تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834550239
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم:اولويتهاي قضايي «اولويتهاي قضايي»عنوان سرمقالهي روزنامهي جام جم به قلم دكتر علي دارابي است كه در آن ميخوانيد؛در ايام هفته قوه قضاييه بهسر ميبريم. پس از شهادت آيتالله دكتر بهشتي، معمار نوين قوه قضاييه در جمهوري اسلامي در حادثه جانگداز انفجار حزب جمهوري اسلامي و شهادت 72 تن از ياران انقلاب اسلامي، اين هفته به نام هفته قوه قضاييه نامگذاري شد و هر ساله به اين مناسبت مراسم ويژه اي برپا مي شود. در قوه قضاييه خدمات و تلاشهاي ارزندهاي صورت گرفته است اما چرا با تغيير هر رئيس در برنامههاي ارائه شده واژگاني چون «ويرانه»، «عقبماندگي»، «دور بودن از قضاي اسلامي»، «فاصله معنادار ميان عدالت و محاكم قضايي» و... ديده ميشود؟ آيا اين عبارات به معناي ناديده انگاشتن خدمات مسوولان قبلي است؟ آيا حجم كارهاي انجام شده با آنچه بايد صورت ميگرفت فاصله فراواني دارد؟ آيا در برههاي شعارزدگي و در مقطعي عملگرايي در اداره اين قوه حاكم بوده است؟ پاسخ به اين پرسشها و دهها پرسش ديگر كه مردم در زندگي روزمره خود با آن سروكار دارند، گوياي آن است كه قوه قضاييه به نسبت دو قوه ديگر تاكنون نتوانسته است به مطالبات مردم و وظايف محوله و ماموريتها آن گونه كه شايسته است جامه عمل بپوشاند. اين ضعفها و ناتوانيها به علل و عواملي بر ميگردد: در سايه بودن قوه قضاييه نسبت به دو قوه ديگر، ضعف قوه در مبارزه با مفاسد و جلوههاي آن از جمله تبعيض، بيعدالتي، ارتشاء و پارتيبازي. همچنين كمبود نيروي متخصص و كارآمد، ضعف نظارتي درون قوه براي صيانت از سلامت كاري قوه، وجود برخي ابهامات در وظايف قانوني از جمله سازوكار ارائه لوايح قضايي و فرآيند تصويب آن در مجلس، تغييرات پي در پي در ساختار قوه و عدم تثبيت نيروها و مديران، كمبود قضات شجاع و مديران كارآمد و انقلابي و بالاخره فقدان چشمانداز و برنامه راهبردي را بايد از مهمترين اين اشكالات برشمرد. در دوره رياست آيتالله يزدي و شاهرودي اقدامات خوبي در قوه صورت گرفت كه بايد آنها ادامه يابد، اما كارهاي نشده فراواني پيش روست. وجود آيتالله لاريجاني كه چون اسلاف پيشين از جمع فقهاي شوراي نگهبان تصدي قوه قضاييه را به عهده گرفت، به همراه انگيزه و نشاط جواني كه كاملا محسوس است بويژه صلاحيتهاي علمي، اعتقادي و فقهي و حمايتهاي ويژه رهبري و انتظارات افكار عمومي شرايط جديدي را براي اين قوه رقم زده است. وجود مديران متعهد، كاربلد و انقلابي چون جواد لاريجاني، باقر ذوالقدر، رئيسي، پورمحمدي و اژهاي در اين قوه انتظارات بيشتري را در اين دوره طلب ميكند. قوه قضاييه اگر بخواهد به جايگاه اصلي خود كه «عدليه» و ملجأ و پناه براي مظلومان و مظهر دفاع از حق و حقيقت است برسد و بتواند پيشگيري از وقوع جرم را به معناي واقعي تبديل به فرهنگ عمومي كند، بايد اولويتهايي را در برنامه خود قرار دهد: ارتقاي نظام اطلاعرساني و فراهم ساختن سازوكارهاي لازم براي كارآمدي و تأثيرگذاري آن بخصوص توجيه