محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1828666892
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: ديداري متفاوت «ديداري متفاوت» عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم دكتر علي دارابي است كه در آن ميخوانيد؛ رئيس و مديران ارشد رسانه ملي و جمعي از هنرمندان برجسته كشور روز شنبه با رهبر فرزانه انقلاب اسلامي ديدار كردند. اين ديدار به لحاظ تركيب شركتكنندگان و حضور چهرههاي طراز اول جامعه هنري كشور و از حيث صميميت حضور و طرح سخنان و ديدگاههاي شفاف و صريح تعدادي از هنرمندان در نوع خود كم نظير بود به گونهاي كه رهبر عزيز چنين تعبير كردند: «تا به حال با چنين جمع خوش تركيبي مواجه نشده بودم». اين تركيب در وهله اول اشتياق هنرمندان و مديران به زيارت رهبري است همانگونه كه هنرمند متعهد و نام آشناي كشور خانم پروانه معصومي گفت كه بايد «قدردان لحظاتي كه در اين فضا كه در حضور رهبري است بدانيم» اما علاوه بر اين بيانگر مرجعيت رسانه ملي در ارتباط با هنرمندان شاخص كشور است همان كسانيكه سيد عزتالله ضرغامي، رئيس سازمان در ارائه گزارش كوتاهي در محضر رهبري از «بيش از دو هزار طرح و فيلمنامه كه در سازمان در طول سال بررسي ميشود» حاصل كار اين هنرمندان در توليدات نمايشي، فيلم و انيميشن (پويانمايي) در شبكههاي داخلي برون مرزي بيش از 33 هزار ساعت در سال يعني 9 برابر نسبت به سال 82 را حكايت ميكند كه همه اينها محصول كار و تلاش هنرمندان و برنامه سازمان رسانه ملي براي فراهم ساختن خدمت صادقانه هنرمندان متعهد اين مرز و بوم است كه تربيت نسل جوان از هنرمندان و رونق توليدات و ايجاد اشتغال بخشي از بركات اين كار بزرگ است. اگر امام خميني (ره) از رسانه ملي به عنوان «دانشگاه» ياد كردند و رهبر عزيز تاكيد كردند كه امام در اين نامگذاري تعارف نداشته است خود در تداوم تبيين جايگاه و اهميت رسانه ملي آن را «مركز هدايت فكر» و «نقش بسيار مهم آن در حال و آينده كشور» ناميدند و با تقدير از تلاشهاي به عمل آمده رئيس، مديران و هنرمندان رسانه ملي بر تداوم، تعميق و تأثيرگذاري فعاليتها به خصوص توليدات نمايشي تأكيد كردند. واقعيت آن است كه ديدار با رهبري بار ديگر اين نكته مهم را به مسوولان ارشد كشور از جمله رسانه ملي يادآوري نمود كه در جنگ كنوني كه جنگ نرم است و شبكههاي نامحرم تلاش دارند ايمان و اعتقادات جامعه به ويژه جوانان را نشانه گيرند همه وظيفه بس خطير و سنگين بر عهده داريم. توجه و اولويت به ساختارهاي نمايشي، فيلم و سريال بايد حرف اول را در تلويزيون بزند. افزون بر اين مروري بر اهم ديدگاهها و مطالب مطروحه هنرمندان هم از اهميت ويژهاي برخوردار بود: «لزوم بالا رفتن آستانه تحمل مسوولان از انتقادها، اختصاص بودجه و اعتبارات لازم براي رسانه، تسريع در ساخت و احداث شهرك تلويزيوني جديد كه پاسخگوي نيازهاي هنرمندان باشد و حمايتهاي بايسته از رسانه ملي» از جمله اين نكات بود كه گوياي همدلي و همگرايي رسانه و هنرمندان ميباشد. اما اين ديدار، مديران، برنامه سازان و هنرمندان رسانه