تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834917565
گشايش دفتر حفظ منافع آمريكا
واضح آرشیو وب فارسی:الف: گشايش دفتر حفظ منافع آمريكا
اگر نقطه اوج ديپلماسي ايراني «نه» گفتن به آمريكاييها باشد، كوتاه نيامدن از اين جايگاه يا مصرف نكردن «نه» بزرگ سياست خارجي ايران پس از حدود دو دهه، از سوي مجامع ديپلماتيك ضعف سياسي يا ناتواني و عقبافتادگي ديپلماتيك تعبير ميشود زيرا جهان سياست هر روز متحول و مفاهيم عيني و ذهني منافع، دوست، دشمن، تهديد يا متحد دگرگون ميشود. تا ديروز بازدارندگي انبوه سلاحهاي استراتژيك آماده شليك بنيان دكترينهاي دفاعي – امنيتي كشورهاي صنعتي را تشكيل ميداد، اما امروزه با اولويت يافتن مقولات جديدي همچون حقوق بشر، دموكراسي، مسائل زنان و جوانان، بهداشت و توجه بيشتر به موضوعاتي همچون آموزش و پرورش، تفاسير جديدي از امنيت ملي و بينالمللي را شكل ميدهد.براين اساس كشورها ديگر نه دوست و متحد ثابت دارند و نه دشمن و رقيب ثابت، بلكه اين منافع دائمي است كه پيوسته دوست و دشمن و متحد و رقيب را جابهجا ميكند. روابط كشورها نيز برخلاف برداشتهاي كلاسيك از ديپلماسي ضرورتا لازم نيست عاشقانه باشد، بلكه اين روابط در چارچوب تعريفهاي مشخص و مورد توافق ميتواند نسبي، اما كارا باشد. تجربه سنگين يكصد سال گذشته تاريخ روابط بينالملل، كشورها و مجامع بينالملل را به اين منطق سوق داده كه اگر پيرامون يك يا دو محور سياسي و اقتصادي به توافق نميرسند، از گفتوگو و برقراري روابط در حوزههاي كمريسكتري همچون حوزههاي فرهنگي، هنري و ارتباطات مردمي امتناع نكنند. در چنين چارچوبي گشايش كنسولگري يا حتي دفاتر حفظ منافع كشورها امري بديهي تلقي ميشود كه حداقل كاركرد آن كاهش تنشهاي بينالمللي و آرام كردن مناقشههايي است كه در ابتدا لاينحل مينمايند. پيشنهاد ضمني و نه صريح وزارت خارجه آمريكا براي گشايش يك دفتر حفظ منافع در تهران كه در روزنامه واشنگتنپست منتشر شد از آن ابتكارهاي ديپلماتيك است كه تفسير كلاسيك و مدرن از سياست خارجي ايران را به چالش ميكشد. برداشت سنتي سياستسازان ايراني از روابط بينالملل مبتني بر اين ديدگاه است كه آمريكاييها طي سه دهه گذشته «دشمن شماره يك» بودهاند و گشايش هرگونه دفتر ديپلماتيك واشنگتن در تهران به مفهوم بنيانگذاري يك لانه جاسوسي جديد است، اما تفسير متفاوتي نيز از سياست خارجي ايران در ميان دايرهاي از تحليلگران ايراني وجود دارد كه معتقدند دوران اصرار بر «نه» بزرگ گذشته و وقت آن فرا رسيده تا براي پيگيري منافع ملي حتي با دشمن روابط ديپلماتيك برقرار كرد.آمريكاييها استاد برقراري روابط ديپلماتيك و مذاكره با رقبا و حتي دشمنان بالفعل هستند.هدايت مذاكرات خلعسلاح با اتحاد شوروي در اوج جنگ سرد و قبل از آن تداوم حدود پنج سال مذاكره با ويتكنگها در اوج جنگ ويتنام همگي انعطاف سياست خارجي آن كشور را ميرساند.وزارت خارجه آمريكا طي حدود دو دهه گذشته پاي ثابت مذاكرات صلح خاورميانه بوده و تحصيل هر توافقي بين اعراب و اسرائيل بدون ملاحظه اين واقعيت صورت نگرفته كه آمريكاييها ابتدا در جريان ريز مسائل كشورهاي درگير در بحران خاورميانه قرار گرفتهاند. ابتكار آمريكايي وساطت در بحرانهاي بينالمللي و درگير شدن در مناقشههاي بينالمللي، به صورت طبيعي آرشيوي از اطلاعات و آمار دقيق بسياري از كشورها و مناطق بحرانخيز را در اختيار اين كشور قرار داده است. ويژگي فوق فراهمكننده شرايطي براي آمريكاييها بوده تا در نگاه تخصصي به روابط بينالملل، برخلاف سياستسازان ايراني به جاي «نه» بزرگ سياست «آري» بزرگ را اتخاذ كنند. به اين ترتيب آمريكاييها با اعزام ديپلماتهايي كه همواره لبخند بر لب دارند با اشتياق به گفتوگو و چالش با مذاكرهكنندگاني ميپردازند كه ممكن است هيچگاه نقش لبخند يا يك لطيفه كوتاه را در جريان گفتوگوهاي ملالآور طولاني درك نكرده باشند.
