واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اقتصاد > اقتصاد کلان - مهدی محمود رباطی مهدی محمود رباطی: اعتیاد به موادمخدر یقیناً مضر است و از جمع عقلا کسی نیست که غیر از این نظر داشته باشد. معتاد نیز باید درمان شود. در بدی اعتیاد به موادمخدر و صواب ترک آن توسط یک معتاد مناقشهای نیست. امّا وقتی یک معتاد عزم ترک کرد، چه راهی را باید طی بکند؟ به اعتقاد پزشکان و متخصصان امر مراحل ذیل برای اینکه پروسه مذکور با موفقیت طی شود و به سرانجام مطلوب برسد، اجتنابناپذیر است: 1- همراهی خانواده، دوستان و نزدیکان شرط اول و مهمترین مؤلفه برای موفقیت است. 2- مراجعه به مرکز ترک اعتیاد و قرار گرفتن زیر نظر یک پزشک حاذق. 3- مصرف داروهایی که آن پزشک برای سم زدایی از بدن تجویز مینماید. 4- مشاورههای عمیق و طولانی مدت برای رهایی از اثرات روانی و مخرب اعتیاد و تثبیت ترک مواد. 5- بازگشت به آغوش جامعه و خانواده و تحت حمایت ایشان قرار گرفتن و برخورداری از شغل و شرایط محیطی مناسب. 6- تحتنظر بودن طی زمان بعد از اعتیاد به صورت متمادی و مداوم برای اینکه حالات و رفتارهای وی کنترل شود. این فرد معتاد پس از طی این روند به احتمال زیاد میتواند از شر مواد افیونی خلاص شده و به زندگی بازگردد و بتواند دنیا و آخرتی سعادتمند از نو برای خویش بسازد. اگر این فرد معتاد هرکدام از این مراحل را طی نکند به همان نسبت میزان موفقیت کاهش پیدا میکند. همین فرد معتاد که همه بر ترک اعتیادش متفقند، اگر طولانیمدت موادمخدر مصرف کرده باشد در صورت قطع ناگهانی این مواد خواهد مرد. مؤکداً یعنی آن کار صواب که نیتش زندگی بهتر برای فرد معتاد بود، به دلیل اینکه به صورت علمی و شایسته و در چارچوبی که باید اجرا نشده اسباب مرگ وی را فراهم آورده است. اقتصاد بیمار ایران به مدت 36 سال از سال 1352 تا به امروز به شدت گرفتار افیونی بوده است به نام یارانه. آن هم از نوع بیماری هلندی گونهاش. از جنس درآمدهای نفتی. پولی که دولتهای وقت به اشکال گوناگون و به عناوین و دلایل عمدتاً غیراقتصادی به مردم پرداخت نمودهاند. در پارادایم یک انسان معتاد و شبیهسازی آن شرایط برای اقتصاد ایران، اقتصاد ما حکم فردی را پیدا میکند که از ابتدای نوجوانی تا به امروز که اگر مردی میانسال ساله متصور شود، معتاد به مواد مخدری بوده که در طول زمان به اقتضای شرایط میزان مصرف خود را افزایش نیز داده و از مواد مخدر قوی تری هم استفاده نموده است. به همین دلیل همواره کارشناسان متعهد به توسعه کشور بر اینکه یارانهها کارکردی بسیار منفی از جنبههای گوناگون سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بر مسیر توسعه ایران دارند متفق بوده اند و همین متصدیان امر نیز همواره به دنبال راهکاری بوده اند تا بتوانند کشور را از شر این یارانهها و تبعات منفی اش رها کند. بعد از جنگ که شرایطی عادی و قابل بررسی نیست، اولین گام جدی و عملی برای این مهم تحت عنوان سیاستهای «تعدیل اقتصادی» برداشته شد. در این مجال نیّت بررسی آن طرح و اثراتش نیست ولی اعتقاد عمیق دارم که کشور ما به دلیل آن سیاستها در تمام عرصهها دیگر کمر راست نکرد. سرمایه اجتماعی و اعتماد مردم به نظام چنان