تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837903917
حجله اي در آسمان
واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: حجله اي در آسمان
تهران-خبرگزاري جمهوري اسلامي (ايرنا): رئوف پيشدار سكانس اول : فرودگاه بندرعباس ساعت 9:12 دقيقه يكشنبه 12تيرماه 1367 (اول ژوئيه 1988) تابلوي پروازها : پروازشماره 655 هواپيمايي جمهوري اسلامي ايران – مقصد دوبي – پرواز به موقع انجام مي شود.
دماسنج تابلو درجه حرارت هواي بندرعباس را 36 درجه سانتي گراد بالاي صفر نشان مي دهد. هوا بشدت شرجي است. محلي ها به اين گرما عادت دارند .غير محلي ها چيزي براي باد زدن با خود دارند. دستگاههاي خنك كننده فرودگاه در برابر اين گرما كم آورده است . يكي از مسافراني كه در نوبت دريافت كارت پرواز و تحويل بار ايستاده به مسوول باجه اعتراض مي كند كه : چرا كولر ها كار نمي كند؟
مسوول باجه جواب مي دهد: كار مي كند ولي هوا خيلي گرم و شرجي است .
هنوز هم مسافران زيادي در سالن خروجي هستند.
بلندگو: از مسافران محترم هواپيمايي جمهوري اسلامي ايران پرواز شماره 655 كه عازم دوبي هستند ، دعوت مي شود تا براي انجام تشريفات خروج و سوار شدن به هواپيما به سالن شماره يك مراجعه نمايند.
مردي با عجله خودش را به باجه مي رساند. با ته لهجه اي محلي مي گويد:آقا ببخشيد كه ما خيلي دير كرديم . خانم هي دست دستي كرد . بچه ها هم تا حاضر شن دير شد.
مسوول باجه : دير شده ! ولي مساله اي نيست. بارهاتون را سريعا بگذاريد روي باسكول – بفرماييد اين هم كارتهاي شما 4 نفر – لطفا سريعا برين خروجي شماره يك – هواپيما دارد از تهران مي ياد.
بلندگو: اين آخرين اخطار به مسافرين محترم پرواز شماره 655 هواپيمايي جمهوري اسلامي ايران به مقصد دوبي است و...
همين اعلان به زبان انگليسي هم تكرار مي شود.
" حسن علي محمد " دائم به "فهد حسن همراه " مي گويد: استعجل (عجله كن )
اين دو شارجه اي هستند. جمع هندي ها هم جمع است .پاكستاني ها هم هواي همديگر را دارند . مسافر ايتاليايي همدمي ندارد.
عجب پروازي است. نمايندگان همه ي ملت هاي دنيا انگار تو اين پروازند.
غرش هواپيمايي روي باند به گوش مي رسد.
بلندگو: توجه فرماييد . هواپيمايي جمهوري اسلامي ايران از تهران هم اينك وارد فرودگاه بندرعباس شد.
سكانس دوم : فرودگاه بندرعباس – داخل هواپيماي ايرباس
ميهماندار : مسافرين محترم ! اينجا فرودگاه بندرعباس است. لطفا صندلي هاي خود را ترك نفرماييد. پس از سوار شدن مسافراني كه دراين فرودگاه به ما ملحق خواهند شد ، راهي دوبي مي شويم. همكارانم در اين لحظه از شما پذيرايي خواهند كرد.
روي صندلي هاي A, B در رديف 28 يك خانم و آقاي جوان نشسته اند. خانم جوان از پنچره بيضي هواپيما چشم به بيرون دوخته است. اتوبوس مسافران را پاي پله هواپيما مي آورد . غرش موتورهاي ايرباس گوش ها را كر مي كند. خدمه زميني پرواز همه گوشي دارند.
مرد جوان : عزيزم ! عزيزم ! حواست به منه ؟
زن جوان : چي ؟ آره ! مي بيني اينام با ما مي يان دوبي
مرد جوان : انشاالله به همه خوش بگذره
زن جوان :انشاالله – ولي من دلم خيلي شور مي زنه!