و اقناع افكار عمومي، بازتعريف و بهروز كردن قوانين مقررات و رويههاي قانوني، مدني و عرفي براي كاهش روند طولاني دادرسيها و كم شدن پروندههاي قضايي، توجه بايسته به امر آموزش، تربيت كادر و قضات جوان انقلابي و شجاع و سپردن عرصههاي مديريتي و صدور رأي به آنان، پاسداري از فلسفه اصل تفكيك قوا و صيانت از جايگاه قوه قضاييه در ارتباط با همكاري با ساير قوا، از جمله اين موارد است. تدوين برنامههاي عملي براي دفاع از حقوق شهروندي، آزاديهاي مشروع و قانوني و پرهيز از رويكرد انقباضي در عرصه فعاليت احزاب و تشكلهاي سياسي، مطبوعات و رسانهها، فراهم ساختن سازوكارهاي مناسب براي حضور نخبگان و صاحبنظران حقوقي و فقهي در قوه با استفاده از آرا و انديشههاي آنان در اتاقهاي فكر و شوراهاي مشورتي موثر، بازرسي و نظارت موثر و كارآمد و حسابرسيهاي دقيق به گونهاي كه نظام اجرايي براي بازرسي حساب ويژهاي باز كند، برخورد قاطع با پارهاي از كژيها در قوه و تعريف مولفههاي كارآمدي قوه قضاييه در برخورد با مفاسد، تناسب ميان كيفر و جرم كه بعضا قابل توجيه نيست و بالاخره تحقق عدالت را بايد از جمله ديگر اولويتهاي قوه در دوران جديد برشمرد. مردم انتظار دارند رئيس جديد قوه و تيم همكار ايشان مطالبات عمومي در حوزه عدالت، دفاع از مظلومان، برخورد با مفسدان، حمايت از قانون و پاسداشت ارزشها و گسترش حقوق شهروندي را در جاي جاي زندگي خود مشاهده كنند. اين مطالبات بايد به باور عمومي تبديل شود و گرنه با وعدهها و شعارها عملي نميشود. رئيس محترم قضايي نيك ميداند فرصتها بسرعت ميگذرد و زمانه خدمت كوتاه است. خيليها چشم اميد به «عدليه» دوران آملي لاريجاني بستهاند. اگر ميخواهيم اين اميدها تحقق يابد، لطفا گام اول را در دفاع از آبروي نظام و افراد برداريد كه اين روزها چوب حراج بر آن زدهاند. رسالت:اميد به آينده «اميد به آينده»عنوان سرمقالهِي روزنامهي رسالت به قلم صالح اسکندري است كه در آن ميخوانيد؛فضاي عمومي جامعه بيشتر از هر زمان ديگر نيازمند اميد بخشي به مردم و همگرايي مسئولان است. کشور در آستانه تحولات بزرگي در ساحات مختلف سياسي، اقتصادي و فرهنگي قرار دارد. مديريت عالمانه اين تحولات در گرو آگاهي بخشي به جامعه و تقويت روحيه اميد به آينده است. استمرار فضاي ستيزآلود سياسي و به فراموشي سپردن اصل مهم انسجام و يک دلي مسئولان کشور، نتيجه اي به جز نا اميدي مردم و القاي ناکارآمدي نظام ندارد. دشمن با دامن زدن به منازعات سياسي درون گروهي و برون گروهي نخبگان سعي دارد دوران مديريت اصولگرايان را دوراني پر تلاطم و ملتهب وانمود کند تا در تنور اين اختلافات نان خود را بپزد. اصولگرايان نبايد فراموش کنند يکي از مهمترين دلايل اقبال عمومي به آنها سياست زدگي دوران پر تنش اصلاحات بود. دولت اصلاحات به تعبير خودش هر9 روز با يک بحران مواجه بود. دوم خردادي ها نه در شوراهاي اول و نه در مجلس ششم و نه در دولت هفتم و هشتم نتوانستند کارنامه قابل قبولي از خود در زمينه خدمت رساني، فارغ از هياهوهاي سياسي به جا بگذارند. راي مردم به اصولگرايان دغدغه ها