واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: خروج کارمندان از تهران چرا شکست می خورد؟ بدون شک طرح خروج کارمندان دولت برای کاهش جمعیت تهران یکی از این گونه طرح هاست که نه تنها با اجرای آن باری از دوش کلان شهر تهران برداشته نمی شود بلکه تبعات بسیاری را در سالی که با نام کار مضاعف و همت مضاف نامگذاری شده است به دنبال خواهد داشت. دکتر حشمت اله سعدی - عضو هیات علمی دانشگاه بوعلی سینا در سایت الف نوشت: یکی از برنامه ریزان و تحلیل گران کلان مسائل اقتصادی و اجتماعی کشور اعتقاد داشت، در جوامع توسعه یافته بیش از 70 درصد طرح توجیهی پروژه ها به مسائل اجتماعی و تبعات ان اختصاص می یابد، حال آن که این رقم در جهان سوم کمتر از 20 درصد است. نتیجه نهایی این تفاوت این است که در کشورهای اخیر بسیاری از طرح به ظاهر به لحاظ فنی بدون ایراد هستند اما به دلیل بی توجهی به مسائل اجتماعی و فرهنگی در میانه راه متوقف شده و اجرا نمی شوند. با اندکی دقت می توان ده ها طرح ملی را نام برد که به همین دلیل اجرا نشده اند و یا تبعات ان بیشتر از نتایج ان بوده است. بدون شک طرح خروج کارمندان دولت برای کاهش جمعیت تهران یکی از این گونه طرح هاست که نه تنها با اجرای آن باری از دوش کلان شهر تهران برداشته نمی شود بلکه تبعات بسیاری را در سالی که با نام کار مضاعف و همت مضاف نامگذاری شده است به دنبال خواهد داشت. قبل از بررسی تبعات طرح ذکر چند نکته به عنوان پیش فرض و چارچوب پذیرفته شده ضروری است. 1- در خصوص این نکته که تهران کلان شهری است که به دلیل جمعیت زیاد مشکلات عدیده ای برای شهروندان و مدیران ارشد کشور ایجاد کرده است شکی نیست. البته شهروندان تهرانی دلایل قانع کننده ای برای سکونت خود در تهران دارند. آن ها به درستی به این نتیجه رسیده ان که اگر تمام مشکلات تهران را در یک کفه ترازو و تنها برخی از ویژگی های مثبت آن را در کفه دیگر قرار دهیم بدون شک وزنه مزایا و نکات مثبت سنگین تر می شود. 2- با توجه به این که نگارنده مدت طولانی در دفاتر مرکزی سازمان ها و وزارت خانه های مختلف در تهران فعالیت داشته ام و نظر به این که به شرایط به شهرستان های کشور را سفر کاری داشته ام، به این نتیجه رسیده ام که هیچ تفاوتی بین توانایی علمی و اجرایی کارکنان اداری شاغل در تهران و استان ها وجود ندارد. حتی در موارد بسیاری کارکنان و مدیران شاغل در تهران در فعالیت های اجرایی ضعیف تر از همکاران خود در شهرستان ها هستند. 3- با توجه به همان تجربه کاری که ذکر شده با قاطعیت می توان گفت هیچ تفاوتی بین حجم فعالیت ها و ساعات کاری کارکنان در تهران و شهرستان ها وجود ندارد. حجم فعالیت یک کارمند مثلا در سازمان تامین اجتماعی در شهر همدان نه تنها کمتر از کارمندی با شرایط مشابه در شعبات تامین اجتماعی تهران نیست بلکه به جرات می توان گفت در مواردی کارمند مورد نظر با مشکلات بیشتری روبرو است. 4- در 90 درصد موارد جذب کارکنان در شهرستان یا تهران انتخابی بوده است. به عبارتی این گونه نبوده است که در یک آزمون فراگیر کسانی که رتبه های