واضح آرشیو وب فارسی:فارس: ميثم نيلي در گفتگوي مشروح با فارس: برخي از درون اصلاحات نقش ضدانقلاب را در 18تير بازي كردند
خبرگزاري فارس: ميثم نيلي گفت: در ماجراي 18تير برخي عناصر سياسي از درون اصلاحات، نقاب نفاق را كنار زده و با انحراف موذيانه جريان دانشجويي و حتي اراذل و اوباش، نقش ضدانقلاب را ايفا كردند، اما با حضور حماسي مردم در 23 تير متوجه خبط بزرگ خود شدند.
به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري فارس، ماجراي 18 تير و حضور حماسي مردم در راهپيمايي 23 تير، از ابعاد وسيعي برخوردار بوده و با گذشت سالها، همچنان نقل محافل سياسي و بخصوص دانشجويي است. با گذشت 9 سال از اين واقعه، همه ابعاد آن هنوز براي دانشجويان روشن نشده است و سئوالات فراواني در ذهن بسياري از دانشجويان در خصوص عملكرد گروههاي سياسي و بخصوص دولتمردان آن زمان وجود دارد.
ميثم نيلي دبير كل اسبق جامعه اسلامي دانشجويان از افرادي است كه در اين زمينه مطالعاتي انجام داده و به واسطه حضور چندين ساله خود در اتحاديه جامعه اسلامي دانشجويان به عنوان يكي از اتحاديههاي بزرگ دانشجويي، با دغدغهها، سؤالات و انتقاداتي كه در ذهن دانشجويان وجود دارد، آشنايي دارد. به همين سبب در آستانه سالگرد 18 تير و حماسه 23 تير، مصاحبهاي را با وي ترتيب داديم كه به شرح ذيل است.
آقاي نيلي، در مورد 18 تير بحثهاي فراواني وجود دارد، به خصوص اينكه بسياري از دانشجويان اعتقاد دارند، در اين حادثه، دانشجويان به نوعي قرباني سياستورزي برخي احزاب و گروههاي بيرون از دانشگاه شدند و نوعي سرخوردگي در ميان دانشجويان به وجود آمد. شما نقش گروهها و احزاب سياسي را در اين غائله چطور ارزيابي ميكنيد؟
- به 18 تير از چند جنبه ميتوان نگاه كرد؛ يكي جنبههاي غمبار ماجرا و تحليل آنچه كه موجب اين واقعه اسفناك شد و دوم از باب عبرت گرفتن و تكليف را در دورههاي بعد از آن زمان دانستن؛ كه هر دو لازم است. يعني هم بازخواني و مطالعه آن واقعه لازم است و در عين حال مهمتر از مطالعه، عبرت گرفتن از آن غائله است.
اگر بخواهيم چند جنبه براي اين واقعه، به عنوان جنبههاي اسفبار ماجرا بشماريم، اولين و مهمترين آن اين است كه سياسيون و عناصر سياسيكار، در آن دوره زماني و گفتمان حاكم آن دوره، توانستند بر استقلال جنبش دانشجويي غلبه كنند. اين موضوع از آن جهت اسفناكتر ميشود كه مبدأ حركت و آغازگر حركت دانشجويان آن زمان، در حقيقت محافلي بودند كه در بيرون از دانشگاهها و در داخل محافل سياسي و حتي محافل شبه امنيتي درون يا برون حاكميتي به تحريك جريان دانشجويي پرداختند. بدين معني كه ماجراي غلبه سياسيون و عناصر تابلودار يا بيتابلوي سياسي بر جريان دانشجويي و انگيزش دانشجويان بسيار مشخص بود.