و شعارهاي به حق آنها در زمينه پيشرفت، عدالت، خدمت به مردم و اجتناب از سياست بازي بود. مجموعه خانواده انقلاب نبايد از سوراخي گزيده شوند که خود منتقد اصلي آن بودند. مقام معظم رهبري ديدبان بصير جامعه اين نياز حياتي را هفته گذشته در جمع اساتيد بسيجي به وضوح تبيين فرمودند:” اتحاد و يکپارچگي در درون و نيز تزريق اتحاد به مجموعه جامعه. برادران، خواهران، عزيزان! امروز کشور به اتحاد کلمه خيلي نيازمند است. بنده مخالفم با سخني و حرکتي و نوشتاري که - حتي اگر با انگيزه ي درست و با انگيزه صادقانه است - موجب شقاق و شکاف مي شود؛ بنده موافق نيستم. اگر کسي نظر من را مي خواهد بداند، نظر من اين است که عرض کردم. ما بايستي انسجام را ايجاد کنيم. ما بايستي تلائم را در مجموعه اين ظرفيت عظيم به وجود بياوريم.” اتحاد و يک پارچگي مسئولان در درون دالان هاي اجتماعي اميد تزريق مي کند. اميد به آينده موتور محرک انقلاب اسلامي و راز ماندگاري آن است. اميد به آينده يعني قانع نبودن به وضع موجود، باور به آينده مطلوب و تلاش براي تحقق چشم انداز روشن. وظيفه صيانت از اين سرمايه اجتماعي به طور مستقيم متوجه نخبگان سياسي، رسانه ها و مردم است. بنيانگذار کبير انقلاب اسلامي حضرت امام خميني(ره) با توجه به ضرورت اميد بخشي در جامعه و اين که وحدت ملي مردم، به هيچ روي نبايد فداي چيز ديگري بشود، مي فرمايند:”ممکن است هر کس در فضاي ذهن و ايده هاي خود نسبت به عملکردها و مديريتها و سليقه هاي ديگران و مسئولين انتقادي داشته باشد ولي لحن و تعابير نبايد افکار جامعه و آيندگان را از مسير شناخت دشمنان واقعي و ابرقدرتها که همه مشکلات و نارساييها از آنان سرچشمه گرفته است به طرف مسائل فرعي منحرف کند و خداي ناکرده همه ضعفها و مشکلات به حساب مديريت و مسئوليت مسئولين گذاشته شود و از آن تفسير انحصارطلبي گردد که اين عمل کاملا غير منصفانه است و اعتبار مسئولين نظام را از بين مي برد و زمينه را براي ورود بي تفاوتها و بي دردها به صحنه انقلاب آماده مي کند.”(صحيفه نور ج21/94) ناسازگاري در مديريت کلان جامعه مهمترين عامل هدر رفتن منابع مادي و معنوي در هر کشوري تلقي مي شود. غبار فتنه انتخابات به لطف پروردگار و هدايت هاي حکيمانه رهبر معظم انقلاب کم شده اما هنوز نخوابيده است. برخي اصولگرايان از همين امروز استارت رقابت هاي انتخاباتي دولت يازدهم را زده اند و بي محابا به رقباي فرضي خود مي تازند. امروز که بحمدالله نوعي همگرايي سياسي بين مسئولان کشور وجود دارد نبايد برخي اختلافات و رقابت هاي بي مبنا ما را در ادامه راه سست کند. رهبر معظم انقلاب در خجسته سالروز ميلاد حضرت علي عليه السلام فرمودند:” اميرالمومنين علي عليه السلام در آن دوران فتنه به ياران خود نهيب مي زدند که اين راه حق و صادقانه اي را که در پيش گرفته ايد، رها نکنيد و مبادا سخنان فتنه گران در دلهاي شما سستي به وجود آورد.” امروز فرهنگ عمومي جامعه به شدت نيازمند تقويت اميد به آينده در ميان مردم بخصوص جوانان است. جاي بسي شگفتي است که برخي نخبگان سياسي اين گونه منافع حزبي