واضح آرشیو وب فارسی:فارس: ميزگرد بازخواني پرونده سقوط هواپيماي مسافربري ايران توسط ناو آمريكا- 2 علايي: امكان خطاي ناو وينسنس در حد صفر بود
خبرگزاري فارس: سردار علايي با بيان اين كه امكان خطاي ناو وينسنس از نظر نظامي در حد صفر بود، گفت: آمريكا نه تنها از ايران عذرخواهي نكرد، بلكه هنوز حتي خسارت هواپيما را هم نداده است.
به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري فارس، سردار حسين علايي استاد دانشگاه و فرمانده نيروي دريايي در سال 67 در ميزگرد «بازخواني سقوط هواپيماي مسافربري ايران توسط ناو جنگي آمريكا» گفت: زماني كه اتفاق افتاد من فرمانده نيروي دريايي بودم، اما در بندرعباس مستقر نبودم، منطقه يكم نيروي دريايي مسئوليت بندرعباس را بر عهده داشت و از آنجا به من خبر دادند كه ناو وينسنس، هواپيماي ايرباس مسافربري ايران را مورد هدف قرار داده است.
علايي افزود: ناو وينسنس يكي از پيشرفتهترين ناوهاي جنگي بود كه چند منظوره عمل ميكرد و در تنگه هرمز مستقر بود؛ اين ناو با پرتاب دو فروند موشك استاندارد به سمت هواپيماي مسافربري جمهوري اسلامي كه از بندرعباس عازم دوبي بود، اين هواپيما را مورد اصابت قرار داد و چون گشتهاي سپاه در مناطق مختلف از جمله در منطقه تنگه هرمز حضور داشتند، نفراتي از سپاه كه واحد گشت آن منطقه بودند اصابت موشكها به هواپيما را ديده بودند و همينها گزارش دادند كه در جنوب جزيره هنگام، هواپيماي ما ساقط شده و اجساد روي آب افتاده. البته در كنار تلاشهايي كه استانداري انجام ميداد واحدهاي سپاه هم در منطقه تمام امكاناتش را بسيج كردند تا بتوانند اجساد را تا آنجا كه امكان دارد از آب بگيرند.
وي با اشاره به اينكه از نظر نظامي اين اقدام ناو وينسنس نميتواند خطا باشد و امكان خطا كردن اين ناو وجود ندارد، اظهار داشت: در آن زمان آمريكاييها تعداد زيادي ناو جنگي در خليج فارس مستقر كرده بودند و از شمال خليجفارس تا تنگه هرمز و از خارج از تنگه هرمز تا "خورِفَكّان" توسط ناوهاي مختلفي كه آمريكاييها مستقر كرده بودند، كنترل ميشد. در بين همه ناوهايي كه آمريكا در اين منطقه مستقر كرده بود، وينسنس پيشرفتهترين ناو بود كه قابليتهاي ويژهاي داشت و قادر بود در آنِ واحد با چند هدف درگير شود. وينسنس در تنگه هرمز مستقر بود. اين ناو از نظر فني به گونهاي است كه در آنِ واحد قادر است بيش از 100 هدف را در اطراف خودش شناسايي كند؛ يعني تمام كشتيها ،قايقها، هواپيماها و ابزار و وسايلي كه در منطقه هست توسط اين ناو قابل شناسايي هستند.
علايي در ادامه گفت: اين ناو با سيستم مخابراتي و شنودي كه در اختيار دارد قادر است تمام فركانسهايي كه در منطقه فعال هستند را شنود كند و تمام ارتباطات مخابراتي را بشنود و چنانچه تهديدي را احساس كند و در آنِ واحد با هواپيماها، هليكوپترها، قايقها ،كشتيها و حتي زيردرياييها درگير شود. آمريكاييها يك ناو با اين خصوصيات را در تنگه هرمز مستقر كرده بودند كه گرانترين ناو آمريكايي هم بود و بيش از يك ميليارد دلار ارزش داشت؛ بنابراين چنين ناوي با چنين قابليتهايي امكان خطا كردن ندارد؛ زيرا ابزارهايي كه در اختيار دارد قدرت بالايي به او ميدهد كه بتواند از نظر فني وضعيت را دقيق تشخيص دهد. اين ناو به دليل داشتن كامپيوترهاي پيشرفته نياز به اين نداشت كه نفرات و خدمه ناو روي هدفهايي كه ميبينند قضاوت كنند؛ خود اين كامپيوترهاي پيشرفته معمولاً با مشخصاتي كه رادارها از هواپيما،قايق، شناور و يا ناو ميگيرند ميتوانند بگويند اين هدف داراي چه مشخصاتي است و آيا نظامي است يا غير نظامي و آيا خودي است يا غيرخودي.