يعني جريانات سياسي موافق دولت حاكم، جريان دانشجويي را به انحراف كشانده بودند؟
- اينگونه نبود كه جريان دانشجويي را به انحراف بكشانند، بلكه در نيت و انگيزه حركت دانشجويي دخل و تصرف كرده بودند و اين فرق ميكند با منحرف كردن. بعضي تحليلها ميگويد كه 18 تير در ابتدا يك حركت دانشجويي بود و سپس متأسفانه اراذل و اوباش و ... آمدند و موضوع را منحرف كردند، در حالي كه اينگونه نيست؛ چرا كه در 18 تير، اراذل و اوباش خياباني اهميت چنداني نداشتند و درگيري اصلي ما با اراذل و اوباش خياباني نبود، بلكه ما با برخي اراذل و اوباش سياسي درون و برون حاكميت طرف شده بوديم و آنها بودند كه انگيزه جريان دانشجويي را ساخته بودند.
در اين واقعه برخي عناصر سياسي، نقش سخنگوي جنبش دانشجويي را نيز پيدا كردند، يعني علاوه بر انگيزهسازي، از جانب دانشجويان سخن ميگفتند و مصاحبه نيز ميكردند و فضاي رسانهاي را عناصر سياسي به نمايندگي از جنبش دانشجويي در اختيار گرفته بودند.
گفته ميشود برخي از نيروهاي دولتي نيز به اين حادثه دامن ميزدند، شما اين را قبول داريد؟
- جريان دانشجويي در روز دوم متوجه شد كه بازي جريانات سياسي را خورده است و پس كشيد و حركتي را كه مطلوب عناصر سياسي بيرون از دانشگاه بود ادامه نداد و از روز دوم عملا جريان در دست جريانات خياباني و اراذل و اوباش خياباني افتاد، همان عناصر سياسي كه رسماً جريانات دانشجويي را تحريك ميكردند، همان عناصري بودند كه خود موظف به برقراري آرامش و امنيت در كشور بودند. بدين معني كه جريان مخالف حاكميت درون حاكميت پنهان شده بود و در آن جا كه فكر كرد ميتواند از فرصت براي ضربه زدن به اصل حاكميت سوء استفاده كند، از سوراخش بيرون آمد و چهره واقعي خودش را نمايان كرد.
لذا 18 تير نقطه عطف جريان اطلاحات بود؛ چرا كه از آن به بعد در واقع دوره سراشيبي جريان اصلاحات آغاز شد و اين ماجرا پاياني بود بر حاكميت دو گانه در كشور.
اين جرياني كه از دوم خرداد 76، موسوم به دوم خرداد در كشورمان حاكم شد و تفكر سياسي غربگرا و ليبرال را در حوزه سياسي، فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي سعي ميكرد به نام توسعه سياسي و اصلاحات سياسي تحميل كند، از آن سال تا 78 به شدت در كشور وجود حاكميت دو گانه را ترويج ميكردند و ابراز ميداشتند كه بايستي تكليف اين وضعيت روشن شود. آنها در اين مدل سعي ميكردند نظام و مشروعيت نظام را در مقابل رأيي كه از مردم به دليل همين نظام و با مشروعيت همين نظام گرفته بودند، قرار دهند و بگويند كه جمهوريت در برابر اسلاميت قرار گرفته است و مردم ميان اسلاميت و جمهوريت بايد يك كدام را انتخاب كنند و رسماً سعي ميكردند فلشهاي تقابل را به سمت تقابل ميان رئيسجمهور و مقام عظماي ولايت بكشانند. در حالي كه اصولاً مشروعيت رئيسجمهور به رهبري و قانون اساسي است.
يعني به نظر شما، يكي از عوامل برچيده شدن اعتقاد به حاكميت دوگانه، 18 تير و به تبع آن حماسه 23 تير بود؟
-بله. 18 تير بسيار روشن نشان داد كه اعتقاد به حاكميت دو گانه در كشور چه تبعاتي را به همراه خواهد داشت؛ چرا كه بسياري از دوم خرداديها و كساني كه در رأي آوردن دولت دوم خرداد نقش داشتند، از مقطع 18 تير صف خود را از جريان مدعيان اصلاحطلبي و دوم خردادي افراطي و مشاركت و مجاهدين جدا كردند.
