پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1849149450
مقالاتي درمورد علوم ارتباطات اجتماعي
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : مقالاتي درمورد علوم ارتباطات اجتماعي baran136025-05-2009, 01:28 PMسلام دوستان ازامروزمي خوام مقالاتي رو درمورد روزنامه نگاري ،روابط عمومي،رسانه هاو محتواي اونها و نظريه هاي ارتباطات جمعي رو اينجاقرار بدم.هركس ميتوني به مطالب اين تاپيك اضافه كنه بسم الله. خوشحال ميشم نظرتونو بدونم.!!!! برای مشاهده محتوا ، لطفا ثبت نام کنید / وارد شوید !!!! http://www.mfoi.ir/b_main/articlestext.php?newsstories_id=77&newsstories_newskind=3 baran136026-05-2009, 03:18 PMاينم يه مطلب ديگه روزنامه نگار كيست؟ ام.وي كاماث ترجمه قاسم طلوع آدمهاي زيادي درگوشه وكنار دنيا هستند كه گاه و بي گاه مطلبي مي نويسند، چند تكّه خبر از اين طرف وآن طرف مي فرستند و خودشان را روزنامه نگارمي خوانند آيا واقعا اينها روزنامه نگارند؟ اگر اينها روزنامه نگارند چگونه مي توان آنها را از افرادِ حرفه اي به طور منظّم براي روزنامه ها و مجله ها و ارگانهايِ داخلي كار مي كنند جدا كرد؟ حال بگذريم از آن عده اي كه براي راديو و تلويزيون مطلب خبر تهيه مي كنند. پس واقعاً چه چيز يك روزنامه نگار را مي سازد؟ روزنامه نگار حرفه اي را به راحتي مي توان شناخت او در استخدام يك روزنامه است، براي روزنامه اش گزارش تهيه مي كند يا ممكن است مقاله يا سرمقاله بنويسد. يا به تصحيح مطالب بپردازد يك روزنامه نگار حرفه اي با نامهاي مختلفي شناخته مي شود: گزارشگر، مقاله نويس، خبرنگار ويژه، مسوول تنظيم خبر، معاون سردبير، مسوول بخش ورزش، مسوول اخبار شهري، مسوول بخش تجاري، دبيرِ اخبار عمومي وسردبير دامنه كارهايي كه او انجام مي دهد به وسعت دنياي پيرامون اوست او در مورد هر چيزي كه جنبه خبري داشته باشد، گزارش تهيه مي كند؛ خواه در مورد جرم و جنايت، نظم و قانون، برنامه هاي سياسي، دادگاهها، قوة مجريه وقوة مقننه باشد، و خواه دربارة مردم، مُد، هنر، موسيقي، نمايش، ادبيات و غيره. كار روزنامه نگار بيش از اينهاست. او نوشته هاي ديگران را تصحيح مي كند، اخبار را تفسير و انتقا دوجمع بندي مي كند. قبل از هر چيز روزنامه نگاري، بركسي كه آموزشهاي لازم و تخصصي را در زمينه كار پيچيده انتشار يك روزنامه ديده است، يك شغل محسوب مي شود، و اين در مورد آماتورها مطرح نيست. روزگاري بود كه مي گفتتد روزنامه نگار به طور مادرزاد روزنامه نگار است و چنين نيست كه يك نفر را به مدرسه روزنامه نگاري بفرستند و او در پايان روزنامه نگارشود. مهاتماگاندي هيچگاه قدم به مدرسه روزنامه نگاري نگذاشت. اما درآن روزگار، وضع فرق مي كرد. هركسي با مقداري ذوق و قريحه تبليغي مي توانست خودش را روزنامه نگار معرفي كند. يك ماشين چاپ بخرد و يا كرايه كند و روزنامه اي را بيرون آورد و اما امروزه وضع كاملاً فرق مي كند وكار پيچيدتر شده است. و بي شك، حتي همان افرادي كه مادرزادي روزنامه نگار هستند، اگر دوره هاي تخصصي روزنامه نگاري را طي كنند، خيلي بهتر از ديگران خواهند بود. درهندوستان، اولين مركز