و گروهي خود را بر اولويتهاي فرهنگي و مصالح کشورترجيح مي دهند. آينده متعلق به ملت ايران است و کسي نمي تواند در مقابل اين اراده محتوم قد علم کند. مآلا به نظر مي رسد سازوکار همگرايي جريان اصولگرايي تنها با تداوم گفتگوهاي سازنده و ايجاد يک فهم مشترک از مسائل و مشکلات کشور و همچنين مطالبات مردم و رهبري در پيشبرد گفتمان عدالت و پيشرفت به نتيجه مطلوب مي رسد. ممشاي تداوم گفتگوهاي مثبت و تلاش براي توزيع گسترده برداشتهاي مشترک در بين نخبگان اصولگرا از مسائل کشور و مطالبات مردم و رهبري نقشه راه اصولگرايان در مسابقه خدمت رساني به مردم و اميد بخشي به جامعه است. مصمم بودن براي پل زدن بين منافع مختلف و جمع باوري در حل مشکلات کشور شاخصي به دست مي دهد که مي توان اندازه عقلاني شدن سياست در بين اصولگرايان را با آن سنجيد. جمهوري اسلامي:فاجعه هفتم تير و شرايط روز «فاجعه هفتم تير و شرايط روز»عنوان سرمقالهي روزنامهي جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد؛همهي انقلابها قانون خاص خود را دارند. درست در لحظهاي كه يك ا نقلاب به پيروزي ميرسد ضدانقلاب نيز همراه آن متولد ميشود. ميان انقلاب و ضدانقلاب، حتماً تناسب معكوسي وجود دارد. انقلابي كه برمبناي دين پايه گذاري شده باشد و رهبري آن برعهده يك روحاني بلندپايه باشد، در اردوگاه ضد انقلاب قطعاً همهي تلاشها و تكاپوها با هدف حذف روحانيت سازماندهي ميشود. وقتي ريشه زده شود، ساقه و شاخ و برگ هم از كار ميافتند. انقلاب اسلامي، از صبح پيروزي با دشمني گروههائي مواجه شد كه وجه مشترك آنها ضديت با روحانيت بود. منافقين، كمونيستها و غرب زده ها، درعين حال كه با همديگر اختلافات عميق داشتند، با روحانيت نيز در تضاد بودند و اين تضاد وجه مشترك همهي آنها بود. ساير گروهها و گروهكهائي كه با انقلاب مشكل داشتند، يا زير مجموعه همين گروهها بودند و يا قابل اعتنا نبودند ولي در عين حال آنها هم در حد و اندازه خودشان با روحانيت در تضاد بودند. روحانيت هم در يك تقسيم بندي كلي، به دو دسته تقسيم ميشد. يك دسته انقلابي و دسته ديگر متحجر. روحانيون متحجر هر چند زيرمجموعه هيچيك از گروههاي ياد شده نبودند ولي آنها هم نه تنها خواستار حذف روحانيت انقلابي از حاكميت بودند، بلكه حتي با اصل موجوديت چنين تفكري مخالف بودند. بدين ترتيب، علاوه بر گروههاي ضدانقلاب، حتي خود روحانيت نيز در درون خود دشمن داشت و اين واقعيت تلخي بود كه از شروع نهضت امام خميني نمايان شد و تا امروز همچنان مزاحم انقلاب است. امام خميني، از اين مزاحمان با تعبير "مقدسين روحاني نما" و از روحانيون انقلابي با عنوان "روحانيون اصيل" ياد ميكنند و با جملاتي كه عمق فاجعه پديد آمده از ناحيه اين مزاحمان دروني را ترسيم ميكنند اينگونه به آن ميپردازند: "در 15 خرداد 42 مقابله با گلوله و تفنگ و مسلسل شاه نبود كه اگر تنها اين بود مقابله را آسان مينمود بلكه علاوه بر آن از داخل جبهه خودي گلوله حيله و مقدس مآبي و تحجر بود، گلوله زخم زبان و نفاق و دوروئي بود كه هزار بار بيشتر از باروت و سرب، جگر و جان