تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر چیز دارای سیماست، سیمای دین شما نماز است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821233282




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گفت‌وگو با فرهاد مهندس‌پور درباره وضعيت تئاتر؛اين همه خرابي، كار يك نفر نيست - امين عظيمي- فارس باقري


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گفت‌وگو با فرهاد مهندس‌پور درباره وضعيت تئاتر؛اين همه خرابي، كار يك نفر نيست - امين عظيمي- فارس باقري


اشاره: خيلي‌ها فرهاد مهندس‌پور را تنها به عنوان كارگرداني هوشمند و خلا‌ق در حوزه تئاتر مي‌شناسند كه با اجراهايي همچون ، ، و نام خود رادر فهرست بهترين‌هاي تئاتر ايران ثبت كرده است. اما او پس از دوره مديريت كوتاه ولي اثرگذارش بر مركز هنرهاي نمايشي، آن هم در آخرين سال‌هاي رياست‌جمهوري سيدمحمد خاتمي ‌چهره‌اي متفاوت از خود به جاي گذاشت. چهره‌اي جنجالي كه اين روزها به يكي از منتقدان جدي سياست‌هاي مركز هنرهاي نمايشي بدل شده است. تئاتري كه اين روزها حال خوشي ندارد و گاه در برابر انتقادات، تنها به منتقدانش اتهام مي‌زند و حتي فرهاد مهندس‌پور هم از اين اتهامات در امان نمانده. گفت‌وگوي ما با او بر مهم‌ترين بيماري‌هاي تئاتر امروز ما متمركز شده است.

آقاي مهندس‌پور شايعاتي پيرامون شما هست كه بخشي از آنها را برخي تريبون‌هاي رسمي، مثل مديريت‌هايي در مركز هنرهاي نمايشي اين طرف و آن طرف منتشر مي‌كند. مثلا‌ اينكه نقدهاي شما از مركز هنرهاي نمايشي و سياست‌هاي تئاتر براي اين است كه هوس كرده‌ايد دوباره سكان قدرت را به دست بگيريد يا علا‌قه‌منديد در اين بازي، نقش ويژه‌اي داشته باشيد. حتي مي‌گويند مهندس‌پور عضو اتاق فكر حسين پارسايي مدير مركز است و هر چه در تئاتر رخ مي‌دهد ماحصل همين حضور است و با اين حال تلا‌ش دارد خودش را به عنوان يك اپوزيسيون، مخالف اين كارها مطرح كند؟

اين حرف‌ها را شنيده‌ام. كسان متفاوتي اين حرف‌ها را زده‌اند، اما محور اين نقل‌ها، از [...] به اين و آن گفته شده و جالب اينجاست؛ آقايي كه اين دروغها را سر هم مي‌كند، خودش به‌هيچ‌وجه جزو آدم‌هاي صادق و وظيفه‌شناس نيست. چرا روابط عمومي‌مركز در برابر مهلكه‌هايي كه براي تئاتر تدارك ديده شده واكنش نشان نمي‌دهد؟ بياييد بنا را بر اين بگذاريم كه اين حرف‌ها خيرخواهانه و درست است. حتي اگر اينها راست بگويند، در اصل اينكه وضعيت تئاتر ايران هولناك است تغييري ايجاد نمي‌شود[...] كاش در مركز هنرهاي نمايشي جايي به عنوان اتاق فكر كه مرا متهم كنند عضو آن هستم وجود داشت. من افتخار مي‌كردم عضو آن باشم. اگر از من بخواهند براي تئاتر، به مركز نظري بدهم با افتخار اين كار را مي‌كنم. نه من، هر تئاتري ديگري با افتخار اين كار را مي‌كند. براي آنكه احساس ما اين نيست كه مركز هنرهاي نمايشي دشمن ماست، بلكه خدمتگزار ماست. مركز را گذاشته‌اند كه به تئاتر خدمت بكند، ما تئاتري‌ها هم دوست داريم خدمتگزار تئاتر باشيم و اگر از ما كمك بخواهند، منطقي و انساني اين است كه با روي باز استقبال كنيم.

يعني تاييد مي‌كنيد كه در دوره‌اي مشاور آقاي پارسايي بوده‌ايد؟ ‌

مثل اينكه فراموش كرده‌ايد آقاي پارسايي دوست و همكار همه ما بوده! اين چيز غريبي نيست، ما در مورد بعضي موضوعات با هم حرف مي‌زديم...

يعني نقش شما در سياست‌ها و راهبرهاي مركز پررنگ نبوده؟

نه، من اصلا‌ هيچ رابطه اين‌گونه‌اي نداشته‌ام، كاش داشتم. اگر داشتم، تاثيراتي مي‌توانستم بگذارم. حضرات از من فرار مي‌كنند.

در ماه‌هاي اوليه مديريت ايشان چه؟ ‌

من خودم مشوق كساني بودم كه مي‌خواستند پارسايي را براي مركز انتخاب كنند.

واقعا؟ چرا؟ ‌

براي اينكه همين الا‌ن هم فكر مي‌كنم در شرايط حاضر، حسين پارسايي بهترين كسي است كه مي‌تواند در مركز هنرهاي نمايشي باشد.