مرد جوان : چرا ؟ شايد براي اين باشه كه ...
زن جوان : هنوز هيچي نشده دلم براي مامان و بابام تنگ شده . آنقدر زود راه افتاديم كه نتونستم خوهرم رو ببينم و باهاش خداحافظي كنم .
مرد جوان : خوب مساله اي نيست . برگشتيم با يك سوغاتي خوب مي ريم ديدنش . فعلا به اين فكر كن كه داريم مي ريم ماه عسل !
زن جوان : ماه عسل نه ! سه روز – قراره سه روز دوبي باشيم .
مرد جوان : اسمش ماه عسله ديگه ! من همه فكرهامو كردم .كجا بريم . چي بخوريم . كجاها را ببينيم ! راستي يادت مي ياد نامزدي چه قولي بهت دادم ؟
زن جوان :قول كه نه ! قولها!
مرد جوان : آره يك دنيا قول – به همه شون عمل مي كنم!.
زن جوان : ببينم !
مرد جوان با لبخندي برلب و گوشه چشمي كه كمي بالا مي آورد : قول مي دم ! راستي خوب شد اون تلويزيونه رو نخريديم . دوبي همه جورش هست . يكي از اون خوب خوباشو برات مي خرم .
سه صندلي كنار اين دو خالي است. سه مرد با قيافه هاي هندي روي آنها مي نشينند. ميهمانداران كمك مي كنند بقيه مسافران هم روي صندلي هاي خود بنشينند.
سرميهماندار : مسافرين محترم ! ورود شما را به ايرباس هواپيمايي جمهوري اسلامي ايران پرواز شماره 655 از طرف كاپيتان رضاييان و ساير همكاران اين پرواز خوش آمد مي گويم. مقصد ما دوبي خواهد بود و در طول پرواز تا ارتفاع ...
زن جوان رو به شوهرش : من مي ترسم !
مرد جوان : چرا ؟ دليلي ندارد . اصلا نگران نباش . بار اول نيست كه هواپيما سوار مي شي . هواپيما كه بلند شه يك چشم به هم بزني دوبي !
زن جوان : نمي دانم ولي حس بدي دارم . ديشب تو خبرها بود كه بازهم عراقي ها كشتي ها را تو خليج فارس زدن !
مرد جوان : خوب كشتي رو زدن اينكه هواپيماست !
زن جوان : بازهم لوس شدي !
زن جوان از كيفش آيينه اي كوچك را بيرون مي آورد و با آن صورتش را مي بيند. هنوز آثار آرايش شب عروسي اش را روي چهره دارد. اين دو خيلي سال بود كه همديگر را مي خواستند . خانواده هايشان هم جشن مفصلي ديشب براي عروسي آنها ترتيب داده بودند و سفر دوبي هديه پدر و مادر آقا داماد بود. بليط – هتل و يك ويزاي سه روزه –
سرميهماندار : مسافران محترم ! لطفا كمربندهاي خود را ببنيديد و در طول پرواز به علامت نكشيدن سيگار توجه داشته باشيد. تا دقايقي ديگر فرودگاه بندرعباس را به مقصد دوبي ترك خواهيم كرد.از تاخيري كه پيش آمده پوزش مي خواهم .
از پشت در كابين مي شود صداي كاپيتان رضاييان را شنيد كه از برج مراقبت فرودگاه بندرعباس اجازه تاكسي وي (حركت براي رفتن روي باند ) مي خواهد . مامور حراستي كه پشت در نشسته همه را زير نظر دارد . سرميهماندار نگاهي به ليست نهايي مسافران مي اندازد. 275 نفر – 42 نفر آنها خارجي اند- 66كودك – 52 مسافر خانم – خودمان هم كه 15نفريم مي شويم جمعا 290 نفر
صداي موتورهاي ايرباس هر لحظه بيشتر مي شود. هواپيما روي باند قرار مي گيرد و برج اجازه مي دهد هواپيما فرودگاه را ترك كند. اول چرخ جلو و بعد چرخهاي عقب از روي باند كنده مي شود.