را ميسوخت و ميدريد. در آن زمان روزي نبود كه حادثهاي نباشد. ايادي پنهان و آشكار آمريكا و شاه به شايعات و تهمتها متوسل ميشدند حتي نسبت تارك الصلواه و كمونيست و عامل انگليس به افرادي كه هدايت مبارزه را برعهده داشتند ميدادند. واقعاً روحانيت اصيل در تنهائي و اسارت، خون ميگريست كه چگونه آمريكا و نوكرش پهلوي ميخواهند ريشه ديانت و اسلام را بركنند و عدهاي روحاني مقدس نماي ناآگاه يا بازي خورده و عدهاي وابسته كه چهره شان بعد از پيروزي روشن گشت، مسير اين خيانت بزرگ را هموار مينمودند. آنقدر كه اسلام از اين مقدسين روحاني نما ضربه خورده است، از هيچ قشر ديگري نخورده است و نمونه بارز آن مظلوميت و غربت اميرالمومنين عليه السلام كه در تاريخ روشن است" (صحيفه امام جلد 21 صفحات 279 و 280). اردوگاه ضد روحانيت، تا توانست منسجم عمل كرد و با دردست گرفتن قوه مجريه، كه در رأس آن دكتر ابوالحسن بني صدر قرار گرفت، خود را آماده تسخير خاكريزهاي بعدي نمود. ترور شخصيت، حربه كارآمدي بود كه گروههاي ضد انقلاب آنرا از كمونيستهاي دوران لنين و استالين ياد گرفته بودند و تا توانستند ياران امام و بازوان پرتوان انقلاب را زير ضربات سنگين تهمت گرفتند. تهاجم بقدري شديد بود كه امام خميني ناچار شد به ميدان بيايد و اهداف شوم مهاجمان از ترور شخصيت و ترور شخص را يكجا افشا نمايد. "يك جرياني از اول نهضت و از اول انقلاب در مقابل انقلاب در كار بود. مسأله اتفاقي نبود كه افراد موثر را، افرادي كه براي ملت سرمايه بودند، يكي بعد از ديگري يا شهيد كردند يا خواستند شهيد كنند و خداوند حفظ كرد. اينطور نبود كه من باب اتفاق يك كسي مرحوم مطهري را ترور كند يا مرحوم مفتح را يا آقاي هاشمي را يا آقاي خامنهاي را يا مرحوم بهشتي را... يك مسأله تنظيم شده بود و هست. مسألهاي بود كه از اول كه اين انقلاب يك شكلي به خودش گرفت، از آن وقت شروع شد به اين مسائل... اين جريان هست همراه با انقلاب و همزاد با اين انقلاب و الان هم هست و بعدها هم خواهد بود... يك جرياني بود كه بايد افراد متعهد نباشد. اگر آنها را از صحنه بيرون كنند و منعزل كنند از مردم، بهتر شايعه سازي كنند كه حتي اين اجناسي كه براي جنگ زدهها ميخواهند ببرند، اين ميرود توي جيب آقاي بهشتي و آقاي خامنهاي و آقاي هاشمي. هر جنايتي كه در ايران به دست خود آنها واقع ميشد به مردم ميگفتند كه اينها كردند! اين يك جرياني بود و هست كه ميخواهند اين كشور را با آن جريان بكشند به طرف آمريكا" (صحيفه امام جلد 15 صفحات 23 و 25). هر چند هوشياري امام و حضور مردم در تمام صحنهها مانع تحقق اهداف شوم ضد انقلاب شد، ولي جرياني كه امام خميني به آن اشاره ميكنند و تأكيد مينمايند كه "اين جريان هست همراه با اين انقلاب و همزاد با اين انقلاب و الان هم هست و بعدها هم خواهد بود" به خيانت خود ادامه داد و ضربات سختي به روحانيت وارد كرد و اكنون نيز با ترور شخصيت، ايجاد تفرقه ميان روحانيون و برخوردهاي اهانت آميز با عاليترين سطوح روحانيت، به همان كار ادامه ميدهد. انتظار اين بود كه انفجارهاي ششم و هفتم تير