بالاتر دارند جذب ادارات تهران شوند و افراد با رتبه های پائین تر جذب سیستم اداری در شهرستان ها. بلکه بسیاری از کارکنان با داشتن شرایط مشابه شهرستان محل اقامت خود را انتخاب نموده اند. در چنین شرایطی طرح خروج کارکنان از تهران با ارائه امتیاز ویژه به کسانی که تهران را ترک می کنند، رفتاری غیر عقلایی و نوعی تبعیض است. این اقدام به نوعی توهین به کارکنان و زحمتکشان شهرستان است که با وجود شرایط تحصیلی و کاری یکسان با همکاران خود شهرستان را انتخاب نموده اند. پیشنهاد این طرح نشان می دهد مدیران ارشد دولتی دید روشنی از شرایط کارکنان در شهرستان ها ندارند. این طرح ضمن تاثیر بسیار محدود و ناچیز برای جمعیت شهر تهران نتایج منفی، اداری و اجتماعی فراوانی به دنبال خواهد داشت که در اینجا تنها به محدودی از آن ها اشاره خواهد شد. ·بدون شک کارکنان دولت در شهرستان ها فردی را با توانایی و حجم کاری برابر اما با امتیاز و حقوق بالاتر در کنار خود نمی پذیرند. فی المثل کارشناسی که سال ها در ادارات کشاورزی شهرستان با روستائیان و در شرایط سخت کشاورزی فعالیت داشته است، فردی را که هیچ شناختی از شرایط روستا ندارد، تخصص عملی و تجربه کاری کمتر دارد، در موارد بسیاری مدرک علمی برابر دارند با مزایای بیشتر در کنار خود نمی پذیرد. بدون شک انگیزه نیروهای انسانی در بین کارکنان دولت در شهرستان ها کاهش خواهد یافت. ·این طرح میل به جذب در ادرات تهران را در بدو خدمت افزایش می دهد. بسیاری از کارکنان ترجیح می دهند بخشی از سوابق خدمتی خود را در تهران سپری نموده و مابقی را با امتیاز در استان محل خدمت خود فعالیت کنند. ·ناگفته پیداست سیستمی برای کنترل بازگشت مجددا کارکنان به مرکز وجود ندارد. کسانی که با بروکراسی اداری ایران آشنا باشند به خوبی می دانند ده ها راه میان بر برای رسیدن به مقصد وجود دارد. بدون شک تعدادی از افراد مورد نظر پس از مدتی به تهران بازخواهند گشت. ·با توجه به روند افزایش جمعیت شهر تهران، حتی اگر این طرح اجراء شود، نگاهی به آمار و ارقام افراد ثبت نام شده نشان می دهد، تاثیر آن بر جمعیت تهران بسیار اندک است. خروج این تعداد کارمند حتی نمی تواند بر یکی از محلات کوچک شهر تاثیرگذار یاشد. سایسته است مساله جمعیت و مهاجرت به کلان شهر تهران با دید علمی و تخصص بررسی شود. واقعیت این است که در مورد عوامل مؤثر در شکلگيری مهاجرت و روش های مدیریت و حتی معکوس نمودن ان نظریات متفاوتی وجود دارد، با تکیه بر هر یک از این دیدگاه ها می توان بالا بودن نرخ مهاجرت به تهران را تحلیل و برای مدیریت جمعیت این کلان شهر ارائه راهکار نمود. مايکل تودارو معتقد است مهاجرت، جريانی انتخابی است و انگيزه آن بر پايه ملاحظات عقلايی اقتصادی، سود و هزينه نسبی است، البته دلایل روانی هم بر این پدیده مترتب است، زیرا تصميم به مهاجرت به تفاوت درآمد "مورد انتظار" بين شهر و روستا بستگی دارد نه تفاوت درآمد "واقعی" بين آنها. مهمترين نظريه که از اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم مورد توجه محافل علمی قرار گرفته