ملي را در ايفاي رسالت و وظيفه خطير خود مصمم تر به خدمت به جامعه فرهيخته ايراني مينمايد. با اين همه اگر اين انتظارات به حق از رسانه ملي وجود دارد و همه از آن به عنوان پيشتاز در خط مقدم نبرد با تهاجم فرهنگي دشمن در جنگ نرم نام ميبرند بر مسوولان كشور هم فرض و وظيفه است كه به تأسي از رهبر فرزانه انقلاب اسلامي حمايتها و سازوكارهاي لازم در حمايت از رسانه ملي را فراهم سازند. به عبارت ديگر حمايت بايسته از رسانه ملي بايد در دستور كار اصلي كشور قرار گيرد. كيهان:چرا به آمريكا بي اعتماديم؟ «چرا به آمريكا بي اعتماديم؟»عنوان يادداشت روز روزنامهي كيهان به قلم حميد اميدي است كه در آن ميخوانيد؛12تيرماه 22سال پيش، هواپيماي مسافربري ايرباس شركت هواپيمايي جمهوري اسلامي ايران در پرواز 655 بندرعباس- دبي زماني كه بر فراز آبهاي سرزميني ايران در حال پرواز بود مورد اصابت 2 فروند موشك ناو آمريكايي وينسنس قرار گرفت و تمامي 290 مسافر و خدمه آن از جمله 118 زن و كودك بي گناه به شهادت رسيدند. اين جنايت در حالي اتفاق افتاد كه طي چند ماه پيش از آن ناوهاي جنگي آمريكا براي حمايت از صدام وارد خليج فارس شده بودند ولي تلاش آنها براي مقابله با رزمندگان اسلام علي رغم رجزخواني هاي قبلي بي نتيجه مانده بود... و ساعت 10 و 22 دقيقه صبح آن روز فرماندهان نظامي آمريكا كه از مقابله با رزمندگان اسلام طرفي نبسته بودند، تصميم به انتقامي وحشيانه گرفتند، اما نه از رزمندگان دلير ايراني بلكه از مردان، زنان و كودكان بي گناهي كه مسافر پرواز 655 بودند. 5 روز قبل از اين حادثه، ناو جنگي آمريكايي وينسنس از بندر سان ديه گو وارد خليج فارس شده بود.عقربه هاي ساعت ، 10و22 دقيقه را نشان مي دهد، وينسنس در موقعيت مناسب قرار مي گيرد و به دستور ناخدا راجرز- فرمانده ناو- 2 فروند موشك به سوي هواپيماي مسافري ايرباس ايراني شليك مي شود. دقايقي بعد از اين جنايت هولناك، مقامات آمريكايي اعلام مي كنند كه يك فروند هواپيماي نظامي و جنگنده F14 ارتش ايران را مورد هدف قرار داده اند! بعد از روشن شدن اينكه هواپيماي ايراني مسافري بوده، آمريكايي ها تلاش كردند تا وانمود نمايند در اين بين اشتباهي رخ داده است. آنها مدعي شدند كه ايرباس، خارج از دالان هوايي مربوطه پرواز مي كرده و وينسنس چندين بار به آن اخطار راديويي داده و چون جوابي دريافت نكرده اقدام به شليك كرده است! اما قطعات متلاشي شده هواپيما و اجساد سرنشينان آن كه در سطح وسيعي از آبهاي ايران پراكنده شده بود به وضوح دروغ آمريكايي ها را برملا كرد. 4 سال بعد از آن ماجرا، نيويورك تايمز در گزارشي فاش ساخت كه ناو وينسنس در آب هاي سرزميني ايران بوده، نه در آب هاي بين المللي. پنتاگون در آن زمان تلاش مي كرده كه بر اين واقعيت سرپوش بگذارد. اينها همه جداي از آن بود كه شكل و اندازه ايرباس و نوع پرواز آن با هواپيماي جنگنده F14 كاملا تفاوت داشته و اين چيزي نبوده است كه از ديد و تخصص ناوبران آمريكايي پنهان مانده باشد. شهريور سال 62 يك هواپيماي بوئينگ 747 شركت هواپيمايي كره جنوبي در