محبوبترینها
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1854391935
نکاتی براي بهبودِ شيوهی نگارشِ فارسىِ
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: bidastar06-10-2008, 12:41 AMعلت اصلی پریشانیها و نارسايىهاي نوشتاریِ زبانِ فارسی بیسرـوـسامانیِ عمومىِ نثرِ فارسى ست. این بیسرـوـسامانی برامده از ناآگاهیِ بیشینهی اهلِ قلم به شيوهیِ نگارشِ درست به شیوهی مُدرن است. شیوهی مدرن در همهکار اندیشیدن به روش و پایبند بودن به آن را میطبد. و این کاری ست که نظامِ آموزشیِ ملّی باید به نوجوانان و جوانان بیاموزد. امّا در نظامِ آموزشِ طوطیپرورِ ما-- که تنها کارِ آن انباشتنِ ذهنها از مشتی «محفوظات» است— هرگز چیزی به نام «اندیشیدن» و روشهایِ آن-- که بنیادِ آموزشِ مدرن است-- طرح نشده است. بنا بر این، خود باید آستین بالا بزنیم و آنچه را که هرگز به ما نیاموخته اند، بیاموزیم. در موردِ شیوهی نوشتن هم، از همه جهت، باید اندیشید و به کمبودها و ناتوانیهای خود آگاه شد. مسائلِ نوشتن دو وجه دارد، یکی جنبهی زبانیِ ست، یعنی چهگونگیِ نوشتنِ جملههای درست و روشن و رسا و در ارتباطِ درست با یکدیگر، و دیگر ساختارِ منطقیِ گزارههایِ متن در مقاله یا کتاب یا گزارشِ کتبی و شفاهی. با این وجه دوّم، که وجهِ دشوارترِ کار نیز هست، این جا کاری ندارم و توجّهّ من اکنون به وجهِ نخست است، یعنی تنها به وجهِ زبانی شیوهی نگارش یا، به عبارتِ دیگر، وجهِ دستوریِ آن. توجه به این مسأله و خودآگاهی یافتن به آن کاری چندان دشوار نیست. با كمي دقت در ساختارِ جمله و چیرگی بر برخى عادتهای دیرینه در نوشتن، با نگاهِ سنجشگرانه به نوشتهی خود و ديگران، میتوان از نابسامانیها کاست و بر رساییِ نوشتهها افزود. آنچه در اين جستار مىآيد عمومىترين و فراوانيابترين مسائلِ اين گونه متنها ست، ولى كار به همين جا پايان نمييابد. مسائلِ ديگر هم هست، از جمله روشِ نقطهگذاری، كه به جای خود باید طرح کرد. نمونههايي كه در زير ميآورم بیشترشان از یکیـدو سايتِ فارسى رادیویی گرفته شده، بجز آنچه از يك كتاب و یک روزنامه در آن آمده است. جملههای اصلی را با علامتِ * مشخّص کرده ام و نمونههاي اصلاح شده را با علامتِ +، و جملههاي دوبار اصلاح شده را با علامتِ ++. bidastar06-10-2008, 12:46 AMI. نابهجايي يا پراكندگىِ اجزاءِ جمله: در نثرِ فارسىِِ كنونى مهمترين مسأله، به گمانام، پراكندگيِ اجزاءِ اصليِ جمله و فاصله افتادن ميانِ آنها ست، كه فهمِ آن را بسیار دشوار میکند و کار را گاه به مهملنویسی و درازنویسیهای وحشتناک میکشاند. به عنوانِ یک اصلِ، باید توجه داشت که هر جملهیِ خبري يك بخشِ پايهاي دارد كه از يك نهاد و يك گزاره تشكيل میشود. براي مثال: امريكا به عراق حمله كرد. بر اين جملهی پايه، که یک فاعل، یک مفعول، و یک فعل