واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: نقد و بررسي شوكران در شيراز،مينو فرشچي:پايان افخمي پخته تر، با معناتر و بهتر استاميد روحاني: « شوكران » بر خلاف تصور همگان فيلمي در رابطه مردان است
خبرگزاري دانشجويان ايران - فارسدر سومين روز از « پنجمين فستيوال فصلي فيلم » شيراز فيلم « شوكران » به نمايش درآمد. به گزارش خبرنگار سرويس سينمايي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) منطقه فارس، در جريان سومين روز از « پنجمين فستيوال فصلي فيلم » شيراز كه به موضوع « سيماي زن در سينماي ايران » اختصاص دارد ابتدا فيلم « شوكران » ساخته بهروز افخمي در تالار حافظيه اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي فارس به نمايش درآمد و سپس دكتر اميد روحاني (منتقد سينما)، چيستا يثربي (نويسنده و منتقد سينمايي) و مينو فرشچي (فيلمنامه نويس) به عنوان ميهمانان برنامه به ايراد سخنراني پرداختند. به گزارش ايسناي فارس، مينو فرشچي به عنوان نويسنده فيلمنامه « شوكران » به ارزش هاي فيلم اشاره كرد و گفت:فيلم « شوكران » بعد از گذشت سال ها همچنان جذاب است و مي توان هر از چند وقت يك بار به تماشاي آن نشست و از آن لذت برد. حتي براي خود من كه فيلمنامه آن را نوشته ام هر دفعه كه فيلم را مي بينم باز هم مي بينم خيلي خوب از آب درآمده و هر بار نكته هاي تازه اي در آن مي يابم. « شوكران » همچنان به عنوان اولين فيلم مشهوري است كه به مشكلات و معضلات زنان در دوران بعد از انقلاب مي پردازد. هنوز هم درباره اش حرف زده مي شود. در طول اين سال ها فيلم هاي زيادي در رابطه با زن ها و مظلوم بودن زن ايراني ساخته شده اما هنوز كه هنوز است به عنوان فيلم مرجع حرف هاي زيادي براي گفتن دارد. دانشجويان همچنان درباره آن صحبت مي كنند و به آن مراجعه مي كنند. من براي فيلم پايان ديگري نوشته بودم اما حالا مي بينم كه پايان افخمي پخته تر، با معناتر و بهتر است. نويسنده فيلمنامه هاي « شوكران » و « ازدواج به سبك ايراني »به اقتباسي بودن فيلمنامه « شوكران » نيز اشاره كرد و گفت: فيلمنامه اقتباسي ست از فيلم معروف « جذابيت مرگبار » (آدرين لين)، حتي در جشنواره فجر فيلمنامه را به دليل اينكه اقتباسي بود كانديد نكردند و بعد از مدتي جايزه جديدي تحت عنوان فيلمنامه اقتباسي طراحي كردند و فيلمنامه شوكران كانديد دريافت جايزه اين رشته شد و در نهايت برنده سيمرغ بلورين شد. خيلي روي فيلمنامه كار كرده بوديم تا همه چيز فيلمنامه با توجه به اينكه اقتباسي ست ايراني باشد. انگيزه ها با فيلم منبع خيلي فرق مي كند و فضا، آدم ها، روابط و خلاصه همه چيز ايراني ست. آنچه كه در طول نوشتن فيلمنامه براي من مهم بود مثلث عشقي فيلم بود. آن رابطه براي من مهم بود و آقاي افخمي هم روي نكته دست گذاشت. زن مهندس بصيرت قرار نبود تا اين اندازه سكوت كند و همه چيز را از مقطعي از فيلم مي داند اما به روي خودش نمي آورد و اين مسأله اي بود كه مورد