واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: کتاب - به گفته مزینانی رمان «شاه بی شین» تلاش دارد تا بیشتر به مکنونات و درونیات شاه بپردازد و با این ترفند، دنیایی داستانی خلق کند تا برای ارایه فضاها و حرفهای نو و تازه دست نویسنده باز باشد. به گزارش خبرآنلاین، رمان «شاه بیشین» نوشته محمدکاظم مزینانی اثری است که بتازگی و براساس زندگی محمدرضا شاه پهلوی توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است. داستان این کتاب از بیماری شاه آغاز میشود و سپس با نگاهی به گذشته از کودکی تا لحظه مرگ محمدرضا پهلوی را روایت میکند آن هم روایت اول شخص، همچنین نوع نگاه شاه به زن، جامعه، دنیا، اطرافیان و حتی روابطش با اشیا و حیوانات در این رمان بخوبی به تصویر کشیده شدهاند. «شاه بیشین» در واقع روایتگر لحظات آخر زندگی مردی است که در نظر همگان از همه مواهب زندگی مادی برخوردار بوده، اما وقتی با مرگ تنها میشود درمییابیم که این مواهب چندان چیز دندانگیری هم نبوده است و به قول رضا امیرخانی این رمان توانسته حقارت یک انسان مقامگرا را در روند از دست دادن مقام به تصویر کشد. نویسنده این کتاب با اشاره به اینکه نوشتن رمانی با این سوژه، آن هم با نگاهی نو و ناداورانه و درعین حال، نیفتادن در دام تکرار و کلیشه، کار دشواری است به خبرنگار ما گفت: به نظر من، موضوعی که در اینجا می تواند به داد نویسنده برسد، تکیه به نگاه مستقل و منظر شخصی است. البته هر کسی حق دارد برای خودش دیدگاه و منظری داشته باشد، اما فکر می کنم اگر کسی نگاه جانبدارانه داشته باشد، نوشتن چنین رمانی برای او خیلی سخت است و شاید حتی ناممکن. وی معتقد است: اگر بخواهی نگاه و دیدگاهت را بپوشانی، هر چقدر هم تلاش کنی، این نگاه از پشت تک تک کلمات رمان بیرون می زند و حتی مخاطب عام هم آن را می فهمد. البته در پس و پشت ناب ترین داستان ها هم، موضع و دیدگاهی وجود دارد، اما این دیدگاه ها چنان با عناصر داستانی در می آمیزند که کارکرد دیگری پیدا می کنند. کارکردی فرازمانی و فراتاریخی. به گفته مزینانی طبیعی است که در رقابت سیاسی و فعالیت های اجتماعی و یا در نبرد با دشمن، می شود خیلی حرفها زد و شعار داد و حتی رجز هم خواند، ولی عرصه رمان، قوانین خاص خودش را دارد. وی با اشاره به اینکه آثار داستانی بسیاری، چه پیش و چه پس از انقلاب، نوشته شده که چه بسا ساختار محکمی هم داشته اند، اما به خاطر رعایت نکردن این قوانین و اصول، روزآمد و مناسبتی و تاریخ مند از کار درآمده اند در ادامه توضیح داد: هر چقدر هم که انسان در زندگی واقعی اصولگرا باشد، ملزم به رعایت اصول داستان نویسی است. با تمام این حرف ها، همیشه این خطر وجود دارد که نویسنده در چنین ورطه ای بغلطد. نویسنده رمان «شاه بی شین» ادامه داد: چیزی که می تواند او را نجات دهد، فقط جادوی خود رمان است یعنی اگر ماهیت سحرآمیز داستان، تو را بگیرد و با خود ببرد، می توانی از این ورطه بگذری وگرنه حسابت با کرام الکاتبین است. این، بزرگ ترین دغدغه من، در جریان نوشتن این رمان بود. نویسنده در این رمان در تلاش بوده تا با روایت ماجراها از نگاه شاه و با این ترفند، روایتهایی نو و گیرا و بکر، ارائه دهد البته بخشهایی از رمان، کاملا شخصی است و از نگاه سوم شخص، روایت میشود؛ این بخش ها، در فضای خانوادهای شهرستانی میگذرد و تا اندازهای روایتگر زندگی نویسنده و خانوادهاش است. در سایر بخشها، داستان، منطبق با نگاه و موقعیت روانی شاه و همسرش، جریان مییابد. داستان از نگاه شاه که در بستر بیماری خوابیده، جریان مییابد و این خود، یک موقعیت روانی میآفریند. به گفته این نویسنده که در رمان «شاه بی شین» تلاش دارد تا بیشتر به مکنونات و درونیات شاه بپردازد و با این ترفند، دنیایی داستانی خلق کند تا برای ارایه فضاها و حرفهای نو و تازه دستش باز باشد؛ اگر تنها از منظر داستانی هم نگاه کنیم، بازخوانی وقایع از نگاه شخصیتی طرد شده، بسیار جذاب و گیراست. ما همه جور نگاهی از انقلاب را دیدیم. چپ، راست، مذهبی و... هر کدام روایت های خودشان را کردهاند. حالا بیاییم ماجرا را از دید شاه نگاه کنیم. این، یک موقعیت تراژیک و سینمایی به وجود میآورد، به خصوص که او در بستر بیماری هم هست. وی با اشاره به اینکه پایه این رمان بر مستندات تاریخی قرار دارد، اما اتفاقی که افتاده، این است که این مستندات به سطح و فضای داستان کشیده شدهاند و از صافی و منشور درام عبور کردهاند، گفت: این فرآیند، شباهت غریبی دارد به غنی سازی اورانیوم. اگر مستندات تاریخی را به منزله مواد خام بگیریم، این مواد پس از گردش و چرخش بسیار، باید غنای داستانی پیدا کنند. مزینانی ادامه داد: تمام تلاشم این بوده که چنین اتفاقی رخ بدهد. هدفم از نوشتن این رمان این نبوده که جریان انقلاب را روایت کنم. البته به اندازه کافی وقایع تاریخی را در نظر داشته ام، اما به عنوان یک داستان نویس، موقعیت های دراماتیک، برایم بسیار مهم تر از موقعیت های تاریخی بوده است. چون از دل همین موقعیت هاست که داستان خلق می شود. بخشهایی از این داستان را میخوانیم: «تنها نشستهای و به تلویزیون نگاه میکنی. شهبانو، بچهها را برده باغ وحش تا چند ساعتی را کنار آنها بگذراند. بیشتر کانالهای تلویزیونی از گروگانگیری کارکنان سفارت آمریکا در تهران به دست دانشجوها حرف میزنند. این جوانان، خودشان را «دانشجویان انقلابی پیرو خط امام» نامیدهاند. ناز شستی که آنها به آمریکاییها نشان دادهاند تا اندازهای دل تو را هم خنک کرده است. بارها از این آمریکاییهای کودن خواسته بودی که تکلیف خود را با قضایای ایران روشن کنند یا رومی روم یا زنگی زنگ! ولی آنها گوش نکردند که نکردند تا این بلا به سرشان آمد. یکباره روی تخت وا میروی، دانشجوها میگویند تا آمریکاییها شاه خائن را تحویل ندهند، گروگانها را رها نمیکنند، نگرانی و اضطراب به تمام وجودت چنگ میاندازد...» 60
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 233]