دارد، ميتوان چيزهاى ديگري افزود، مانندِ قيدِ زمان، قيدِ مكان، همچنین عبارتها و جملههای توضيحدهنده یا تکمیلکننده كه با ابزارهاى دستورى، مانندِ حروفِ ربط و اضافه، به آن مي پيوندند. سرِ جای درست قرار دادنِ هر یک از اجزاء یا جدا کردنِ درستِ آنها در جملههای پایه و پیرو از نکتههایی ست که تاکنون در فارسی به آن توجه چندانی نشده و به نظر نمیرسد که هرگز بخشی از کارِ آموزشِ زبان بوده باشد. به همین دلیل، ابهام و تاریکی و همچنین یاوگی و بیمعنایی در نوشتههای ما کم نیست. نمونههایی که میآورم گواهِ روشنِ این نکته است. در نمونههاى زير، براي مشخص كردن جملهی پايه، زير آن خط گذاشته ام و اجزاءِ ديگر جمله را با علامتِ // از هم جدا كرده ام. سپس نشان داده ام كه براي روشنتر شدن و رساتر شدنِ جمله چه گونه ميشود آنها را به صورتِ درستتر كنارِ هم نشاند. براي سادهتر و روانتر شدنِ نوشته ميبايد كوشيد تا اجزاي جملهی پایه، يعنى نهاد و گزارهی آن، تا جاى ممكن در كنارِ يكديگر قرار گيرند تا خبرِ اصلي هرچه سرراستتر و كوتاهتر به خواننده برسد. و سپس، عبارتها و جملههاى پیرو به دنبالِ آن، یا در مناسبترین جا، بيايند، تا هرچه آسانتر و روانتر معنا را برسانند. در صورتي كه بر اثرِ درآمیختنِ جملهی پايه و و عبارتها یا جملههایِ پیرو، جمله بسيار دراز شود و ميانِ اجزاءِ جملهی پايه زیاد فاصله افتد و فهمِ آن را كُند يا دشوار كند، بهتر آن است با تجزيه به دو یا سه جمله آن را كوتاه كنيم و جملههای پیرو یا توضیحی را به صورتِ جملهی جداگانه به دنبالِ جملهی اصلی بیاوریم. اين كار بهويژه براي گزارشِ راديویی بسيار اهميت دارد. زيرا با دراز شدنِ بياندازهی جملهی اصلی و فاصله افتادن ميانِ اجزاءِ آن، شنونده، چهبسا ناخودآگاه، بهزحمت ميافتد یا جمله را درست نمیفهمد. گرفتاری در چنبرهی جملههای توـ درـ توی نامفهوم، که گاه ده ـ پانزده سطر هم میشوند، و جمع شدنِ دو یا سه، حتّا چهارـپنج فعل، در پایانِ «جمله»، و یا حذفِ بیجای فعلها در چنین سبکِ نوشتاری، از بیماریهای دیرینهی نثرِ فارسی ست. توجه به زبانِ انگليسي و شيوهیِ بياني آن ميتواند بسيار آموزنده باشد. كوتاهنويسى، سادهنويسى، وشفافنويسى در زبانِ انگليسي، امّا با غنیترین مايهی واژگان، حتّا برای پیچیدهترین ایدهها و اندیشهها، حاصل پرورشِ روشمند و آگاهانهی آن زبان در دورانِ مدرن است، و مىتواند براي اهلِ زبانهاي ديگر، از جمله ما فارسيزبانان، نمونهای بسيار خوب و آموزنده باشد. البتّه، نه با پيروي مكانيكي از دستور زبانِ انگليسي و شيوهی عبارتبندي آن— چنان كه مترجمانِ كمتجربه میکنند— بلكه با توجه به سياقِ گفتارِ درست و شفاف در زبانِ خود. اينك نمونهها (به تفکیکِ گزارهی اصلی—که زیرِ آن خط کشیده شده—از دیگر اجزاء توجّه کنید): *با اين حال «ام اس بلست» هنوز به اندازه ويروس «اسلمر» (Slammer) // که در ماه ژانويه منتشر شد و بعضی از عابربانک ها را از کار انداخت،// خسارت نزده است +با اين حال، «ام اس بلست» هنوز به اندازهیِ ويروس «اسلمر» (Slammer) خسارت نزده است؛ ويروسي که در ماه ژانويه منتشر شد و بعضی از عابر (؟) بانک ها را از کار انداخت. *اين ويروس را می توان// با پياده کردن بسته های نرم افزاری که به حل نقطه ضعف ويندوز کمک می کند و همچنين با اجرای برنامه ضدويروس// خنثی کرد. +با پياده کردن بسته های نرمافزاریاي که ضعفِ ويندوز را برطرف مي كنند، و همچنين با اجرای برنامهیِ ضد ويروس، اين ويروس را می توان خنثی کرد ”به حل نقطه ضعف ويندوز كمك ميكند“ جملهی ناهمواري ست. بهتر است بشود: ضعفِ ويندوز را برطرف ميكند. *اين گزارشگر می گويد همچنين در مورد لغو شدن منع تجارت حيوانات وحشی در چين//، که با شيوع سارس مرتبط دانسته شده است،// نگرانی هايی وجود دارد +اين گزارشگر می گويد، همچنين در مورد لغو مقرراتِ منعِ تجارتِ حيواناتِ وحشی در چين نگرانی هايی وجود دارد، زيرا اين تجارت را علتِ شيوعِ سارس مي دانند. *شائول مفاذ، وزير دفاع فلسطين// روز سه شنبه ۱۹ اوت// در راديو گفت که اريحا و قلقليه// «اين هفته، پس از آنکه کليه مسائل مورد بحث با فلسطينی ها اجرا شد»// واگذار خواهند شد. +روز سه شنبه ۱۹ اوت، شائول مفاذ، وزير دفاع فلسطين (؟!)، در راديو گفت که اين هفته، پس از حلِ کليهی مسائل مورد بحث با فلسطينی ها، اريحا و قلقليه به ايشان واگذار خواهد شد. *مدير ارتباطات و مشاور ارشد مطبوعاتی نخست وزير بريتانيا، که// برای ادای شهادت// در جلسه تحقيق پيرامون مرگ ديويد کلی، کارشناس تسليحاتی دولت،// حضور يافته است،// اين اتهامات را// که وی در مدارک اطلاعاتی مربوط به تهديد احتمالی از سوی عراق مبالغه کرده،// رد کرده است. +مدير ارتباطات و مشاور ارشد مطبوعاتی نخست وزير بريتانيا که در جلسهی تحقيق پيرامون مرگ ديويد کلی، کارشناس تسليحاتی دولت، برای ادای شهادت حضور يافته، اين اتهام را رد کرده که در مدارک اطلاعاتی در مورد تهديد احتمالی از سوی عراق مبالغه کرده است. *به گفته يکی از مقامات ارشد اتحاد ميهنی کردستان،// روز دوشنبه، ۱۸ اوت،// طه ياسين رمضان// توسط اعضای اتحاد ميهنی در شهر موصل، واقع در شمال عراق،// دستگير شد و در اختيار نيروهای آمريکايی قرار گرفت. +به گفتهی يکی از مقامات ارشد اتحاد ميهنی کردستان، اعضای اين اتحاديه، روز دوشنبه ۱۸ اوت، طه ياسين رمضان را در شهر موصل، در شمال عراق، دستگير كردند و به نيروهای آمريکايی تحويل دادند. دستگير شده را به جايي (زندان) يا به كسي يا مرجعي (در اين مثال، نيروهاي امريكايي) تحويل ميدهند. اين جمله همچنين نمونهاي ست از تآثير جملهسازي passive در زبانِ انگليسي و ترجمهی مكانيكيِ آن به فارسي، يعني ترجمهی was arrested by به ”توسطِ ...