آموزش روزنامه نگاري، در دانشکدة هنر دانشگاه ملّي مدرس درسال 1920 تأسيس شد. موضوعات درسي عبارت بود از؛ تاريخ روزنامه نگاري، قانونهاي مطبوعات، سرمقاله نويسي، و مديريت روزنامه صادقانه بايد بگوييم كه براي روزنامه نگار خوب بودن ديدنِ آموزشهاي تخصصي كافي و صحيح، اهميت بسزايي دارد اما، اين هشدار را هم مي دهيم كه هركسي كه مدرك روزنامه نگاري مي گيرد لزوما روزنامه نگار نيست. حا ل به سؤال بعدي مي رسيم: چه چيز يك روزنامه نگار را مي سازد؟ براي اين سوال به تعداد رهبران و بزرگان روزنامه نگاري پاسخ وجود دارد. جيمز رستون از نيويورك تايمز، «سرحالي و زنده دلي» را اصل مي داند پل ميلر از گروه روزنامه هاي گانت در آمريكا «زرنگي و حيله گيري» را مهم مي داند. و هربرت بوركر، يكي از سردبيران معروف «روكردن حقيقت و مو از ماست كشيدن» را ويژگي اصلي روزنامه نگار مي داند. البته، يك روزنامه نگار بايد پُر انرژي باشد و بايد بتواند حقيقت را بيرون بكشد، وحتي اگر لازم باشد از فريبكاري استفاده كند، اما اينها همه پاسخهايي جزئي هستند. روزنامه نگار شدن، احتياج به خيلي چيزهاي ديگر غير از انرژي يا علاقه به كار دارد. با وجود اين، سخنان آقاي رستون در مدرسه روزنامه نگاري كلمبيا اهميت زيادي دارد: «من طرفدار پرو پا قرصِ تربيت و آموزشِ تخصصي روزنامه نگاران هستم. در عين حال، ما در بين روزنامه نگاران نيويورك تايمز افرادي را داريم كه چندين مدرك دانشگاهي دارند و افرادي هم هستند كه تحصيلات عاليه را بنا به دلايلي به پايان نرسانده اند... اما هر دو گروه خوب كار مي كنند. وقتي پروندة اين آدمها را ورق مي زنيم، با اين واقعيت مواجه مي شويم كه همه آنها اين كيفيت بالا – يعني سرحالي، انگيزه، زنده دلي– را دارند، حال شما هر نامي كه دوست داريد به آن بدهيد بنابراين به نظر من كاملترين و بهترين آموزشها در امور تخصصي نمي توانند يك روزنامه نگار برجسته بسازند مگر اينكه ويژگي اصلي، يعني سرحالي وزنده دلي نيز همراه تخصص باشد» اس. ساداناند سردبيرِ فري پرس ژورنال (Free Press Journal) نيز حرف آقاي رستون را تأييد مي كند و نمونه آن را تي. ساداناند مي داند كه هرگز به دانشگاه نرفت اما تمامي كساني كه او را مي شناختند، اذعان داشتند كه روزنامه نگار بزرگي است. او مردي بود كاملاً سرحال، سرزنده و با انگيزه. يعني همه آن ويژگيهايي را كه آقاي رستون مي گفت، داشت. در واقع او آنچه را كه در ساداناند بود، در ديگران جست و جو مي كرد. نكته مهم در مورد چنين آدمهايي اين است كه گرچه مدرك دانشگاهي ندارند، اما نيرو وعلاقه كافي به كارشان دارند و در صورت لزوم آموزشهاي مور د نياز را براي روزنامه نگار خوب و موفق بودن مي پذيرند. در ايامِ گذشته هركسي كه انگيزة لازم را درخود مي ديد، به شغل روزنامه نگاري مي پرداخت و همزمان با كارش، آموزش هم مي ديد. آنها عمدتاً مرداني خود آموخته بودند. اما امروز، با رقابتي كه برسر كسب شغل هاي مهم وجود دارد، عاقل آن است كه قبل از گرفتن پُست، آموزشهاي لازم را ببيند. ماهيت آموزشهاي لازم براي روزنامه نگار شدن براي آغازكار دانشجوي روزنامه نگاري بايد از نظر معلومات هنري، علمي يا