مهندس پرواز: كاپيتان ! همه چيز درست است .
كاپيتان رضاييان نگاهي به عقربه هاي پرتعداد جلوي خود مي كند . سرعت – دورموتورها و... همه چيز درست است . به كمكش مي گويد : عين ساعت !
زير لب دعايي مي خواند . چشم به دور دستهاي آسمان دارد . آنچه جلوي چشمش قرار دارد ، آسماني آبي است و او غولي آهني را با آخرين سرعت ممكن به سمت آسمان بي نهايت هدايت مي كند.از پنجره نگاهي به لنگرگاه مي اندازد. چند كشتي بزرگ در انتظار تخليه كالا هستند. پدافندها را هم مي بيند كه آماده اند هر تجاوزي را دفع كنند.
زن جوان هم همين منظره را مي بيند. رو به شوهر خود مي كند : ببين ! كشتي ها رو مي بيني ؟
مرد جوان : آره چقدر قشنگه ! اون كشتي ها را هم مي بيني كه دارن مي يان بندر ؟
زن جوان به كارهايي كه در دوبي بايد بكند فكر مي كند. چقدر سوغاتي بايد بخرد. با خودش فكر مي كند: براي مادر شوهر و خواهر شوهر بايد چيزهاي خوب تري بخرم !
تا ديروز كه عقد و عروسي اونها بود ، نه از مادر شوهر خبري بود و نه از خواهر شوهر – تو شناسنامه اش هم اسمي جلوي نام همسر نبود.
4دقيقه و 15ثانيه است كه پرواز شماره 655 فرودگاه بندرعباس را ترك كرده است. مشايعت كنندگان درحال خروج از فرودگاه هستند . اوج گيري هواپيما دارد تمام مي شود.
مهندس پرواز : كاپيتان ! تو كريدور قرار داريم . سرعت 800 كيلومتر درساعت و...
سكانس سوم : داخل ناو متجاوز آمريكايي وينسنس ( نقل از شبكه تلويزيوني " كانال تاريخ " – آمريكا) و مركز عمليات نيروي دريايي آمريكا در بحرين – براي پرهيز از طولاني شدن ، مطلب با حفظ تمامي محورهاي اصلي تلخيص شده است. مطالب و اظهار نظر هاي آمده در اين بخش صرفاً نظرات برنامه و مصاحبه شوندگان است .
از ناويو اس اس مونتكمري : در يك كشتي ليبريايي 5 تا 7 انفجار رخ داده است ...
مركز عمليات (كاپيتان ريچارد مك كنيا ): مونتكمري مسير خود را به سمت جنوب ادامه دهد .كاپيتان ويل راجرز فرمانده ناوشكن موشك انداز وينسنس دستور دارد تا يكي از هليكوپتر هاي خود را براِي شناسايى اعزام كند، اما خود ناو در موقعيت قبلى آن در جنوب ناحيه مذكور به منظور پشتيبانى از ناو مونتكمرى باقى بماند.
كمى دورتر در تنگه هرمز و در كاروان نفتكش هاى كويتى اسكورت شده به وسيله شناور هاى جنگى نيروى دريايى آمريكا، ناو يواس اس سايدز به فرماندهى كاپيتان "ديويد كارلسون" دستور گرفت تا در اسرع وقت خود را به ناو وينسنس برساند. در ساعت 7 و 42 دقيقه بامداد به وقت گرينويج خلبان هليكوپتر ناو وينسنس گزارش داد كه قايق هاى ايرانى با حالتى خصمانه به دور يك كشتى بازرگانى آلمانى گردش مى كنند. راجرز در واكنش به اين خبر در وينسنس اعلام وضعيت فوق العاده مى كند و خود به مركز جنگى ناو مى رود و دستور مى دهد كه كشتى به سرعت به سوى محل شناور آلمانى رهسپار شود. اما بنا به گزارش هاى رسمى نيروى دريايي آمريكا پيرامون حادثه ايرباس ايرانى، هيچ كشتى بازرگانى در محل مورد بحث، درخواست كمك نكرده بود! با نزديك شدن وينسنس به آب هاى عمان، گارد ساحلى اين كشور گزارش داد : قايق يا قايق هاى مسلح ايرانى در آب هاى اين منطقه نيستند.