با همه انتقاداتي كه به ايشان مي‌شود؟

اگر فكر مي‌كنيد همه خرابي‌هايي را كه در تئاتر رخ مي‌دهد، مي‌توانيد گردن يك آدم بيندازيد و آن آدم نامش حسين پارسايي است، ناروا و نادرست است. اين همه خطا، كار يك نفر نيست. بايد بپرسيم آيا آنچه براي تئاتر در حال وقوع است اساسا در مركز هنرهاي نمايشي طراحي مي‌شود يا در جاي ديگري، مثلا‌ شايد در حوزه معاونت هنري وزارت ارشاد؟ به نظر من، فاجعه‌اي كه تئاتر در معرض آن است شايد ربط مستقيمي ‌به مركز هنرهاي نمايشي نداشته باشد. وقتي من تابستان سال پيش، با آقاي مسافر، پارسايي و حيدري در مورد اين ماجرا حرف مي‌زدم كه شما داريد انجمن نمايش را تعطيل مي‌كنيد، شما داريد زمينه‌هاي تعطيلي انجمن نمايش را فراهم مي‌كنيد، مي‌گفتند ما هيچ نقشي در اين ماجرا نداريم، ديگري دارد اين كار را پيش مي‌برد، اگر هيات امناي انجمن نمايش متشكل از مجيد سرسنگي، محمود عزيزي و حسين پارسايي مسبب انحلا‌ل انجمن هستند، مي‌توانيد برويد يقه‌شان را بگيريد. اينها نمي‌توانند انجمن را منحل كنند. بر پايه اساسنامه قانوني و مصوب، به انجمن نمايش مجوزي قانوني داده شده است كه براي مدت نامعلومي‌فعاليت بكند و 7 ميليارد بودجه تخصيصي بايد توسط رئيس انجمن هزينه شود. در اين اساسنامه، روش قانوني براي انحلا‌ل انجمن وجود دارد. فقط هيات امنا مي‌تواند انجمن را منحل كند و هيات امنا اين كار را نكرده است. اين ساده‌لوحي است اگر خيال كنيد كه همه اين خرابي‌ها را پارسايي به‌وجود آورده است. هر چند بله، وقتي رئيسي از مركز مي‌رود همه چاقوها را تيز مي‌كنند و منتقد كسي مي‌شوند كه ديگر در قدرت نيست. نقد آدمي‌كه در قدرت نيست كه ارزشي ندارد. تا زماني كه آن آدم آنجا ايستاده بايد با كژي‌هاي او مقابله كرد. اتفاقا مشكل ما تئاتري‌ها هميشه اين بوده كه رئيس را تا زماني كه در قدرت بوده تقديس و در برابرش كرنش كرده‌ايم و همين كه خلع شده، به او حمله برده‌ايم. اينكه هنر نيست. زماني كه آقاي شريف‌خدايي رفت، بسياري از كساني كه اتفاقا او بهترين سرويس‌ها را به آنها داده بود، بنا كردند به انداختن تقصيرها به گردنش. همان موقع هم بارها گفتم آقا اين همه خرابي كار يك نفر نيست، مگر اينكه پيشاپيش پذيرفته باشيم كه اين يك نفر آنقدر قدرت دارد كه مي‌تواند يك‌تنه، اين خرابي‌ها را به بار بياورد. اين‌گونه نيست، همه ما با هم در آن سهيم بوده‌ايم. مي‌توانيد به مصاحبه‌هايي كه من آن موقع داشتم مراجعه كنيد. يك كلمه نگفته‌ام كه اين آقا يا آن آقا اين كار را كرده است. امروز هم همين‌طور است. همه ما با هم داريم اين خرابي‌ها را به بار مي‌آوريم، هر كداممان به سهم خودش. ولي خب، يك مديري هم هست كه مي‌توانيم اتهامات را بر سر او خراب كنيم. چنين چيزي بي‌خردانه و ناپسند است؛ دوري باطل و گول‌زنك. در اين سه سال، مركز را كوچك و حقير كرده‌اند و ديگرآنقدر دلچسب نيست كه كسي فكر كند دلش مي‌خواهد بر مسند قدرت در مركز تكيه بزند كه فرهاد مهندس‌پور با همه جاه‌طلبي‌اش بخواهد به آن فكر كند. كدام قدرت؟ براي اضمحلا‌ل انجمن، ناچار شدند بخش اداري تئاتر را نيز ضعيف كنند. مركز هنرهاي نمايشي ناتوان شده. دست‌هايي كه مركز را كوچك كرده‌اند، همان كساني هستند كه انجمن نمايش را منحل كرده‌اند. الا‌ن مركز هنرهاي نمايشي جايي است كه يك ريال قدرت پولي ندارد، پشيزي قدرت و توان برنامه‌ريزي ندارد، چون برنامه‌ها جاي ديگري ريخته مي‌شود. حسين پارسايي و مركزنقشي در برنامه‌ها ندارند، به حاشيه رانده شده‌اند، فقط در پز اداري خودشان ايستاده‌اند و كاري از دستشان بر نمي‌آيد. ‌

