واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: جهان - پرز در ميان بازها
جهان - پرز در ميان بازها
اميرحسين اصطباري:سرنوشت ملتها ناشي از عوامل مختلف تاريخي است و شناخت اين عوامل و تشخيص ميزان تاثيرگذاري هر يك از آنها بر تحولات سياسي، معرفتي بالنسبه علمي را نسبت به اين تحولات موجب ميشود. در اين بين مولفههايي چون نظام بينالمللي، ساختار حكومتي، قدرت يا فرهنگ سياسي كشورها از بالاترين اهميت برخوردارند. با اين وجود در كشورهاي در حال توسعه نقش فرد ـ به دليل فرهنگ سياسي خاص جهان در حال توسعه ـ در مقايسه با ديگر عوامل تاثيرگذار بر تحولات سياسي، كم اهميتتر از ديگر عوامل به نظر نميرسد. شيمون پرز، رئيس جمهور كنوني رژيم صهيونيستي از جمله كساني است كه در تاريخ تحولات فلسطين و اسرائيل نقش بسزايي بازي كرده است.
آشنا با شكست
شيمون پرز در آگوست 1923 در يك خانواده يهودي در لهستان به دنيا آمد و به همراه خانواده در 1934 به فلسطين مهاجرت كرد و در تل آويو اسكان يافت. شيمون در 15 سالگي به يك مدرسه كشاورزي رفت و در جواني ـ در كنار فعاليت سياسي به عنوان عضو جنبش جوانان صهيونيست كارگر ـ در رشته كشاورزي به كار مشغول شد. او در 1945 ازدواج كرد.
پرز در 1947 به هاگانا ـ كه بعدها هسته اصلي ارتش رژيم صهيونيستي را تشكيل دادند ـ پيوست. وي در سن 29 سالگي به عنوان معاون مديركل وزارت دفاع انتخاب شد. درست در همين دوره بود كه پرز در خريدهاي تسليحاتي وزارت دفاع مانند خريد جنگندههاي ميراژ 3 از فرانسه، تاسيس نيروگاه هستهاي ديمونا و موافقتنامه سهجانبه با فرانسه و بريتانيا در طول بحران 1956 سوئز دخالت داشت. چندي بعد پرز پا به عرصه سياستگذارد و در 1959 از سوي حزب «ماپاي» براي اولين بار به نمايندگي كنست (مجلس نمايندگان اسرائيل) انتخاب شد. پس از ورود به كنست، وي به عنوان معاون وزير دفاع دولت موشه شارت انتخاب شد. شارت در اين زمان تلاش داشت به صورت پنهاني با مصر ناصري ارتباط برقرار كند اما نهادهاي نظامي و اطلاعاتي اسرائيل خودسرانه در روند انجام آن كارشكني ميكردند. شيمون پرز به همراه موشه دايان از جمله اين نظاميان بودند. كارشكنيهاي ايشان به رسوايي «لاون افر» منجر شد. لاون، نام وزير دفاع وقت بود كه از ماجراي نافرماني نظاميان تحت فرمانش اطلاعي نداشت. به همين دليل پرز مجبور شد در 1965 از دولت كنارهگيري كند. او، دايان و بن گوريون از حزب ماپاي كنارهگيري كردند و حزب ديگري با نام «رافي» تاسيس نمودند. اين حزب سپس در ائتلاف با حزب ماپاي، حزب چپگراي «اتحاد» را تشكيل داد.
پرز در 1969 دوباره به كابينه راه يافت اما پستهاي مهمي را اشغال نكرد تا اينكه در 1974 به عنوان وزير دفاع دولت اسحاق رابين انتخاب شد. اين در حالي بود كه پرز رقيب اصلي رابين براي احراز پست نخست وزيري اسرائيل پس از كنارهگيري گلداماير به شمار ميرفت. او در اين دوران به رقابت با رابين بر سر رياست حزب اتحاد ميپرداخت. بهرغم شكست وي از رابين در انتخابات درون حزبي 1977، چندي بعد وي توانست با بهرهبرداري از رسوايي مالي صورتگرفته از سوي همسر رابين، براي چندي پست رياست حزب را در اختيار بگيرد. رياست پرز بر حزب اتحاد اولين شكست را در انتخابات عمومي براي اين حزب رقم زد. پرز در انتخابات سال 1981 نيز حزب را رهبري كرد اما اتحاد بازهم شكست ديگري را تجربه نمود.
