پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1851313775
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از انها در زير ميآيد. جام جم: جنايت هاي بي پايان «جنايت هاي بي پايان»عنوان يادداشت روز روزنامهي جام جم به قلم عباس محمدنژاد است كه در آن ميخوانيد؛12 تير 1367، هواپيماي مسافربري ايرباس ايران كه از بندرعباس عازم دبي بود، با اصابت 2 فروند موشك شليك شده از ناو هواپيمابر وينسنس آمريكا نزديك جزيره هنگام در خليج فارس سقوط كرد و بر اثر اين حمله وحشيانه 298 مسافر و خدمه كه در ميان آنها تعداد زيادي كودك بودند، به شهادت رسيدند. با انتشار خبر اين جنايت در جهان، مقامات آمريكا در جستجوي بهانه براي توجيه اين جنايت تلاش كردند آن را يك اشتباه اعلام كنند اما مجهز بودن كشتي جنگي وينسنس به پيشرفتهترين سامانه راداري و رايانهاي و همچنين مشخص بودن نوع هواپيماي در حال پرواز ثابت كرد اين اقدام كاملا عمدي، برنامهريزي شده و خصمانه بوده است. با گذشت 22 سال از اقدام آمريكا در هدف قرار دادن هواپيماي مسافري ايران، سران كاخ سفيد اين بار جنايت ديگري را در حق ملت ايران مرتكب شدهاند؛ جنايتي با مقياس وسيعتر و خصمانهتر. باراك اوباما، رئيسجمهور آمريكا پنجشنبهشب در حالي كه ديگر مقامات آمريكايي، او را تشويق ميكردند، قانون تشديد تحريمها عليه ايران را امضا كرد تا نشان دهد دشمني آمريكا با ايران پاياني ندارد. آمريكا با اين اقدام، خارج از قطعنامه شوراي امنيت تحريمهاي شديدتري را بر واردات سوخت ايران اعمال خواهد كرد. براساس قانون تشديد تحريم ايران كه از سوي كنگره و سناي آمريكا ارائه شده و با امضاي اوباما جنبه عملي به خود گرفت، شركتهايي كه به ايران بنزين بفروشند تحت فشار و تحريم آمريكا قرار خواهند گرفت. اگرچه ايران در مقابله با 3 دهه تحريم، با اتكا به توانمنديهاي داخلي خود، تهديدها را به فرصت تبديل و براي رفع تنگناها براي تامين بنزين نيز از مدتها قبل طرحهاي خود را براي خودكفايي در توليد بنزين آغاز كرده است اما اقدام آمريكا و حاميان غربياش نبايد بيپاسخ گذاشته شود. آمريكا با تصويب طرحهاي خود در شوراي امنيت كه بيشتر خطوط كشتيراني ايران را هدف قرار داده و همچنين اقدام يكجانبه اخير در تحريم فروش بنزين به ايران قصد دارد فشارهاي اقتصادي را بر مردم ايران تشديد كند و همزمان نيمنگاهي هم به تحريك نظامي ايران از طريق بازرسي از كشتيهاي ايران در خليج فارس داشته باشد. اما ايران نيز ميتواند شاهراه انرژي جهان را در تنگه هرمز براي آمريكا و حاميانش چنان ناامن كند كه بحران انرژي را مردم اين كشورها هم تجربه كنند، چنان كه چندي پيش مردم آمريكا افزايش سرسامآور قيمت بنزين را تجربه كردند. در مقابل اقدام احتمالي آمريكا در بازرسي از كشتيهاي ايراني، ايران نيز حق دارد در اقدامي متقابل، كشتيهاي متعلق به غربيها را در خليج فارس مورد بازرسي قرار دهد. در شديدترين حالت كه تقابل نظامي ميان ايران و آمريكا در خليج فارس است قطعا آمريكا صدمات زيادي متحمل خواهد شد. هرچند احتمال تقابل نظامي با توجه به مشكلات فراوان آمريكا در افغانستان، پاكستان و عراق، بعيد به نظر ميرسد. ابتكار: بازي با حاصل جمع صفر «بازي با حاصل جمع صفر»عنوان سرمقالهي روزنامهي ابتكار به قلم محمدعلي وکيلي است كه در آن ميخوانيد؛در خبرها آمده بود که شاه عربستان در ديدار وزير دفاع فرانسه گفته است که ايران لياقت موجوديت ندارد در اينجا بناي تحليل تاريخي در خصوص اينکه ايران لياقت موجوديت ندارد يا عربستان؟ را ندارم که بر اساس شاخصها راي هر منصفي روشن است اما به همين بهانه با مرور کانونهاي اختلاف ايران و عربستان روشن خواهد شد که کدامين لياقت بودن را دارند و کدامين محکوم به حذف از تاريخ هستند؟ ايران و عربستان درپايان سومين دهه از مناسبات خود پس از انقلاب، بار ديگر با شرايط تازهاي مواجه شده اند اکنون شرايط به گونهاي گرديده است که در بحرانهاي موجود منطقه ميتوان جبهه گيري اين دو کشور را مشاهده کرد و شرايط رقابتهاي منطقهاي بين تهران -رياض به حالت « بازي با حاصل جمع صفر»درآمده است. يعني در هرجا که تهران احساس پيروزي ميکند،رياض احساس شکست ميکند.برغم وجود پتانسيل منافع مشترک اما همواره تلقيهاي متفاوت و نوع نگاه خاص دولتمردان عربستان موجب سياستهاي تقابلي گرديده است. حاکميت سلفيها و وهابيون افراطي بر اين کشور و قرائت طالباني آنان از اسلام دليل اصلي برداشتهاي متفاوت ميباشد. نقشهاي تاريخي و کارکردهاي اين دو کشور در جهان اسلام زمينه تقابل را تشديد کرده است.ايران بعد از انقلاب به مُدلي از اسلام براي الگوبرداري و صدور آن به جهان تبديل گرديده است. مدل اسلام ايراني –انقلابي با اسلام وهابيت در تضاد کامل است در طول سه دهه گذشته بارها شاهد رويارويي اين دو مدل اسلام بوده ايم. امروز هم در نتيجه تضاد در تلقيها تفاوت در کارکردهاي منطقهاي و جهاني براي اين دو کشور پيش آمده است. 1- فلسطين : ايران بعد از انقلاب اسلامي سياست خود را حمايت از جريان جهاد و بر اساس سياست سازش نا پذيري در برابر رژيم اسرائيل قرار داده است و فلسطين به خاک ريز اول در جنگ منطقهاي با اسرائيل و آمريکا تبديل شد. گروه حماس به عنوان جهادي ترين گروه در فلسطين مورد حمايت ايران قرار گرفت اما سياست عربستان در فلسطين بر پايه سازش و حمايت از طرحهاي صلح در خاور ميانه منطبق بوده است ودر نتيجه جريانات سازشکار فلسطين از قبيل تشکيلات خود گردان مورد حمايت اين کشور بوده است. هر گاه جريان جهاد گر و سازش ناپذير د رفلسطين موفقيت کسب کرد به منزله پيروزي ايران بوده است. و در مقابل عربستان احساس شکست داشته است چنانچه در جنگ غزه اين موضوع به وضوح قابل مشاده بود. 2 - لبنان : اين کشور يکي ديگر از عرصههاي تعارض سياست ايران و عربستان است عربستان در اين کشور همچون فلسطين خود را حامي خط سازش ميداند و ايران در نقطه مقابل حامي جريان جهادي از جمله حزب ا... ميباشد صف آرايي ايران و عربستان در لبنان باعث شد پيروزي حزب الله در جنگ 33 روزه عامل احساس حقارت عميق سعوديها گرديد و هر چه پيروزي حزب ا... باعث شيريني کام مردم منطقه بود در مقابل عامل احساس شکست ديگري از عربستان بحساب ميآمد. 