‌ آيا سكوت مديران تئاتر در برابر اين اقدامات منطقي است؟

‌ از آنها بپرسيد، چرا سكوت مي‌كنند. اين چيزي بود كه من هم از مسافرآستانه و پارسايي پرسيدم. آقا چرا ساكتيد؟ چرا چيزي نمي‌گوييد؟ [...] بگوييد تا مطبوعات بروند و بپرسند. مي‌گفتند ما اجازه نداريم بگوييم. برويد از حسين مسافر بپرسيد چرا استعفا داد. من به پارسايي حق مي‌دهم در قبال دستورات اداري كه به او داده مي‌شود سكوت كند، اما به حسين پارسايي يا حسين مسافر، به عنوان كارگردانان تئاتر اين مملكت، حق نمي‌دهم سكوت كنند. لا‌اقل بايد به گوش چند نفر برسانند. در مورد زميني كه پاركينگ تئاتر شهر بود و هنوز جزو مايملك تئاتر شهر است و آمدند اختصاص‌اش دادند به يك مجتمع تجاري و . ]...[ من نمي‌دانم چه كسي به آنها گفته ساكت، ولي به آنها گفته‌اند در مورد اين ماجرا حرف نزنيد. تهمت زدن به مهندس‌پور كاري ندارد. مي‌توان به او اتهام زد، آن هم در روزگاري كه اتهام زدن، كار چندان ناپسندي نيست! اگر راست مي‌گويند مقابل اينها بايستند. اما نكته اينجاست كه اولا‌، زمين متعلق به تئاتر شهر است، يعني جزو مايملك انجمن نمايش است؛ دوما ساختن دو مركز فرهنگي كه هر دو سازنده اتمسفري در پيرامون خودشان هستند، آن‌هم با اين فاصله كم، نشان‌دهنده خطايي استراتژيك است. اين نشانه يك جور بي‌درايتي است. نمي‌دانم آيا براي وزير ارشاد يا معاون هنري ايشان مهم است يا خير، ولي تئاتري‌ها از اين ماجرا دلخور و رنجيده خاطر هستند، زيرا حقي از تئاتر ضايع شده است. گاهي بعضي از تئاتري‌ها مي‌گويند شايد اين نشانه نوعي لجاجت با تئاتر است، اما مساله مهم‌تر اين است كه اين دو مركز فرهنگي نبايد در هم تداخل داشته باشند. دستاوردهاي ويرانگر اين كار هم بعدها معلوم خواهد شد. درست مثل اينكه فرض كنيد بيمارستان را وسط اتوبان بسازيد! هم بيمارستان خوب است هم اتوبان، اما نبايد اينها كنار هم قرار بگيرند، بايد از همديگر فاصله داشته باشند. مركز هنرهاي نمايشي و روابط عمومي‌آن، حتي هنگامي ‌كه گودبرداري اين مجتمع تجاري به ساختمان تئاتر شهر صدمه زد، آنجا هم باز سكوت كردند، يك كلمه حرف نزدند و واكنش نشان ندادند. حتي در مورد ماجراي مترو اين تئاتري‌ها بودند كه آمدند وسط، آن هم به همت مهرداد راياني.

مي‌خواهيد بگوييد خودتان موقعي كه مدير مركز بوديد اوضاع فرق مي‌كرد؟ يعني خودتان اصلا‌ سكوت نكرديد؟

از دشنام‌هايي كه خورده‌ام پيداست كه سكوت نكرده‌ام. آن دوره، دوره درخشاني بود. نه به خاطر اينكه من آنجا بودم بلكه به اين دليل كه هر كار درست يا نادرست مركز مورد هجوم انتقادهاي بي‌پايان و از همه سو بود و اين حالتي منحصر به‌فرد و بي‌سابقه بود.

شايد هم به خاطر اين بود كه بعضي از تئاتري‌ها شما را متهم به برخورد احساسي با برخي اهالي تئاتر مي‌كردند. اينكه يك‌سري‌ها باشند و يك‌سري‌ها نباشند. فكر نمي‌كنيد بخش عمده‌اي از انتقادها به اين دليل بوده است؟ ‌

خب، كه چه؟ ‌

مي‌گفتند شما در بعضي موارد تندروي كرده‌ايد يا خواستيد كساني را عمدا كنار بگذاريد ‌!

مثلا‌ چه كساني؟ ‌

مثلا‌ نادر برهاني‌مرند و گروهش كه آنها هم در مقابل در برنامه‌هاي راديويي خودشان اعتراضات زيادي به مركز مي‌كردند. يادم مي‌آيد در يكي از برنامه‌هايشان يكي از ميهمانان گروه‌هاي خارجي را متهم كرده بودندكه اينها هنرمند نيستند و چاقوكش كافه و كاباره هستند؟ اين حرف‌ها يادتان مي‌آيد؟ ‌