تأكيد بهروز افخمي بود كه اتفاقاً خوب از كار درآمد. يكي از كارهايي هم (كه من) اصرار به انجام آن داشتم اين بود فيلم زمان و تاريخ مشخصي داشته باشد تا سال ها بعد همه بداند فيلم مربوط به چه دوراني است. نويسنده فيلمنامه « كاغذ بي خط » تصوير ارائه شده از زنان را در سينماي ايران غيرواقعي دانست و گفت: ما بعد از انقلاب براي اينكه دوباره چرخ سينما را بيفتد بلاتكليف بوديم كه چطور بنويسيم و چطور فيلم بسازيم. هنوز محدوديت ها را نمي دانستيم. هركسي چيزي مي گفت. بعد از 22 بهمن 57 هنوز هويت ها مشخص نبود و در سال هاي بعد از آن براي اينكه زن ها بتوانند به روي پرده بروند فقط داد مي زدند و فيلمسازان هم از آنها چهره خشن و مردانه و غيرجذابي ارائه مي دادند تا از نظر نمايش فيلم هايشان به مشكلي برنخورند. بعد از دهه 60 و بعد از آن بود كه به تدريج زن ها آراسته و پيراسته تر شدند و چهره اي تلطيف تر از آنها ارائه شد و شكل زنانه تري به خود گرفت. اما هنوز هم جاي كار زيادي دارد تا به تصوير واقعي زن ايراني برسيم. در همين فيلم « شوكران » هم گريم هديه تهراني و زن هاي فيلم پررنگ و اغراق آميز است. من خودم در آن زمان حواسم بيشتر به داستان گويي بود تا اين چيزها. بيشتر دلمان مي خواست زن ها واقعي باشند تا تماشاگر به محض ديدن آنها به ياد مادر، همسر يا خواهرش بيفتد. مينو فرشچي فيلمنامه « شوكران » از جمله بهترين فيلمنامه هاي نوشته شده در سينماي ايران دانست و گفت: وقتي من فيلمنامه اي را مي نويسم اصلاً به جايگاه و منزلت زن و انقلاب و اين جور چيزها فكر نمي كنم. من فقط به دنبال يك داستان خوب و جذاب هستم. در شوكران هم فقط مي خواستم داستان يك زن را بگويم. طرح اوليه « شوكران » را آماده كرده بوديم. افخمي مي دانست كه ما يك مثلث عشقي داريم، يك مهندس وزارت صنايع، يك پرستار و همسر مهندس. يك ورسيون من نوشتم و يك ورسيون افخمي. تركيب اين ورسيون شد فيلمنامه « شوكران ». براي هردوي رابطه عشقي موجود در فيلم مهم بود. وقتي فيلمنامه را مي نوشتيم هرچه جلوتر مي رفتيم خودمان هم دلمان براي « سيما » مي سوخت. بارها اين صحبت را كرديم كه شايد اگر جاي ديگري از دنيا بود سرنوشت سيما هم اينجوري رقم نمي خورد و به اين حال و روز نمي افتاد. به پايان داستان كه رسيديم هركدام از ما يك پاياني را در نظر داشتيم. افخمي در رابطه با پايان فيلم مي خواستند مهندس با ديدن صحنه تصادف تنبيه شود. او كه اخلاقيات را كنار گذاشته بايد تا پايان عمرش عذاب وجدان را تحمل كند. ولي من مي خواستم كه سيما خانه مهندس را به آتش بكشد و اگر اين اتفاق مي افتاد نتيجه گيري چيز ديگري مي شد. فرشچي مشكلات سينماگران زن در ايران را نيز مورد تأكيد قرار داد و گفت: وقتي فيلمساز مردي در رابطه با زن و حقوق زنان فيلمي مي سازد همه او را مورد تشويق قرار مي دهند كه چقدر خوب است كه اين آقا از جايگاه زنان دفاع مي كند. اما وقتي كه زني در رابطه با خانم ها فيلم سازد يا كاري انجام مي