دستگير شد“ كه فارسىِ درستي نيست و از راهِ ترجمه از فرانسه و انگليسي به فارسىِ نوشتاري راه يافته است. *پژوهشگران آمريکايی می گويند با افزايش جمعيت جهان و طول عمر بيماران فعلی، شمار افراد مبتلا به آلزايمر تا سال ۲۰۵۰ ممکن است سه برابر شود. +پژوهشگران آمريکايی می گويند، با افزايش جمعيت جهان و درازتر شدنِ عمرِ بيماران، تا سال ۲۰۵۰ شمار افراد مبتلا به آلزايمر ممکن است سه برابر شود. ”شمارِ افرادِ مبتلا به آلزايمر تا سال ۲۰۵۰“، يعني آنهايي كه تا سالِ ۲۰۵۰ به آلزايمر مبتلا خواهند شد، در حالي كه مقصود اين است كه شمارِ كساني كه هماكنون مبتلا به آلزايمر اند تا سالِ ۲۰۵۰ سه برابر ميشود. *پژوهشگران می گويند// داروهايی که برای علاج افسردگی ساخته می شود// ممکن است به اين دليل موثر باشد که// رشد سلول های عصبی تازه ای// در بخش های مهمی از مغز// را تحريک می کند. +پژوهشگران می گويند، داروهايی که برای درمانِ افسردگی ساخته می شوند ممکن است به اين دليل مؤثر باشند که در بخش های مهمی از مغز رشد سلول های عصبی تازه ای را تحریک میکنند. اما صورتِ سادهتر و درستتر اين جمله ميتواند چنين باشد: ++ پژوهشگران می گويند، تأثيرِ مثبتِ داروهاي تازهی درمان افسردگی ممکن است به اين دليل باشد که در برخي از بخش های اساسي مغز سببِ انگیزشِ رشد سلول های عصبی تازه ميشوند. *کابينه اسرائيل ادامه ساخت حصارهای امنيتی جنجال برانگيز در کرانه باختری را// ساعاتی پس از دستگيری يکی از رهبران پيکارجويان فلسطينی// تائيد کرد. +چند ساعت پس از دستگيری يکی از رهبران پيکارجوي فلسطينی، کابينهی اسرائيل تأیید کرد که ساختِ حصارهای امنيتیِ جنجال برانگيز را در کرانهی باختری همچنان دنبال میکند. bidastar06-10-2008, 12:47 AMII. جملههاي درهم و مبهم: درهم آميختگيِ جملهی اصلي با عبارتها يا جملهی توضيحي ميتواند كلافِ درازِ درهمـ برهمي توليد كند. براي رسا و شفاف شدنِ چنين جملههايي بهتر است آنها را به دو جمله تجزيه كنيم. در نمونههاي زير ميبينيم كه با تجزيهی يك جمله به دو جمله چهگونه اجزاءِ جملهی اصلي كنار يكديگر قرار مي گيرند و با بردنِ توضيحهایِ ديگر به جملهی بعدي مطلب سريعتر و آسانتر رسانده ميشود. *انفجار در اتوبوسی// در يک محله //غالبا ارتدوکس نشين// در بيت المقدس// که// به گفته پليس// توسط يک بمب گذار انتحاری انجام شد،// به مرگ دست کم ۲۰ نفر منجر شده است. +انفجار در اتوبوسی در يک محلهی غالبا ارتدوکس نشينِ بيت المقدس دست کم به مرگ ۲۰ نفر منجر شده است. به گفتهی پليس، اين انفجار را يک بمب گذار انتحاری انجام داده است. ”در يك محلهء غالبا ارتدوكس نشين“ اين معنا را به ذهن مي رساند كه مردمانِ اين محلّه پيروان كليساي ارتدوكس اند، در حالي كه مقصود ميبايد محلهی يهوديانِ سخت كيش يا متعصب