با اين حال، همين دايره مديريت كاركشتهترين ديپلماتهاي جهان به اعتراف تحليلگران شوراي روابط خارجي آمريكا از برقراري روابط ديپلماتيك و نيز تبديل تماسهاي غيرعلني تقريبا مداوم به گفتوگوهاي علني و رسمي با دايره سياست خارجي ايران درماندهاند. همين تحليلگران معتقدند سه دهه اختلافات تاريخي حل نشده و باقيمانده از مداخلات آمريكا در ايران، موانع احساسي طرفين و نيز تداوم فقدان تفاهم دوجانبه موانعي منطقي را در روابط بين دو كشور ايجاد كرده كه به منافع دو كشور و حتي به منافع مشترك منطقهاي طرفين آسيب رسانده است. ظاهرا آمريكاييها در پارهاي از سطوح از ايرانيها متضررتر شدهاند زيرا آرشيو آنان از اطلاعات و دانش كافي پيرامون آنچه واقعا در ايران جريان دارد كاملا خالي است. يك دفتر نمايندگي آمريكا در دوبي طي چند سال گذشته علاوه بر صدور ويزا براي متقاضيان ايراني، به جمعآوري اطلاعات و شواهد پيرامون سياسيون و چالش محافظهكاران و اصلاحطلبان ايراني پرداخته اما ظاهرا يافتههاي اين دفتر براي درك قواعدي كه براساس آن سياسيون ايراني سياست ميورزند قانعكننده نبوده است.
امضاي قرارداد طولانيمدت صادرات گاز ايران به سوئيس و امتناع آن كشور از پيروي سياستهاي تحريم آمريكا در مورد خريد نفت و گاز از ايران، واشنگتن را به اين سو متمايل كرده تا در صورت امكان دفتر حفظ منافع اين كشور در سفارت سوئيس را كه با كارمندان تبعه سوئيس فعاليت ميكند مستقل كنند. اين براي چندمين بار است كه آمريكاييها سيگنالهاي گشايش دفتر مستقل حفظ منافع را براي ايرانيها ارسال كردهاند. آنها قصد دارند خود راسا مشاهده كنند در ايران چه ميگذرد و مستقيما با ايرانيها در تماس باشند. مفهوم عبارت فوق آن است كه مهاجران، پناهندگان، فراريان، اپوزيسيون و ايرانيان مقيم آمريكا تاكنون قادر نبودهاند تصويري منطبق با واقعيت را از جامعه ايران رسم كنند. وقتي با آمريكاييها صحبت ميكنيد آنها تفاوت بين ايرانيهاي سنتي و مدرن و نيز تفاوت بين غربزدههاي دونبش و مذهبيها را در چارچوب فكري خود درنمييابند و همه را يكي تلقي ميكنند.