در 1984 حزب گرچه در انتخابات پيروز شد اما كرسيهاي لازم براي تشكيل دولت را به دست نياورد. بدين ترتيب حزب اتحاد با حزب ليكود به رياست اسحاق شامير براي تشكيل دولت ائتلاف كرد و مقرر شد نخست وزيري پرز و شامير به صورت چرخشي انجام شود. در مرحله نخست، پرز نخستوزير شد و در اين دوره در سفري به مراكش، به گفتوگوهاي رسمي با شاه حسن دوم پرداخت.
در 1988 حزب اتحاد به رياست پرز بازهم در انتخابات شكست خورد اما در ائتلاف با حزب ليكود براي تشكيل دولت به نخست وزيري شامير شركت داشت. پرز معاون نخست وزير شد اما حزب در 1990 دولت ائتلافي را ترك كرد.
احزاب چپ بعدها در قالب حزب نوپايي به نام حزب كارگر حيات خود را ادامه دادند. پرز گرچه از 1990 رهبر اپوزيسيون در كنست بود، اما در اولين رقابت درون حزبي براي رياست حزب كارگر در 1992 از اسحاق رابين شكست خورد. بهرغم شكستهاي متعدد، پرز حضور خود را در عالم سياست اسرائيل حفظ كرد. او در 1992 به عنوان وزيرخارجه كابينه رابين فعاليت خود را آغاز كرد و در اين زمان بود كه بدون اطلاع رابين و به صورت پنهاني، مذاكرات صلح اسلو را با مقامات سازمان آزاديبخش فلسطين آغاز كرد. رابين گرچه بعدا از اين ماجرا اطلاع يافت، اما با روند مذاكرات مخالفتي نكرد و توافق اسلو در 1993 منجر به اعطاي جايزه صلح نوبل به رابين، عرفات و پرز بهطور مشترك شد.
پس از ترور رابين، پرز نخست وزير اسرائيل شد اما بار ديگر در انتخابات مستقيم نخست وزيري از بنيامين نتانياهو از حزب ليكود شكست خورد. پرز در 1997 از رياست حزب كارگر كنارهگيري كرد و در كابينه 1999 ايهود باراك به پست وزارت توسعه منطقهاي اكتفا كرد.
پرز در سال 2000 به رقابت با موشه كاتساو براي احراز پست رياست جمهوري اسرائيل پرداخت اما شكست ديگري را تجربه كرد. به دنبال شكست باراك از آريل شارون در انتخابات نخست وزيري 2001، پرز به صحنه بازگشت و در مقام رئيس حزب كارگر به دولت شارون پيوست و پست وزارت خارجه را احراز كرد. او در سال 2004 يك بار ديگر حزب كارگر را وارد ائتلاف با دولت شارون كرد.
آخرين اقدام مهم پرز ترك حزب كارگر در سال 2005 و پيوستن او به حزب تازه تاسيس كاديما براي حمايت از طرح شارون به منظور خروج از نوار غزه بود. در زمان نخست وزيري ايهود اولمرت، پرز مقام معاون نخست وزير را برعهده گرفت. او در 13 ژوئن 2007 به مقام رياست جمهوري اسرائيل براي يك دوره هفت ساله از سوي كنست انتخاب شد.
متفاوت از ديگران
زندگي پرز حكايت مردي است كه در فعاليتهاي سياسي خود بيش از پيروزي، با شكست مواجه بوده است. پرز هيچگاه نتوانست به عنوان يك رهبر، حزب متبوع خود را در انتخابات به پيروزي قطعي برساند. بهرغم اين مسئله او به دليل نشان دادن شايستگيهايش و طرح ايدههاي متفاوت از ديگر نخبگان اسرائيلي همواره در صحنه سياست اسرائيل حضوري مؤثر داشته است و توانسته پستهايي كليدي را در اختيار گيرد. شيمون پرز از 1959 تا 2007 طولانيترين دوره عضويت در مجلس نمايندگان اسرائيل (كنست) را از تاريخ تاسيس رژيم صهيونيستي دارا بوده است.
