واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: بعضي از خانم ها بدليل طرز تفکر، شرايط زيستي و به خاطر ناکامي جنسي ناخودآگاه پس از ازدواج با يک سري از مشکلات و کشمکشهاي روحي روبرو مي شوند که افسردگي و نااميدي را در پي دارد. اين مشکلات شامل سه مرحله پيوسته و در عين حال جدا از هم مي باشد که آقايان بايد حتماً بايد آنها را بطور دقيق بشناسند، چرا که آنها اگر يک زندگي آرام مي خواهند بايد بتوانند مثل يک وزنه در طرف ديگر ترازو عمل کنند تا وضعيت متعادل و ثابتي شکل بگيرد. بارها ذکر شده است که روابط جسماني تأثير مستقيم بر روحيه و درجه شادابي افراد دارد. چنين مواردي بعد از ازدواج خودنمائي مي کنند و اين آقايان مي باشند که نقش مهمي را در از بين بردن آنها بازي مي کنند ولي متأسفانه آقايان به ندرت و يا اصلاً شناختي از اين مسايل ندارند ولي تصور مي کنند که چون مثلاً ? سال است که زندگي مشترک خود را شروع کرده اند طرف مقابل را به خوبي مي شناسند! ... به هر حال ما در زير به اين گرايش ها اشاره مي کنيم: - گروه اوّل زناني مي باشند که زندگي سنتي دارند. اين گروه گرفتاريهاي خانوادگي زيادي دارند و نيروي عصبي، روحي و جسمي آنان صرف فعاليتهاي خانه داري مي شود. گرفتاريهاي مادي و تهيه معاش هم مزيد بر علت مي شود تا زندگي روزمره تمام ذهن آنها را پر کند و آنها آن چنان غرق خودشان نمايد که يکباره تبديل به يک مجسمه سنگي بشوند! اينگونه از زنها يا ديگر توان ندارند و يا روابط و مسايل زناشوئي نيز به چشم يکي از کارهاي خانه نگاه مي کنند! بدبختانه اين گونه افراد به سرعت به تحليل مي روند و از طرفي چون اين مسائل تمام ذهن آنها را مشغول کرده است، ديگر داراي ذهنيت آرامي نمي باشند که بخواهند پذيراي روحي شوهر نيز باشند. مسلماً مرد نيز يک زندگي متروک را در خانه پيدا مي کند و از طرفي همسرش جداً زحمت مي کشد و از طرف ديگر نه او و نه همسرش از زندگي نمي توانند لذت ببرند و نتيجتاً بطوري خود را از زندگي راضي نشان مي دهند ولي روحيات و احساسات داخلي خود را پنهان مي کنند. - دوّم زناني مي باشند که از مرحله سالم بيرون مي آيند. آنها به خودشان و روابط عاشقانه في مابين در زندگي اهميت مي دهند و اجازه نمي دهند مسايل اجتماعي خلوت آنها را بر هم بزند. ولي جالب اينجا است که اين زنان هم ناراضي هستند! اين افراد همانهائي هستند که نوازش را بسيار دوست مي دارند ولي بدليل نادرست و ناآگاهانه دچار انزال از رابطه خوب با شوهر شده اند و تنها دليلي که آنها حاضر مي شوند ايجاد رابطه کنند. اين است که طرف مقابل شوهرشان مي باشد و براي همين تسليم مي شوند. اينگونه زنها در اثر نوازش به حالت روحي لازم مي رسند ولي از رابطه لذت نمي برند! در واقع نوازش آنها را اقناع مي کند ولي اين نوع ارضاء مصنوعي مي باشد و در دراز مدت شرايط وخيمي را بدنبال خواهد داشت. اين افراد اگر براي خود ارزش قائل نشوند و نوع تفکر خود را بازسازي نکنند و به نيازهاي خود به عنوان حق مسلم نگاه نکنند، مسلماً به تيک هاي شديد عصبي دچار خواهند شد. آنها به راحتي دچار انزجار از زندگي خواهند شد و بعد از مدت زمان کوتاهي به گروه اوّل خواهند پيوست. - گروه سوم زناني مي باشند که از مرحله دوّم هم سالم بيرون نمي آيند ولي اين دفعه اين افراد خيلي خون گرم مي باشند و در نتيجه خود را از آن طرف بام به پائين مي اندازند! دقيقاً مثل يک شمع که از دو طرف مي سوزد، شعله زيادي مي دهند ولي به زودي به پايان مي رسند. مشکل اين است که آنها در اثر سرکوبهاي پياپي انتظار بيش از حدي از روابط جنسي دارند. آنها فکر مي کنند به حدي بايد همخوابي با شوهر شيرين باشد که آنها را در زمان کمتر از ?? دقيقه بيهوش کند! در واقع به عقيده آنها رابطه با همسر زماني لذت دارد که مثل زنبور عسل بعد از يک رابطه يکي از طرفين از بين برود! متأسفانه سرخوردگي و انحراف در اين زنان بسيار زياد است. چرا که مفهوم آنها از سيرابي، بدليل سرکوب جنسي و زندگي مستمر در تخيلات و همچنين همواره در انتظار عاشق بودن چيزي خارج از توان يک رابطه جنسي مي باشد. اين افراد در مورد افکار خودشان بايد بازنگري کرده و اجازه ندهند که از حد اعتدال خارج شوند. اين افراد با يک ديد رومانتيک بسرعت علاقه خود را نسبت به همسر از دست ميدهند چرا که شوهر نمي تواند جوابگوي تصورات وي باشد. iranhalls.com
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 370]