباحث تاريخي بپردازيم كه يكي از آن مباحث هرمنوتيك تاريخ است.» به اعتقاد او قرار نيست كه «رساله تاريخ» براي خواننده كل نظام فكري هگل يا كانت را توضيح دهد بلكه تنها سرنخ‌هايي به او مي‌دهد. احمدي كار خود را زدن تلنگر به تله‌اي مي‌داند تا راه بي‌افتد. بعد از گفتن اين نكات بابك احمدي اين نقد را به روشنفكران ايراني وارد كرد كه به جاي اينكه كارهاي همديگر را تكميل كنند هنوز در مرحله رقابت منازعه قرار دارند:«دوستان اگر اين همه ناسزا و تحقير و توهيني كه به هم روا مي‌دارند (مثل مقدمه‌هاي سيدجواد طباطبايي) را كنار بگذارند و كار همديگر را جدي بگيريم و انتقادهاي اساسي به هم بكنيم و همديگر را تصحيح كنيم، پيشرفت خواهيم كرد. من نسبت به اين مسئله خوشبين هستم و تصور مي‌كنم كه نسل جديد توانايي اين را خواهد داشت كه موانعي كه نسل ما با آن روبه‌رو شد را پشت‌سر بگذارد و كار بزرگ‌تري نسبت به نسل ما انجام دهد. ما محصول دوران دشواري بوديم؛ كتاب در اختيارمان نبود، خروج از ايران مشكل بود، هيچ فيلمي نمايش داده نمي‌شد و هنر زير سوال بود، دانشگاه‌ها بسته بود و... ساختار و تاويل متن در زير بمباران نوشته شد. در چنين دوراني بار آمديم. كمبودها را بر ما ببخشيد و كمبودها را جمعي ببينيد نه ويژه شخص خاصي مثل احمدي».
سوال دومي كه از بابك احمدي پرسيده شد به تفاوت شخصيت حقيقي او با شخصيت نويسندگي‌اش ارتباط داشت و اين‌كه به‌رغم پيگيري مسائل و رويدادهاي سياسي و اجتماعي ايران، چرا كتاب‌هايش صرفا توصيف جريان‌هاي فكري غرب است و ارتباط مستقيمي با مسائل ايران ندارد و تلاش نكرده در خصوص مسائل داخلي نظريه‌پردازي كند و با روشنفكراني كه در زمينه مسائل بومي فعاليت مي‌كنند وارد تعامل شود.
احمدي با قبول اين نظر عنوان كرد كه در كتاب‌هايش اين وظيفه را براي خود قائل شده كه مباحث فكري غربي‌ها را به ايرانيان معرفي كند، با اين وجود او معتقد است كه كتاب‌هايش فرهنگي صرف نيست و به‌نوعي ساحت سياسي و اجتماعي نيز دارد و با ارائه وسيع‌تر انديشه‌هاي غربي به توسعه فكر دموكراتيك در ايران كمك كرده است. او در ادامه يكي از علت‌هاي عدم‌موفقيت كانون نويسندگان را كاركرد حزبي پيدا كردن آن دانست. به نظر احمدي مخلوط كردن فعاليت‌ها بسيار خطرناك است و فعاليت سياسي و نويسندگي بايد هر كدام در جايگاه خاص خود باشند، اما اين به اين معنا نيست كه نويسنده نبايد فكر و دغدغه سياسي داشته باشد:«در نويسندگي بدون شك عقايد شخصي و كاركتر شخصيتي منعكس مي‌شود، اما اين انعكاس را نمي‌توان قدم به قدم و لحظه به لحظه ديد. ولي بپذيريد كه بين فردي كه از انسان‌هاي دربند و مظلوم دفاع مي‌كند و نويسنده كتاب«ماركس و سياست مدرن» ارتباطي وجود دارد».