بله، ولي فقط نادر برهاني‌مرند نبوده، خيلي‌هاي ديگر هم بودند، دروغ چرا. ولي اتهام زدن كه كاري ندارد، چون مفت و ارزان مي‌شود به آن دست زد. حالا‌ نمي‌خواهم وارد جزئيات بشوم، بماند براي يك وقت ديگر. هيچ گروهي نبوده كه جلوي كارش گرفته شود. زماني كه در تيرماه 83 به شوراي نظارت رفتم تعداد زيادي بودند كه وعده‌هاي اجرايي به آنها داده شده بود و آنها هر كدام با كاغذي كه در دست داشتند دو يا سه سال بود كه منتظر اجرا بودند. داشتند درها را مي‌شكستند و مي‌گفتند ما بايد اجرا كنيم. هيچكدام از اين افراد نبودند كه كارشان اجرا نشود، يا با آنها قرارداد بسته نشود و دستمزدش به او پرداخت نشود. بسامان شدن دخل و خرج تئاتر، با تمام سختي‌هايي كه داشت، در آن دوره اتفاق افتاد. خيالتان را راحت كنم، آن موقع شرايطي براي چنين تسويه‌حساب‌هايي نبود. اگر من هم اهل اينجور تسويه‌حساب‌ها بوده باشم آن موقع اجازه پيدا نمي‌كردم، ولي تعداد منتقدان زياد بود، همه شجاع شده بودند. براي اينكه مي‌دانستند ما به مدت طولا‌ني آنجا نخواهيم بود. و به همين دليل به هر شكل ممكن، تلا‌ش مي‌كردند انتقاد بكنند و اين اميدواركننده بود. من با خودم فكر مي‌كردم كه اين همه اشتياق براي اعتراض، با زمينه‌اي از افترا و درشت‌نمايي، شايد نشان‌دهنده اين باشد كه ما داريم عادت‌هايمان را تغيير مي‌دهيم. مثلا‌ اينكه خاموش نباشيم و كمي ‌هم به منافع جمعي‌مان فكر كنيم. گرچه همان موقع هم، بخش عمده‌اي از اعتراض‌ها مربوط به منافع فردي بود. اسناد، گفت‌وگوها و مصاحبه‌ها موجود است. چه كسي كار كرده، چه كسي كار نكرده؟ همه چيز پيداست، به دروغگويي نياز ندارد. استقلا‌ل كساني كه در شوراي نظارت كار مي‌كردند، استقلا‌ل كارگرداناني كه كار مي‌كردند، استقلا‌ل بازبين‌ها و بازخوان‌ها كاملا‌ محرز بوده است. اگر اعتراضي وجود داشته مربوط به راي گروهي از تئاتري بوده كه نسبت به گروه ديگري از تئاتري‌ها داشته‌اند و اين هم امري بديهي است كه در هر دوره‌اي اتفاق مي‌افتد و اجتناب‌ناپذير است.

يكي از شايعه‌هاي ديگري كه اين روزها در مورد فرهاد مهندس‌پور وجود دارد اين است كه اقدامات اصلا‌حي او در دوره مديريتش در ارتباط با انجمن نمايش بوده است كه زمينه‌هاي فروپاشي و انحلا‌ل آن را ايجاد كرده است. ‌

خيلي اتهام خوب و قشنگي است. دوره كوتاه كاري من، موقعيتي بود كه مي‌شد چيزهايي را تغيير داد و داشت چيزهايي تغيير مي‌كرد و نشانه‌هاي كوچك آن را مي‌توانيم ببينيم. شيوه نامه دستمزد هنرمندان تئاتر، يكي از كوچك‌ترين آنهاست. نمي‌خواهم بگويم اتفاق شگرفي افتاد، چون دگرگوني را يك نفر نمي‌تواند به‌وجود بياورد. آنجا متوجه شدم انجام هر كاري منوط به اين است كه يك گرايش جمعي نسبت به آن وجود داشته باشد. جمع تئاتري‌ها علا‌قه‌اي در مورد اينكه چنين تغييراتي در تئاتر به‌وجود بيايد از خود نشان ندادند. من بابت اين ماجرا تاسف مي‌خورم كه ما هر روز داريم ديروز را فراموش مي‌كنيم و چون داريم فراموشش مي‌كنيم نمي‌توانيم روي سطحي از آگاهي تاريخي بايستيم و اين خيلي هولناك است. همه چيز به سرعت فراموش مي‌شود و تنها اتهامات و لكه‌ها باقي مي‌مانند. آن كساني كه مي‌گويند من زمينه‌هاي انحلا‌ل انجمن را فراهم كرده‌ام يا هر اتهامي‌نزديك به اين، مي‌توانند اسناد و مداركشان را ارائه كنند. در مورد اقداماتي كه من براي بهبود وضع قرارداد هنرمندان تحت حمايت انجمن نمايش انجام دادم مي‌توانيد به آقاي فرهاد شريفي، اصغر همت و مهدي ميامي‌مراجعه كنيد كه در جريان جزئيات فعاليت من بوده‌اند. اگر آنها بگويند اين اتهامات درست است من گردن مي‌گذارم و مي‌پذيريم. خود هيات امنا در جريان هست. ما از بين آن تعداد آدم‌ها، تعدادي را كه داشتند برخلا‌ف مقررات حمايت مي‌شدند، يعني كسي كه در خارج از كشور بود يا كساني كه جزو كاركنان رسمي‌جاهاي ديگري بودند و به همين دليل انجمن اجازه نداشت به آنها حقوق پرداخت كند، كساني كه ساليان سال بود از آنها حمايت مي‌شد، ليست آنها را درآورديم و من اينها را به هيات امنا ارائه دادم و گفتم اين افراد نبايد حمايت شوند و در مقابل، ليستي به آنها ارائه كردم كه سعدي افشار، صادق حدادي و تعدادي ديگر در آن ليست بودند و گفتم آدمي‌مثل سعدي افشار بايد مورد حمايت قرار بگيرد در حالي‌كه تعدادي هستند كه برخلا‌ف قانون داريم از آنها حمايت مي‌كنيم. همه تلا‌ش ما از اين قرار بود. اصلا‌ بحث انحلا‌ل انجمن نمايش يا چيزي شبيه به اين مطرح نبود. هيات امنا در آن دوره تلا‌ش زيادي براي اين كار كرد. كسي كه آن موقع مخالفت كرد، آقاي خوشخو بود. دليلش هم اين بود كه نمي‌خواستند وضعيت، بيش از اين متشنج بشود. هرچه من خواهش كردم اين كار را بكنيد. من كه ايستاده‌ام وسط معركه و بيشترين دشنام‌ها نثارم مي‌شود، اين هم روي بقيه، گفتند نه! ولي به محض اينكه دولت تازه آمد، شروع كردند به حذف همه هنرمندان. اين كاري بود كه در دولت ششم هم بار ديگر باز اتفاق افتاد. يك بار آقاي خوشرو در معاونت هنري اين كار را كرد و بار ديگر باز هم آقاي خوشخو دارد اين كار را انجام مي‌دهد. در سال 1373 آقاي خوشرو اين كار را كرد و هنرمندان رفتند شكايت كردند و آن موقع اينقدر هماهنگي بين دولت و دادگاه نبود و بالا‌خره فرياد آنها به جايي رسيد، اما الا‌ن فريادشان به هيچ جا نمي‌رسد، چون آنقدر همه چيز با هم هماهنگ است كه فريادها به جايي نمي‌رسد. در نتيجه نمي‌توانند احقاق حقوق كنند. اخراج يك طرفه اينها غيرقانوني است مگر اينكه دليل محكمه‌پسندي وجود داشته باشد كه نيست، مثل گرفتن حقوق از دو جا. به هر حال ماجراي تعطيلي انجمن نمايش ربطي به اين پنجاه و چند هنرمند ندارد. ‌