تجاري نمرة خوبي بگيرد. با اين حساب احتمالاً چنين فردي مي تواند با رعايت قواعد دستور زبان، مطلب بنويسد و با ساخت جمله نيز آشناست. همچنين بهتر است دانشجويي كه در يك محيط غيرانگليسي فارغ التحصيل شده است، درسهاي تخصصي انگليسي را بگذراند تا بيشترين بهره را از مطالعات مربوط به روزنامه نگاري به زبان انگليسي ببرد، اين بدان معني نيست كه دانشجوي ناآشنا به انگليسي نمي تواند از درسهاي روزنامه نگاري بهره ببرد. اما براي كاركردن در يك روزنامه خوب و معتبر [درهند]، روزنامه نگار بايد با زبان انگليسي آشنا باشد دقت، امانت و حساسيت نسبت به اخبار، سرمايه هاي اصلي اند وقتي كه به زبان مادري درسهاي روزنامه نگاري وجود ندارد.آنگاه روزنامه نگار مشتاق تنها يك راه در پيش روي خود دارد: حضور دركلاسهاي زبان انگليسي. آنچه كه مهم و اساسي است اين است كه روزنامه نگار بايد بتواند مطالبش را به راحتي به زباني بنويسدكه با آن مي خواهد خوانندگانش را مورد خطاب قرار دهد روزنامه نگار با واقعيتها سروكار دارد، اما واقعيتها در قالب لغتها بيان مي شوند حال به هر زبان و لهجه اي كه باشد. روزنامه نگاري كه به زبان تسلّط نداشته باشد، نمي تواند اميدي به تاثيرگذاري بر خوانندگانش داشته باشد اين نكته، اهميت تسلّط بر چند زبان را نشان مي دهد. هر چه فرد زبانهاي بيشتري بلد باشد، شانس بيشتري براي پيدا كردن شغل دارد خصوصاً كه دولتها با هم بر سرانجام كارهايشان به زبانهاي بومي و منطقه اي به رقابت مي پرداخته اند. حتي در دهه هاي 1930 و 1940و 1950، در هندوستان، گزارشگراني كه صرفاً با زبان هندي، اردو، گجراتي و مراتاني آشنايي داشتند وآن را مي فهميدند بر ديگران ارجحيت داشتند.چيزي كه درگذشته اين همه ارزش داشته مطمئنا امروزه با ارزشتر هم شده است اين را نيز بايد افزود كه روزنامه نگاري كه با زبانهاي خارجي ديگري مثل فرانسوي، آلماني، روسي يا عربي آشنا باشد، مطئناً براي گرفتن شغلهاي خارج از كشور ازكسي كه فقط يك زبان انگليسي بداند، شانس بيشتري دارد. آيا روزنامه نگاري يك شغل است، حرفه است، صنعت است يا تجارت؟ جالب است كه بگوييم كه روزنامه نگاري يك حرفه است، مثل حقوق يا طب يا مهندسي. اما درعين حال، صنعتي است كه بايد آموخته شود. و واي بر روزنامه نگارناشري كه از اصول مديريت بازرگاني خبر نداشته باشد! ساداناند روزنامه نگار بزرگي بود، اما تاجر خوبي نبود و آخركار هم شكست سختي خورد. مطمئناً اگر مدير بازرگاني خوبي بود، در روزنامه نگاري هم وضع بسيار بهتري مي داشت. روزنامه نگاريِ موفق، لزوماً روزنامه نگاري خوب نيست، اما روزنامه نگار ي خوب بايد روزنامه نگاري موفق هم باشد. اولين هدف روزنامه نگار، ايجاد ارتباط است و روزنامه اي كه فروش نرود، به اولين هدف خود دست نمي يابد. بنابراين، گفتن اين جمله كه «روزنامه نگاري، يك حرفه رفيع وبلند مرتبه است، نه يك صنعت يا تجارت» كمي مغرورانه است و بايد از آن حذركرد. نوشته خوب، هم سرمايه مطلوب و ارزشمندي است، وهم خوب به فروش مي رسد و مسؤول تنظيم اخباري كه صفحات نشريه را خوب تنظم كند بايد هم وزنش طلا به پاي او ريخت گفتن اينكه صفحه آرايي، يك حرفه است و نه يك هنر، برداشت غلطي است. بي شك روزنامه نگاري يك حرفه است، اما روزنامه نگاري كه خودش را به حرفه اش محدود كند به احتمال زياد خواهد فهميد كه استعدادش چندان رشك برانگيز نيست: دانشي است بي مشتري. تاريخ روزنامه نگاري پُر است از سرگذشت مرداني كه غرورشان به آنها اجازه نمي داد كه خود را دلّال و تجارت پيشه بدانند. حرفه اي كيست؟ حرفه اي كسي است كه آموزشهاي لازم را در رشته تخصصي اش ديده است. فردي كه در دانشكدة پزشكي دورة لازم را نديده و مدرك آن را نگرفته باشد، حق طبابت ندارد. حقوقدان، حسابدار برجسته، و در برخي كشورها حتي آرايشگرها و «متخصصان زيبايي» بايد مدرك لازم راكه نشان دهندة صلاحيت آنهاست، كسب كنند. بنابراين، اگر روزنامه نگاران هم از نظر استعداد شغلي از طرف هم رديفان و همكارانشان، شناسايي كافي به دست آورند، كاري مناسب كرده اند. اما درهندوستان، به خاطر نبود يك سازمان مشخص، صرفاً در ليست حقوقي يك روزنامه بودن نشان دهنده صلاحيت داشتن روزنامه نگار است در چنين شرايطي تنها راه تشخيص حرفه اي از آماتور فهم اين نكته است كه آيا شخص مورد نظر به طور تمام وقت و فعال در روزنامه استخدام شده است يا نه. اگر چنين است يا اندكي مسامحه مي توان او را فردي حرفه اي دانست. ولي روزنامه نگارِ «آزادنويس» (Free- Lance Journalist) يعني كسي كه در استخدام روزنامه نيست، ولي مرتباً در يك ستون خاص مطلب مي نويسد، فقط يك آزاد نويس است، نه يك حرفه اي. آزاد نويسي (Free- Lance Writing) فرهنگ لغت رندوم هاوس (The Random House Dictionary)، «آزاد نويس» را اين گونه تعريف مي كند: فردي كه به عنوان نويسنده، طراح، مجري وغيره كار مي كند، ولي از يك كارفرما يا سازمان وجاي خاص به طور منظمي حقوق نمي گيرد. مسلماً اين تعريف يا توصيف از اين واقعيت ريشه مي گيرد كه در قرون وُسطا، ماجرا جويان نظامي كه اغلب رتبه شواليه اي داشتند، براي كساني خدمت مي كردند كه پول بيشتري مي دادند. و به اصطلاح، شمشيرشان را براي كسي كه بالاترين پيشنهاد را مي داد، از نيام بر مي كشيدند. اين واژه، امروزه به نويسندگان، طراحان و ساير كساني اطلاق مي شود كه آثارشان را به كسي كه بهترين پيشنهاد را بدهد، مي فروشند اينها ممكن است آماتور يا حرفه اي هايي باشند كه بازنشست شده اند اما كارشان ارزشمند و مقبول است. اما در جاهايي كه روزنامه ها خيلي خوش حساب نيستند و آزاد نويسي راه آساني براي گذران زندگي نيست. البته روزنامه نگارِ آزاد نويسي كه توانايي ارائه آثارِ قابل قبولي را داشته باشد ممكن است بتواند به صورت قراردادي كاركند، و در اين صورت، مستمرّيِ ثابتي خواهد داشت. نويسندة قراردادي بايد مجموعه مطالبي را براي سردبير تهيه كند. اگر قرار شودكه نويسنده مقاله اي را تهيه كند، سردبير اخلاقاً موظف به چاپ مقاله است آن را بپذيرد، مگر اينکه واقعاً «به درد نخور» باشد. با اين همه، سر دبير موظف نيست، اگر چه بايد دستمزد آن را بپردازد معمولاً سردبيرها مقالات وموضوعات را براي «روزمبادا» نگه مي دارند يا شرايطي را تعيين مي كنند كه به آنها حق قبول يا ردّ مطالب رسيده رامي دهد. براي يك مبتدي، آزاد نويسي روش خوبي براي گذران