به رغم گزارش گارد ساحلى عمان در مورد عدم وجود هرگونه خطر، ناو وينسنس مسير خود را در كنار مونتكمرى به سوى شمال تنگه هرمز و به سمت جايي كه ادعا شده قايق هاى ايرانى حضور دارند ، دنبال مى كند. چند دقيقه بعد، كاپيتان مك كنيا از اينكه ناو وينسنس 40 مايل (64 كيلومتر) بالاتر از محلى قرار دارد كه مى بايست در آن مستقر باشد، متعجب شد. در تماس هاى راديويى پس از آن ، مك كنيا به طور موكد از فرماندهان هر دو ناو وينسنس و مونتكمرى مى خواهد كه مجدداً به سوى جنوب خليج فارس بازگردند. ديويد ايونز، خبرنگار امور نظامى روزنامه شيكاگو تريبيون در اين باره مى گويد: «روشن بود كه در فرماندهى عمليات واقع در بحرين، كسى ميل ندارد كه كاپيتان راجرز وارد معركه مذكور شود. كاپيتان مك كنيا در بحرين مى دانست كه در چنين صورتى بايد انتظار پيش آمدن مشكل را داشته باشد.»
در اين حال راجرز دستور پيشين خود مبنى بر اعلان حالت جنگى در ناو را لغو كرد و دستور داد تا وينسنس به سمت جنوب باز گردد. اما با اين همه از هليكوپتر خود خواست تا پشت ناو باقى بماند و به زير نظر گرفتن قايق هاى ايرانى ادامه دهد.
در ساعت 9 و 10دقيقه ، با نزديك شدن قايق هاى ايرانى به آب هاى سرزمينى خود، خلبان هليكوپتر ناو وينسنس گزارش كرد كه قايق هاى ايرانى به سوى او تيراندازى كرده اند. در واكنش به اين گزارش، راجرز بار ديگر در ناو حالت جنگى اعلام مى كند و مجدداً راهى شمال تنگه هرمز مى شود تا به قايق هايى كه به سوى هليكوپترش تيراندازى كرده اند، پاسخ گويد. اما "ايونز" ، مفسر نظامى روزنامه شيكاگو تريبيون اسنادي ارايه مي كند كه نشان مي دهد اين هليكوپتر آمريكايى بود كه با كم كردن فاصله اش با قايق هاى ايرانى، بيش از حدى كه بدان مجاز بوده، قوانين درگيرى را نقض كرده و دست به انجام اقدامى خصمانه نسبت به واحد هاى سطحى ايرانى زده است.
كاپيتان كارلسون نيز در اين مورد مى گويد: «وقتى بخواهيم منطقى به موضوع نگاه كنيم، مى بينيم، هليكوپتر مورد اصابت قرار نگرفته بود و مى توانست منطقه را با سرعت ترك كرده و ظرف چند دقيقه به ناو وينسنس بازگردد. هيچ ضرورتى نبود كه ناو وينسنس با سرعت تمام به سمت قايق هاى ايرانى حركت كند.» كاپيتان راجرز حال آماده استقبال از دردسر است، اما هيچ دردسرى پيش روى وى وجود ندارد. در همين لحظات ناو وينسنس از ميان دو قايق ايرانى عبور مى كند ولى هيچ اتفاقى نمى افتد. راجرز در پى گرفتن اجازه از مركز فرماندهى مستقر در بحرين بود تا با قايق هاى ايرانى درگير شود. به گفته ايونز، در تمامى اين دوره كه در حدود 30 دقيقه به طول انجاميده بود، هليكوپتر بدون آنكه آسيبى ديده باشد به ناو بازگشته بود و هيچ شاهد و مدرك محكمى دال بر انجام اقدامى خصمانه از سوى قايق هاى ايرانى عليه وينسنس يا هليكوپتر آن وجود نداشت.