بابك احمدي در مورد اينكه چرا تاكنون درمورد مسائل بومي نظريه‌پردازي نكرده، گفت:«نظريه‌پردازي زماني ميسر و درست است و به نتيجه مي‌رسد كه محصول يك پراتيك و همبسته با آن باشد و من اين پراتيك را ندارم. خيلي از نظريه‌پردازن هم از اين پراتيك محروم‌اند و در نتيجه نظريه‌اي كه مي‌دهند روي هوا است. هر وقت كه بتوانيم در پراتيك اجتماعي نقش وسيع‌تر و موثرتري را ايفا كنيم و تاثيرگذار باشيم، جمع‌بندي تئوريك آنها ممكن مي‌شود. من نمي‌توانم نظريه فرنگي‌ها را ترجمه كنم و چند لفظ ايراني بياورم و يا چند شخصيت بومي مثال بزنم و فكر كنم كه كاري در اين زمينه كردم. در اين زمينه ما با مشكلات زيادي از جمله كمبود منابع روبه‌رو هستيم. چندين سال است كه درباره روشنفكري دهه چهل ايران كار مي‌كنم - چون به نظرم دهه مهمي در تاريخ فكري ايران بوده است - منتها با فقر منابع روبه‌رو هستم. آدم‌هاي تاثيرگذار اين دوران نيز يا مرده‌اند و يا پنهان‌كاري مي‌كنند. اگر قرار بود كه تحقيقي در مورد روشنفكري دهه 30 فرانسه، انگليس و يا آلمان مي‌كردم به مراتب آسان‌تر بود.» يكي ديگر از حاضران در جلسه كتاب«كار روشنفكري» احمدي را از اين لحاظ كه به مسائل داخلي پرداخته و با ساير روشنفكران ايراني وارد تعامل شده، يك استثنا در ميان كارهاي او دانست و سوال كرد كه چرا بعد از اين كتاب در «رساله تاريخ» مجددا به شيوه مالوف گذشته برگشته است. احمدي كتاب «كارروشنفكري» را محصول يك جدل ميان روشنفكران ايراني بر سر روشنفكري ديني دانست كه مفهومي كاملا بومي بوده است. به اعتقاد او درحالي كه در دوران اصلاحات روشنفكران ديني فعال‌تر از هميشه بودند عده‌اي از روشنفكران عرفي نسبت به آنها ديد انتقادي داشتند و حتي منكر وجود روشنفكري ديني شدند و از طرف ديگر در بين روشنفكران ديني يك خودبزرگ‌بيني رشد كرده بود. او دليل نگارش «كار روشنفكري» را اين دانست كه برخلاف ديگر دوستانش نشان دهد روشنفكري ديني امكان‌پذير و مفيد است. احمدي ملكيان و سروش را از دوستان نزديك خود دانست و «كار روشنفكري» را مثالي براي همبسته بودن تئوري و پراتيك معرفي كرد:«اين مورد ثابت مي‌كند كه اگر درگير عمل اجتماعي بشويم و امكان برقراي يك ديالوگ فرهنگي باشد، ما هم مي‌توانيم مانند غربي‌ها كار تئوريك كنيم».
سوال ديگر از نويسنده«رساله تاريخ» اين بود كه آيا صرفا پرداختن به هرمنوتيك تاريخ باعث غفلت از رويكردهاي ديگر به تاريخ نمي‌شود. احمدي در پاسخ گفت كه چون در مورد هرمنوتيك خوانده، انديشيده و نوشته، طبيعي است كه وقتي به تاريخ مي‌نگرد هرمنوتيك تاريخ برايش جذاب‌تر از ساير مباحث مرتبط با تاريخ باشد:« به شرطي غفلت بود كه من مي‌گفتم فقط اين يك مبحث درست است و به ديگران رهنمود مي‌دادم كه فقط در اين زمينه بخوانند و كار كنند. اما من هيچ‌گاه چنين ديد جزمي را بسط نداده‌ام.» به اعتقاد او اكنون كه متن‌هاي اصلي فلسفه تاريخ در حال ترجمه شدن است، يك تنوعي پديد آمده كه در غرب نيز هست:« طبيعي است كه يك ليبرال مخالف استالينيزم مثل فولادوند كتاب «آزادي و دشمنان آزادي» آيزايا برلين را ترجمه كند و من هرمنوتيك كار كنم و سروش و مجتهد شبستري چيز ديگري كار كنند و در تنوع فرهنگي همه ما امكان اين را خواهيم داشت كه راه‌همان را پيدا كنيم».