زندگي نيست، آدمي كه مي خواهد آزاد نويس باشد، يا بايد به زندگي بخور و نمير اكتفا كند و يا بايد امكانات مالي كافي داشته باشد تا بتواند بدون وابستگي به درآمد نويسندگي، زندگي اش را بگذراند. بسياري ازآزاد نويسيها، شغلِ ديگري دارند كه زندگي آنها ر ا تأمين مي كند. كمتر نويسنده اي مي تواند انتظار داشته باشد كه به طور تمام وقت و موفق، به كار آزادنويسي بپردازد، مگر اينكه شايستگي و شهرت كامل به دست آورده باشد اغلب اوقات صلاحيت كافي نيست، بلكه بايد ديگران نيز او را صاحب صلاحيت بدانند. سرشناس بودن براي آزاد نويسان به اندازة صلاحيت داشتن مهم است امروزه، بسياري از مجله ها و روزنامه ها تعدادي آزاد نويس مشهور دارند. مثلاً نشريه ساينس تودي (علم امروز) يك كادرِ ثابت آزاد نويس دارد كه مطالب بسيار خوبي در مورد موضوعات علمي مي نويسند. براي يك آزاد نويس، عاقلانه آن است كه در زمينه اي كه رقيب كمي دارد، متخصص شود مگر اينكه خيلي مشهور باشد. آزاد نويسي كه به اصطلاح رويِ بورس باشد، تنها خيلي زود مقام و منزلت پيدا مي كند در اين صورت، وقتي كه نويسندگانِ رسمي و تمام وقتِ روزنامه سرشان شلوغ است يا تخصص كافي ندارند، سردبيران مرتباً به اين افراد روي مي آورند و درخواست مطلب مي كنند. در پايان، مي خواهم نكته اي رابه جوانترهايي كه مي خواهند روزنامه نگار شوند، تذكر دهم. از همان هفته اولي كه درروزنامه مشغول به كار مي شويد، مطلبي ننويسيد كه باعث تحقيرِ سياستمداران يا سرشكستگيِ دولتمردان شود.تا وقتي كه رويِ خط بيفتيد، مدت زماني طول مي كشد تنها راه ممكن، سختكوشي و تلاش بي امان است، و قبل از هر چيز، بايد شايستگي شما به اثبات برسد. اگر در مدرسه انشايا مقالات خوبي مي نويسيد. تضميني نيست كه حتما روزنامه نگار خوبي هم بشويد. روزنامه نگاري، با كنارِ هم گذاشتنِ جملات و عباراتِ جذاب خيلي فرق دارد. حاشيه ٭ مشخصات كتاب شناختي اين نوشته، به قرار زير است: M.V.Kamath, So you want to be a journalist? , in: Professional Journalism, new Dehli: WIKAS PUBLISHING HOUSE PVT LTD, 1988. pp 1-7. baran136026-05-2009, 03:30 PMاينم يه مطلب درمورد رسانه ها و حوادث غيرمترقبه بخش اول مقدمه بلاهاي طبيعي و غيرطبيعي كماكان و با تناوب و شدتي فزاينده جهان را ويران ميكند. ما شاهد بلاهاي طبيعي همچون زلزلهها، توفانها، آتشفشانها، سيلها، گردبادها و... و همچنين حوادث دستكار بشر همچون فجايع فناوري (مانند فاجعه بوپال و فاجعه چرنوبيل) و حوادث سياسي كه ميتواند به جنگهاي داخلي و ويرانيهاي بيسابقه بينجامد، هستيم. و اين تازه همه ماجرا نيست: آميزهاي از مخاطرات طبيعي و حوادث دستساز آدمي نيز وجود دارد كه باعث آلودگي، جنگلزدايي، بيابانزايي، و گرمشدن كره زمين ميشود؛ آميزهاي از مخاطرات كه پيامدهاي فاجعهباري براي سياره كوچك ما ميتواند داشته باشد. مخاطرات طبيعي در واقع پديدههايي طبيعي هستند كه ميتوان از آنها دوري جست و يا اثرات آنها را تخفيف داد. اين كه گاهي اين مخاطرات طبيعي به مصيبت و فاجعه تبديل ميشود نتيجه نوع سازماندهي و نوع رفتار جوامع خودمان است. بلاهاي طبيعي بهخوديخود و لزوماً