پيشنهادي كه به عنوان مطرح شده مگر قرار نيست همان وظيفه انجمن نمايش را انجام دهد؟ ‌

كدام پيشنهاد؟ ‌

از اول سال 87 قرار بود عملي بشود...

نه از اول سال. مگر پاييز سال گذشته در برنامه گفت‌وگوي ويژه خبري شبكه 2 سيما اعلا‌م نكردند كه ما به زودي اين كار را مي‌كنيم. دوباره در زمستان اين پيشنهاد را تكرار كردند و دوباره در بهار آن را تكرار كردند و گفتند در جشن ارديبهشت در اصفهان اعلا‌م خواهد شد، بعد گفتند تا پايان ارديبهشت اعلا‌م خواهد شد و تا به امروز... اين يك وعده سرگرم كننده است والا‌ اگر مي‌خواستند چيزي را درست كنند كه شدني بود. چه چيزي وجود دارد كه تا اين حد پنهانش مي‌كنند. همه مساله سر همين است. بودجه مصوب تئاتر كه قانونا بايد به انجمن نمايش بيايد و چك‌هايي را كه بايد قانونا رئيس انجمن امضا كند، الا‌ن توسط چه كسي امضا مي‌شود؟ چرا كارگردان‌ها را وادار كرده‌اند قراردادهايي را كه سال گذشته با انجمن نمايش بسته‌اند همه را لغو بكنند و دوباره قراردادهاي تازه‌اي ببندند با موسسه‌اي كه نمي‌دانيم چرا بايد با آن قرارداد بست؟ من كه در اين مدت، تئاتر كار نكرده‌ام، آنهايي كه كار كرده‌اند مي‌گويند ما را وادار كرده‌اند چنين كاري انجام دهيم. براي چه اين كار را كرده‌اند؟ به بركت دولت جديد، بودجه تئاتر دو برابر شده، اما چرا تئاتر فقير‌تر شده است؟ چرا دوباره گروه‌هاي تئاتري دوسال، يا يك سال منتظر دريافت دستمزدشان مي‌مانند؟ چرا بايد نامه بنويسند و حقوق‌شان را گدايي كنند؟ با وجود اينكه سه تالا‌ر در تئاتر شهر تغيير كاربري داده، تالا‌رهاي دو اجرايي نداريم، سال پيش تئاتر شهر 6 ماه تعطيل بود در حالي كه بودجه دو برابر شده است؟ براي بودجه چه اتفاقي افتاده؟ بيايند توضيح بدهند. چرا توضيحي نمي‌دهند؟ اين پيگيري‌ها، وظيفه همه ماست حتي اگر در جريان آن به من و شما اتهام بزنند. ‌

يكي از ادعاها اين است كه داريم به تئاتر شهرستان مي‌پردازيم مثل همين برنامه ارديبهشت تئاتر ايران كه جشن گرفتند و كادو دادند و شيريني خوردند. فكر مي‌كنيد واقعا مركز دارد در شهرستان‌ها كاري مي‌كند؟ نمايش‌هاي شهرستاني در جشنواره فجر، به نسبت سال‌هاي پيش، از نظر كيفي و كمي ‌نزول كرده بود. انحلا‌ل انجمن نمايش چقدر در اين اتفاقات تاثير داشته؟ ‌