18 تا 23 تير، نطفه جبهه انقلاب اسلامي مجدداً شكل گرفت؛ چرا كه دلسوزان انقلاب اسلامي و كساني كه معتقد به حاكميت دين در كشور آن هم به صورتي كه مورد نظر امام و رهبري بود، بودند، فهميدند كه عدهاي درون حاكميت و به نام آنها و به نام اصلاح و اصلاح طلبي، اساس و ريشه انقلاب و نظام را ميزنند و اين قصد را با امكانات حاكميتي انجام ميدهند. يعني از ابزارهاي حاكميتي و از مصونيتهايي كه براي خود بواسطه حضور در حاكميت به وجود ميآورند، ميخواستند براي اين كار استفاده كنند.
بعد از 23 تير، بسياري از كساني كه فكر ميكردند حقيقتاً دعواها سياسي و در حد قدرت و قدرت طلبي است، متوجه جنبههاي ايدئولوژيك درگيري ميان گفتمان انقلاب اسلامي و گفتمان ليبرال دموكراسي سرمايهداري شدند كه اين نكته بسيار مهمي است.
در سال 78، شورايي به نام شوراي وفاق تشكيل شد كه متشكل از عناصر ارزشگراي جناح موسوم به چپ سابق بود؛ اينها همان كساني بودند كه به آقاي خاتمي رأي داده و به فرآيند انتخاب خاتمي كمك كرده بودند، وليكن به هيچ وجه معتقد به اين كينهورزي و بنيانبركني نسبت به انقلاب نبودند و به دليل اعتقادي كه به آرمانهاي امام داشتند، معتقد بودند كه حال كه اين جريان ماهيت واقعي خود را نشان داده، بايستي يك مرزبندي اصولي صورت گيرد.
از آنجا كه برخي از افراد جبهه ضد انقلاب بعد از 76 داخل حاكميت نفوذ كرده بودند و در عرصههاي مهم و حساس سياسي، فرهنگي و اقتصادي نفوذ كرده بودند، اين ماجرا نقطه عطفي بود كه به واسطه آن جبهه انقلاب اسلامي شكل گرفت. بسياري از عناصري كه تا قبل از آن گمان ميكرديم در مقابل ما قرار دارند، به عنوان جريان جنبش دانشجويي ارزشگرا، بعد از 18 تير مواضعشان را با ما نزديك كردند و ما هم متقابلاً مواضع خودمان را به آنها نزديك ميكرديم. يعني در واقع خطي كه اينها به صورت طولي ميان چپ و راست كشيده بودند و ميخواستند با بحثهاي موذيانه و منافقانه بدان دامن بزنند، بعد از 18 تير فرو ريخت و جبهه بندي به يك جبههبندي عرضي تبديل شد، بدين صورت كه معلوم شد جبهه انقلاب در مقابل جبهه ضدانقلاب قرار دارد و اين جبههبندي هم شامل چپ ميشد و هم شامل راست.
يكي از مهمترين انتقاداتي كه در اين زمينه تشكلهاي دانشجويي اصولگرا و شخصيتهاي سياسي مطرح ميكنند، موضوع استعفاي وزير علوم و همچنين برخي كارشكنيها در وزارت كشور براي آرامش بخشيدن به فضاي آن روز است، در اين خصوص صحبتي داريد؟
- برخي ارگانهاي مختلف دولت مانند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، وزارت كشور و وزارت علوم كه به نوعي مثلث اصلي در ماجرا بودند، بعلاوه عناصر سياسي تاثيرگذار در كلان دولت يعني مشاورين رئيس جمهور و برخي عناصر حزب دولت ساخته مشاركت، با همديگر به اين ماجرا ميپرداختند.
به عبارتي ميتوان گفت، در اين 3 روز كه براي عناصر سياسي داخل حاكميت، محل امتحان بود، برخي عناصر خود را نشان دادند؛ چرا كه فكر كردند خبري هست. فكر كردند كه ديگر الان موقع ورود و انقلابي بازي آن هم از جنس ضدانقلاب است و به اين نتيجه رسيدند كه بايد همه چيز را رو كرده و نفاق را از چهره بردارند. اما اشتباه كردند؛ چرا كه مردم را نشناختند. آنها 23 تير فهميدند كه چه خبطي كردهاند.