باشد. بنا براين، اين جمله را ميتوان به اين صورت به دو جمله تجزيه و اصلاح کرد، و نيز فارسيتر: ++در محله اي از بيت المقدس، كه ساكنانِ آن اغلب يهوديانِ سختكيش اند، در يك اتوبوس انفجاري رخ داد كه دستِ کم سببِ مرگِ ۲۰ نفر شد. به گفتهی پليس، اين انفجار را يک بمبگذار انتحاری انجام داده است. *در روزهای گذشته،// خبر فرار دختر ۱۲ ساله بريتانيايی با يک تفنگدار دريايی سابق آمريکا،// که ۱۹ سال از او بزرگتر بود// و از طريق اينترنت و گپستان (chat room) با او آشنا شده بود،// در صدر اخبار رسانه های بريتانيا و کشورهای ديگر قرار گرفت. اين واقعه سبب شد که هشدارهای زيادی از سوی نهادی ذيصلاح برای پدر و مادرها// در مورد حافظت (؟) از کودکان خود در اينترنت،// صادر شود. +خبرِ فرارِ يك دخترِ ۱۲ سالهی بريتانيايی با يک تفنگدار دريايی سابق آمريکا اين روزها در صدرِ اخبارِ رسانه های بريتانيا و کشورهای ديگر نشسته است. اين مرد ۱۹ سال از دختر بزرگتر است و اين دو از طريق اينترنت و گپستان (chat room) با يكديگر آشنا شده اند. اين واقعه سبب شد که نهادی صلاحیتدار به پدر و مادرها هشدار دهد كه مراقب رفتارِ کودکان خود در برابرِ اينترنت باشند. *حزب توده// بزرگ ترين و منسجم ترين حزب تاريخ ايران// بعد از ۲۸ مرداد// همواره در برابر اين سئوال قرار داشت که چرا در دوره ای به مخالفت با دولت مصدق پرداخته و با تندروی های خود باعث دشواری کار دولت مصدق شده،// سئوالی که حتی با اعتراف سران حزب توده به اشتباه خود، ملی گرايان را قانع نکرد. +حزب توده، بزرگ ترين و سازمانيافتهترين حزب تاريخ ايران، بعد از ۲۸ مرداد همواره در برابر اين سؤال قرار داشت که چرا در دوره ای با مصدق به مخالفت پرداخته و با تندروی های خود در کار دولت وي اخلال ميكرده است. سران حزب توده در پاسخ به اشتباه خود اعتراف ميكردند، اما اين پاسخ هرگز ملی گرايان را قانع نکرد. *دو روز قبل از مرگ دکتر کلی// در کميته روابط خارجی مجلس عوام بريتانيا از او درباره نقش وی در يک خبر بی بی سی// که می گفت در گزارش دولت درباره تهديد مربوط به تسليحات تخريب جمعی عراق اغراق شده است،// سوال شد +دو روز قبل از مرگ دکتر کلی، کميتهی روابطِ خارجیِ مجلسِ عوامِ بريتانيا از او دربارهی نقش وی در يک خبر بی بی سی پرس و جو كرده بود. در آن خبر گفته شده بود كه گزارش دولت دربارهی خطر سلاحهاي كشتار جمعی عراق اغراق آميز بوده است. ”تهديدِ مربوط به تسليحاتِ جمعيِ عراق“ ميتواند جاي خود را به جملهی سادهتر و سرراستتري بدهد، مانندِ اين: خطرِ سلاحهاي كشتارِ جمعيِ عراق. *محمد البرادعی، رييس آژانس بين المللی انرژی اتمی در حاشيه جلسه روز چهارشنبه هيات رييسه آژانس بين المللی انرژی اتمی گفت که گرايش عمده ای در حمايت از پيشنهاد تعيين مهلت برای ايران در ميان شرکت کنندگان در جلسه وجود دارد. +محمد البرادعی، رييس آژانس بين المللی انرژی اتمی، در حاشيهی جلسهی روز چهارشنبهی هيات رييسهی آژانس بين المللی انرژی اتمی گفت که، در ميان شرکت کنندگان در جلسه گرايش عمده ای در حمايت از پيشنهاد تعيين مهلت برای ايران وجود دارد. ++در حاشيهی جلسهی روز چهارشنبهی هياتِ رييسهی آژانسِ بين المللیِ انرژیِ اتمی، محمد البرادعی، رييس آژانس، گفت که اكثر شرکت کنندگان در جلسه از پيشنهاد تعيين مهلت برای ايران حمايت ميكنند. *زن خبرنگاري كه براي تهيه گزارش به كارگاه «خشونت جنسي خانگي»- كه از سوي مركز فرهنگي زنان در سالن مشاركت هاي مردمي پارك نظامي گنجوي برگزار شده بود- آمده بود گفت خجالت مي كشم در اين باره گزارشي بنويسم! +مركز فرهنگي زنان“ در سالن مشاركت هاي مردمي، در پارك نظامي گنجوي، كارگاهي در بارهی «خشونت جنسي در خانه» برگزار كرده بود. زن خبرنگاري كه براي تهيه گزارش به كارگاه آمده بود گفت: خجالت مي كشم در اين باره گزارشي بنويسم! در اين جمله، مانندِ مواردِ دیگر، در واقع دو جمله به دست و پاي هم پيچيده اند كه اگر از هم جدا كنيم مشكلِ پيچيدگي و سنگيني آن حل ميشود. ”از سوي...برگزار شده بود“ هم از همان جملههاي ناجورِ ترجمهاي ست كه با مذاقِ فارسيِ درست نميخواند. bidastar06-10-2008, 12:51 AMIii. مشكلِ پشتِ هم آمدنِ فعلها: بر اثرِ يك آموزشِ نادرست، كه در زبانِ فارسي فعل هميشه ميبايد در پايانِ جمله بيايد، بسيار ديده ميشود كه با پيوستگيِ يك جملهی پایه و يك جملهی پیرو دو فعل و گاه سه فعل (آن هم از فعلهايِ ترکیبی كه در فارسي فراوانتر از فعلهاي بسيط اند) در پايانِ جمله پشتِ سرِ هم ميآيند. اين كارِ فهمِ جمله را، بهويژه براي كسي كه شنوندهی آن است (مانندِ شنوندهی راديو) دشوار ميكند. البته شنوندگانِ فارسيزبان، به علتِ عادت به اين گونه عبارتبندي، چهبسا متوجّه مشكلِ خود نباشند. امّا اين، به هر حال، يك گرفتاري اساسي در نوشتارِ فارسي ست كه بايد چاره كرد. سادهترين راهِ حل براي جملههايي كه با /كه/ (موصول) به هم مي پيوندند آن است كه فعلِ جملهی اول را بلافاصله در پايانِ آن و پيش از /كه/ بياوريم و فعلِ جملهی دوم را در پايانِ آن. مانندِ چند نمونهی زير كه من آنها از يك كتابِ تآليفيِ فارسي گرفتهام(**) : *مشاهدهی رويدادهايِ برلين آرُن را چنان برآشفت كه به همكاري با شبكهاي كه به ابتكارِ آندره فرانسوا پنسه سفيرِ فرانسه در آلمان و كارمندانِ سفارت براي كمك به مهاجرت برخي از مخالفان سياسي آلماني تشكيل شده بود پرداخت. امّا، اگر فعلِ ”پرداخت“ را كه دنبالهی ”همكاری با شبكهاي“ ست، سرِ جاي خود پيش از ”كه“ بگذاريم—كه جملهی دوّمین را به جملهی نخستين وصل ميكند—ميبينيم كه جمله چه قدر سبكتر ميشود: +مشاهدهی رويدادهايِ برلين آرُن را چنان برآشفت كه به همكاري با شبكهاي