آمريكاييها بارها در تحليل چالش سياسي بين اصلاحطلبان و محافظهكاران ايراني دچار خطا شدهاند زيرا به اعتقاد آنان طيف محافظهكاران سنتي ايران در برخي از مواضع از اصلاحطلبان مدرنتر رفتار كردهاند و مدرنها گاها رفتار بسيار سنتي و محافظهكارانهتري را از خود بروز دادهاند. آمريكاييها خودشان معتقدند هيچ چيز از ايران جديد نميدانند و با غيبت سيساله از ايران، عكسهاي جديد چاپ شده از منطقه برجهاي سفيد الهيه تهران كه در زمينهاي از كوههاي توچال چاپ شده و از زيبايي ساحل منهتن نيويورك چيزي كم ندارد را درك نميكنند. بهرغم ديدگاه برخي از سياستسازان ايراني كه وزارت خارجه، پنتاگون و شوراي روابط خارجي آمريكا را يكدست و همه هيات حاكمه آمريكا را طرفدار اسرائيل ميدانند، طي سي سال گذشته طيفهايي از وزارت خارجه و پنتاگون با دور زدن كنگره و سنا و با تمسك به لوايح و قوانيني كه رئيسجمهور آمريكا همواره حق ويژهاي براي تفسير يا وتو آنان براي خود قائل است درصدد تماس و معامله با ايرانيان بودهاند، تا جايي كه حتي برخي از منابع ايراني مدعي شدهاند طي سه دهه گذشته هيچگاه تماس دو طرف قطع نبوده است. سفر رابرت مكفارلين مشاور شوراي امنيت ملي آمريكا در دوران ريگان به ايران و پايان بحران گروگانگيري لبنان در پايان دهه 90 از جمله اين موارد است. پس از تخريب برجهاي دوقلو در 11 سپتامبر بهرغم اقدامات بياساس اوليه عليه ايران، آمريكاييها خيلي زود به اين واقعيت دست يافتند كه ايرانيها در اين حمله تروريستي دست نداشته و حتي سياستسازان ايراني مخالف آمريكا نيز آن را محكوم كردند. جلسات كاري مشترك در كشور ثالث و زمينهسازي براي حمله به افغانستان و نيز كمكهايي كه آمريكاييها در مرزهاي غربي افغانستان براي هدايت عمليات عليه طالبان از آن بهرهمند شدند حاكي از تاييد همان گفته پيشين است كه روابط دو كشور در هيچ مقطع زماني طي سي سال گذشته صفر نبوده است. آمريكاييها در سرنگوني رژيم صدام بزرگترين برد تاريخي صد سال گذشته ايران را شكل دادند و شايد در هيچ مقطعي همچون ماههاي منتهي به حمله به عراق در سال 2003 سياست خارجي ايران و آمريكا تا اين حد با يكديگر منطبق نبوده و همديگر را تكميل نكرده است. مطالعه و مرور سير تحولات روابط ايران و آمريكا طي سي سال گذشته يادآوري يك نكته بنيادين را همواره ضروري ميسازد و آن اينكه اسرائيل به عنوان اصليترين رقيب منطقهاي ايران در جهت عكس ايجاد مصالحه بين تهران و واشنگتن عمل كرده است زيرا يك دكترين دفاعي در اسرائيل معتقد است كه برقراري روابط تهران و واشنگتن از اهميت استراتژيك اسرائيل و كمكهاي نظامي آمريكا به تلآويو ميكاهد، هرچند هواداران دكترين ديگري بر اين نكته تاكيد دارند كه كاهش تنش در روابط آمريكا و ايران به انزواي اسرائيل پايان ميدهد و اسرائيليها در ميان كشورهاي عرب احساس امنيت بيشتري ميكنند. به اين ترتيب ادارهكنندگان سياست خارجي ايران با مطرح شدن پيشنهاد گشايش يك دفتر مستقل حفاظت از منافع آمريكا بار ديگر بايد موضوع چگونگي ارتباط با آمريكاييها را مورد ارزيابي قرار دهند. قبل از هر نكته با مراجعه به سايت دفتر حفاظت منافع ايران در آمريكا و سايت سفارت سوئيس در تهران ميتوان دريافت كه 1- وظيفه اصلي دفتر حفاظت منافع دو كشور در تهران و واشنگتن پيگيري امور عادي مردم دو كشور است كه براي كار، تحصيل، سياحت به ايران يا آمريكا سفر ميكنند. ثبت ازدواج و طلاق و صدور شناسنامه و نيز انجام امور مربوط به پاسپورت اتباع ايران و آمريكا در آمريكا و ايران به دفتر حفاظت منافع دو كشور واگذار شده است. اتباع دو طرف براي پيگيري برخي از دعاوي حقوقي و مالي و اداري نيز از طريق اين دفاتر اقدام كنند. اظهارات اخير رايس وزير خارجه آمريكا مبني بر اينكه آمريكا مايل است فعاليت دفتر مستقر در دوبي را به ايران منتقل كند و مايل است ايرانيهاي بيشتري به آمريكا سفر كنند اين مضمون ديپلماتيك را با خود دارد كه آمريكاييها احتمالا از دفتر حفاظت منافع خود در تهران براي متقاضيان ويزا نيز صادر خواهند كرد، زيرا دفتر دوبي در حال حاضر صدور ويزا براي ايرانيان را نيز برعهده دارد. براساس عرف ديپلماتيك دفتر حفاظت منافعي كه ويزا صادر كند در صورت تمايل و توافق طرفين قابليت آن را دارد تا به سطح كنسولگري و سپس يك سفارتخانه كامل ارتقا يابد.