در همان یکی، دو سال اجرای سیاستهای تعدیل به باد رفت که حکم «آب رفته از جوی» را برای نظام پیدا کرد. نتیجه اعمال آن سیاستها برای دولت وقت که بیتوجه به هشدارهای دلسوزانی چون میر مصطفی عالی نسب و رعایت نکردن چارچوبهای لازم دست به اجرای آنها زده بود چیزی جز عقبنشینی با تحمیل هزینههای بی پایان بر دوش کشور، مردم و علیالخصوص فقرا نبود. اما امروز، کشور در شرایطی بسیار وخیمتر از زمان پس از جنگ قرار دارد. سطح سرمایه اجتماعی در کشور به مراتب از آن زمان پایین تر است، وضعیت کشور از حیث شاخص فساد CPI به مراتب از آن زمان بدتر است. اقتصاد ایران رشد اقتصادی 3 درصد را تجربه میکند. بیکاری و تورم دو رقمی هستند. کارخانهها دیگر در آستانه ورشکستگی نیستند، ورشکسته شدهاند. سرخی گونه مردم از سیلی است نه از جریان خون گرم. خبر خودکشی از فرط فقر خبر ثابت حوادث روزانه شده است. این نوامیس ایرانیان هستند در کنار خیابان... . حداقل بخش عظیمی از مردم از نظر سیاسی و از این جهت که اجازه صحبت و بیان نظرات به ایشان داده نمی شود و تحت فشارند، ناراضیاند. عده کثیری صحیح یا نا صحیح، به ادبیات ریاست مجلس هنوز اقناع نشدهاند که در جریان انتخابات چه اتفاقاتی افتاد. دانشگاهها ملتهب است. از منظر سیاست خارجی زیر فشار سنگین غرب قرار داریم. و... در این شرایط حتی با رعایت تمام پیشفرضهای لازم، زمان مناسبی برای اجرای مجدد سیاستهای تعدیل از نوع آنارشی گونه اش نیست. اقتصادی که سی سال و اندی شب و روز با تزریق یارانههای مستقیم و غیرمستقیم روزگار گذرانده حتی با رعایت کامل بسته ترک اعتیاد در این شرایط نخواهد توانست در برابر فشارهای اجتماعی و اقتصادی ناشی از این بیتدبیری تاب بیاورد. شوربختانه امروز بحث رعایت یک پکیج منسجم برای رهایی از شر یارانهها نیست. امروز بحث بر سر خودکشی است. اقتصادی که با وجود یارانهها امروز در آستانه فروپاشی است، مقرر شده است دیگر وجود نداشته باشد. از علم الیقین فراتر است، اگر نظام جلوی اجرای این طرح را نگیرد و این بمب ساعتی را که دولتی کلید زده که تا به امروز برآیند عملکردش در حوزه اقتصاد برای کشور خسران به بار آورده است خنثی نکند. با انفجاری مواجه خواهد شد که شاید دیگر نتوان به مانند سالهای اوایل دهه 70 پیامدهای آن را رفع و رجوع نمود. دیگر امروز بسیاری از مردم و عقلا غیرخودی شده اند و میدان دار نیستند، از جمله مجری و بسیاری از مدیران وقت سیاستهای تعدیل. به عنوان هشدار این یادداشت برای کسانی نوشته شد که در مجموعه دولت نیستند ولی قدرتی در کف دارند زیرا که متأسفانه در دولت دهم همانند یا شاید بدتر از دولت نهم هیچ گوش شنوایی برای هیچ انتقادی وجود ندارد. دلسوزان نظام و کشور اگر کمترین علقه ای به نظام و کشور و بقای خود دارند باید هر چه سریع تر جلوی مرگ این معتاد و ترک دادن یک شبه وی را بگیرند. وقت کم نیست، برنامه ترک اعتیاد و اصلاح اقتصاد ایران و بازگشتش به مسیر توسعه را در زمانی مناسب و با در نظر گرفتن شرایط و الزامات و استفاده از تمامی پتانسیلهای موجود کشور میتوان به اجرا در آورد. مراقب باشیم سنگی به چاه نیفتد که دیگر... .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 243]