واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: جوان سارق پيرزني را به خاطر سرقت طلاهايش كشت خبرگزاري فارس: مرد جوان به خاطر سرقت طلاهاي يك پيرزن وي را با ضربات متعدد چاقو به قتل رساند. به گزارش خبرنگار حوادث فارس، عصر 7 اسفند سال گذشته مأموران كلانتري 190 مجيديه از طريق مركز فوريتهاي پليسي 110 در جريان كشف جسد يك زن در يك مجتمع آپارتماني در مجيديه شمالي قرار گرفتند. با حضور مأموران كلانتري در محل، دختر جواني به آنها مراجعه كرد و عنوان داشت: پس از بازگشت به منزل، ناگهان با جسد مادرم روبرو شدم كه بلافاصله با 110 تماس گرفته و موضوع را به پليس اطلاع دادم. اين دختر جوان در ادامه اظهارات خود به مأموران گفت: من در يك شركت خصوصي مشغول به كار هستم و براي همين هر روز ساعت 8 صبح از خانه خارج و در حدود ساعت 17 الي 18 به خانه باز ميگردم؛ امروز نيز همانند روزهاي گذشته به قصد رفتن به محل كار از خانه خارج شده و در حدود ساعت 17به خانه بازگشتم. وي ادامه داد: ابتدا زنگ واحد خودمان را زده اما پس از گذشت چند دقيقه كه مادرم در مجتمع را براي من باز نكرد، به ناچار از يكي از همسايگان خواستم تا در را برايم باز كند؛ بدون آنكه در آن لحظه تصور چنين اتفاقي در ذهنم وجود داشته باشد در مقابل در واحد مسكوني خودمان قرار گرفته و متوجه باز بودن در خانه شدم. ابتدا تصور كردم كه مادرم به در منزل يكي از همسايهها مراجعه كرده و براي همين در خانه باز است؛ در همين زمان متوجه به هم ريختگي اسباب و اثاثيه داخل خانه شده و وقتي به داخل يكي از اتاقها رفتم، جنازه مادرم را در حاليكه خون زيادي از بدن او رفته بود بر روي زمين پيدا كردم زمانيكه به بالاي سر او رسيدم متوجه شدم كه او نفس نميكشد و مرده است. مأموران كلانتري با انجام بررسيهاي اوليه و مشاهده جراحات متعدد بر روي بدن مقتوله و با توجه به شواهد موجود بلافاصله موضوع قتل را به قاضي كشيك ويژه قتل دادسراي امور جنايي و پليس آگاهي تهران بزرگ اعلام كردند. با حضور بازپرس شاهنگيان و تيم بررسي صحنه جرم اداره دهم و عوامل تشخيص هويت پليس آگاهي در محل و بررسي شواهد و قرائن موجود در محل كشف جسد، پرونده مقدماتي با موضوع قتل تشكيل و پرونده جهت رسيدگي تخصصي در اختيار كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت. با انتقال جسد مقتوله به پزشكي قانوني و اعلام نظريه مشخص شد كه مقتوله بر اثر اصابت ضربات متعدد جسم برنده به ناحيه شكم، سينه و گردن به قتل رسيده است. با آغاز تحقيقات كارآگاهان، دختر مقتوله با مراجعه به كارآگاهان، به آنها گفت: از خانه ما دزدي شده است؛ وي در تكميل اظهارات خود مدعي شد در بررسي اسباب و اثاثيه داخل خانه متوجه شدم كه سه انگشتر طلاي مادرم، به همراه يك دستگاه لپتاپ من به سرقت رفته است. با توجه به اظهارات دختر مقتوله بررسي فرضيه ارتكاب قتل با انگيزه سرقت در دستور كار كارآگاهان قرار گرفت اما در تحقيقات تخصصي و اعلام نظريه كارشناسي تيم بررسي صحنه جرم مشخص شد كه قاتل يا قاتلان بدون هيچگونه تخريب وارد خانه شدهاند و به احتمال بسيار زياد از آشنايان مقتوله است. كارآگاهان اداره دهم در ادامه تحقيقات خود از اهالي مجتمع آپارتماني محل كشف جسد اطلاع پيدا كردند كه جواني حدوداً 30 ساله، در طول هفته چند بار براي انجام امورات شخصي مقتوله به آن خانه مراجعه و اقدام به تميز كردن خانه ميكند. با توجه به اطلاعات بدست آمده در خصوص تردد جوان خدمتكار به منزل، دختر مقتوله به كارآگاهان گفت: از حدود يك هفته پيش و براي انجام امور خانه از قبيل خريد و نظافت، يك جوان به هويت اسماعيل را به عنوان خدمتكار منزل مادرم استخدام كرده بوديم و پس از پايان كار هر روز نيز، مادرم با او تصفيه ميكرد و دستمزد هر روز را نيز در پايان همان روز به او پرداخت ميشد. دختر جوان در ادامه اظهارات خود به كارآگاهان گفت: جوان خدمتكار از طريق يكي از بستگانمان كه در كار ساختمان سازي است به ما معرفي شده است و ما شناخت چنداني نسبت به اين شخص نداشتيم اما با توجه به صحبتهاي معرف وي ما نيز به او اعتماد كرديم و او نيز در طول اين مدت 2 يا 3 بار به منزل ما آمده است. كارآگاهان اداره دهم در ادامه تحقيقات خود با شناسايي معرف جوان خدمتكار به هويت عليرضا 55 ساله به تحقيقات از او پرداختند؛ او در اظهارات خود به كارآگاهان گفت: چندين سال است كه به عنوان پيمانكار ساختماني مشغول به كار هستم و به واسطه شغلم با اسماعيل آشنا شدم. وي ادامه داد: پس از