2 - واكنش سنتي ايرانيها به گشايش دفتر مستقل حفاظت منافع آمريكا در ايران اين است كه اين دفتر به زودي به مركزي براي جمعآوري اطلاعات حساس از كشور مبدا تبديل شود و هستههاي اوليه يك لانه جاسوسي را تشكيل دهد. توجه را بايد به اين نكته جلب كرد اساسا بخشي از ماموريت اداري دفاتر حفاظت منافع، كنسولگريها و سفارتخانههاي هر كشوري در كشور ديگر جمعآوري اطلاعات از آن كشور و تحليل و جمعبندي و نهايتا مخابره آن به مركز است. اگر ديپلماتهاي ايراني خارج از كشور به جمعآوري و تجزيه و تحليل و ارسال اطلاعات از محل ماموريت خود نميپردازند اين مشكل ديپلماسي ما است نه مشكل ديگران. نكته ديگري كه اين حساسيت امنيتي را منتفي و منطقي ميكند اين است كه فكر نكنيم ديگر سفارتخانهها و كنسولگريهاي فعال در تهران اطلاعات و آمار حساس از ايران جمعآوري و به مراكز خود ارسال نميكنند، زيرا همه وزارت خارجههاي سراسر جهان از نمايندگيهاي خود ميخواهند اطلاعات مربوط به محل ماموريت خود را جمعبنديشده به مركز ارسال دارند.
3 - هيچ معاهده و پيمان منطقهاي و بينالمللي مرتبط با موضوعات سياسي، نظامي و امنيتي وجود ندارد كه آمريكاييها نقشي در آن نداشته باشند، البته اگر گرداننده اصلي آن نباشند. علني كردن تماسهاي موجود با آمريكاييها كه به زعم خود آمريكاييها ناشي از فراست طرف ايراني است- و نيز پيريزي تماسهايي كه ادراك مستقيم آمريكاييها از ايرانيها را افزايش ميدهد ميتواند تا حدودي زمينهساز حل بحران روابط دو كشور باشد؛ بحراني كه تهران و واشنگتن هيچيك طرح كاملي براي مرتفع ساختن آن ندارند. علني كردن و نيز گسترش روابط با سازمانها و نهادهاي رسمي و انبوه نهادهاي غيررسمي تنفس را براي ديپلماسي ايراني در سطح بينالمللي آسانتر ميسازد؛ امري كه ميتواند به كاهش تلاشها براي انزواي بينالمللي ايران منجر شود.
4 - الگوي ديپلماتيك حل اختلافات چين و آمريكا يك استثناي تاريخي بود كه تكرار آن به لحاظ درهمتنيدگي بيشتر روابط بينالملل اگر غيرممكن نباشد، ديگر مقرون به صرفه نيست.
چينيها و آمريكاييها در 1972 به مذاكراتي جامع پيرامون تمامي اختلافات سياسي، نظامي، اقتصادي و امنيتي پرداختند و يكجا در مورد اصليترين موضوعات به ويژه ميلياردها دلار قرارداد اقتصادي به توافق رسيدند. در مقايسه پروژه ايران و چين در مواجهه با آمريكا، بايد اذعان داشت كه نه ايران مانند چين سه دهه پيش است، نه سياست خارجي آمريكاييها چنان دوبعدي و ناشي و متاثر از فشارهاي جنگ سرد است و نه محيط روابط بينالملل مانند سهدهه پيش چنان خشك و بيانعطاف و دوقطبي است كه بدون حصول توافق اصولي بين سران دو كشور نتوان به توافقهاي كوچكتر دست يافت.
5 - اداره سياست خارجي آمريكا براي برخورد با بحرانهاي گرهخوردهاي همچون برقراري روابط ديپلماتيك با ايران بيش از آنچه به نظر ميرسد دچار اختلاف نظر و ديدگاه است. احتمال دريافت پيشنهادهاي كاريتر و كاراتر همانقدر است كه ممكن است طرح پيشنهاد اخير براي گشايش دفتر حفاظت منافع به فراموشي سپرده شود.