حالي كه با 269مسافر از كريدور هوايي خود خارج شده بود حدود 2 ساعت در حريم هوايي شوروي (سابق) به پرواز درآمد و به دليل بي توجهي به اخطارهاي مكرر هواپيماهاي شكاري ارتش شوروي، در عمق 500 كيلومتري خاك اين كشور مورد اصابت قرار گرفت و سرنگون شد. آن روز ريگان - رئيس جمهور وقت آمريكا- با ابراز اينكه؛ هيچ چيزي نمي تواند حمله به يك هواپيماي غيرمسلح را توجيه نمايد، اعلام مي كند: شوروي ]سابق[ با حمله به هواپيماي مسافربري دست به عمل تروريستي زده است. آمريكا بعدها اعتراف كرد كه هدفش از سرنگوني هواپيماي ايرباس ايران، تحت فشار قرار دادن جمهوري اسلامي براي پايان جنگ و پذيرش قطعنامه بوده است. به خدمه ناو وينسنس مدال شجاعت داده شد و از كاپيتان راجرز نيز بامدال لياقت! تقدير به عمل آمد. مرور بر اين واقعه هولناك كه در خاطره تاريخي مردم ايران ثبت شده، بيان جنايتي از جنايات آمريكا عليه مردم مسلمان كشورمان است كه برخلاف ادعاهاي بشردوستانه خود، با نقض مسلم حقوق بشر و برخلاف فطرت و سرشت بشري، جان صدها انسان بي دفاع را كه هيچ تهديدي براي آنان به حساب نمي آمدند، مي ستاند. شايد بي دليل نيست كه مردم ايران هيچگاه به آمريكا اعتماد نداشته و ندارند. رؤساي جمهور اين كشور- چه جمهوري خواه و چه دمكرات- هر گاه دست دوستي به سوي ايران دراز كرده اند، دشنه اي آغشته به سم كينه و دشمني در آستين مخملين خود پنهان داشته اند تا در وقت معين بر قلب مردم ايران فرو كنند. درست در ايام سالگرد اين حادثه، باراك اوباما تحريم هاي جديد عليه ايران را امضاء مي كند تا اين امضاء، سند ديگري بر دشمني هاي آمريكا عليه نظام اسلامي باشد. حيات جمهوري اسلامي طي 30 سال انقلاب، همواره با «تحريم» عجين بوده است، ولي هيچگاه تحريم ها نتوانسته اند قامت بلند بالاي انقلاب را خم كرده و در مسير پيشرفت و آباداني كشور سنگ اندازي نمايند، چه تحريم هايي كه از سوي غرب يعني آمريكا و اروپا از روزهاي آغازين پيروزي انقلاب، اعمال مي شد و مي شود و چه تحريم هايي كه با فشار آمريكا و هم پيمانان كاخ سفيد از سوي سازمان ملل صورت مي گيرد. قطعنامه 1737در دسامبر 2006، قطعنامه 1747در مارس 2007، قطعنامه 1803 در مارس 2008 و قطعنامه 1929 كه اخيراً عليه جمهوري اسلامي صادر شده و همگي سعي داشته اند دامنه تحريم ها را گسترده تر و فشار بر كشورمان را بيشتر كنند، هيچكدام تاكنون نتوانسته و نخواهد توانست تاثيري در مواضع جمهوري اسلامي گذاشته و در سياست هاي كشورمان براي دستيابي به فناوري صلح آميز هسته اي خللي وارد نمايد. ظاهرا آمريكا براي مقابله با نظام اسلامي راه ديگري جز «تحريم» در برابر خود نمي بيند و شايد به همين دليل است كه راه هاي تجربه شده و شكست خورده قبلي را تكرار مي كند. حقيقت آن است كه قطعنامه تحريم 1929 دامنه وسيعتري از فشارها عليه جمهوري اسلامي را تدارك ديده واگر آمريكا در اين پروژه جديد شكست بخورد - كه مي خورد - در استراتژي و راهبرد خود در مواجهه با ايران هسته اي دچار سردرگمي و بن بست مي شود. در اين باره برخي از مقامات بلندپايه آمريكايي نيز