3- عراق : عراق کشوري بود که بخاطر تاثير گذاري بر جهان عرب در جنگ هشت ساله عليه ايران به عنوان خاک ريز جهان عرب عليه ايران مورد حمايت عربستان بود. اما تحولات پيش آمده در اين کشور و تغيير ساختار قدرت از حاکميت سني به حکومت شيعي عرصه ديگر شکستهاي سعوديها را رقم زد . بعد از فروپاشي دولت بعثي صدام و فراهم آمدن امکان انتخاب براي مردم اين کشور،دولت سعودي بيشترين منابع مالي را به منظور جلو گيري از به قدرت رسيدن جريان شيعه به انجام رساند اما روند تحولات شکست ديگري در پرونده سياست رقابتي آن کشور با ايران را رقم زد و اکنون نوار پيروزيهاي ايران از فلسطين ولبنان تا عراق را شامل ميشود. 4- افغانستان : يکي ديگر از ميدانهاي مصاف اسلام ايراني و اسلام سعودي، افغانستان است. دولت سعودي پس از فروپاشي شوروي تلاش کرد با تربيت طالبان و صرف هزينههاي بيشمار مدل اسلام طالباني را در همسايه شرقي ايران حاکم نمايد و از اين طريق براي خود عمق استراتژيک ايجاد نمايد اما اين تير هم به سنگ خورد يازده سپتامبر باعث گرديد که تمام تلاش عربستان در افغانستان به باد رود.سقوط طالبان و تنفر از طالبانيسم در منطقه و جهان موجب محبوبيت روز افزون اسلام ايراني شد. به هر روي رقابت و خصومت عربستان با ايران اسلامي در کانونهاي مختلف به نفع ايران و به ضرر اين کشور بوده است جالب است که دولتمردان عربستان همواره خواسته اند از طريق دشمني با ايران براي خود در منطقه کسب وجهه نمايند و به اصطلاح با سياست موازنه براي خود نقش تعريف کنند ولي بررسيها نشان ميدهد که اين کشور توان هماوردي با ايران را نخواهد داشت شکستهاي پياپي اين کشور در مصاف با ايران باعث انتخاب سياست ايران هراسي شده است به گونهاي که امروز سياست مداران عربستان علمدار سياست ايران هراسي شده اند. سياستي که دکترين منطقهاي دولت آمريکا را تشکيل ميدهد اين سياست همچون ديگر سياستها محکوم به شکست است .نتيجه اينکه مطالعه پرونده روابط ايران و عربستان و نقش و جايگاه اين دو کشور در منطقه و جهان و واقعيتهاي عيني و تحولات پيش آمده حکايت از آن دارد که کشور ايران نه فقط لياقت موجوديت دارد که هر روز بر لياقت جهاني و منطقهاي او افزوده ميشود و بر اساس فرمول “ بازي با حاصل جمع صفر” آن که بر لياقت موجوديتش کاسته ميشود دولت تروريسم پرور و متحجر و عقب مانده عربستان است.جالب است که دشمنان ايران و دوستان عربستان هم به اين واقعيت اذعان دارند بنابراين حرف ملک عبدا... که ايران لياقت موجوديت ندارد يک جک تاريخي است که البته زبان حال خود است. رسالت:مردي که در حرم نفس مي کشد «مردي که در حرم نفس مي کشد»عنوان سرمقالهي روزنامهي رسالت به قلم امير عاملي است كه در آن ميخوانيد؛ خيز تا بر کلک آن نقاش جان افشان کنيم کاين همه نقش عجب در گردش پرگار داشت (حافظ) -برشي از يک برداشت از استاد نقاش تحت تاثير جاودان اثر “عصر عاشورا” - استاد محمود فرشچيان هنرمندي نژاده است که از تعريف چون مني مستغني است اما چکنم که رسالت توصيف هنرمندي چنين دست از سر قلمم بر نمي دارد و بر آن است که آنچه در ذهن مي گذرد را به زبان نثر ترجمه کند. استاد، نقاشي اصفهاني الاصل است که در دل