و هشتم و چهاردهم شهريور 60 و ترورهاي قبل و بعد از آن، براي درس گرفتن از تاريخ گذشته و حال كافي باشد. انتظار اين بود كه به خاك و خون كشيده شدن قامت استوار بزرگ مرداني همچون آيتالله بهشتي و 72 همراه او در فاجعه هفتم تير، راه را بر تزوير ببندد و ديگر كسي نتواند به همان حربهاي متوسل شود كه امام بارها درباره آن هشدار دادند و درباره عظمت مظلوميت بهشتي نيز شهادت او را در برابر مظلوميت او ناچيز دانستند. انتظار اين بود كه تفرقه ميان علماي دين كه نهضت مشروطيت را ابتر كرد و استبداد رضاخاني را بر مردم مسلط نمود، درس بزرگي باشد كه در ا نقلاب اسلامي بكار گرفته شود و علماي دين با وحدت و انسجام در برابر دشمنان داخلي و خارجي اين انقلاب بايستند و به هيچكس اجازه نفوذ در دژ مستحكم روحانيت را ندهند. در مرحله بسيار حساس كنوني كه دشمنان اسلام و انقلاب براي انتقام گرفتن از ملت ايران و نظام جمهوري اسلامي درحال صف بندي هستند، وحدت كلمه اقشار مردم به ويژه روحانيت امري ضروري است. حريم همهي علماي دين با هر تفكر سياسي و سليقه، فقط با اين ويژگي كه به انقلاب و نظام جمهوري اسلامي وفادار باشند، بايد حفظ شود تا همهي بهانهها از دشمنان و از جريانهاي معاند گرفته شود و انقلاب بتواند توفنده و قدرتمند به راه خود ادامه دهد. كيهان:يوم الحساب «يوم الحساب»عنوان يادداشت روز روزنامهي كيهان به قلم حسام الدين برومند است كه در آن ميخوانيد؛قرار اين بود كه در هفته گراميداشت دستگاه قضا از اين فرصت استفاده شود و نكاتي پيرامون عملكرد قوه قضائيه و آسيب ها و چالش هاي پيش رو و البته نقاط قوت اين قوه قلمي شود. اما فتنه پس از انتخابات رياست جمهوري در سال گذشته كه از قضا با مديريت جديد اين قوه مصادف گشت باعث شده تا در اين يادداشت نگاهي هر چند گذرا به مواجهه دستگاه قضا با ساماندهي اين فتنه و برخورد قضايي و قانوني با فتنه گران و عاملان اصلي و پشت پرده آن داشته باشيم. البته اگر هم قرار بود كارنامه دستگاه قضايي در سال گذشته مورد ارزيابي قرار بگيرد بي شك نمي شد و اين امكان وجود نداشت كه پرونده بزرگ «فتنه» را ناديده گرفت، چرا كه بخش قابل توجهي از فعاليت ها و اقدامات قوه قضائيه در يكسال گذشته مربوط به حوادث و وقايع پس از انتخابات و متهمان آن حوادث بوده است. در پي فتنه پس از انتخابات كه با دروغ بزرگ و ديكته شده «تقلب در انتخابات» كليد خورد حجم انبوهي از اعمال و افعال مجرمانه رخ داد كه خسارات فراواني را به نظام، بيت المال و آحاد ملت تحميل كرد. هر چند اين فتنه به صورتي چند لايه و تو در تو از سوي طراحان آن مهندسي و ساماندهي شده بود اما فتنه گران در عملياتي كردن اهداف شوم و پليد خود ناكام ماندند و به مانند هميشه عموم مردم در اين بزنگاه مهم حضوري موفق داشتند و با مشاركت چند ده ميليوني خود در 9 دي و 22 بهمن ختم فتنه را اعلام كردند. به لحاظ سياسي فتنه پس از انتخابات كه عمري 8 ماهه داشت- از 22 خرداد تا 22 بهمن- دستاوردهاي ارزشمند و گرانسنگي را براي نظام جمهوري اسلامي به همراه داشت؛ 1- نقاب نفاق از سيماي عجزآلود جريان مدعي خط امام(ره) به زير كشيده شد و چهره واقعي آنها براي افكار عمومي و آحاد ملت عيان گشت. 2- بيش از گذشته بصيرت و آگاهي اقشار مختلف مردم افزايش پيدا كرد تا جايي كه توده مردم در صحنه هاي مختلف و حساس آن دوره از برخي خواص پيشي گرفتند و گوي سبقت را ربودند. 