دهد به شدت مورد انتقاد قرار مي گيرد كه اي واي دارد جانبداري مي كند. از اين رو سينماگران زن ما هم مجبورند محتاط و دست به عصا راه بروند و كار جدي صورت نگيرد. به گزارش خبرنگار ايسنا، در ادامه اين نشست چيستا يثربي (نويسنده، مترجم و منتقد سينمايي) تصوير زن در سينماي ايران را ناشي از نگاه و تصور غلط از انسان ها در جامعه ايراني دانست و گفت: تلقي و برداشت ما درباره اينكه آدم ها را در زندگي مان و حتي در فيلم ها طبقه بندي كنيم در نهايت منجر به ساخته گونه هاي مختلفي از فيلم مي شود مثلاً زن هاي خلافكار و بزهكار، زن هاي عصباني و پرخاشگر و زن هايي از اين دست. ما تصورمان از زن در جامعه و سينمايمان تا همين اندازه است. حالا اگر زني در معيارهاي ما حركت نمي كند مثلاً در حال احقاق حقوق اجتماعي و شهروندي خود باشد از دريچه ذهن ما خلافكار جلوه مي كند. اگر زني بخواهد بگويد كه من هستم آيا اين انسان خلافكاري است؟ آيا حتماً بايد بگوئيم تو بايد اين كارها را انجام دهي و طرف مقابل ما هم بگويد چشم؟ خب، اين كه مي شود همان جامعه سنتي! در جامعه ما اگر بچه ها بخواهند كاري باب ميلشان انجام بدهند، مي توانند اما زن ها نمي توانند؟ يعني جايگاه زن ها از جايگاه كودكان هم در جامعه ما پائين تر است؟ ما تنها آمده ايم زن هايمان را پرخاشگر و عصبي نشان داده ايم و آن وقت مي گوييم چرا زن ها اينجوري اند؟ اين مترجم و منتقد سينمايي با طرح اين سئوال كه ابتدا بايد ببينيم كه چرا مي خواهيم در رابطه با زن ها فيلم بسازيم، ادامه داد: توماس ساس مي گويد « اگر ما با خدا حرف بزنيم مي گويند داريم عبادت مي كنيم و اگر بگوييم كه خدا با ما حرف مي زند مي گويند ديوانه و يا رواني است ». اگر درباره زن ها حرف بزنيم مي گويند چه خوب! اين مرد دارد درباره زن ها حرف مي زند و حالا اگر زني در رابطه با زن ها حرف بزند خيلي زود مي گويند تو مشكل داري، عقده داري، چون با شوهرت مشكل داري اين حرف ها را مي زني. ما اصلاً بايد ببينيم كه چرا مي خواهيم در رابطه با زن ها فيلم بسازيم؟ ما اگر سينمايمان را بتكانيم تعداد فيلم هايي كه درباره زنان ساخته شده به تعداد انگشتان 2 دست هم نمي رسد. تازه از اين تعداد بيشترش را فيلمسازان مرد ساخته اند و موفق تر از زن ها هم ساخته اند. در سينماي ما زن ها يا خيلي اساطيري اند يا هيستريك اند و مدام در حال فحش دادن و فرياد كشيدن و جيغ كشيدن هستند. علتش هم اين است كه مي ترسيم حرف دلمان را بزنيم، از اين وحشت داريم كه حرف هاي واقعي را بزنيم. چون نگذاشته اند حرف بزنيم. مدام مي ترسيم زير سئوال برويم يا جلوي فعاليتمان را بگيرند. باور كنيد كه ما در سينمايمان مي توانيم فيلم هاي زيادي در رابطه با زن هايمان بسازيم، زن هايي كه كار مي كنند، زن هايي كه مادر هستند و زن هايي كه كما بيش موفق اند اما چون مي ترسيم به سراغ آن نمي رويم. به گزارش ايسنا، دكتر اميد روحاني (منتقد سينما) « شوكران » را بر خلاف تصور همگان فيلمي در رابطه