است و می توان مبنای بررسی و تحلیل موضوع باشد تحت عنوان مدل جاذبه و دافعه ارائه گرديده است. در اين مدلها، نظريهپردازان به طور کلی به دو دسته عوامل توجه داشتهاند: الف) عواملی که باعث دافعه انسانها از محل اسکان خود ( منطقه مبدأ) شده است. ب) عواملی که باعث جذب آنها در منطقه مقصد میگردد. بر اساس اين نظريه، عوامل اقتصادی – فيزيکی نامناسب در يک مکان موجب میشود که افراد محل زندگی خود را ترک کرده و به مکان ديگری از نظر اقتصادی، اجتماعی و فيزيکی در شرايط بهتری قرار دارد، نقل مکان کنند. با بودن شرایط اقتصادی، اجتمادی در مبدا به عنوان جاذبه روند مهاجرت را تشدید می کند. بدیهی است در این فرایند عوامل شخصی هم می تواند موثر باشد. به این ترتیب مهاجرت را تحت تأثير سه عامل عمده تبيين میکند: 1- عوامل مرتبط با حوزه مبدأ مهاجرت (برانگيزنده و بازدارنده) 2- عوامل مرتبط با حوزه مقصد مهاجرت (برانگيزنده و بازدارنده) 3- عوامل شخصی بر اين اساس، در صورتی که برآيند عوامل برانگيزنده و بازدارنده مثبت باشد میل مهاجرت در فرد ايجاد میشود و اگر شخص نتواند اين تمايل را از بين ببرد و موانع موجود در جريان مهاجرت نيز تأثير بازدارنده اعمال نکنند، مهاجرت عينيت میيابد و فرد حرکت خود را از مبدأبه مقصد آغاز میکند. امکانات بيشتر آموزشی، اشتغال و درآمد را در مبدأ از جمله عوامل جاذبه میداند و در مقابل هزينههای بالای زندگی در محل جديد، دوری از خانه و کاشانه و آلودگی محيط زيست را از عوامل دافعه محسوب میکند. به این ترتیب برای مدیریت مهاجرت به کلان شهر تهران، باید جاذبه های شهرستان ها را افزایش و دافعه آن ها را کاهش دهیم. در مقابل برای شهر تهران جاذبه ها را کاهش یا حداقل متعادل کنیم. حال سئوال این است طرح خروج کارکنان دولت از تهران مصداق کدام بخش از این نظریه است. مگر کارکنان در تهران چه ویژگی منحصر به فردی دارند که باید برای حضور در شهرستان امتیاز بگیرند؟ چرا این امتیاز به کسانی داده نمی شود که سال ها در شهرستان هستند و امکان زندگی در مرکز تهران هم برای ان ها فراهم بوده است؟ تا مادامیکه امکانات در نقاط مختلف کشور به صورت متوازن توزیع نشود هر گونه برنامه ریزی برای کنترل جمعیت تهران با شکست مواجه خواهد شد. زمانی که در استان همدان به گفته مسئولان استانی یک پزشک جراع مغز و اعصاب وجود ندارد و برای ساخت یک پل با سازه معمولی تاکنون 10 سال مردم انتظار کشیده اند، در مقابل در شهری تهران هر چند هفته سازه ای عظیم طراحی و ساخته می شود و در کوچه پس کوچه ای ان پزشکانی برجسته انتظاربیمار می کشند، نمی توان انتظار داشت مردم شهر ترک نکنند و سرمایه ها فکری و مادی خود را در استان هزینه نمایند. بر این اساس لازم است تا برنامه ریزان به جای دادن امتیاز ویژه به شهروندان تهران موضوع را عمیق تر بررسی نمایند. به نظر نگارنده استفاده از مدیران قوی و بالا بودن سطح مطالبات مردم از مدیران محلی نخستین قدم در کاهش فاصله شهرستان ها با تهران و مدیرت روند مهاجرت است. سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 272]