بعد از پايان يافتن سوالات حاضران در جلسه محمود عباديان نكته‌ها و نقدهاي خود را درباره «رساله تاريخ» بيان كرد. او فروش خوب كتاب را يكي از نشانه‌هاي موفقيت كتاب دانست و كتاب احمدي را يادآور قسمت سوم كتاب «حقيقت و روش» گادامر معرفي كرد. اولين نقد عباديان مربوط به قضاوت احمدي درباره هگل و استفاده از آثار دسته دوم او بود. او از احمدي پرسيد كه چگونه به اين نتيجه رسيده كه هگل تفكري استعماري و ضديهود دارد. او همچنين بيان كرد كه احساسش اين است كه در اين كتاب نسبت به نقش هگل و ماركس در فلسفه تاريخ كم بها داده شده است. بابك احمدي بخش اول انتقادات عباديان را چنين پاسخ داد:« درست است كه يك درك تاريخي خيلي محكمي پديدارشناسي روح هگل را ساخته و اگر آن درك تاريخي نبود اوديسه روح وجود نمي‌داشت و در پديدارشناسي به مباحث تاريخي برمي‌خوريم، اما به هيچ توضيح مفصلي درباره تاريخ برنمي‌خوريم. آنچه كه من به آن اشاره كردم «درس‌هاي فلسفه تاريخ» است. يعني متني از هگل كه ما معمولا از آن به عنوان هگل تاريخدان مي‌شناسيم.» در مورد تفكر استعماري هگل احمدي توضيح داد كه يك گرايش در بين متفكران پست مدرن به بعد پيدا‌شده كه اين بحث را پيش كشيده كه اساسا فيلسوفان بزرگ قرن هيجدهم مدافع استعمار و اروپا محور بوده‌اند، اما به اعتقاد او اين در مورد هگل اصلا صحت ندارد چراكه هگل بلافاصله تاريخش را به تاريخ شرق مي‌برد و چند ملت را خيلي برجسته مي‌كند كه يكي از آنها ايراني‌ها هستند و اروپا محوريي كه به هگل نسبت مي‌دهند به برخي نامه‌ها برمي‌گردد كه در مورد پيشرفت عقل اروپايي سخن گفته است. نويسنده «رساله تاريخ» در مورد عقايد ضديهود هگل گفت:«من كتابي به نام معماي تاريك خواندم كه درباره هگل و نيچه است و در آن كتاب نقل قول‌هاي ضديهود اين دو فيلسوف جمع شده و در اين مورد مقاله‌اي در دست نوشتن دارم.» بابك احمدي در ادامه گفت در اين كتاب درمورد ماركس بسيار اندك نوشته به اين دليل كه قبلا كتاب مفصل «ماركس و سياست مدرن» را نوشته و ديگر نياز نديده بسياري از مباحث را تكرار كند. او عظمت ماركس در فلسفه تاريخ را تذكر و گوشزد كردن اين نكته توسط ماركس دانست كه «تاريخ را به اين دليل نمي‌نويسيم كه از گذشته فقط درس بگيريم بلكه تاريخ را مي‌نويسيم كه علت را بفهميم.» بابك احمدي با بيان اينكه رويداد در پس تاويل‌ها قرار مي‌گيرد و تاويل‌ها در پس اهداف و منافع امروز قرار مي‌گيرد، هدف نگارش «رساله تاريخ» را دادن اين درس مي‌داند كه خواندن تاريخ مفيد است و بايد تاريخ را به‌گونه‌اي خواند كه راهنماي امروز باشد. او سخنانش را با اين نكته به پايان برد كه فهم هرمنوتيكي بيش از هر چيزي تاويل است.

رساله تاريخ
نويسنده: بابك احمدي
نشر مركز
1387
شمارگان: 2200 نسخه
قيمت : 3200 تومان
 شنبه 22 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[مشاهده در: www.donya-e-eqtesad.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 97]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن