واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: اعتبار ابزار جدید در رؤیت هلال
استاد محمدجواد فاضل لنكرانىمقاله ذیل بخشى از مقاله مفصلى است به قلم استاد محمدجواد فاضل لنكرانى كه به دلیل اهمیت و نوآورى در مباحث فقهى به تناسب ایام برگزیده ام و ناظر به طرح موضوع اعتبار ابزار جدید در رؤیت هلال بوده و بخشهاى استدلالى آن به دلیل كمى جا حذف شده است مطالعه كامل مقاله را در سایت حضرت آیت الله فاضل لنكرانى توصیه مى كنیم.مركز فقهى ائمه اطهار (علیهم السلام) به عنوان یكى از مراكز تخصصى حوزه علمیه قم، در تبیین مسائل فقهى و بالخصوص مسائل مستحدثه، نقشى حساس بر عهده گرفته است. فرهیختگانى از فضلا و اساتید حوزه در این مركز با رعایت اصول استنباط و دقت كامل به پژوهش پرداخته، از مجهولات فقهى پرده برداشته و هر روز، برگ جدیدى را به ذخائر علمى و فقهى حوزه علمیه مى افزایند.اثر حاضر در مورد حجیت ابزار جدید در رؤیت هلال، تألیف استاد و محقق گرانقدر جناب آقاى حاج شیخ محمدجواد فاضل لنكرانى (دامت بركاته) از جمله پژوهش هاى نوینى است كه تأثیر قابل توجهى در جامعه اسلامى ما داشته و با توجه به موضوع آن، از اهمیت فوق العاده اى برخوردار است. امید است تقدیم آن به جامعه علمى باب جدیدى را در میدان تحقیق گشوده و در این میان، رأى حق با درخششى كه خداوند به آن مى دهد، به نمایش گذارده شود.مركز فقهى ائمه اطهار (علیهم السلام)مقدمهاز مسائل مورد بحث در عصر حاضر، اعتبار و یا عدم اعتبار وسایل و آلات جدید در رؤیت هلال است. با پیدایش وسایل جدیدى همچون دوربین و تلسكوپ، این پرسش مطرح شده كه دیدن هلال ماه با ابزار و ادوات پیشرفته مثل تلسكوپ، آیا همانند دیدن ماه با چشم معمولى - كه در این بحث از آن به غیر مسلح یاد مى شود - است؟ به عبارت دیگر، آیا رؤیت با چشم مسلح كافى است؟در تاریخ ?? رمضان ???? هجرى قمرى استفتایى از محضر مبارك حضرت آیة الله العظمى فاضل لنكرانى(مدظله العالى) در مورد استفاده از ابزارهاى نجومى (دوربین، تلسكوپ و... ) براى رؤیت هلال شد، معظم له در پاسخ چنین مرقوم فرمودند:«در رؤیت هلال، فرقى بین چشم غیرمسلح و چشم مسلح نیست؛ و از این جهت، رؤیت با تلسكوپ هم كافى است؛ همان طورى كه با عینك و دوربین شكارى و مانند آنها كافى است. »این فتوا انعكاس وسیعى در میان مردم داخل و خارج از كشور، به خصوص علما و بزرگان داشت؛ و شاید بتوان گفت قبل از آن، به این صراحت در میان مراجع بزرگ بیان نشده بود.پس از صدور این فتوا، جمعى از فضلاى محترم از اینجانب توضیحاتى پیرامون آن خواستار شدند، بحمدالله توفیق حاصل شد تا این بحث - كه از مسائل مستحدثه است - را به صورت استدلالى در حد امكان و با ضیق وقت و مجال، به رشته تحریر درآورم. امید است صاحب نظران با دیده انصاف در آن بنگرند.تحریر محل نزاعقبل از بررسى انظار و مستندات آنها، لازم است محل نزاع كاملاً مشخص شود.از نظر واقعى و تكوینى دو حالت مهم براى ماه وجود دارد:الف) مقارنه: زمانى است كه ماه تحت الشعاع خورشید قرار مى گیرد و به هیچ وجه با چشم معمولى قابل رؤیت نیست.ب) ولادت: زمانى است كه ماه از محاق و تحت الشعاع خارج مى شود و ماه نو و جدید آغاز مى گردد؛ و در لغت و عرف از آن به هلال تعبیر مى كنند. به عبارت دیگر، اولین زمان ولادت، همان اولین زمان از هلال خواهد بود.آن چه به عنوان ملاك در روایات وارد شده، عنوان مركب «رؤیة الهلال» است. در این عنوان، دو كلمه «رؤیت» و «هلال» وجود دارد كه لازم است هر دو عنوان بحث شود. در مطالب بعد، نسبت به تعریف رؤیت و این كه آیا داراى طریقیت است یا موضوعیت و آیا از نظر سبب، اطلاق دارد یا خیر؟ بحث خواهیم كرد. بنابراین، آن چه را در این بخش مورد توجه قرار مى دهیم، كلمه «هلال» است كه به همان معناى «ماه نو و جدید» - ولادت ماه - است.گرچه از برخى عبارات استفاده مى شود كه ممكن است بین زمان ولادت و تحقق هلال فاصله باشد و ماه در هنگام ولادت، - در اثر شدت ضعف نور - لازم است مقدارى فاصله شود تا هلال تحقق پیدا كند اما ظاهر آن است كه به مجرد ولادت، هلال ماه آغاز مى شود.تعریف هلالهلال در لغت به معناى ماه نو است؛ هرچند برخى ماه دو شبه تا شب سوم و برخى تا شب هفتم را هلال نامیده اند. (?) درلسان العرب آمده است:«الهلال غرة القمر حتى یهله الناس فى غرة الشهر وقیل یسمى هلالاً للیلتین من الشهر ثم لا یسمى به إلى أن یعود فى الشهر الثانى، وقیل یسمى به ثلاث لیال، ثم یسمى قمراً». (?)از این عبارت، روشن مى شود كه بر ماه از هنگام ولادت، یعنى از همان شب اول، عنوان هلال صادق است؛ زیرا، عنوان «ابن لیلتین» به معناى فرزند دو شب - و به عبارت دیگر -، شب اول و دوم است؛ در نتیجه، در شب اول كه ماه از محاق خارج شده است، هلال بر آن صدق مى كند هرچند مردم آن را ندیده باشند.تعبیر «حتى یهله الناس» به عنوان مقوم این معنى نیست؛ بلكه از آثار غالبى آن است. شاهد این مطلب آن است كه «القاموس المحیط»(?) هلال را به غرة القمر معنى نموده و تعبیر «حتى یهله الناس» در آن وجود ندارد.سپس، آورده است: «قال ابو إسحاق والذى عندى وما علیه الأكثر، أن یسمى هلالاً إبن لیلتین، فإنه فى الثالثة یتبین ضوءه».بنابراین، در همان ابتدایى كه نور ماه بسیار ضعیف بوده و به گونه اى نیست كه بر سیاهى آسمان غلبه كند، هلال صادق است.در «صحاح اللغة» آمده است: «الهلال أول لیلة والثانیة والثالثة ثم هو قمر»(?)؛ در این عبارت نیز اولین شب را از هلال مى داند؛ و به حسب واقع، عنوان هلال دارد. عبارت «یهله الناس» نیز در آن وجود ندارد.بنابراین، هلال یك معناى لغوى روشن دارد. این مطلب معروف نیز كه هلال را از این جهت هلال مى گویند كه هرگاه مردم آن را ببینند فریاد زنند - هرچند از ابن الاعرابى در لسان العرب آمده است - ظاهراً در هلال محل بحث، براى آن اعتبارى نیست. به عبارت دیگر، نمى توانیم بگوییم ملاك در هلال آن است كه طورى باشد كه مردم آن را ببینند و صیحه زنند؛ گرچه در غالب موارد همین طور است.در «صحاح اللغة» هم چنین آمده است: «ویقال أیضاً استهل هو بمعنى تبین ولا یقال أهل»؛ در این عبارت، استهلال را به تبین و ظهور تفسیر نموده است؛ چراكه اگر شخصى استهلال كند ولى هلال را رؤیت ننماید، صدق استهلال نمى كند. اما نكته قابل توجه آن است كه در روایات، استهلال، ملاك براى حكم نیست و آن چه دخالت دارد، هلال و رؤیة الهلال است.نكته دیگرى كه باید به آن توجه داشت، این است كه اگر بر فرض بپذیریم در معناى حقیقى هلال، ظهور و روشنى به حدى كه مردم ببینند و صیحه و فریاد زنند، معتبر باشد، در جاى خود ثابت است كه در تحقق عنوان، وجه تسمیه دخالت تام ندارد؛ به این معنى كه اگر در موردى وجه تسمیه هم صدق نكند، عنوان مى تواند محقق باشد.نتیجه آن كه هلال از همان هنگام ولادت آغاز مى شود و آیه شریفه [یَسئَلُونَكَ عَنِ الأَهِلةِ... ] نیز به طور قطع شامل چنین هلالى خواهد بود.