‌ هيچكس از جشن و شادي و سرور بدش نمي‌آيد. ولي اين به معني اين نيست كه برنامه‌اي براي تقويت تئاتر شهرستان وجود دارد. اين يك جشن است، يك شو است. يك بازارگرمي ‌است، حتي اين هم بد نيست. از كساني هم تقدير مي‌شود، اين هم خيلي خوب است. در اين جشن‌ها وعده‌هاي زيادي هم داده مي‌شود اما وعده‌ها عملي نمي‌شود. وعده داده بودند و بنا بود مبلغ قابل‌توجهي از اين 7 ميليارد تومان به تئاتر شهرستان اختصاص يابد. پارسال كه نشد، امسال هم كه ما الا‌ن در تيرماه هستيم و نشده، خدا كند كه انجام بدهند. يعني خدا كند از دهان تئاتر تهران دربياورند و بگذارند براي تئاتر شهرستان. اگر فكر مي‌كنند با اين شوها و جشن‌ها، آتش خرابي‌ها مي‌خوابد و اين نوعي تدبير است، چنين چيزي نيست. مگر اينكه فكر كنند ما در نقطه صفر خلقت ايستاده‌ايم و هر را از بـر تشخيص نمي‌دهيم و يك جشن و دو بزرگداشت و دوتا سخنراني و تقدير را به جاي توليد تئاتر مي‌گيريم. توليد تئاتر به برنامه، حمايت و كار مستمر نياز دارد. گروه‌هاي فعالي كه در شهرستان كار مي‌كردند واقعا در حال نابودي‌ هستند. آنها به اين جشن‌ها نياز ندارند، برنامه مي‌خواهند و من به شما قول مي‌دهم ماه‌ها طول خواهد كشيد تا ادارات كل، در مورد هر چيزي كه به جاي انجمن نمايش قرار است ظاهر شود، توجيه شوند، روند بودجه آن تعريف شود، انتخابات برگزار شود و... اين پروسه‌اي است كه تازه اگر الا‌ن اعلا‌م كنند، آيين‌نامه‌اش را تدوين كنند و... احتمالا‌ تا پاييز پيش خواهد رفت كه باز مي‌خوريم به جشنواره فجر و سال تمام مي‌شود و باز هم پولي به تئاتر شهرستان داده نمي‌شود. اين چيزي است كه احتمالا‌ اتفاق مي‌افتد. خدا كند كه اشتباه كنيم. وقتي به آنها مي‌گويي دارند اشتباه مي‌كنند يقه تو را مي‌گيرند و مي‌گويند به چه حقي مي‌گويي ما داريم اشتباه مي‌كنيم. همه چيز نشان‌دهنده اين است كه در شرايط عاقلا‌نه‌اي به سر نمي‌بريم. چون عاقلا‌ن اعتراض را مي‌پذيرند، به آن پاسخ مي‌دهند و تشكر مي‌كنند از فردي كه اين حرف‌ها را زده، و اينچنين، همه ما در حل مشكلا‌ت تئاتر سهيم مي‌شويم. چرا همه چيز وارونه است! هنوز مشكل ما اين است كه نمي‌دانيم چرا انجمن به تعطيلي كشيده شده و قرار است به جاي آن چه كار بكنند. هيچ توضيحي نمي‌دهند كه به چه حقي اين كار را انجام داده‌اند. اين آقايي كه مي‌گويند مسوول اين ماجراست و من نمي‌دانم كجاست و چه شكلي است، چه كسي به او اجازه داده چنين كاري بكند؟ اگر اين آدم اينقدر قدرت دارد كه همه چيز را بهم بزند بايد دست به دامن رئيس جمهور بشويم. عده‌اي سكوت مي‌كنند و عده‌اي ديگر هم دست به كارهايي مي‌زنند كه نبايد. فردا روز هم خواهند گفت چون شما خاموش بوديد، اين اتفاق افتاده است. بايد واكنش نشان داد. در اين دو سال اتفاقات هولناكي براي تئاتر افتاده است. مثلا‌ چرا روابط عمومي‌تئاتر كشور موقعي كه در روزنامه‌اي تيتر زدندآقاي نويسنده، ميخ توي چشم تئاتر كرد، سكوت مي‌كند؟ سال 85، اين جزو مواردي بود كه براي آن رفتم پيش آقاي پارسايي.[...] از آنها خواهش كردم، پاسخ بدهيد. اين نقدك عليه يك نمايش نيست، سياهه‌اي عليه كل تئاتر ايران است. در برابرش آقايان شروع كردند از موضع اداري خودشان برخورد كردند. چگونه؟ نظارت‌ها را غني‌تر، عظيم‌تر و شديد‌تر كردند. فكر كردند اگر چنين كاري كنند، دامنه اين دشنام‌ها و تهديدها به تئاتر گريبانگير آنها نخواهد شد. در واقع تئاتر را بي‌پناه گذاشتند و فكر كردند با بيشتر تحت فشار گذاشتن كارگردان‌ها و تئاتري‌ها، مي‌توانند از رشد اين اتهام‌پراكني‌ها جلوگيري كنند. اين در حالي است كه در اين هنگامه‌ها، هدف از اتهام‌پراكني اين است كه همين شرايط سخت، به‌وجود بيايد. ما قبلا‌ نيز اين روزگار را تجربه كرده‌ايم و هنوز فراموشمان نشده است. مي‌خواهند سيطره نظارت بي‌معني و خارج از قانون بيشتر بشود، شبه‌قانون بسازند، و واقعا همين كار را هم كردند. اينجاست كه متوجه مي‌شويم با نوعي بي‌تدبيري روبه‌رو هستيم. در عين حال نوعي ترس هم وجود دارد؛ كساني كه پشت موضع اداري خودشان پنهان مي‌شوند و مي‌گويند ما مكلف نيستيم اين كارها را بكنيم. درحالي كه اينها مكلف به حمايت از تئاتر و هنرمندان آن هستند. اگركسي ميخ توي چشم تئاتر مي‌كند، مركز هنرهاي نمايشي بايد قد علم كند. مگر اين‌گونه نبوده، زماني كه آقاي علي رفيعي را به خاطر اجراي نمايشي به دادگاه فراخواندند، مگر آقاي مسافر و آقاي شريف‌خدايي براي پاسخگويي به دادگاه نرفتند؟ مگر حمايت نكردند؟ چرا مركز امروز حمايت نمي‌كند؟ چرا با سكوت‌هاي مركز و روابط عمومي‌آن، آنقدر فشار به گروه‌ها زياد شده كه گروه‌ها مي‌گويند ما ديگر نمي‌توانيم نمايش ايراني كار كنيم. مي‌گويند ما عملا‌ شخصيت ايراني را در هر موقعيتي قرار مي‌دهيم شوراي نظارت از ما ايراد مي‌گيرد و تئاترها همه دارد به سمت نمايش‌هاي خارجي مي‌رود كه هيچ جور تناسبي با ما نداشته باشد، با مسائل اجتماعي ايران امروز، ارتباط نداشته باشد. كي دارد تئاتر را به اين روز درمي‌آورد؟ ‌