اين فرمانده ارشد دفاع مقدس با بيان اينكه «ناو وينسنس كه يك ماه ميشد در منطقه مستقر بود نميتوانست در شناسايي اهداف دچار اشتباه شود»، افزود: اين ناو ميتواند از فرودگاه و پايگاه هوايي بندرعباس هر هواپيمايي را كه بلند ميشود شناسايي كند و روي صفحه رادارش آن را ببيند. هواپيماها يا جنگي هستند يا غيرجنگي؛ هواپيماهاي جنگي با غيرجنگي بخصوص مسافربري تفاوتهاي فاحشي دارند، اولاً هواپيماي مسافربري حجمش بزرگتر است و خود همين حجم كافي است كه روي صفحه رادار تشخيص داده شود كه اين هواپيما مسافربري است. ثانياً هواپيماي مسافربري مانورش نسبت به هواپيماي جنگي بسيار كند است در حالي كه هواپيماي جنگي به دليل سرعت بالا ميتواند در يك دقيقه مسيرهاي متعددي را طي كند. ثالثاً هواپيماي جنگي سرعت بسيار بالاتري نسبت به مسافربري دارد، رابعاً هواپيماي مسافربري در دالان هوايي مشخصي حركت ميكند و اجازه ورود به هر مسيري را ندارد، اما هواپيماي جنگي در هر مسيري ميتواند پرواز كند.
از آنجا كه مسيرها و دالانهايي كه هواپيماي مسافربري در آنها حركت ميكند، كاملاً مشخص است و هواپيماي ايرباس جمهوري اسلامي ايران كه مورد اصابت قرار گرفت به صورت ثابت در هر يكشنبه ساعت بين 9/30 تا 10 از فرودگاه بندرعباس به سمت دوبي پرواز ميكرد، ناو وينسنس قطعاً در طول يكماه استقرارش اين را فهميده و شناسايي كرده بود، بنابراين نميتواند اشتباه كرده باشد، بلكه عمداً اين هواپيما را زده است.
اين كارشناس مسائل نظامي گفت: ناوها معمولا تمام فركانسهاي فعال منطقه را شنود ميكند؛ فركانسها هم يا نظامي هستند يا غيرنظامي. براي هواپيماي مسافربري صحبت خلبان با ساير جاها آشكار است و اين صحبتها را همه ميشنوند يعني همانطوريكه برج مراقبت ميشنود هواپيماهاي ديگر هم ميشنوند بنابراين ناوجنگي وينسنس، صحبتهاي خلبان را از قبل از پرواز تا زمان اصابت ميشنيده و كاملا تشخيص داده كه اين هواپيما مسافربري است. از طرفي ناوها قادرند روي هر فركانسي كه خلبان صحبت ميكند وارد ميشوند و با خلبان تماس بگيرند. ناو وينسنس مدعي است روي كانال نظامي به اين هواپيما اخطار داده؛ اگر حتي اين حرف درست باشد، ناو بايد روي خطي كه فركانس فعال بوده بايد اخطار ميداده چرا كه خلبان مسافربري قادر نيست روي فركانس نظامي صحبت كرده و يا از فركانس نظامي پيام دريافت كند، بنابراين اصلاً ارتباطي با اين هواپيما گرفته نشده. اينكه ناو وينسنس ميگويد روي كانال نظامي به فركانس هواپيماي مسافربري اخطار داده نشان ميدهد كه عملا ميخواستهاند اشتباه كنند.
وي با اشاره به اينكه براي زدن هواپيماي نظامي، حداكثر يك موشك كافي است در حالي كه ناو آمريكا با 2 فروند موشك، هواپيماي مسافربري ايران را ساقط كرده، اظهار داشت: آمريكاييها با اين كار قصد داشتهاند يك حادثه وحشتناك به وجود بياورند تا اجساد به گونهاي متلاشي شود كه فضاي ترس و وحشت در بين مردم و مسئولان ايران حاكم شود. بنابراين از نظر نظامي امكان خطاي اين ناو در حد صفر است و فقط ميتوان گفت كه آمريكا عمدي اين كار را انجام داده.