به اعتقاد ايونز، در آن روز كاپيتان راجرز هدفى جز درگيرى با ايرانى ها نداشت و در حال اجراى مانور هاى تحريك آميزى بود تا زمينه را براى درگير شدن با قايق هاى ايرانى به وجود آورد.
در ساعت 9 و 37 دقيقه كاپيتان راجرز پس از آنكه به بحرين گزارش مى كند كه قايق هاى ايرانى به كشتى وى نزديك تر شده اند بر سرعت آنها افزوده شده و آرايشى خصمانه گرفته اند!! درخواست اجازه براى درگيرى و آتش گشودن بر روى آنها را مى كند. فرماندهى عمليات اين درخواست را مى پذيرد. كاپيتان كارلسون در اين مورد تاكيد مى كند كه از ديدگاه او و افسرانش بر روى ناو سايدز، وينسنس به هيچ وجه در شرايطى قرار نداشت كه لزوم درگير شدن با آن قايق هاى كوچك ايرانى را توجيه كند. ايونز نيز در همين زمينه مى افزايد: «وينسنس دست به مانور هايى زد كه در موقعيت حمله به قايق ها قرار گيرد در حالى كه اجازه انجام چنين مانور هاى تحريك كننده اى را نداشت و اين عمل به طور آشكار با «اقدام در دفاع از خود» متفاوت بود.
در حقيقت تحركات جنگى كاپيتان راجرز، " پوششى بود براى گرفتن اجازه حمله به قايق هاى ايرانى.» سرانجام در ساعت 9 و 42 دقيقه قايق هاى ايرانى به سوى ناو وينسنس كه در حال تعقيب آنها بود نزديك شدند و يك دقيقه پس از آن توپ هاى ناو آمريكايى به سوى قايق هاى ايرانى شليك كردند. در ساعت 9 و 47 دقيقه رادار هاى ناو وينسنس، هواپيمايى را حال برخاستن از فرودگاه بندرعباس نشان داد.كاپيتان كارلسون، فرمانده سابق ناو سايدز مي گويد: ايرباس ايرانى علاوه بر علائمى كه مبنى بر غيرنظامى بودن خود مى فرستاده با سرعتى كم در حال اوج گرفتن بود و حتى اگر در چنين شرايطى آن را به عنوان يك جت F14 (جنگي ) شناسايى مى كردند باز من ترديد دارم كه يك هواپيماى F14 مى توانست حتي تهديدي سطحى را متوجه ناو وينسنس يا سايدز يا هر شناور ديگرى كند.
اپراتور هاى رادار ناو هواپيمابر فورستال نيز هواپيماى مزبور را به عنوان يك هواپيماى بازرگانى شناسايى كردند. جت هاى جنگنده F14 مستقر بر روى ناو فورستال مى توانستند در صورتى كه كاپيتان راجرز درخواست مى كرد، با شناسايى چشمى هواپيماى ايرانى از فاصله نزديك از غيرنظامى بودن آن اطمينان حاصل كنند، ولى زمان براى اين كار هم سپرى شد. در ساعت 9 و 51 دقيقه ، خلبان ايرباس گزارش مى كند كه ارتفاع خود را به 7 هزار پا (2100 متر) رسانده و باز هم در حال اوج گيرى است. در مركز عمليات، واقع در بحرين اين احتمال همچنان وجود دارد كه هواپيماى ايرانى يك هواپيماى غيرنظامى است. راجرز از مركز عمليات در بحرين براى شليك به هدفى كه به عنوان يك F14 در فاصله 20 مايلى (32 كيلومترى) شناخته شده، درخواست اجازه آتش مى كند. مركز بحرين از اين واقعيت بى خبر بود كه تيم اپراتور هاى رادار وينسنس علائم رادارى هواپيماى ايرباس را با علائم رادارى موجود بر روى صفحه رادار يك ناو ديگر آمريكايى مستقر در خارج از خليج فارس كه به صورت الكترونيكى با يكديگر در ارتباط بودند، اشتباه گرفته است.