عاشقان و عارفان مسکن گزيده؛ او با گردش هر قلم جلوه اي از جلوات الله جميل را بر ملا مي کند. نقشبند عصر عاشورا به فتواي عشق همين سلطاني است که هر جا خيمه زد بي گمان آن مملکت بر وي مقرر مي شود برشي از بعد از ظهر آتش و عطش را ثبت مي کند و با اين اثر ماندگار، خود را سرير نشين دل شيفتگان مي نمايد. فرشچيان در اين تابلو فضايي را تصوير مي کند که آفرينش را تداعي نموده. چگونه است که اجزاي جداگانه تابلو با تمام حزن و اندوه، طرب مي انگيزد. زن غمگين، اسب تير خورده، کبوتر زخمي ... اما وقتي تلفيق مي شوند فقط خلق زيبايي مي کنند. به به! تابلوي استاد به ماندگاري عاشورا ماندگار خواهد شد. استاد در عرش ره مي سپارد بي قيل و قال شور و حال مي آفريند او ضامن آهو را به تصوير مي کشد و راضي نمي شود، مجددا در اثري ديگر راه نوراني خود را ادامه مي دهد. به راستي وقتي هنرمند خود را به درياي معرفت ائمه اطهار متصل مي کند، ماندگار و جاودان مي شود ديگر در ظرف زمان نمي گنجد و اين اسلام عزيز است که از حافظ صداي معرفت، از سعدي نواي عشق، از ميرعماد صرير عدالت و از فرشچيان جهاني خلق مي کند. چون هنرمند اکسير دين را درک کرد دعايش درگير مي شود و بدون شهوت شهرت خواهي به جاودانگي پيوند مي خورد و مي ماند بي آنکه ماندگاري را گدايي کند ماندگارمي شود. فرشچيان سخن فردوسي را که فرمود. هنر نزد ايرانيان است و بس بگيرند شير ژيان را به م#س به اثبات مي رساند قباي اطلس او از هنر عاري نيست و طالبش قلندران طريقت هستند. هنرش مردمي است و مرامش راستي؛ او کژي وکاستي را بر نمي تابد و به درستي هنر مردمي باشد و راستي ز کژي بود کمي و کاستي از او نام نيکو مي ماند که سعدي عليه الرحمه خوش سرود. نام نيکو گر بماند ز آدمي به کز او ماند سراي زرنگار در جايي سعدي مي فرمايد: هنر بنماي اگر داري نه گوهر گل از خار است و ابراهيم از آزر او قول ابن يمين را به ظهور مي رساند و در جستجوي هنر جهان معني را مي گردد تا به هر حيلتي به دست آورد و جاوداني مي شود. اي دل به جستجوي هنر در جهان بگرد باشد که آوريش به هر حيلتي به دست دست شفايافته نقاش نقش اميد مي زند و حاصلش بخت سعيد مي شود. پيشاني بلند قلمش تومار آفتاب است و الحق شاد بودن هنر و شاد کردن هنري است والاتر. چشم از ديدن نقشبندي استاد به طرب بر مي خيزد و در سماعي به وجد مي آيد. او در عصر عاشورا به تونل تاريخ مي رود و خوب مي بيند هنرمند نظاره مي کند و گوش مردم به اوست چنان که شيخ اجل سعدي شيرازي فرمايد: من چشم بر تو و دگران گوش بر منند فرخي سيستاني چه زيبا مي سرايد. شرف و قيمت و قدر توبه فضل و هنر است نه به ديدار و به دينار به سود و به زيان استاد فرشچيان فارغ از سود و زيان فضل و هنر را يک جا دارد. و چقدر کم دارد کسي که هنر دارد ولي فضل ندارد، معرفت ندارد. سوزني سمرقندي حرف را تمام مي کند و مي گويد: اندر جهان چوبي هنري عيب و عار نيست با فخر و با هنر زي و بي عيب و عار باش آنچه بزرگان در باب هنر داد سخن داده اند در کلک سحرانگيز استاد متجلي است با اين همه او را صفاي باطن جاودانه مي کند نه فقط دانستن فن. خداي