در غرب پرز را به عنوان بازي ميشناسند كه امروز در نقش يك كبوتر ظاهر شده است. او در ابتدا در هاگانا عضويت داشت و سپس به وزارت دفاع رفت تا در مقابله با كشورهاي عربي از صهيونيسم دفاع كند. با اين وجود، بعدها بدين نتيجه رسيد كه صلح با اردن كاملا محتمل است و صلح با فلسطينيان با همكاري اردنيها ميسر ميشود. به همين دليل از آن پس پرز ديگر به وزارت دفاع بازنگشت ـ جايي كه بازها در آن آشيانه ميسازند ـ بلكه به وزارتخانههاي اقتصادي و وزرات خارجه رفت. او از اين امر مطلع بود كه ايده صلح در ميان صهيونيستها طرفدار چنداني ندارد. به همين علت در پست وزير خارجه سعي كرد بدون توجه به دستورات نخست وزير يا نگرانيهاي وزارت دفاع، با جلب حمايت كشورهاي غربي خصوصا ايالات متحده، نظرات شخصي خود را به كابينه تحميل كند.
پرز پس از تجربهاي كه در ماجراي لاون افر در كنار موشهدايان داشت، عملكرد مستقل و ريسك پذيري را به نحو بهتري آموخت. بدين ترتيب بود كه در 1992 در حاليكه مذاكرات رسمي مادريد ميان طرفهاي عربي و اسرائيلي طي چند روز در ساعات بسيار محدودي برگزار ميشد، بهطور همزمان نمايندگان پرز با نمايندگان سازمان آزاديبخش فلسطين در اسلو در يك هتل اقامت داشتند، با يكديگر غذا ميخوردند، ساعات بسيار را با هم ميگذراندند و به صورت پنهاني مذاكرات را پيش ميبردند. پرز به هيچ عنوان رقيبش رابين را از مذاكرات مطلع نساخت اما هنگامي كه نتيجه مثبت مذاكرات مشخص شد، اين امر به رابين اطلاع داده شد و انعقاد موافقتنامه ميان عرفات و رابين در 1993 به اعطاي جايزه صلح نوبل به اين سه تن انجاميد.
پرز راه تحقق صلح واقعي با اعراب را به جاي مذاكره بر سر مرزها، مشاركت طرفين در طرحهاي مشترك اقتصادي، فني و آموزشي ميداند. وي از حاميان عقبنشيني اسرائيل به مرزهاي پيش از جنگ شش روزه 1967 است و همانطور كه اشاره شد، براي پشتيباني از طرح شارون براي خروج از نوار غزه، حزب كارگر را پس از سالها رهبري ترك كرد و به حزب كاديما پيوست. او هم اكنون به عنوان رئيس جمهور اسرائيل طرحي را با نام «دره صلح» در دست دارد كه شامل انجام طرحهاي مشترك اقتصادي، فني و آموزشي به خصوص براي حل مسئله آب با دولت اردن و دولت فلسطين است. او براي انجام اين طرح حمايت كشورهاي مختلفي همچون آلمان و ژاپن را براي سرمايهگذاري در اين پروژهها به دست آورده است. بدون شك ارتباطات گسترده بينالمللي او در اين زمينه وي را ياري ميرسانند.
جامعه امنيتي اسرائيل كه همواره در هراس از ناامني به سر ميبرد، هيچگاه نتوانست به راحتي به ايدههاي صلحطلبانه پرز اعتماد كند. پرز گرچه در داخل اسرائيل شخصيت چندان محبوبي به حساب نميآيد، ولي در بعد بينالمللي از پرستيژ برخوردار است؛ چرا كه غربيها پرز را جزء معدود سياستمداران اسرائيلي ميدانند كه به مقوله صلح با فلسطين اعتقاد دارد و در اين راه تلاش ميكند.
دوشنبه 10 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 216]