به طور مصداقي در مورد استعفاي وزير علوم توضيح ميدهيد. جمع زيادي از دانشجويان به اين موضوع انتقادات فراواني را مطرح ميكنند.
- من در آن زمان دانشجوي ميهمان دانشكده كشاورزي دانشگاه تهران بودم. روز جمعه در نماز جمعه متوجه تنشهايي در كوي دانشگاه شديم و حتي موضع گيريهايي هم صورت گرفت. روز 19 تير كه شنبه بود و ايام امتحانات، وقتي وارد دانشگاه شدم، ديدم كه جلوي دانشگاه را پارچه سياه زدهاند و روي چند مقوا نوشته بودند كه «دانشجو، دانشجو شهادت مبارك». من با ديدن اين صحنه واقعاً شوكه شدم؛ چرا كه طبق اخبار تا آن موقع اصلاً چنين چيزي نبوده و كسي فوت نكرده بود. لذا حس كردم كه اين ماجرا يك شانتاژ سياسي است.
در ساعت امتحان كه تقريباً ساعت 10 صبح بود، به يك باره به طور رسمي در دانشگاه اعلاميه زدند كه وزير علوم استعفا كرده و رئيس دانشكده هم استعفا داده است. در اين حال، بعضي شايعات هم به وجود آمد، به طور مثال شايعه كردند كه رئيس گروهها و برخي اساتيد هم استعفا كرده اند. اما وزير علوم كه موظف بود فضاي دانشگاه را آرام كرده و دانشگاه را از وضعيت التهاب نجات دهد و امتحانات را برگزار كند و ...، رسما استعفا داده بود.
به عبارت ديگر، آقاي معين از موضع حاكميتي به اين غائله دامن زد. اين را بگذاريد در كنار اينكه برخي در وزارت كشور و بعضي از عناصر ارشد حزب وابسته به دولت نيز كه متأسفانه از مشاورين رئيس جمهور نيز بودند، در جلسات مخفي و به صورت تلفني جريان دانشجويي و يا پس از آن اراذل و اوباش را هدايت ميكردند.
اطلاعات ماجرا بعدها فاش شد كه اين هدايتگري توسط عناصر داخل حاكميت صورت گرفته است و طبل بزرگ رسوايي آنها زده شد و اين اتفاق به نظر من عبرتهايش بايستي شمرده شود.
عبرت ديگر اين ماجرا، انفعال برخي ديگر از عناصري است كه ادعاي دلسوزي براي انقلاب داشتند. وقتي براي 23 تير از مردم به منظور شركت در راهپيمايي دعوت شد، برخي از همين عناصر سياسي درون حاكميت ايستادند كه اين كار نشود.
وقتي اعتقاد به آرمانهاي انقلاب و مردم كم باشد، اين اتفاقات ميافتد؛ آنها به بهانههاي مختلف از قبيل اينكه حالمان خوب نيست، مردم نميآيند و ... براي سخنراني روز 23 تير حاضر به حضور در ميان مردم نشدند.
اين افراد چه كساني بودند؟
- يكي از آنها خود آقاي خاتمي بود كه در ميان مردم حاضر نشد. بعد از آن دبير شوراي عالي امنيت ملي آمد و صحبت كرد. يعني ميخواهم بگويم، هيچ كس، به جز مقام معظم رهبري و مردم در حماسه 23 تير نقش نداشتند.
خود مردم با انگيزههاي اول انقلاب، براي دفاع از انقلاب مانند سالهاي 57 و 58 و 59 وارد شدند و تمام لجنزاري كه اينها در اين چند روز پراكنده كرده بودند، از خيابانها شستند و كشور به حالت عادي خود بازگشت و نماز جمعه 25 تير نيز با شكوه و عظمت خاصي برگزار شد.
گفتگو از عبدالله عبداللهي
انتهاي پيام/
يکشنبه 16 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 145]