به اوباما هشدار داده اند. رابرت گيتس، وزير دفاع آمريكا، طي يادداشتي به جيمز جونز، مشاور امنيت ملي كاخ سفيد خطرات احتمالي غيبت سياست دراز مدت آمريكا در تعامل با ايران را گوشزد مي كند. گيتس در اين يادداشت مي گويد؛ در فقدان گزينه هاي جايگزين براي سياست هاي دوگانه اعمال تحريم و گفت وگوهاي ديپلماتيك، در صورتي كه شكست بخورد، آمريكا ناچار خواهد بود كه ايران هسته اي را بپذيرد. وزير دفاع آمريكا در اين يادداشت با صراحت از محال بودن استفاده از گزينه حمله نظامي خبر مي دهد. با اين وصف آمريكا، هم به ناكارآمدي تحريم هاي جديد واقف است و هم گزينه نظامي را منتفي مي داند. پس تصويب قطعنامه 1929 چه سودي به حال كاخ سفيد دارد؟ به نظر مي رسد اوباما محدوديت هاي تاثير سياست هاي تحريم را درك كرده و تلاش مي كند با بزرگ نمايي آن، ارزش تحريم ها را بالا برده تا از يك سو ميدان داري خود را در مواجهه با پرونده هسته اي ايران از دست ندهد و از اين رهگذر با برانگيختن و اجماع جهاني - كه البته فقط واشنگتن از آن دم مي زند - ايران را كه حالا به يك قدرت بزرگ و مهم اقتصادي، علمي و نظامي در خاورميانه تبديل شده به انزوا و انفعال بكشاند و از سوي ديگر با علم به اينكه حمله نظامي به كشورمان هيچ جايگاهي در ميان گزينه هاي تقابل با ايران ندارد، با اعمال تحريم ها، مخالفت خود را با برخي از نومحافظه كاران كاخ سفيد كه حمله به تاسيسات هسته اي ايران را دنبال مي كنند، نشان دهد. اوضاع داخلي آمريكا كه تعريف چنداني ندارد. اقتصاد ورشكسته اين كشور چند سالي است زندگي مردم را فلج كرده. سياست هاي تامين اجتماعي و بهداشتي اوباما، بارها مردم معترض را به خيابانها كشانده. نظرسنجي ها نشان مي دهد آمريكايي ها اعتماد خود را به رئيس جمهورشان از دست داده اند. ماجراي مصاحبه جنجالي مك كريستال، فرمانده سابق ارتش آمريكا در افغانستان و جنگ بي حاصل در اين كشور هم كه بدجوري گريبان مقامات كاخ سفيد را گرفته. در عرصه سياست خارجي هم كه كار نفر اول ديپلماسي خارجي يعني هيلاري كلينتون به شركت در اجتماع همجنس بازان! كشيده شده است. كلينتون در اين اجتماع با بيان اينكه؛ سالها منتظر بودم تا در جمع شما ابراز احساسات كنم و از اين بابت بسيار خوشحالم! گفته: حمايت از همجنس بازان بخشي از سياست خارجي آمريكاست! ايران سالهاست كه به بركت آرمانهاي والاي انقلاب، مسير خود را به سوي توسعه يافته و با اقتدار و تكيه بر توانمندي جوانان فرهيخته و دانشمند، قله هاي پيشرفت را يكي پس از ديگري فتح مي كند و دشمني دشمنان جز آنكه انگيزه شان را مضاعف كند، ذره اي در اراده و صلابت آنان تاثير ندارد. آمريكا هم همان بهتر كه دنبال شركت در اجتماعات آنچناني و ابراز احساسات براي آنان باشد تا داعيه ابرقدرتي و صلح براي جهان! تهران امروز:صدا و سيماي صداوسيما شنيده و ديده ميشود؟ «صدا و سيماي صداوسيما شنيده و ديده ميشود؟»عنوان سرمقالهي روزنامهي تهران امروز به قلم حسامالدين كاوه است كه در آن ميخوانيد؛عصر امواج (عصر راديو و تلويزيون) تنها سه دهه پس از اين نامگذاري، عصر انفجار اطلاعاتي نام گرفت. امروز تركيب امواج (راديو، تلويزيون) و فضاي مجازي آنچنان فضاي شگفتآوري به وجود آورده است كه كمتر كسي ميتواند خود را از تاثيرات رواني – ذهني و در پس پيامهاي ظاهري آن، از تاثيرات ايدئولوژيك ظريف و محاسبه شده فضاي موجي – مجازي دور نگاه دارد. به جرات ميتوان گفت كه ايران تنها كشوري است كه بخش بزرگي از جهان غرب و نيز برخي از همپيمانانش در آسيا و آفريقا امواج راديويي و تلويزيوني به زبان فارسي را به سوي آن ميفرستند. به جز اين برخي از شبكههاي تازه تاسيس شده همانند تلويزيون بيبيسي فارسي و شبكه ماهوارهاي – تلويزيوني فارس وان به فهرست بلند و طولاني راديوها و تلويزيونهايي كه ايران را هدف گرفتهاند، پيوستهاند. راديو بيبيسي در شهريور 1320 و همزمان با اشغال ايران از سوي متفقين در جريان جنگ دوم جهاني، كار خود را آغاز كرد، ديري نگذشت كه شوروي (سابق) و سپس اقمار آن مانند آلمان شرقي، راديوهايي به زبان فارسي براي شنوندگان ايراني، راه انداختند. آمريكا، فرانسه، آلمان و هلند نيز پس از سالها به گروه كشورهايي پيوستند كه ارسال امواج راديويي به سوي ايران را آغاز كردند. هماكنون آمريكا، انگليس، عربستان و گروه رسانهاي چند مليتي رابرت مورداك ميلياردر يهودي استراليايي الاصل هر روز ساعتها برنامه تلويزيوني براي بينندگان ايراني توليد ميكنند. اين تنها بخشي از تكاپوي رسانهاي بيگانگان است. بايد به اين فهرست نام و عنوان دهها كانال تلويزيونهاي ماهوارهاي لسآنجلسي را هم اضافه كرد. در اين سو، صداوسيماي جمهوري اسلامي يك تنه بار توليدات راديويي و تلويزيوني براي بينندگان ايراني در داخل و خارج از كشور را بر دوش ميكشد. در اينكه شمار برنامههاي توليدي در صداوسيما براساس آمارها و روي كاغذ، قابل توجه به نظر ميرسد ترديدي نيست اما بايد اين پرسش را نيز مطرح كرد كه چرا هنگامي كه برخي از شبكههاي تلويزيوني ماهوارهاي، سريالهاي آنچناني را براي بينندگان ايرانيشان پخش ميكنند شمار بينندگان صداوسيما كاهش چشمگيري مييابد؟ به كارگيري عناصر هنري و زيبايي شناسانه، پويايي، صراحت، تنوع و تكثر در توليد برنامهها بايد بيش از پيش در صداوسيماي جمهوري اسلامي مدنظر قرار گيرد. به جز شماري از سريالهاي به راستي موفق و اثرگذار، همچون سريال امام علي(ع)، سريال امام رضا(ع)، سريال روزگار قريب و... سيماي جمهوري اسلامي، از فقر سريالها، تله تاترها و فيلمهاي تلويزيوني رنج ميبرد. برنامههاي سرگرمكننده، توليد كارتون و انيميشن براي كودكان، توليدات خاص براي گروه سني نوجوانان و جوان، چندان در مركز توجه مديران سيما نيستند، در راديو نيز وضع چندان بهتر از اين نيست. در حالي كه صداوسيما ميبايد در برابر غولي به نام هاليوود و صدها كانال تلويزيوني ماهوارهاي پايداري كند و نهتنها پايداري كند كه مخاطبان آن سوي قارهها و آبها را به سوي توليدات تلويزيوني و راديويي ايران جذب نمايد. حقيقت اين است كه فقر توليدات فرهنگي و هنري، خبري و اطلاعرساني نه تنها در صداوسيما مشهود است بلكه به نظر ميرسد كه صدا و سيماي صداوسيما، زير