بزرگ آن صورتگر ماهر بي علت و آلت نقش ها بسته است تا اشرف مخلوقات- آدم- جلوه اي از جلوات او را نقش بزند. قاآني شيرازي مي گويد. کيست آن صورتگر ماهر که بي تقليد غير اين همه صورت برد بي علت و آلت به کار اما به مقبولي کسي را دسترس نيست قبول خاطر اندر دست کس نيست بسا نيکو رخ شيرين شمايل که سويش طبع مردم نيست مايل چرا طبع مردم به استاد فرشچيان مايل مي شود آيا همه اش فهم و درک آثار گرانسنگ اوست يا - آني- دارد همان که حافظ گفت: بنده ساقي حسنيم که آ ني دارد. اين - آن- همان نمک است که درک مي شود ولي قابل وصف نيست. نمکي که خدا به کلک ساحر استاد داده است. عنايتي است که به هر کس نمي شود و اگر نشود طبع مردم به سويش تمايل پيدا نمي کند. نيکو رخ است، شيرين شمايل است اما مقبول نيست چون عنايت نشده ولي استاد اجر صبري که از آن شاخه نباتش دادند مقبولي خاص وعام است. يک استاد دانشگاه، يک کشاورز، يک کاسب و يک دانشمند در مقابل اثر استاد زانوي ادب مي زند و استاد را قدر مي داند و به صدر مي نشاند. واکاوي و کنکاش اين عنايت الهي به ضمير پاک و افلاکي استاد نقاش بر مي گردد. او در حرم علي بن موسي الرضا (ع) به سماع بر مي خيزد درستي دستش را از امام مي گيرد. نمک و - آن - قلمش ريشه در آسمان دارد ريشه در ابر دارد و انديشه تابناکش به سوي مبدا قد مي کشد و نيلوفرانه دور ستارگان مي پيچد. استاد هنرمندي مذهبي است و مذهبش هنر است. اصالتش زير دست و پاي مدرنيته و پست مدرن نمي ماند. ذهنش آن قدر شلوغ نيست که خود را گم کند. او اصالت دارد به غيب و قرآن ايمان دارد. استاد معني“اينما تولوافثم وجه الله” را مي داند. او همچون باباطاهر به هر جا بنگرد روي معشوق و معبود ازلي را مي بيند. در يک کلام باورهاي مذهبي و ملي نام و نشانش را جاودانه کرده است. هميشه در حرم نفس مي کشد و معني احترام به حرم و حرم محترم را درک کرده است. قطره درياست اگر با درياست و اگر انسان اين اشرف مخلوقات به درياي معبود متصل شود بي آنکه حرص جاودانگي، حواسش را پرت کند جاودان مي شود. جاودانگي آرزوي هر آدم است از آن که بر پوست درخت نام خود را حک مي کند. سرباز اعزامي از ... تا آن که مي سرايد، مي گويد، مي سازد اما رمز ماندگاري در آثار استاد محمود فرشچيان اتصال او به درياي ابد و ازل است او نقش آفرين الله و جميل و همنفس يحب جمال است. مي سازد و مي زند زمينم تابتگر خويش را نبينم اين ساختن و شکستن از چيست؟ وامانده عشق اين چنينم استاد فرشچيان به قلب ايرانيان هنرمند و هنرمندان ايراني راه يافته است و هرگز از دل نخواهد رفت. مگر آثار او فراموش شود؟ که: “از دل نرود هر آنچه از ديده برفت” او بي قيل و قال با خداي خود حال مي کند و خوشا او که موجب افتخار خالق است که به بندگان خود بگويد اين هم معني احسن الخالقين. فتبارک الله، براي استاد عمري به بلنداي آفتاب و سلامتي اي به سلامتي آسمان و ستارگان مسئلت داريم. اميد که صبح محشر عصر عاشورا دست هنرورش را بگيرد و قول سعدي “هرگز نميرد آن که دلش زنده شد به عشق” در مورد استاد صادق باشد. زنده باد او و هر نقش که مي زند مردم سالاري:جوانان