واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ...و بدینسان، عیسی مسیح (ع) تولد یافت...«حمل بکر»، چنانکه در سورهی مریم آشکار میشود، جزو یکی از عقاید مسلم دینی در اسلام است. من به یاد دارم، زمانی که در آنکارا به دانشجویان مسلمانِ رشتهی الهیات اسلامی متذکر شدم که امروزه بسیاری از مسیحیان، دیگر به «حمل بکر» اعتقاد ندارند، دختر دانشجویی برخاست و برآشفته گفت: «بنابراین ما نسبت به آنان مسیحیانِ بهتری هستیم!».نوشتهی حاضر، ترجمه بخشی کوتاه از کتاب «جایگاه مسیح (ع) و مریم (س) در عرفان اسلامی»، تألیف پروفسور آنهماری شیمل است که خسرو ناقد - نویسنده و پژوهشگر تاریخ - ترجمه کامل آن را چندی است بهپایان رسانده است و امید دارد بهزودی منتشر شود. اکنون اما این بخش را که در آن روایت قرآنی میلاد مسیح (ع) بهتصویر کشیده شده، بهمناسبت فرارسیدن میلاد پیامبر صلح و دوستی، از یكی از كشورهای اروپایی و از طریق ایسنا، به هموطنان مسیحی تقدیم كرده است.به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، خسرو ناقد در این نوشتار آورده است:"«پارسایان ما خاضعانه مرقد و مزار مقدسان شما را، که ما نیز ایشان را در زمرهی پیامبران خدا بهشمار میآریم، عزیز و ارجمند میداشتند؛ و تربت مقدس او [عیسی مسیح] چه زیبنده و برازنده، میتوانست مهد وفاقی خوشطالع و مایه میثاق جاودانهی احسان و نیکوکاری شود».این سخنان را «نووالیس» (Novalis )- شاعر و داستانسرای شهیر آلمانی - در رمان صلیبی خود که با عنوان «هاینریش فون افتردینگن» به سال 1802 میلادی منتشر کرد، بر زبان «سازان ظلمیه» - یکی از شخصیتهای رمانش - مینهد؛ بانوی مسلمانی که در جنگهای صلیبی در بیتالمقدس اسیر عیسویان گشته است. نوالیس از این طریق به واقعیتی اشاره میکند که متأسفانه در مغربزمین همواره بهدست فراموشی سپرده شده و یا هرگز به آن توجه نشده است، این واقعیت که در 15 سوره از قرآن، از عیسی مسیح نام برده شده است، یعنی دقیقا در 93 آیه. مسیح و مریم بر اساس نص صریح قرآن، و پیرو آن در کل فرهنگ اسلامی، بندگان با حرمت و عزت خداوندند و مورد تکریم او. عیسی در قرآن، «روح الله» و «روحی از اوست» (سوره النسا، آیه 171) که با دم روحالامین در رحم مادرش جای گرفت. اینکه در گسترهی فرهنگ اسلامی از او اغلب با نام «مسیح» یاد میشود، بههیچ وجه بهمعنای «ناجی» (Massias)، یعنی آنچه در سنت مسیحی از آن منظور نظر است، نیست؛ بلکه فقط کنیهای است بهمنظور تعظیم و تکریم بیشتر.«حمل بکر»، چنانکه در سورهی مریم آشکار میشود، جزو یکی از عقاید مسلم دینی در اسلام است. من به یاد دارم، زمانی که در آنکارا به دانشجویان مسلمانِ رشتهی الهیات اسلامی متذکر شدم که امروزه بسیاری از مسیحیان، دیگر به «حمل بکر» اعتقاد ندارند، دختر دانشجویی برخاست و برآشفته گفت: «بنابراین ما نسبت به آنان مسیحیانِ بهتری هستیم!». در سورهی مریم، روایت قرآنی آبستن شدن مریم و میلاد مسیح از مادر عذرایش چنین آمده است:«در این کتاب مریم را یاد کن، آنگاه که از خاندان خویش به مکانی رو بهسوی برآمدن آفتاب، دوری گزید. میان خود و آنان پردهای کشید و ما روح خود را نزدش فرستادیم و چون انسانی تمام بر او نمودار شد، مریم گفت: از تو به خدای رحمان پناه میبرم که پرهیزکار باشی. گفت: من فرستادهی پروردگار تو هستم، تا تو را پسری پاکیزه ببخشم. گفت: از کجا مرا فرزندی باشد، حال آنکه هیچ بشری به من دست نزده است و من بدکاره هم نبودهام. گفت: پروردگار تو این چنین گفته است: این برای من آسان است. ما آن پسر را برای مردم آیتی و بخشایشی میکنیم و این کاری است که بدان حکم راندهاند. پس به او آبستن شد و او را با خود به مکانی دورافتاده برد». (قرآن مجید، سوره مریم، آیات 16تا 22).