علايي با يادآوري اينكه آمريكا مدعي شد كه اين هواپيما جنگي بوده و به سمت ناو حركت كرده در حاليكه اگر يك هواپيماي جنگي بخواهد به سمت ناو حركت كند بايد چند اقدام صورت بگيرد كه اين اقدامات انجام نشده، گفت: يك هواپيما وقتي قصد حمله به ناو را دارد بايد به سمت ناو، شيرجه كند و در حاليكه هواپيماي ايرباس در حال اوجگيري بوده از طرفي اگر هواپيمايي بخواهد به ناو چند منظورهاي مثل ناو وينسنس حمله كند بلافاصله شناسايي و منهدم ميشود و حتي قويترين دولتها هم با يك فروند هواپيما به يك ناو پيشرفته حمله نميكنند. يكي ديگر از ادعاهاي بياساس آمريكاييها اين است كه گفتهاند اين هواپيما اف 14 بوده و ما فكر كردهايم ميخواهد حمله كند در حاليكه اصلاً ماموريت هواپيماي اف14 حمله به هدفهاي سطحي و زميني نيست بلكه هواپيماي اف14 يك هواپيماي پوششي و رهگير است و فقط ميتواند با هواپيما درگير شود چون كه موشكهايش هوا به هواست. از طرفي جمهوري اسلامي در بندرعباس عمدتاً هواپيماي اف 4 و اف 5 داشت نه هواپيماي اف 14.
وي تمام ادعاهاي آمريكا براي توجيه اين اقدام غيرانساني را غلط دانست و گفت: اگر آمريكا مدعي است كه گرفتن جان 290 انسان بيگناه عمدي نبوده پس چرا بعد از اين اقدام به فرمانده اين ناو آقاي راجرز، جايزه دادند؟ در حاليكه او را بايد توبيخ ميكردند و حتي از كار بركنارش ميكردند. به علاوه، اگر آمريكا مدعي است در اين حادثه اشتباه كرده بايد بلافاصله از جمهوري اسلامي معذرتخواهي ميكرد، اما اين كار را نكرد. از طرفي علاوه بر عذرخواهي بايد تمام خسارات مادي و معنوي حادثه پرداخت ميشد كه تا اين لحظه هنوز حتي پول هواپيما را هم ندادهاند چه برسد به خسارت پرواز و خسارت رواني وارده بر ملت و نظام جمهوري اسلامي ايران.
علايي با بيان اينكه ساقط كردن هواپيماي مسافربري ايران در دوازده تير 67 اولين اقدامي نبود كه آمريكاييها عليه ايران انجام دادهاند، اظهار داشت: از اواخر سال 1364 كه ناوگانهايي امريكايي در خليج فارس به صورت گسترده مستقر شدند، عملاً آنها به نفع صدام وارد عمل شدند و تمام اطلاعات ايران را از نفتكشها گرفته تا اطلاعات مربوط به حضور شناورهاي جنگي ايران همه را در اختيار صدام ميگذاشتند. آمريكا تمام آسمان منطقه خليج فارس را كنترل ميكرد تا ايران نتواند اقدامي عليه رژيم بعثي صدام انجام دهد. اطلاعات عملياتي براي اقدامات هوايي صدام عليه ايران را آمريكاييها در اختيارش قرار ميدادند به طوريكه هواپيماهاي ميراژ اف 1 كه فرانسه در اختيار صدام گذاشته بود حدود 1500 كيلومتر از پايگاه خودشان پرواز ميكردند و تا تنگه هرمز ميآمدند و نفتكشهاي ايراني را مورد هدف قرار ميدادند؛ اين فضاي امن آسماني را آمريكا براي عراق ايجاد كرده بود تا هواپيماهاي رهگير ايران در اين 1500 كيلومتر نتوانند هواپيماهاي عراقي را مورد حمله قرار دهند.
وي خاطرنشان كرد: پيش از ساقط كردن هواپيماي مسافربري، آمريكا چند درگيري ديگر با ايران ايجاد كرده بود؛ مثلاً حمله به قايقهاي گشت سپاه در اطراف جزيره فارسي و به اسارت بردن 12 پاسدار، حمله به سكوهاي نفتي ايران مثل رشادت و سلمان، حمله به ناوهاي جنگي سهند و سبلان و ... بنابراين آمريكاييها در سال 67 عملاً وارد جبهه جنگ به نفع صدام عليه ايران در خليج فارس شده بودند و زدن هواپيماي مسافربري در ادامه ساير اقدامات آمريكا بود.
انتهاي پيام/
سه شنبه 11 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 182]