‌ ‌ شايد خود تئاتري‌ها...

بله. تئاتري‌ها هم سهيم هستند. ولي مركز هم نقش خودش را ايفا نمي‌كند. چرا كنار مي‌ايستند تا كساني ديگر براي تئاتر تصميم بگيرند. اگر آقاي پارسايي و همكارانشان از موضع اداري واقعا اجازه ندارند عكس‌العمل نشان بدهند، بالا‌خره بقيه بايد كاري بكنند، نسبت به مجتمع در حال ساخت در كنار تئاتر شهر، بي‌برنامگي مزمن تئاتر كشور، نبود هيچ دورنماي استراتژيك براي تئاتر ايران و دستمزدهاي ناچيز هنرمندان تئاتر آن هم با وجود بودجه چند برابر شده تئاتر و ... عجيب است و بايد عكس‌العمل نشان بدهند. ‌

رابطه برابري وجود دارد. مديراني كه به ميزشان فكر مي‌كنند و هنرمنداني كه فقط به اجراي او فكر مي‌كنند. اين يك رابطه پذيرفته شده است.

اينكه بدي كار من، بدي رفتار شما را توجيه بكند؛ ما در وضعيت بسيار نامناسبي زندگي مي‌كنيم.

يكي از نمونه‌هايش تجمعي بود كه تئاتري‌ها در مورد مترو از خود نشان دادند. چرا اين همه مدتي كه تئاتر تعطيل شد كسي واكنشي نشان نداد، ولي درباره ماجرايي كه مربوط به ميراث فرهنگي است، جمع شدند؟

‌ نكته‌اي اينجا هست. ببينيد مركز هنرهاي نمايشي اداره‌اي است كه مسوول اين كارهاست. كارگردانان تئاتر مسوول اين كارها نيستند. انجمن نمايش مسوول اين كارهاست.