3- اقتدار و توانمندي نظام جمهوري اسلامي بار ديگر براي معاندان و بدخواهان آن ثابت شد و دريافتند كه ايران اسلامي فلان كشور آسياي مركزي نيست كه با كودتاي مخملين و به اصطلاح انقلاب هاي رنگين، سقوط كند يا دست كم ساختار آن تضعيف گردد. هر چند كه نظام سلطه از دشمني خود دست بر نخواهد داشت و با لطايف الحيل و ترتيب ساز و كارهاي دسيسه آميز دشمني خود را ادامه خواهد داد... 4- حمايت هاي آشكارا و بي پرده جريان استكبار جهاني و دشمنان تابلودار نظام از جريان فتنه و سران اجير شده آن نه تنها به مرگ زودرس جريان فتنه و منزوي شدن سران آن در ميان مردم منجر شد بلكه به شاخصي براي اهل بصيرت تبديل گشت5.- نسل سوم و چهارم انقلاب كه از دشمني هاي دشمنان نشان دار نظام و گمارده هاي داخلي آن زياد شنيده بودند اين بار به چشمان خود رد پاي دشمن بيروني و سستي برخي از سياسيون داخلي را نظاره كردند و بي واسطه حقانيت و در عين حال توانمندي و اقتدار روزافزون ايران اسلامي را تجربه كردند. اما به لحاظ حقوقي، فتنه پس از انتخابات خسارات فراواني را به نظام و مردم نيز تحميل كرد. پس از آنكه مدعيان تقلب در انتخابات از ارايه هرگونه سند و دليلي براي ادعاي واهي و بي اساس خود عاجز ماندند به اردوكشي هاي خياباني و برگزاري تجمعات غيرقانوني روي آوردند و البته كار به اينجا ختم نشد و طي هشت ماه پس از انتخابات جرايم متعددي را مرتكب شدند. در اين ميان گروهك هاي ضد انقلاب، سلطنت طلب ها، منافقين، بهايي ها، سكولارها و همه گروههاي تروريست نيز به صحنه آمدند و به جرم و جنايت دست يازيدند تا به زعم خود پروژه براندازي نظام را به سرانجام برسانند! عوامل ميداني فتنه به تخريب و غارت اموال عمومي و بيت المال مسلمين و حتي تخريب اموال و اماكن خصوصي دست زدند، در طول دوره فتنه گري خود براي كسب و كار و زندگي مردم مزاحمت و اختلال ايجاد كردند، به فعاليت ها و رونق اقتصادي كشور ضربه زدند، آرامش محيط هاي علمي، آموزشي و پژوهشي را به خطر انداختند، فضاي رعب و وحشت براي كودكان و زنان به وجود آوردند، انسان هاي مظلوم و بي گناهي در اين ميان جان خود را از دست دادند و... از سوي ديگر؛ گستاخي و بي شرمي را به جايي رساندند كه به ساحت مقدسات، قرآن كريم، حضرت سيدالشهداء، حضرت صاحب الزمان(عج) و امام خميني(ره) اهانت كردند. همچنين علاوه بر هتك حرمت روز عاشورا و روز قدس، شعارهاي ساختارشكن با هدف تضعيف نظام سر دادند. افزون بر همه اينها، انتخابات شكوهمند مردم با مشاركت كم نظير 85 درصدي را زيرسوال بردند، عليه نظام فعاليت هاي تبليغي از طريق فضاي سايبري و مجازي انجام دادند، با دشمنان نظام از مجراي سفارتخانه هاي بر سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 300]
-
گوناگون
پربازدیدترینها