و اشتغال «جوانان و اشتغال»عنوان سرمقالهي روزنامهي مردم سالاري به قلم ميرزابابا مطهري نژاد است كه درن ميخوانيد؛جوانان، اشتغال، اوقات فراغت، ازدواج، تبادل فرهنگي محيط و جوان و تعريف رابطه فرهنگ اعتقادي ، فرهنگ انقلابي و فرهنگ علمي و تکنيکي و رابطه اشتغال ، اقتصاد و خدمات و فلسفه اين رابطه ها از جمله مسائل مهم جامعه امروز ماست که بايد تعاريف و روش هاي تعريف شده اي براي آنها داشته باشيم.مثلا در حوزه فرهنگ همانطور که اگر فرد رابطه پيوند خود را با حوزه زيستي از دست بدهد،يعني از هوا استفاده نکند ، از غذا استفاده نکند، از پوشاک و اتومبيل و مبل و صندلي و يخچال و...استفاده نکند ،اين فرد از لحاظ مادي مرده محسوب مي شود. اگر فرد پيوند خود را با حوزه فرهنگ از دست بدهد و در برابر مسائل فرهنگي جامعه خود کنش و واکنش نداشته باشد، وجود و عدم وجود کتاب، مسجد، فيلم و تاتر و موسيقي،دعا و زيارتگاه و محفل اخلاقي و... برايش نا مفهوم باشد، اين فرد از لحاظ فرهنگي مرده است و اگر کنش و واکنش داشته باشد، بر حسب اين که نوع اين کنش و واکنش چگونه باشد، جهت گيري فرهنگي او مشخص مي شود ولي خود اين کنش و واکنش نشان دهنده زنده بودن فرهنگي است. اگر اين رابطه فقط کنشي باشد بين انسان يا جامعه و واکنشي در کار نباشد اين فرهنگ مادي است ، ولي اگر بين انسان و جامعه و مسائل فرهنگي رابطه متقابل کنشي و واکنشي باشد و هم انسان بر فرهنگ و جامعه تاثير بگذارد و هم جامعه و فرهنگ بر انسان موثر افتد و رابطه چند سويه شکل گرد، فرهنگ معنوي ساخته مي شود. در چنين شرايطي جامعه بستر تبادل پيدا مي کند و اگر فرد سخني گفت يا رفتاري و کرداري از خود بروز داد، واکنش آنرا از افراد ديگر و جامعه دريافت مي کند و بر اساس آن واکنش به تعديل يا تعميق يا تعليق رفتار و گفتار و کردار خود مي پردازد و همين طور اگر جامعه رفتار و گفتار و کرداري را در قالب سنت، اعتقاد يا الزام (اعم از قانوني يا اجتماعي) ايجاد کرد، با واکنش افراد و فرهنگ ها مواجه و نسبت به پايداري يا تعديل و تعليق آن اقدام مي کند. در چنين جامعه اي هيچکس متوقع نيست که در برابر گفتار و رفتار و کردار خود واکنشي نداشته باشد. حرف اساسي در اين زمينه اين است که فرهنگ ارتباط دو سويه کنش و واکنش در جامعه بايد جايگاه پيدا کند و همه در رويداد ها خود را سهيم و شريک بدانند و با ملاحظه آثار عمل خود به تصحيح و تکميل آنها بپردازند ، در اين صورت به سمت بلوغ اجتماعي، بلوغ سياسي و بلوغ فرهنگي پيش خواهيم رفت. در مورد اشتغال و اقتصاد و اوقات فراغت هم، چنين مسائلي وجود دارد .يکي از مسائل مهم و قابل تعمق در شرايط امروز جامعه ما ، مسئله جوانان و اشتغال آنها و چگونگي سپري شدن اوقات فراغت آنهاست،که اولي اقتصادي و دومي فرهنگي است. رابطه کنش وواکنش بين اشتغال و اقتصاد و خدمات که در دهه 70 تعريف شده بود و در حال تعميق بود، به هر علت ضربه خورد و در حال حاضر تعريف شده نيست.