رابطه‌اي بين اينها وجود ندارد؟

بين انجمن نمايش و گروه‌ها هميشه رابطه‌اي وجود داشته است. از آقاي مسافرآستانه، آخرين رئيس انجمن نمايش بپرسيد. هميشه اين تعامل بين رئيس انجمن و تئاتري‌ها وجود داشته است. الا‌ن رئيس انجمني وجود ندارد. نمي‌دانيم بودجه چگونه مي‌آيد، نمي‌دانيم بودجه چرا نمي‌آيد، نمي‌دانيم بودجه چرا قطره‌اي مي‌آيد، نمي‌دانيم الا‌ن به چه كسي بايد بگوييم چرا دستمزدها عقب افتاده است. معلوم نيست اين كارها را چه كسي بايد انجام دهد. تعطيلي انجمن ضربه‌هايي به بخش‌هاي مهم زده است. در بند اول اساسنامه انجمن نمايش آمده است: روي استقلا‌ل، غيرانتفاعي و غيردولتي بودن آن تاكيد شده است. انجمن نمايش اسباب اوليه استقلا‌ل تئاتر در ايران است. وقتي انجمن نمايش را تعطيل مي‌كنند، امكان استقلا‌ل تئاتر نابود مي‌شود. دوم اينكه امكان رشد تئاتر را نابود مي‌كنند، براي اينكه مركز هنرهاي نمايشي نمي‌تواند براي بودجه‌اي كه نمي‌داند كجاست و به كجا مي‌ريزد، برنامه‌اي بنويسد. چرا رئيس مركز را مي‌گذاشتند عضو هيات امناي انجمن نمايش؟ براي اينكه رابطه بين سياستگذار و اجراكننده، رابطه‌اي مستقيم‌تر باشد. الا‌ن رئيس مركز هنرهاي نمايشي هيچ‌كاره است. به پول دسترسي ندارد، برنامه‌ريزي هم نمي‌تواند بكند. انجمن نمايش را كه او تعطيل نكرده، به بودجه‌ها هم كه دسترسي ندارد، پس برنامه‌ريزي هم نمي‌تواند بكند. پس رئيس مركز هنرهاي نمايشي چه‌كاره است؟ هيچي! وقتي انجمن را نابود مي‌كنند، تئاتر را تضعيف مي‌كنند، مركز هنرهاي نمايشي هم كوچك شده است. يعني با يك تير، سه نشان زده شده است. تنها كساني كه مي‌توانستند انجمن نمايش را منحل كنند هيات امناي انجمن نمايش بودند. اگر به آنها هم مراجعه كنيد، مي‌گويند ما اين كار را نكرده‌ايم. من شنيده‌ام كه آقاي سرسنگي صريحا اعلا‌م كرده كه من تعطيلي انجمن نمايش را تاييد نمي‌كنم و به گردن نمي‌گيرم. كاملا‌ حق دارد. ولي چه كسي اين كار را كرده؟ اين را روابط عمومي‌مركز، بايد به ما بگويد. او بايد به نجات ما از بي‌خبري بيايد. بايد بگويد چه كسي يا كساني دارند اين كار را مي‌كنند. ما شنيده‌ايم كه اين اتفاقات دارد در معاونت هنري مي‌افتد. [...] اگر كساني هستند كه فكر مي‌كنند تئاتر بايد دولتي بشود، يا نادان به مصالح دولت و ملت هستند، يا بدخواه ملت و دولت. ايران امروز به تئاتري آزاد و مستقل نياز دارد كه مياندار و واسطه ميان دولت و مردم باشد، نه بوق تبليغاتي يا توليدي پرافاده و توخالي. دولت و مردم، هر دو، نيازمند تئاتر آزاد و مستقل هستند. تنها كافي است كمي‌ عقلمان را به كار بيندازيم تا از اين جهالت و تاريكي كهنه شده بي‌مصرف، بيرون بياييم. ‌

به نظر شما در اين زمان كمتر از يكسال كه از مديريت فعلي باقي مانده چه وظيفه فوري به عهده مركز و كساني كه بايد پاسخگو باشند وجود دارد؟ ‌

تعطيل شدن انجمن نمايش همان نقطه‌اي است كه چيزهاي ديگر به آن برمي‌گردد. طبق آن چيزي كه در اساسنامه وجود دارد، تنها در انجمن نمايش است كه تئاتري‌ها مي‌توانند نقش مستقيم‌تري در بخش‌هاي اجرايي تئاتر پيدا كنند. ممكن است بگويند مهندس‌پور كه رئيس انجمن نمايش بوده، آدم باصلا‌حيتي نبوده است، فلا‌ني بيايد اين كار را بكند. با اين وجود هميشه تئاتري‌ها در بدنه انجمن، حضور و ارتباط مستقيم داشته‌اند. انجمن نمايش بايد دوباره احيا شود. من از آقاي پارسايي پرسيدم، اين آقايي كه مي‌گوييد مي‌خواهد انجمن نمايش را منحل كند، دليلش چيست؟ گفت، مي‌گويد اساسنامه ايرادهايي دارد كه مي‌خواهند اين ايرادها را برطرف كنند. من مي‌گفتم در اين اساسنامه بندي هست كه اگر قصد تغييري در اساسنامه داشته باشيد، قانونا هيات امنا مي‌تواند اين پيشنهادها و ايرادها را اعمال بكند، به معاونت هنري اعلا‌م بكند و در اساسنامه تغيير بدهند، بعد بروند در ثبت شركت‌ها و بگويند اين بندها در اساسنامه ما تغيير كرده است. اصلا‌ نيازي به تعطيلي ندارد. بايد انجمن نمايش دوباره احيا شود، هيات امنا و هيات‌رئيسه بايد كارش را از سر بگيرد و تشكيلا‌ت انجمن كه در شهرستان‌ها هنوز وجود دارند بايد به سرعت دوباره فعال شوند. اگر مي‌خواهيد تئاتر را نجات دهيد، اگر مي‌خواهيد به تئاتر شهرستان كمك كنيد اين راهش است. اما اگر برنامه‌اي براي عقب انداختن و سرگرم كردن وجود دارد، همان وعده‌هاي دو ساله را ادامه دهند. به نظر شما اعمال تغييراتي در اساسنامه، دو سال وقت مي‌خواهد؟ همه تئاتري‌ها مشتاقند توجيهاتشان را بشنوند. همه منتظرند ببينند چه گلي به سر تئاتر قرار است زده شود. ولي دست حضرات روست؛ دارند كار را كش مي‌دهند تا شامل مرور زمان گردد و به فراموشي سپرده شود. ان ربك لبالمرصاد. ‌

انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------

مشاهده خبر بعدي

------------
 سه شنبه 11 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1624]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن