واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: كاتپرسشهايي در باب ماهيت فيلم
محمد شهباپرسش اول اين است كه ماده خام سينما چيست؟ يعني سينما از چه ساخته ميشود.
كه خود اين پرسش مسائلي چون رابطه سينما با واقعيت، اين مساله كه يك فيلم حركت ميكند يا توهم حركت است، رابطه سينما با زمان و مكان را در بر ميگيرد. همچنين مساله (آپارتوس) هم كه در فارسي برايش معادل وجود ندارد، مطرح است. آپارتوس يعني هر چيزي كه باعث تحقق سينما ميشود، از بليتي كه خريده ميشود تا ميزانسن، صدا، تدوين، معماري ساختمان سينما، دستگاه نمايش فيلم يا به عبارت ديگر اينكه شرايط تحقق سينما چيست.
پرسش دوم نظريه فيلم بحث روشها و فنون است، يعني اينكه اين ماده خام به چه طرقي در سينما پرداخته ميشود. اين مساله به مولفههايي چون تحول فني سينما، روانشناسي كارگردان و اقتصاد سينما ربط پيدا ميكند.
سومين پرسش نيز بحث شكلها و سبكهاي سينمايي است. اينكه چه سبكهايي تاكنون شكل گرفتهاند و با امكاناتي كه وجود دارد سمت و سوي آينده سينما چيست؟ مساله مهم در اين پرسش بحث ژانر است. چه ميشود كه ژانرها شكل ميگيرند، تداوم پيدا ميكنند و اصلا براي چه به وجود ميآيند؟ كه در اينجا مساله چرخهها پيش ميآيد، يعني اينكه چرا مثلا ژانر وسترن در يك دورهاي حذف ميشود و پس از مدتي دوباره باز ميگردد. پرسش چهارم نيز بحث هدفها و ارزشها است. يعني اينكه فيلم به چه دردي ميخورد؟ براي جامعه چه فايدهاي دارد؟ چه سودي براي هنرهاي ديگر دارد.
مترجم كتاب دنياي درام گفت: حال با اين تفاسير اين سوال پيش ميآيد كه چه احتياجي به فلسفه فيلم است؛ چراكه نظريه فيلم تقريبا از سال 1916 سابقه دارد، اما فلسفه فيلم 5 سال است كه به وجود آمده است. زماني كه دو واژه فلسفه و فيلم را كنار هم قرار ميدهيم سه گزاره فلسفه و فيلم، فلسفه در فيلم و فلسفه فيلم پديد ميآيد كه نبايد آنها را با هم يكسان تلقي كرد. فلسفه فيلم به ماهيت، كاركرد و نقش سينما ميپردازد و بايد دقت كرد برخي از مباحثي كه در اين حيطه مطرح ميشوند، فلسفه خالص نيستند و لزوما كساني هم كه در اين زمينه صحبت ميكنند، فيلسوف اطلاق نميشوند.
فلسفه فيلم پنج حيطه يا پرسش اصلي دارد. اول اينكه فيلم چيست؟، دوم اينكه مولف فيلم كيست؟ كارگردان است، فيلمنامه نويس است، بازيگر است يا اصلا مولف واحد ندارد. سوم بحث ارتباط عاطفي تماشاگر با فيلم است، مساله چهارم رابطه فيلم و جامعه است و آخرين مورد اين است كه آيا فيلم را ميتوان منبع دانش يا خرد در نظر گرفت يا خير؟
اگر بپذيريم رشته فلسفه فيلم بايد وجود داشته باشد اين پرسش مطرح ميشود كه فلسفه فيلم چه سبكي بايد داشته باشد. يعني اينكه اهل فلسفه بايد آن را پيش ببرند يا اهل سينما؟ و نيز اينكه الگوي پي ريزي فلسفه فيلم چيست؟ كه دو پاسخ به اين مورد داده شده است. اول ديدگاه سنتي است كه معطوف به خود عنوان فلسفه فيلم است، يعني اينكه بايد همان روش پژوهشهاي فلسفي را در فلسفه فيلم به كار ببريم و پاسخ جديدتر اين است كه بايد فلسفه فيلم را براساس الگوهاي علوم تجربي بنا كرد.
* بخشي از سخنراني دكتر محمدشهبا در نشست هفتگي شهر كتاب با عنوان «نظريه و فلسفه فيلم»
چهارشنبه 19 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 216]