از يک طرف با افزايش تقاضا براي آموزش عالي مواجهيم و از سوي ديگر هيچ فکري براي تغيير سطوح اشتغال و تعالي کيفي آن نکرده ايم . مثلا اگر به اندازه کافي تحصيلکرده دانشگاهي در زمينه الکترونيک داريم، که داريم، استفاده از نيروهاي تجربي در مشاغل تصدي گري الکترونيک مثل نصب و نگهداري و نوسازي وسائل گسترده الکترونيکي ،که نتيجه آن کيفيت پائين خدمات و استهلاک بالا و بهره وري نازل است، چه معنايي دارد؟ چرا فارغ التحصيل الکترونيک دانشگاهي فقط به اشتغال دولتي چشم دوخته و بازار وسيع اشتغال اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و صنعتي فراروي خود را مورد توجه قرار نمي دهد؟ چون: اولا برايش تعريف نشده، ثانيا هويت شغلي متناسب با درجه تحصيلي اش در آن نمي يابد ، ثالثا حمايت نمي شود و ... قبل از پيروزي انقلاب اسلامي منابع کشور صرف امور زير بنايي و سرمايه گذاري براي ايجاد و توسعه اشتغال نمي شد و اکثر منابع کشور صرف کار هاي خاص مي شد يا به يارانه (سوبسيد) براي واردات مواد مصرفي اختصاص مي يافت ، در چنين شرايطي سيستم بروکراسي منفي براي ايجاد اشتغال کاذب مورد توجه سياستگذاران بود. عمده جوانان براي اشتغال متوجه سيستم هاي اداري و استخدامي دولتي بودند و اين رويه تبديل به يک فرهنگ شده بود و مسير مدرسه، دانشگاه و استخدام دولتي تنها بسته مشخص و تعريف شده و شناخته شده اشتغال براي گروه کثيري از مردم بود که وارد بازار کار مي شدند. بعد از انقلاب اسلامي و بويژه بعد از جنگ تحميلي ، منابع کشور صرف امور زير بنايي و توسعه آنها شد و زير بناها نيز زمينه ساز اشتغالات تخصصي فراوان در ابعاد مختلف قرار گرفت و نيروهاي آماده ورود به بازار کار به خصوص اگر صاحب تخصص بودند به اين مسير هدايت و خود در انتخاب شغل فعال مي شدند. کارگاه ها، کارخانه ها، موسسات توليدي خدماتي وسيعي متناسب با اين بازار در حال شکل گيري بود و اين نوع اشتغالات مورد حمايت سياستگذاران قرار مي گرفت.به عنوان نمونه سياستگذاري شد که در عينک سازيها و عينک فروشي ها وجود يک يا چند متخصص اپتيک الزامي است، فارغ التحصيلان اين رشته به راحتي جذب و محافظت مي شدند، چون شرط تداوم فعاليت وجود چنين نيرويي بود و وجود چنين نيرويي کيفيت کار را افزايش مي داد و افزايش کيفيت به جذب مشتري و در آمد بالاتر منتج مي شد، فارغ التحصيلان اپتيک اين مسير را يکي از مسيرهاي اشتغال خود مي شناختند. اين روند به هر علت در دوره جديد تخريب، به هر علت بنگاه هاي کوچک تضعيف و به تعطيلي کشانده شدند يا تعطيل شدند! بنگاه هاي اقتصادي و خدماتي بزرگ در اختيار گروه هاي خاص قرار گرفته است و اين بنگاه ها ظرفيت هاي اشتغال خود را به گروه هاي خاص بدون توجه به سياستگذاري هاي عمومي اختصاص مي دهند و اين مسئله دامنه بيکاري ها را وسيع و عوارض ناشي از آنرا در جامعه توسعه مي دهد.بايد به فکر اداره جامعه بود; تفکر اداره ذهنيت ها به جاي اداره جامعه، جز خسارت چيزي به دست نخواهد داد. كيهان:فتنه افيوني! «فتنه افيوني!»عنوان يادداشت روز روزنامهي كيهان به قلم حسام الدين برومند است كه در آن مي خوانيد؛رويكرد دشمنان قسم خورده نظام جمهوري اسلامي سالهاست كه به سمت و سويي غير از گزينه نظام سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-