در شرايطي كه بحث پيرامون فعاليت هستهاي ايران اصليترين مركز ثقل برخورد جامعه بينالملل و ايران است، آرامتر برخورد كردن با پيشنهاد طرف آمريكايي ممكن است بتواند به دستاوردي منجر شود. بسياري از ديپلماتها معتقدند برگههاي اصلي وسط پرونده هستهاي ايران هيچ ربطي به فعاليتهاي هستهاي ايران ندارد بلكه اين برگهها مربوط به بلاتكليف ماندن روابط دو كشور ايران و آمريكاست و دست نيافتن به توافقنامههاي امنيتي با ايران در ارتباط با عراق. سياستسازان ايراني ممكن است بتوانند همزمان مذاكره در دو ميز متفاوت اما مرتبط با هم را بيازمايند يا تجربه كنند؛ چانهزني پيرامون فعاليت هستهاي ايران و نيز ايجاد نوعي تغيير در روابط با آمريكاييها. ديپلماتهاي اروپايي همواره در پاسخ دادن به يك سوال دچار لكنت زبان هستند و آن پاسخ به اين سوال كه چقدر مواضع آنان در پرونده هستهاي ايران از آمريكاييها تاثير ميپذيرد و چقدر مواضع كشورهاي اروپايي مستقل از آمريكاييهاست. بنابراين در شرايطي كه جامعه بينالملل در برخورد با ايران هرچه بيشتر با آمريكاييها همنظر ميشود توجه بيشتر به چراغ سبزهاي ديپلماتيك در اين مقاطع حساس عقلاني به نظر ميرسد. در حال حاضر كه حماس و متحد استراتژيك ايران؛ سوريه، با اسرائيليها مذاكره ميكنند و به توافق ميرسند و حزبالله لبنان با گروه 14 مارس به توافق ميرسد كه علنا از سوي آمريكا و كشورهاي عرب هدايت ميشود، ما چرا با دقت بيشتري توان ديپلماسي خود را فعال نكنيم؟ بنا بر قولي اگر در مذاكرات ديپلماتيك به آمريكاييها دست داديد بيدرنگ انگشتهاي خود را بشماريد تا كم نشده باشد، اما كم نيستند ديپلماتهايي كه كشورشان مسائل، مصائب و بحرانهاي سياسي امنيتي بسيار بزرگتري دارند اما همزمان با همه طرفهايي كه آنها را به چالش فراميخوانند گفتوگو ميكنند و اساسا معتقدند عدمحصول توافق در يك دور مذاكره، مانع از آن نميشود تا دور بعدي گفتوگوها را آغاز نكنيم. هنديها اينگونهاند. بنابراين اگر موضوع حل اختلافات ايران و آمريكا و آغاز گفتوگوهاي مستقيم دوطرف منوط به عذرخواهي يكطرف از ديگري باشد، اگر منوط به توافق همهجانبه پيرامون 30 سال مجادلات حل نشده است و اگر منتظر برگزاري يك كنفرانس مطبوعاتي سران دو كشور و عكسهاي يادگاري و انتشار بيانيه مشترك هستيم شايد چنين تحولي هرگز رخ ندهد. و اگر طي 30 سال گذشته و پس از طي هشت دوره رياستجمهوري از كارتر تا بوش پسر هنوز منتظر تحولات جديد در دوران رياستجمهوري جديد- باراك اوباما- هستيم از ياد نبريم كه تبليغات رياستجمهوري آمريكا و اداره سياست خارجي آمريكا پس از پايان انتخابات دو موضوع كاملا جدا و بيارتباط با يكديگر هستند. شايد و البته شايد رئيسجمهور بعدي آمريكا با تمسك به شعار «تغيير»، واقعا به وعده خود مبني بر گفتوگوهاي دوجانبه، مستقيم و بدون پيششرط بين ايران و آمريكا همچنان متعهد باقي بماند، ولي رئيسجمهور فعلي نيز با ارسال برخي سيگنالهاي مثبت ممكن است در تدارك ثبت يك نقطه مثبت در سوابق كاري حزب جمهوريخواه باشد؛ يعني آغاز كنار آمدن با ايران، پس از توافق با كره شمالي.
پنجشنبه 13 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 233]
-
گوناگون
پربازدیدترینها