واضح آرشیو وب فارسی:ایسکانیوز: نگاهي به فيلم «حس پنهان» ملودرام سازي با كمك حامد بهداد و بستني دايتي
تهران-خبرگزاري ايسكانيوز: مصطفي رزاق كريمي را به عنوان يك كارگردان فيلم هاي كوتاه و مستند تقريبا همه اهالي سينمايي مي شناسند اما وسوسه ساخت فيلم بلند سرانجام اين كارگردان مستند ساز را به دنياي سينماي بلند داستان گو كشاند.
صرف نگاه دقيق به سابقه يك فيلمساز و انگيزه هايش براي ورود به سينماي داستانگو مي تواند زمينه ساز مطلبي بلند باشد اما در مورد فيلم «حس پنهان» بايد به بستر روايي پرداخت كه فيلمساز در اولين فيلم بلند سينمايي خود به سراغ آن رفته است.
مصطفي رزاق كريمي در 46 سالگي هنگامي وارد عرصه جدي ساخت فيلم در سينما يعني ساخت فيلم بلند سينمايي شده است كه پيش از اين به واسطه ساخت فيلم هاي متعددي در سينماي مستند داراي اعتبار خاصي به شمار مي آيد اما انتخاب گونه (ژانر) سينمايي براي كسي كه مي خواهد اولين تجربه سينمايي خودرا آن هم با تاخير زياد به تصوير بكشد بسيار مهم است.
به نظر مي رسد رزاق كريمي نيز به دليل سنت رايج سينمايي كشوردر سال هاي اخير دو گزينه را براي ساخت فيلم بلند سينمايي پيش روي خود قرار داده است تا بتواند در اولين فيلم بلند خود از اقبال تماشاچيان نيز برخوردار باشد :
1- ساخت فيلم كمدي
2-ساخت ملودرام
سينماي ايران در دهه 80 به خصوص در يكي دو سال اخير بيشترين حجم توليدات خود را و يا به عبارت بهتر اكران سينمايي را در اين دو گونه (ژانر)سينمايي شاهد بوده است.پس طبيعي است انتخاب اين گونه سينمايي كم خطر ترين را ه براي ايجاد مخاطب با يك فيلم است خصوصا اين كه سينما داران نيز به شدت علاقه مند به حضور فيلم هاي پرستاره و اصطلاحا به فروش بر پرده سينماهايشان هستند.
كارگرداني ملودارمي پرستاره نظير «حس پنهان»، قطعا كاري دشوار خواهد بود حتي اگر فيلمسازي با تجربه در عرصه سينماي مستند بر روي صندلي كارگرداني فيلم نشسته باشد.
معيار موفقيت يك كارگردان با يك اثر در درجه اول ايجاد حس رضايت در مخاطب است، در مورد حس پنهان تماشاگر با فيلم درگير نمي شود و اين موضوع را به وضوح مي توان در پايان فيلم در چهره خنثي تماشاگر حتي با وجود حوادث پاياني فيلم مثل مرگ بهرام ديد اما با تمام اينها «حس پنهان» را نمي توان تجربي ضعيف در اولين قدم مصطفي رزاق كريمي در ورود به سينماي بلند داستاني دانست، هر چند كه پايان بندي فيلم به دليل بي دليل زنده ماندن امير و ندا براي به تصوير كشيدن پاياني خوش براي مخاطب به شدت كليشه اي از آب درآمده باشد.
«حس پنهان» به عنوان اولين تجربه فيلمسازي بلند اثري كاملا متوسط در كارنامه فيلمسازي رزاق كريمي به حساب مي آيد نه يك شكست مطلق و نه يك پيروزي قاطع،هرچند در مقاطعي از فيلم بازي گرفتن كارگردان از برخي بازيگران مثل حامد بهداد (كه هميشه در نقش آدم هاي روان پريش ديدني است)و آگاهي خوبش در زمينه روانشناسي قابل تامل است.
2- ليست بازيگران چشم نواز است و مانند بسياري ديگر از فيلم ها هر ببينده اي-چه حرفه اي و چه غير حرفه اي-را مي فريبد.محمدرضا فروتن,مهتاب كرامتي,حامد بهداد و آتيلا پسياني.با ديدن اسم محمدرضا فروتن به ياد شب يلدا مي افتم و آتيلا پسياني نسل سوخته.نيروي بالقوه بازيگري حامد بهداد هم كه بر هيچ كس پوشيده نيست و مهتاب كرامتي.اما اين فيلم نيز از همان سكانس نخستين اميد هر بيننده را نااميد مي كند.خانه ي زوج جوان و دكوراسيون آن بيشتر فضاي يك سن تاتر را القا مي كند تا نمايي از يك خانه ي واقعي كه كساني در آن زندگي مي كنند.
بخش اعظم فيلم اعم از ديالوگ ها,عمل ها و عكس العمل ها,صدابرداري و حتي گريم آن در هاله اي از سر گشتگي(بخوانيد بي منطقي)به سر مي برند.
ديالوگ ها كه به نظر مي رسد مهمترين بخش تشكيل دهنده ي فيلم هستند بدون هيچ گونه منطق و استدلالي رد و بدل مي شوند و اين ابهام را در ذهن ايجاد مي كنند كه نكند اين حرفها آنقدر پيچيده اند كه در ظرف ادراك من بيننده نمي گنجند؟!نيمه ي بيشتر آنها نيز كه در ارتباط با تبليغ و تعارف بستني مي گذرند
عمل ها و عكس العمل ها نيز كاملا غير عقلاني و مبهمند.از همان ابتدا برخورد ناگهاني امير با ندا و بهرام,دعوت كاملا غير معمول امير توسط ندا به صرف نهار, چگونگي آگاهي ندا از متاهل بودن امير, نقش شركت دايتي در اين ميان!!, برگزاري كنفرانس روانشانسي در سالن سينما حقيقت!، نقش و حضور آتيلا پسياني و شهره سلطاني و اينكه اصلا حذف اين شخصيت ها ( به خصوص پسياني)خدشه اي بر روايت فيلم وارد ميكند يا خير؟ و شايد هم از نظر كارگردان حضور آنها در فيلم براي بالا بردن حس كنجاوي زنانه و چاشني خنده لازم و ضروري بوده است!
اينكه محمد رضا فروتن ،مهتاب كرامتي، حامد بهداد، نيوشا ضيغمي و آتيلا پسياني بازيگران فيلم هستند و تصويري كه از بازي بد آنها( منهاي حامد بهداد) در ذهن تماشاگر باقي مي ماند شبيه به كابوس است كه تا مدت ها او را رها نمي كند به خصوص وقتي كه انبوهي از ديالوگ ها و نقش آفريني هاي سرد و بي رمق و قصه اي نخ نما كه به دليل تكرار آن بر پرده سينما ها كه فاقد ظرافت و حس كنجكاوي در مخاطب است مواجه مي شويم.
تنها مورديكه تماشاگر را تقريبا از ديدن راضي نگه مي دارد بازي حامد بهداد است. به نظر مي رسد بهداد در نقش افراد روان پريش به چنان توانايي رسيده است كه هم براي مخاطب بسيار قابل باور و هم كارگردانان در اولين قدم به سراغ او مي روند. بهداد امسال در دو فيلم ديگر هم ( مجنون ليلي و دايره زنگي) اگر چه حضوري كمرنگ داشت اما بازهم تاثير گذار بود.
3- براي ساخت يك فيلم چه چيز هايي لازم است؟ ايده ، برادر تهيه كننده ، مركزي به نام گسترش سينماي مستند و تجربي و البته بستني دايتي ، اينطوري مي شود به راحتي خوردن باقلوا فيلمي به نام «حس پنهان» ساخت. در اين مواقع مهم نيست ايده اي كه به ذهن شما رسيده چقدر تكراري و نخ نما باشد، نحوه اجرا و ريتم و ايجاد حس خوش فيلم ديدن براي تماشاگر هم كه اصلا مهم نيست پس بهتر است با كنار هم قرار دادن مقاديري فروتن به علاوه كرامتي و ضيغمي يك مثلث عشقي بسازيم( متشكل از يك مديرعامل عاشق بستني، يك همسر ترجيحا دكتر و يك تازه وارد عكاس) كه در آن اتيلا پسياني هم يكهو بيايد و نمك ماجرا را بالا ببرد و البته حامد بهدادي كه مثل هميشه خوب است و بايد بي دليل قرباني سه نفر ديگر شود و بايد به تمام اينها بستني دايتي را اضافه كرد كه اگر نبود تماشاگران از ديدن اينهمه بازيگر معروف در يك فيلم حض بصر نمي بردند.
البته در اين ميان چيزي كه اصلا مهم نيست سيل سوالات بيشماري است كه هم به ذهن تماشاگر راه مي يابد اهميتي ندارد و هم به ذهن بندگاني مثل بنده كه سينما را يك مقدار جدي تر دنبال مي كنيم . اينكه ندا(نيوشا ضيغمي) چطور بدون هيچ توضيحي امير( محمدرضا فروتن) را به كافي شاپ دعوت مي كند؟ چطور همان ابتداي آشنايي ندا وامير به يك بيابان مي روند ؟ نقش اين بيابان كه در طول فيلم چند بار نشان داده مي شود چيست ؟ چرا سيمين(مهتاب كرامتي) اين قدر به امير بي تفاوت است و بعد وقتي پاي ندا وسط مي آيد ناگهان آشفته مي شود و به عنوان يك زن براي حفظ كيان از هم پاشيده شده زندگي اش تا آخرين قطره خون تلاش مي كند!؟تاكيد بيش از اندازه روي مريضي سيمين كه به جادو اعتقاد دارد ؟ اينكه چرا خانم دكتري روانشناس خودش ار مادر خودش مي ترسد؟ چرا بهرام كه به گفته خواهرش با دكترها مشكل دارد ناگهان به ندا مي گويد منو ببر دكتر ! چرا امير شماره همسرش را به ندا مي دهد؟ نقش زوج آتيلا پسياني و شهره سلطاني در فيلم چيست ؟ و اينكه چرا در طول فيلم چرا فقط يك صداي كاملا واضح و شفاف به گوش مي رسد و آن هم صداي جويده شدن غذاها توسط بازيگران است!!درحاليكه صداي درد دل كردن هاي بهرام به عنوان نكات كليدي فيلم به خوبي شنيده نمي شوند.
به نظر مي رسد مصطفي رزاق كريمي اولين فيلم خود را با تمركز بر موضوع فساد و خيانت و نقش آن در تزلزل بنيان خانواده ها ساخته است اما علي رغم پيچيدگي و اهميت اين موضوع اجتماعي,كارگردان در بهره گيري ابزار سينمايي در پردازش سوژه ي مورد نظر خود به هيچ عنوان موفق عمل نكرده است. 120
احسان هوشيارگر
شنبه 15 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسکانیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 633]