گذشت مدتي از مشغول به كار شدن اسماعيل به عنوان كارگر ساختمان، از آنجائي كه وي از شهرستان به تهران آمده و مكاني براي استراحت نداشت وي را به عنوان سرايدار و نگهبان ساختمانهاي در حال ساخت، استخدام كردم و پس از گذشت مدتي نيز به او اطمينان پيدا كردم. در ادامه تحقيقات، كارآگاهان اداره دهم در ادامه اقدامات خود و با تهيه چهره فرضي اسماعيل و تحقيقات از اهالي مجتمع مسكوني اطمينان پيدا كردند كه اسماعيل در ساعت 10:45 روز حادثه به منزل مقتوله مراجعه كرده است. با توجه به اطلاعات بدست آمده از حضور اسماعيل در محل جنايت، بلافاصله محل زندگي وي در يك واحد مسكوني در حال ساخت كه اسماعيل به عنوان سرايدار در آن مشغول به كار بود مورد شناسايي قرار گرفت اما با حضور كارآگاهان اداره دهم در محل و انجام تحقيقات مشخص شد كه اسماعيل از زمان وقوع قتل ناپديد شده است. با توجه به ناپديد شدن ناگهاني اسماعيل، كارآگاهان شناسايي و دستگيري وي را در دستور كار خود قرار دادند؛ در ادامه تحقيقات تخصصي، اطلاعاتي در اختيار كارآگاهان اداره دهم قرار گرفت كه نشان ميداد مرد جواني حدوداً 30 ساله با مشخصات ظاهري اسماعيل در يكي از شركتهاي ساختمان سازي، به عنوان سرايدار، مشغول به كار شده است؛ بلافاصله با شناسايي اين محل در منطقه اختياريه، كارآگاهان اداره دهم به اين محل مراجعه و موفق به شناسايي و دستگيري اسماعيل در تاريخ 23 فروردين شدند. در بازرسي از محل زندگي اسماعيل در ساختمان نيمهكاره، تعداد سه عدد انگشتر طلاي زنانه كشف شد كه اسماعيل در اظهارات اوليه خود مدعي شد كه طلاها را خواهرش به او داده تا پس از به فروش رساندن آنها، پول طلاها را براي او در شهرستان بفرستد. با انتقال متهم به اداره دهم و آغاز تحقيقات وي همچنن مدعي بيگناهي خود بود تا اينكه با حضور دختر مقتوله در پليس آگاهي، وي با شناسايي اسماعيل به عنوان خدمتكار منزل مادرش انگشترهاي كشف شده توسط كارآگاهان را نيز مورد شناسايي قرار داد و به كارآگاهان گفت: اطمينان دارم كه اين انگشترهاي طلا متعلق به مادرم است و براي آنكه ادعاي خود را ثابت كنم مي توانم چندين عكس از مادرم را كه اين انگشترها را به دست دارد به شما نشان دهم. با توجه به شناسايي انگشترهاي بدست آمده، اسماعيل لب به اعتراف گشود و در ساعت 18 همان روز به ارتكاب قتل اعتراف كرد. وي در اعترافات خود به كارآگاهان گفت: نزديك به يك هفته بود كه به عنوان خدمتكار در منزل مقتوله مشغول به كار شده بودم؛ قرار بود تا در طول هفته دو يا سه بار به خانه مقتوله مراجعه كرده تا در صورت نياز اقدام به انجام امور خانه وي از قبيل نظافت و يا خريد كنم و هر روز نيز در پايان كار دستمزد همان روز را دريافت ميكردم. متهم درباره ارتكاب جنايت نيز به كارآگاهان گفت: در روز حادثه براي خانه تكاني پايان سال به خانه مقتوله آمده بودم و مشغول نظافت اسباب و اثاثيه داخل خانه شدم كه ناگهان چشمم به صندوقچهاي افتاد كه پس از باز كردن در آن مقدار زيادي طلا در آن مشاهده كردم؛ در يك لحظه برق طلاها مرا كور كرد و به تصور اينكه با كم شدن چند انگشتر طلا، پيرزن متوجه موضوع نخواهد شد سه انگشتر را از داخل صندوقچه برداشتم؛ در همان لحظهاي كه در حال مخفي كردن سه انگشتر بودم پيرزن وارد اتاق شد و انگشترها را در دستانم مشاهده كرد و متوجه قصد و نيت من براي سرقت طلاها شد و به همين علت تصميم گرفت تا موضوع را به عليرضا و پليس اطلاع دهد. وي ادامه داد: در همين لحظه چشمم به چاقويي كه بر روي ميز اتاق خواب بود افتاد و آنرا برداشته و چندين ضربه به سينه و شكم او وارد كردم و براي آنكه مانع كمك خواستن مقتوله شوم، چندين ضربه نيز به گردن او زدم؛ پس از آن نيز به سرعت از خانه مقتوله خارج شده و از محل متواري شدم. سرهنگ كارآگاه آريا حاجيزاده، معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ گفت: با توجه به اعترافات متهم درباره سرقت يك دستگاه لپتاپ و فروش آن به يكي از دوستان خود، اين فرد نيز در بامداد 24 فروردين مورد شناسايي قرار گرفت و لپتاپ مسروقه تحويل كارآگاهان اداره دهم شد. وي افزود: با دستگيري متهم و اعترافات صريح وي به ارتكاب جنايت، متهم به دستور شاهنگيان، بازپرس شعبه دوم دادسراي امور جنايي تهران، با صدور دستور بازداشت موقت و جهت تكميل تحقيقات در اختيار اداره دهم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفته است. انتهاي پيام/گ پایگاه اینترنتی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 311]