بار سنگين گيرندههاي ماهوارهاي، كمر خم كرده است. متاسفانه الگوي زندگي و خانواده ايراني، در سيماي جمهوري اسلامي، منحصر به خانوادههاي متوسط يا متوسط به بالا شده است. اگر در برخي از سريالها و فيلمهاي توليد شده در سيماي جمهوري اسلامي نيز گاه اتفاق ميافتد كه خانوادهاي زير سطح متوسط در مركز و كانون فيلم قرار دارد بيشتر براي آن است كه نشان داده شود قهرمان فيلم ميكوشد يك شبه ره صدساله برود و از حضيض فقر به اوج ثروت برسد. گاه اتفاق ميافتد كه فيلمها و سريالهايي با مضمونهايي در زمينههاي اعتقادي و بدي شر و خوبي خير توليد و نمايش داده ميشود اما فراموش نبايد كرد در فضايي كه براي نسل جوان به وجود آمده فضاي موجي – مجازي كه در آن يكسو تلويزيونهاي ماهوارهاي و از سوي ديگر اينترنت، فيسبوك، يوتيوب، وبلاگها و... فضاي ذهني نسل جوان را تسخير كردهاند، هرگونه پيامي ميبايد مبتني بر شيوههاي عرضه پيام، زبان تازه، نوآوري و پويايي و تازگي در مضمونها عرضه شود. بررسي كارنامه صداوسيما در چند ساله اخير، نموداري سينوسي را نشان ميدهد، نموداري كه حاكي از تناوبها و نوسانها در خبررساني، اطلاعرساني و توليد برنامههاي سرگرمكننده از جمله سريالها، فيلمها و... است. انتظار ميرفت كه نمودار سينوسي كاركردهاي صداوسيما به منحني روبهرشدي تبديل ميشد كه نقطه افولي نداشته باشد. در بررسي رفتارها و الگوپذيريهاي جوانان در جامعه ايراني بهويژه در جوامع شهري، تاثيرپذيري از الگوهاي بيگانه و غير ايراني – اسلامي، مشهود است و چرا؟ صداوسيما در اين ميان تنها مقصر نيست، اگر قصور و تقصيري هست، متوجه گروه پرشماري از دستگاهها و سازمانها ميشود اما فراموش نبايد كرد كه قصور صداوسيما در زدودن ذهنيت تصويري برگرفته از الگوهاي بيگانه، غيرقابل انكار است. قصور يا تقصير؛ صداوسيما تا دستيابي به قلههاي رفيع تعالي و پيشرفت فاصلههاي بسياري دارد. همچنان كه مقام معظم رهبري در ديدار اخير مسئولان و هنرمندان صداوسيما به درستي اشاره فرمودهاند كه: «صداوسيما عمدهترين مركز هدايت فكري است و اينكه امام(ره) گفتند صداوسيما دانشگاه است»، تعارف نكردند. ميبايد بر تاثيرگذاري توليدات صداوسيما بر اذهان به شيوهاي هنرمندانه به سوي آنچه كه مناسب فرهنگ ايراني – اسلامي است، تاكيد كرد. در شرايط كنوني به نظر نميرسد كه صداوسيما را مردم همچون دانشگاهي تلقي كنند كه امام و رهبري ميخواستند و اين ضعف هر چه زودتر برطرف شود، بهتر است. رسالت:راه خروج از تله براي اوباما «راه خروج از تله براي اوباما» عنوان سرمقالهي روزنامهي رسالت به قلم دکتر امير محبيان است كه در آن ميخوانيد؛رئيس جمهور آمريکا در ادامه سياست تحريم يک جانبه ايران ، لايحه آمريکايي منع دسترسي ايران به واردات فرآورده هاي نفتي را امضا کرد. باراک اوباما پنج شنبه درحالي تحريم يک جانبهآمريکا عليه ايران را نهايي کرد که برخي از کشورهاي متحد آن از جمله روسيه با توجه به تصويب دور جديد تحريم هاي شوراي امنيت سازمان ملل متحد ضد ايران، ازهرگونه تحريم يک جانبهآمريکا و کشورهاي اتحاديه اروپا عليه ايران