در روایتی دیگر آمده است که وقتی مریم در حال شستوشوی بدن خود بود، روحالامین در پیراهن او که از تن به در کرده بود، دمید. مولانا جلالالدین رومی، روایت بشارت مریم را با زیبایی ویژهای در یکی از داستانهای «مثنوی معنوی» به نظم کشیده است که یادآور تصویرسازیهای مسیحی در قرون وسطا است و با این ابیات آغاز میشود:دید مریم صورتی بس جانفزاجانفزایی، دلربایی در خلاپیش او بررست از روی زمینچون مه و خورشید آن روحالامینما بعداً به شرح این روایت در «مثنوی مولانا» خواهیم پرداخت. اما روایت قرآنی بشارت مریم با توصیف تأثرانگیز تولد مسیح این چنین ادامه مییابد:«درد زاییدن او را بهسوی تنهی درخت خرمایی کشاند. گفت: ای کاش پیش از این مرده بودم و از یادها فراموش شده بودم. کودک از زیر او ندا داد: محزون مباش، پروردگارت از زیر پای تو جوی آبی روان ساخت. نخل را بجنبان تا خرمای تازه چیده برایت فرو ریزد. پس ای زن، بخور و بیاشام و شادمان باش و اگر از میان آدمیان کسی را دیدی بگوی: برای خدای رحمان روزه نذر کردهام و امروز با هیچ بشری سخن نمیگویم. (سورهی مریم، آیات 23 تا 26).اینکه بهناگاه از درخت خشکیدهی نخل، خرمایِ رسیدهی شیرین فرو میریزد، به معجزهای تعبیر میشود که با آن مژدهی ظهور پیامبری جدید داده میشود. تلخگواری درد گران زایمان با خرمای شیرین التیام مییابد. تأثیر پایدار این روایت قرآنی را در شعری زیبا از «پل والری» با عنوان «نخل» نیز میتوان دید که در آن دریافت این عطیه الهی از راه ایستادگی صبورانهی مریم، بهخوبی توصیف شده است :Patience, patience!Patience dans l’azurChaque atome de silence!Est la chance d’un fruit mur:Viendra l’heureuse surprise,Une colombe, la brise,L’ebranlement le plus doux,Une femme qui s’appuieFeront tomber cette pluie!Ou l’on se jette a genouxبهموازات روایت اصلی بشارت و میلاد مسیح، در سورهی آلعمران نیز آیات مشابهی یافت میشود که در آن فرشتگان به مریم نوید میدهند که «نام او مسیح، عیسیبن مریم، است و در این جهان و آن جهان، آبرومند و از مقربان است».بارداری مریم شش ماه بیشتر بهدرازا نمیکشد؛ درست همانند خویشاوندش «الیصابات» [الیزابت] - زوجهی زکریا - که بهرغم نازا بودن و نیز کهولت همسرش، بهپاس دعا و نیایش زکریا به درگاه خداوند، باردار میشود. قرآن از حضور «یوسف نجار» - نامزد مریم - سخنی بهمیان نمیآورد؛ اما «علی بن حمزه کسایی» در کتاب «قصص الانبیاء» خبر میدهد که با آشکار شدن علایم بارداری در مریم، آثار شک و بدگمانی در یوسف پیدا میشود و عیسی از رحم مادرش یوسف را بهخاطر این شک و بدگُمانی، ملامت و سرزنش میکند. روایت «قصص الانبیاء» البته تصویری و توصیفی غیرقرآنی از این صحنه است.«افضلالدین خاقانی شیروانی» در دیوان خود پاکی مریم و باکره بودنش را چنان واضح و آشکار و مسلم میداند که معتقد است حتا میتوان به آن سوگند یاد کرد:مسیحا خصلتا قیصرنژادا!تورا سوگند خواهم داد حقابه روح القدس و نفخ روح مریمبه انجیل و حواری مسیحابه مهد راستین و حامل بکربه دست و آستین، باد مجزا(دیوان خاقانی، به تصحیح ضیاءالدین سجادی، تهران، 1338).مولانا در مثنوی معنوی توصیفی هیجانانگیز و تکاندهنده از دیدار این دو مادرِ باردار بهدست میدهد که در آن الیصابات بهمریم میگوید که چون در برابر او قرار گرفت، جنین در رحمش به جنین رحم مریم سجده کرد؛ آنچنان که از سجودش در تن او درد اوفتاد.مادر یحیی به مریم در نهفتپیشتر از وضع حمل خویش گفتکه یقین دیدم درون تو شهیستکو الوالعزم و رسول آگهیستچون برابر اوفتادم با تو منکرد سجده حمل من ای ذوالفطَناین جنین مر آن جنین را سجده کردکز سجودش در تنم افتاد درد(مثنوی معنوی، نسخة خطی قونیه، تهران 1371).این داستان را - چنانکه مولانا نیز شرح میدهد - ظاهراً برخی متکلمان یا دینداران سادهاندیش، جدی نیانگاشتهاند؛ زیرا قرآن هیچ اشارهای بهدیدار این دو بانوی باردار ندارد.در ادامه سورهی نوزدهم قرآن آمده است که مریم نوزادش را با خویش به نزد قوم خود میآورد. در آنجاست که خویشاوندانش از او پرسشها دارند و به پاکی و بیگناهیاش تردید میکنند. اما او نذر کرده است که امروز با هیچ بنیبشری سخن نگوید. در قرآن آمده است که آنگاهمریم:«به فرزندش [عیسی] اشاره کرد. گفتند: چگونه با کودکی که در گهواره است سخن بگوییم؟ کودک گفت: من بندهی خدایم، بهمن کتاب داده و مرا پیامبر گردانیده است. و هر جا که باشم مرا برکت داده و تا زندهام به نماز و زکات وصیت کرده است. و نیکی کردن بهمادرم. و مرا جبار و شقی نساخته است. سلام بر من؛ روزی که زاده شدم و روزی که میمیرم و روزی که دیگر بار زنده برانگیخته میشوم. این است عیسی بن مریم - بهسخن حق - همان که دربارهی او تردید بود. (سوره مریم، آیات 29تا 34).و بدینسان عیسی مسیح تولد یافت."
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 638]