در ساعت 9 و 52 دقيقه به كاپيتان راجرز اطلاع داده مى شود كه جت F14 مهاجم در حال نزديك شدن به صورت مستقيم به آنهاست. در حقيقت، علائم ثبت شده به وسيله خدمه وينسنس، مربوط به يك جت F14 آمريكايى بود كه در حال فرود بر روى ناو هواپيمابر فورستال در حدود 100 مايل (160 كيلومتر) دورتر بود. در ساعت 9و 35 دقيقه ، ايرباس ايرانى از فاصله 32 كيلومترى وينسنس گذشت و همچنان در حال اوج گيرى بود. افسر تسليحاتى وينسنس آنقدر عصبى بود كه حتى قادر به فشار دادن كليد شليك موشك نبود و افسر ديگرى اين كار را براى وى انجام داد و دو فروند موشك، به سوى پرواز شماره 655 ايران اير پرتاب شد.
نيروى دريايى آمريكا، ساعاتى پس از اين واقعه، ضمن رد اتهامات ايران، اين كشور را متهم كرد كه هواپيماى مسافربرى خود را به ناحيه اى فرستاد كه يك درگيرى نظامى در آن جريان داشت. كاپيتان ويل راجرز نيز در اولين واكنش هاى خود گفت كه هواپيماى ايرانى هيچ گونه علائمى دال بر غيرمتخاصم بودن خود نشان نداد و وى چاره ديگرى جز سرنگون كردن آن نداشت. اما كاپيتان ديويد كارلسون فرمانده ناو سايدز در اين مورد نظر ديگرى دارد. به اعتقاد او هيچ راهى وجود نداشته كه خلبان ايرباس ايرانى بداند كه بر روى ناحيه اى پرواز مى كند كه فرمانده يك ناو آمريكايى تصميم مى گيرد با چند قايق كوچك تندرو وارد زورآزمايى شود. كارلسون اضافه مى كند: «من اعتقاد دارم كه چنانچه وينسنس با قايق هاى تندرو درگير نمى شد، در شرايطى قرار نمى گرفت كه علائم رسيده از يك هواپيماى مسافربرى را به عنوان يك جت جنگنده تلقى كند و ما امروز درباره اين حادثه سخن نمى گفتيم.»
دريادار بازنشسته يوچين لاروك از مركز اطلاعات دفاعى نيز با ابراز نظرى مشابه مى گويد: «ناو وينسنس اصولاً نمى بايست براى عمليات به خليج فارس اعزام مى شد. ما در حال جنگ با ايران نبوديم و هيچ اعلان جنگى ميان دو كشور وجود نداشت. هواپيماى ايرانى در يك محدوده هوافضاى بين المللى بر فراز آب هاى بين المللى بود و آمريكا حق نداشت آن را براى هر هواپيماى مشكوك يا غير مشكوك منطقه جنگى اعلام كند، زيرا رسماً با ايران در حال جنگ نبود. دليلى هم وجود نداشت كه ايرباس ايرانى به پيام هاى هشدار ما پاسخ دهد.»
به عقيده ايونز، برگزارى يك دادگاه نظامى براى ناخدا راجرز و عملكرد او در حادثه سرنگون كردن يك جت مسافربرى با 290 سرنشين بى گناه امرى عادلانه محسوب مى شد، ولى ايالات متحده در مقابل ديدگان ايرانيان، در پايان خدمت راجرز به وى مدال اعطا كرد و هيچكدام از خدمه وينسنس تحت پيگرد قانونى قرار نگرفتند!
سه شنبه 11 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 388]
-
گوناگون
پربازدیدترینها