منجمین همان طور كه مقارنه را از طریق محاسبات دقیق تعیین مى مى كنند، ولادت را نیز از همان طریق مى توانند تعیین نمایند؛ اما، اولا: این گونه محاسبات به خودى خود و با قطع نظر از این كه مفید اطمینان باشد یا نباشد، حجیت شرعیه ندارد؛ ثانیاً: در ادله، رؤیت ملاك قرار داده شده است. بنابراین، نمى توان به آن اعتماد كرد؛ و باید گفت ملاك به حسب ظاهر ادله، رؤیت و دیدن هلال است.حال، نزاع در این است كه اگر همین هلال كه زمان ولادت ماه است، با تلسكوپ دیده شود به طورى كه هیچ تغییرى در واقع به وجود نیاورد و فقط هلال واقعى را نشان دهد، آیا چنین دیدنى حجیت دارد؟در كلمات برخى از بزرگان مانند مرحوم محقق خوئى (قدس سره) نسبت به هلال محل بحث چنین آمده است:«كون الهلال عبارة عن خروجه عن تحت الشعاع بمقدار یكون قابلاً للرؤیة ولو فى الجملة».در تعریف هلال، علاوه بر خروج از تحت الشعاع، فرموده اند: باید مقدارى هم از خورشید فاصله گرفته و از تحت الشعاع خارج شده باشد، به گونه اى كه قابلیت رؤیت، هرچند در برخى از مناطق را داشته باشد.به نظر ما، اضافه نمودن چنین قیدى به تعریف هلال، وجهى ندارد؛ و اساساً براى این مقدار، هیچ ضابطه و معیارى نخواهیم داشت و اگر بخواهیم هلال را این گونه تعریف كنیم، شاید بتوان گفت نزاع لفظى مى شود. توضیح مطلب آن است كه اگر بگوییم مراد از هلال چنین معنایى است كه ماه به مقدارى از خورشید فاصله گرفته باشد كه از جهت شدت ضعف نور، بالفعل با چشم معمولى دیده نشود ولیكن قابلیت رؤیت از نظر علمى منتفى نباشد و با تلسكوپ یا دوربین دیده شود، در این صورت، حتماً همه فقها باید قائل به كفایت و صحت آن شوند.گرچه ظاهر فتاوا آن است كه در این فرض نیز چون رؤیت با چشم عادى محقق نشده است، كفایت نمى كند؛ اما حقیقت آن است كه اگر اطمینان داشته باشیم ماه چندین ساعت است كه از تحت الشعاع خارج شده و به عبارت دیگر، چندین ساعت از هلال ماه مى گذرد، آن شب اولین شب از ماه قمرى خواهد بود و دیگر مجالى براى تأمل، در كار نیست.در صورتى كه كسى این ادعا را نپذیرد و چنین فرضى را هم در محل نزاع داخل بداند، نتیجه آن مى شود كه باید بحث را به صورت كلى تر مطرح نماییم به طورى كه دو صورت زیر را نیز شامل شود.صورت اول: ولادت ماه آغاز گردیده، اما به گونه اى است كه برحسب محاسبات فلكى، امكان رؤیت با چشم معمولى در آن وجود ندارد؛ یعنى: همان لحظات اولیه خروج از تحت الشعاع باشد.صورت دوم: این كه ماه مقدارى از خورشید فاصله گرفته باشد كه از نظر محاسبات فلكى، امكان رؤیت با چشم معمولى بسیار ضعیف باشد؛ اما امكان آن به طور كلى منتفى نباشد و بالفعل هم رؤیت معمولى حاصل نشود.در این دو صورت - كه باید گفت در كلمات دیگران كه در این باره بحث كرده اند، بین آنها هیچ تفكیكى نشده است و حال آن كه گفتیم صورت دوم مى تواند از محل نزاع خارج باشد - چنان چه با ابزار و تلسكوپ، هلال رؤیت شود، آیا چنین رؤیتى اعتبار دارد؟در این بحث، به مشهور فقها نسبت داده شده است كه رؤیت با چشم مسلح كفایت نمى كند؛ اما از آنجا كه این بحث از مباحث مستحدثه است و سابقه استفاده از چشم مسلح به زمانى نه چندان دور باز مى گردد - حتى صورت دقیق تر همان طور كه در برخى از نوشته ها آمده است، باید گفت استفاده ضابطه دار و روش مند از ابزار براى رؤیت هلال، عمرى بیش از چند دهه ندارد - نمى توان شهرت معتبر بین فقها كه همان شهرت میان متقدمین است را ادعا نمود. البته در میان فقهاى معاصر این شهرت وجود دارد، اما براى استدلال اعتبارى ندارد. ویژه نامه ماه مبارک رمضان(84) ویژه نامه عید سعید فطر(83) منبع :روزنامه ایران
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 635]