واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: جهان - جهان سوم و ثبات كاذب
جهان - جهان سوم و ثبات كاذب
دكتر حسين دهشيار:بسياري از كشورهاي موسوم به جهان سوم برخوردار از يك ويژگي متمايز ميباشند. اين خصلت منحصربهفرد همانا وجود «ثبات كاذب» است. ثبات در شكل طبيعي و انداموار آن برخاسته از عملكرد كارآمد نهادها، اجتماعي بودن ارزشها و از سوي ديگر، خشنودي اكثريت شهروندان از شرايط اجتماعي و قابل تحمل بودن وضعيت فردي و اجتماعي براي اقليت ناخشنود است.
در چنين فضايي اكثريت سعي در كارآمدتر كردن و بهبود مينمايد و اقليت از فرصت و ظرفيتهاي در اختيار حداكثر بهرهبرداري را ميكند كه به دگرگوني توفيق حاصل كند. ثبات ارگانيك به ضرورت مدني بودن آن، براي شهروندان و ساختار قدرت اين چارچوب را به وجود ميآورد كه اولا نسبت به موقعيت و وضعيت خود احساس ناامني نداشته باشد و در ثاني از قابليت برنامهريزي و پيشبيني برخوردار بگردد. در بطن چنين شرايطي است كه امكان خلاقيت، تحول، توسعه و در تحليل نهايي ارتقاي كيفي در تمامي جنبههاي حيات اجتماعي فرصت تجلي مييابد، بدينروي است كه در اين جوامع هراسي از تغييرات خشونتآميز و دغدغه مالي و جاني نيست. در هر چارچوبي كه ذهنيت ناامني وجود نداشته باشد به ضرورت عناصر و عوامل غيرذاتي، چشمانداز آينده روشن و بهتبع آن خوشبيني حاكم ميشود. در كشورهاي جهان سوم وضعيت متفاوت است. ثبات در بسياري از اين جوامع وجود دارد، اما اين براي همگان روشن است كه چه ميزان وسيعي شكنندگي در برابر ميباشد. به لحاظ ناكارآمدي ساختار، غيرپويا بودن ارزشها، عدم اعتقاد به الزام براي پاسخگويي در رابطه با مسووليتها و وظايف محولشده به تودهها و صاحبان قدرت به وسيله آنان، جامعه بهتدريج به اين نتيجه ميرسد كه كلام فاقد اعتبار و بيمعني است.
در جوامع جهان سوم صحبت از اين است كه اكثريت مردم «سياستزده» هستند و يا به عبارت ديگر غيرسياسي ميباشند. از مهمترين شاخصهاي تصويرگر اين واقعيت عدم توجه به مسائل روز، بيعلاقگي به مطالعه مطبوعات، بيتوجهي به رسانههاي الكترونيكي و عدم مشاركت آگاهانه و جهتدار در فرآيندهاي سياسي است. جامعه در ظاهر طيطريق ميكند و همه چيز به نظر آرام ميآيد. تودهها درگير زندگي روزانه هستند و صاحبان قدرت هم تصميمات خود را به اجرا درميآورند. ثباتي كه اينگونه حيات يافته است به شدت غيرواقعي و به وضوح فراوان آبستن درهمفروريختگي است. آنچه در نظر گرفته نميشود اين مهم است كه ثباتي از اين دست كه كاذب ميباشد به شدت برخوردار از اين استعداد است كه خشونت را توجيه كند.
رابطهاي مستقيم بين كاهش گفتمان سياسي و به عبارتي تقليل حضور فعال يا حداقل نظارت مسووليت محور به كيفيت حيات اجتماعي در تمامي ابعاد آن و افزايش آمادگي براي حضور فعال و همهگير در اقدامات خشونتآميز يا حمايت از ذهنيتها و فعاليتهاي غيرمدني وجود دارد. در جوامعي كه نهادها و ساختارها كاركرد ويژه خود را انجام نميدهند يا اينكه برخلاف آنچه مدون و قانوني است به انجام ميرسانند و ارزشها از كمترين تناسبي با واقعيات برخاسته از فعاليتهاي كليت اقتصادي برخوردار هستند، ظرفيتهاي خشونتسازي و استعدادهاي تخريبي مردم و ساختار قدرت بهطور همزمان، هرچند با شدتهاي متفاوت افزايش مييابد. مردم به قوانين جامعه احترام نميگذارند، احساس مسووليت مدني به حداقل كاهش مييابد، سرمايه اجتماعي به قهقهرا ميرود، فساد در تمامي اركان جامعه به واضحترين و آشكارترين شكل بدون هيچگونه شرمساري مدني و قباحت اجتماعي و فردي به جلوهنمايي ميپردازد و مهمتر از همه اينكه اكثر قريب به اتفاق گرههاي اخلاقي، ارزشي، اعتقادي، سازماني و هنجاري بين تشكيلات حكومتي و چارچوبهاي اجتماعي كه مردم در بطن آن طي طريق ميكنند، از بين ميرود.
تودهها احساس تعلق به كليت اجتماعي در شكل مستقر آن نميكنند و حكومت هم براي تداوم خود نيازي به تعامل با بدنه اجتماع نمييابد. گفتمان چه در قالب مدني و چه در چارچوب رابطه بين حكومت و مردم به مفهوم تعاملي و متقابل آن احساس نميشود. تودهها بيعلاقه به وضع موجود ميباشند و صاحبان قدرت اعتباري در وضع موجود نمييابند. تودهها خود را ناتوان از حيات بخشيدن به تحولات مورد نياز مييابند و ساختار حكومت هم خود را فاقد اعتبار هنجاري و كارآمدي نهادي براي جهتدهي متفاوت به فرآيندها، سياستها و رفتارها ميبيند. در بطن حضور همزمان اين دو واقعيت است كه ثبات كاذب شكل ميگيرد كه به مفهوم عدم قطعيت به لحاظ حاكميت ارزشهاي غيرمدني در ذهنيت تودهها و قدرتمندان است.
دوشنبه 10 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 93]