انتقاد کرده بودند . کنگرهآمريکا ، هفته گذشته، پس ازمخالفت ايران با درخواست کشورهاي غربي براي توقف فعاليت صلح آميز هسته اي خود، دور جديد تحريم هاي يک جانبه عليه بخش هاي انرژي و بانکداري ايران را تصويب کرد. آمريکا در اين لايحه، شرکت هاي خارجي را از انتقال و ارائه فرآورده هاي پالايش شده نفتي به ايران برحذر داشته اين تحريم ها با هدف اعمال فشار بيشتر بر دولت ايران براي توقف برنامه هاي صلح آميز هسته اي اين کشور اعمال شده اند.اين اقدامات آمريکا در حالي صورت مي گيرد که بعضي از تحليلگران غربي نيز معتقدند که ظاهرا آمريکا در هر گام خود را وارد مسيري مي کند که گزينه هاي خردمندانه را براي رسيدن به نتايج مطلوب به حداقل ميرساند. در حوزه ديپلماسي آمريکا مسير گفتگوها براي نيل به نتايج مقبول الطرفين را فرو نهاده و خود را تنها به اعمال فشار بر ايران از طريق تحميل تحريم هايي کرده است که گمان دارد ايران را مي تواند زمين گير کند تنها به اين اميد که فشارهاي ناشي از تحريم ايران را به تغيير رفتار يا سازش وادار سازد.مهمترين عنصر اين تحريم ها هم متوقف کردن واردات بنزين به ايران است به اين اميد که اين تحريم با توجه به اين که ايران35 درصد بنزين مورد نياز را وارد مي کند، اثر گذار باشد.اين اميد در حالي است که احتمال مشارکت چين در اين تحريم بالا نيست؛زيرا چين11 درصد نفت خود را از ايران وارد مي کند.روسيه هم هرچند مدتي است نوعي همکاري نزديک تر با آمريکا را تجريه مي کند ولي مسلما بدلايل استراتژيک خيلي هم مايل نيست مشکلات آمريکا در اين منطقه را حل کند. عدم همراهي قاطع چين و روسيه با تحريم بنزين و نيز دسترسي ايران به راههاي جايگزين عملا ماشين تحريم عليه ايران را از کارآمدي خارج کرده و باعث مي شود تحريم ها تا حد يک ژست سقوط کند. راهکار دوم يعني گزينه نظامي هم مشکلات خاص خود را دارد.در وهله نخست ؛موفقيت آن وابستگي کامل به کيفيت اطلاعات جاسوسي در مورد تجهيزات و توانايي هاي اتمي ايران دارد. و طبعا ميزان استحکام نقاط هدف. دوم؛ عامل موفقيت در حمله هوايي است و نيز اندازه تخريبي که به حمله کننده اعلام کند حمله موفقيت آميز بوده و فعاليت هاي ايران را سال ها به تاخير انداخته و مسئولان ايراني را به تغيير استراتژيک نظراتشان وادار کند. تعداد نقاط ضعف در هر مرحله به حدي زياد است که عملا حرکت در اين مسير را به اقدامي با چشمان کاملا بسته تبديل مي کند. حالا فرض کنيم که حمله آمريکا موفقيت آميز باشد؛ مهمترين مسئله فرداي بعد از حمله است.ايران فاکتورهاي بسيار مهمي در اختيار دارد که قادر است موقعيت آمريکا را در منطقه شديدابه وضعيت اسفباري تبديل کند. تحليلگران غربي خود به فاکتورهايي چون واکنش بسيار موثر حزب الله،قدرت ايران در تغيير توازن امنيتي در عراق و افعانستان عليه آمريکا،استفاده از مين و موشک براي کنترل تنگه هرمز وايجاد تغيير در قيمت نفت که قادر است اقتصاد جهاني را تحت الشعاع قرار دهد؛ اشاره کرده اند. اينها سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 217]
-
گوناگون
پربازدیدترینها