مردان دانست و گفت: فيلم « شوكران » در رابطه با نگاه غيراخلاقي مرد است. مهندس بصيرت در پايان فيلم به ظاهر پيروز شده و به سراغ زندگي اش برگشته اما او دچار اضمحلال اخلاقي شده. حتي در جايي از فيلم خيلي صريح از رشوه و اين جور چيزها حرف مي زند. او مردي ست كه غيرمستقيم مرتكب جنايت مي شود. مهندس بصيرت نمونه يك مرد مضمحل، سست عنصر و نيمه ويران است كه ظاهراً به لحاظ اجتماعي بازي را برده اما به لحاظ اخلاقي و انساني بازنده است و خودش هم اين را مي داند. زن فيلم هم به دليل عدم مسئوليت پذيري مرد از هم جا رانده شده و غرور و شخصيت و عشق اش لگدكوب مي شود. احساساتش را به بازي گرفته اند و به او به چشم يك زن هوسران و بي قد و بند نگاه مي كنند تا جايي كه دست به يك عمل انتحاري مي زند. به نوعي خودكشي مي كند تا اشتباهاتش را جبران كند. دكتر روحاني در بخش ديگري از سخنان خود به موضوع مورد مناقشه فيلم در زمان اكران اشاره كرد و گفت: در آن سال ها بحث بر سر اين بود و جنجال هاي زيادي به پا شد كه فيلم قشري خاص از زنان را مورد بي حرمتي و اتهام قرار داده و اصلاً چرا اين پايان را دارد؟ در مورد پايان فيلم هم يادم هست كه افخمي با كلي ترديد اين پايان را ساخت. اين پاياني ست كه جاي فكر بيشتري دارد. فكر مي كنم اگر سيما خانه مهندس را به آتش مي كشيد جنجال و هياهوي بيشتري به پا مي شد. چون در آن صورت با يك پايان وحشتناك و فاجعه باري روبرو مي شديم. به لحاظ دراماتيك پايان فعلي فيلم خيلي بهتر است. اما در مورد موضوع و نگاه فيلم همانطور كه گفتم « شوكران » برخلاف تصور همگان فيلمي درباره مردان است. بحث فمنيسم هم يك بحث و مقوله بسيار پيچيده است. فمنيسم داراي 4 مرحله است و در غرب يك پروسه زماني را طي كرده تا به اينجا رسيده اما عادت كرده ايم تا هر شخصي و هر زني آمد و از خواسته هاي اجتماعي و حقوق شهروندي اش دفاع كرد زود به او انگ فمنيسم مي چسبانيم. وقتي مي گوييم فمنيسم، اين براي خودش يك بار اضافي مي آورد. هر كس كه از حقوق شهروندي اش دفاع كند كه فمنيست نيست. ما بايد خيلي زود اين واژه را از ذهنمان پاك كنيم و صادقانه بگوييم كه نمي دانيم فمنيسم چيست؟ سالهاست كه دنيا عوض شده و بالطبع ايران ما هم در حال عوض شدن است. زن ها براي احقاق حقوق اجتماعي شان تلاش مي كنند و اين يكي امر كاملاً طبيعي است. در غرب اين مسائل كاملاً حل شده اي است. در آمريكا فيلمساز زني ست به اسم « مارتا كوليك » كه فقط راجع به مسائل زنان فيلم مي سازد و خودش را هم فمنيست مي داند. خانم كوليك فيلمي دارد به اسم « ديوارها سخن مي گويند: كه مي توانيد آن را به صورت DVD هم تهيه كنيد و ببينيد. فيلمسازاني از اين دست فيلم هايي با موضوعاتي نظير سقط جنين و مسائلي از اين دست فيلم مي سازد و كسي هم مزاحمشان نمي شود اما همه مي دانيم كه در ايران هنوز اندر خم يك كوچه ايم.عكس/حامد اخلاقيانتهاي پيام
سه شنبه 11 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 500]