باعث اين همه خسارات جاني و مالي نميشود. برخي بلاهاي طبيعي به خوبي قابل پيشگيري است و بسياري از ديگر بلاهاي طبيعي را ميتوان بياثر يا كماثر كرد. همه انواع وسايل ارتباط جمعي، بخصوص كاربردهاي تخصصي ارتباطاتدوربرد و فناوريهاي اطلاعاتي و ارتباطي در عرصه كنترل از راهدور، رادار، دورسنجي، و هواشناسي، و همچنين وسايل ارتباط جمعي از رسانههاي الكترونيكي گرفته تا رسانههاي تصويري و صوتي و مكتوب، در مديريت تداركاتي برخورد با بلاهاي طبيعي، سيستمهاي هشدار قبل از وقوع بلاها، و آموزش همگاني نسبت به حوادث غيرمترقبه، نقشي بسيار حياتي دارند؛ كه همه اينها ميتواند سهم بسزايي در كاهش خسارتهاي مالي و جاني داشته باشند. در اين ميان، تلاش هماهنگ جامعه بينالمللي در بكارگيري توانهاي ارتباطاتي جهت تخفيف بلاهاي طبيعي، حائز كمال اهميت است. تلاشهايي كه در چارچوب برنامه «دهه بينالمللي كاهش بلاهاي طبيعي» صورت ميگيرد، بخصوص كوششهاي انجام شده از طريق «برنامه آننبرگ» ، «بيانيه تمپر درباره ارتباطات و بلاهاي طبيعي» ، و «راهبرد و نقشه عمل يوكوهاما براي دنيايي امنتر» و همچنين «ميزگرد رسانهها، اطلاعات علمي و بلاهاي طبيعي» ، همگي گامهاي مشخصي است براي تضمين اين كه فناوريهاي اطلاعاتي و ارتباطي در خدمت بشريت قرار بگيرد. اين مسئوليت مشترك همه ماست كه از بلاهاي طبيعي و غيرطبيعي و خسارات مستقيم و غيرمستقيم آن بكاهيم. در اين ميان، رسانههاي جمعي نقش بسيار چشمگيري ميتوانند داشته باشند. خبر زلزله فاجعهبار سال 1994 لسآنجلس، درست چهل دقيقه پس از نخستين تكانهاي زمين، به گوش كلينتون رئيسجمهور وقت آمريكا رسيد؛ اما نه از طريق مقامات رسمي كاخ سفيد، يا از طريق اعضاي شوراي امنيت ملي، و نه حتي از طريق «سازمان مديريت وضعيتهاي اضطراري كشور». خبر زلزله را وزير مسكن و شهرسازي به رئيسجمهور داد؛ آن هم فقط به اين دليل كه در لحظه وقوع حادثه براي ضبط يك برنامه تلويزيوني در شبكه تلويزيوني سيبياس حضور داشت و خبر را شنيد. رئيسجمهور هم بلافاصله پس از شنيدن خبر زلزله، براي دريافت اطلاعات بيشتر به سراغ تلويزيون خود رفت. خود كلينتون در اين باره گفت: «ماجرا را با جزئيات كامل ميتوانستم از تلويزيون ببينم، واقعاً تكاندهنده بود». اين تجربه، شاهدي است بر ارتباط تنگاتنگ ميان وسايل ارتباطجمعي و اثرگذاري آن بر پيامدهاي حوادث غيرمترقبه. فناوريها، مهارتها و وسايل ارتباطاتي، از جنبههاي مختلف حائز اهميت اساسي است: در پيوند برقرار كردن ميان دانشمندان، مقامات دستاندركار برخورد با حوادث غيرمترقبه، مقامات دولتي، و افكار عمومي؛ در آموزش مردم براي آمادگي در مقابل حوادث غيرمترقبه؛ در ردگيري حوادث در شرف وقوع؛ در هشيار كردن مقامات؛ در هشدار دادن به مردمي كه بيش از همه احتمال دارد از اين حوادث صدمه ببينند؛ در ارزيابي خسارات؛ در جمعآوري اطلاعات، آذوقه، و ساير منابع؛ در هماهنگ كردن عمليات نجات و امداد؛ در شمارش گمشدگان؛ و در برانگيختن و بسيج حساسيتهاي عمومي، سياسي، و نهادي و سازماني. 1- International Decade for Natural Disaster Reduction (IDNDR) 2-The Annenberg Washington Program 3-Tampere Declaration on Disaster Communications 4-Yokohama Strategy and Plan of Action for a Safer World 5-The Media, Scientific Information, and Disasters Roundtable baran136027-05-2009, 08:10 AMرسانه ها و حوادث غيرمترقبه بخش دومبلاهاي طبيعي و غيرطبيعي رويدادهاي رسانهاي هستند رسانهها به طور طبيعي به سوي حوادث غيرمترقبه، چه كوچك و چه بزرگ، كشيده ميشوند. افسون اين رويدادها همه دستاندركاران رسانهها را، از راديو و تلويزيون گرفته تا مطبوعات، از فيلمبردار و گزارشگر گرفته تا عكاسان خبري را به سبقت جستن از يكديگر ميكشاند؛ هر كس ميخواهد پيش از ديگران به محل حادثه برسد. اين افسون از ميان نميرود، بنابراين مؤسسات امدادرسان و گروههاي نجات با علم به اين كه برخي مداخلات رسانهها ممكن است ناخوشايند و دستوپاگير باشد، بايد با آنها كار كنند، نه اين كه مقابل آنها بايستند. به قول، «جو ورنگيا»، از اعضاي تحريريه خبرگزاري آسوشيتدپرس، «ما اكنون در جهاني با اخبار بيستوچهارساعته زندگي ميكنيم، بنابراين هيچ رويدادي، ماجراي كوچكي به حساب نميآيد. دستاندركاران برخورد با حوادث غيرمترقبه بايد انتظار داشته باشند كه هنگام بروز بلاهاي طبيعي و غيرطبيعي بيترديد رسانههاي محلي و ملي براي اقدام به پوشش خبري به محل حادثه سرازير خواهند شد. كار گزارشگر اين است كه رك و سمج باشد؛ مديران بحران و وضعيتهاي اضطراري و دستاندركاران برخورد با حوادث غيرمترقبه، نبايد اين رفتار را توهيني به شخص خود تلقي كنند».(بيست و پنجمين كارگاه سالانه پژوهش و كاربردها در زمينه مخاطرات طبيعي و غيرطبيعي، اوت 2000). در واقع، بلاهاي طبيعي و غيرطبيعي منبع سرشار خبري هستند. طبق مطالعات «گانز» تخمين زده ميشود كه 25 درصد گزارشهاي خبري مربوط به بلاهاي طبيعي، حوادث غيرمترقبه ناشي از تكنولوژي، يا ناآراميهاي مدني است. چرا چنين است؟ يكي از دلايلي كه براي اين امر مطرح ميشود اين است كه گزارشهاي خبري رسانهها در نفس خود يك فعاليت سرگرمكننده است. معمولاً، گزارشهاي خبري را «ماجرا»، «حادثه» يا «داستان» مينامند و گزارشگران تشويق ميشوند رويدادهايي را بيابند كه داراي همان ويژگيهايي باشد كه يك داستان يا قصه خوب داراست: درام، درگيري، مشكلات، راهحلها، فرازوفرودهاي تكاندهنده. حوادث طبيعي و غيرطبيعي همه اين ويژگيها را فراهم ميكند؛ بخصوص براي تلويزيون مزيت مضاعفي نيز دارد و آن جلبتوجه خيرهكننده مخاطبان است.(ونگر، ب، 1985:2؛ لارسون، 1980:79، 1980:119). «از ديدگاه روزنامهنگارانه، بلاهاي طبيعي و غيرطبيعي واجد همه اجزا يك رويداد رسانهاي كامل هستند(بخصوص براي رسانههاي الكترونيكي). اين رويدادها، كوتاه، چشمگير، غالباً رازگونه، پرتحرك، و تصويرگر رنجها و شجاعتهاي بشري هستند» (بولداك، 1987). يك دليل ديگر براي توضيح اين كه چرا حوادث غيرمترقبه تا اين اندازه توجه رسانهها را به خود جلب ميكند اين است كه اين وقايع را معمولاً به راحتي ميتوان پوشش داد. دستاندركاران تلويزيون پوشش خبري حوادث غيرمترقبه را دوست دارند. تمام چيزي كه براي اين كار لازم است، يك يا دو گروه فيل� سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-