پرداخت كه به ابتكارِ آندره فرانسوا پنسه سفيرِ فرانسه در آلمان و كارمندانِ سفارت، براي كمك به مهاجرت برخي از مخالفان سياسي آلماني تشكيل شده بود. اما اين جمله هنوز از نظرِ ساختار سنگين است و از نظر نقطهگذاري نيز كمبود دارد. با افزودنِ جملهاي كامل بر آن به جاي عبارتِ ”براي كمك به مهاجرتِ برخى از مخالفان سياسي آلماني“، و نقطهگذاريِ كامل ميتوان متنِ روانتر و شفافتري پديد آورد: ++مشاهدهی رويدادهايِ برلين آرُن را چنان برآشفت كه به همكاري با شبكهاي پرداخت كه به ابتكارِ آندره فرانسوا پنسه، سفيرِ فرانسه در آلمان، و كارمندانِ سفارتخانهی وى تشكيل شده بود. كارِ این شبکه كمك به آلمانىهاي مخالفِ دولت نازى بود که مىخواستند از آلمان مهاجرت كنند. *گروه هاي مسلمان در ايتاليا به دليل اختلافات دروني و تفاوت هاي سياسي موجود نتوانسته اند نهادي مذهبي به دور از سياست كه بتواند از حقوق اين اقليت كه بعد از كاتوليك ها مهم ترين گروه مذهبي كشور را تشكيل مي دهد دفاع كند، به وجود آورند. (نقل از سايتِ راديو فردا) +به دليل اختلافات دروني و تفاوت هاي سياسي موجود، گروه هاي مسلمان در ايتاليا نتوانسته اند نهادي مذهبي به وجود آورند كه به دور از سياست بتواند از حقوق اين اقليت دفاع كند. مسلمانان، بعد از كاتوليكها، مهم ترين گروه دینیِ این كشور اند.قلمرو ذهن وارد شويم. مکانی که در آن, «شناخت» تجربه می شود و تعارض های خودبخودی آن دايره بسته اح *آرُن نخستين كتاب خود...را در دورهء يكسالهاي كه در لوهاور معلمِ فلسفه بود نوشت. +آرُن نخستين كتاب خود...را در دورهی يكسالهاي نوشت كه در لوهاور معلمِ فلسفه بود. *ما چيزها را به گونهاى كه توانايىهاي شناسايى ما امكان آن را مىدهد مىشناسيم. +ما چيزها را به گونهاى مىشناسيم كه توانايىهاى شناسايى ما امكان آن را ميدهد. و اما، راهِ ديگر حلِ حذفِ فعلِ جملهی توضيحى ست: *اين اجساد به آن دسته از کشته شدگان جنگ تعلق دارد که اجسادشان در کاوشهايی که همچنان در مناطق مرزی ايران و عراق در جريان است کشف می شود. +اين اجساد به آن دسته از کشته شدگان جنگ تعلق دارد که اجسادشان در کاوشهاى دنبالهدار در مناطق مرزی ايران و عراق همچنان کشف می شود. قسمتِ اول جمله هم ناهنجار است: ” اين اجساد به آن دسته از کشته شدگان جنگ تعلق دارد که اجسادشان ...“ مىشود آن را به اين صورت اصلاح كرد: ++اينها از جمله جسدهاي كشتگانِ جنگ است كه در كاوشهاي دنبالهدار در مرزِ ايران و عراق همچنان كشف مىشود. به اين ترتيب، جملهی اصلى از ۲٨ كلمه به ۱٨ كلمه كاهش مىيابد. *محمود احمدی نژاد که بيش از چند ماه از تصدی او بر شهرداری تهران نمی گذرد به لايه های تندرو جناح محافظه کار منسوب است و برخی محافظه کاران از هنگام روی کار آمدن او اميدهايی نسبت به اينکه او بتواند فضای اجتماعی تهران را بسوی آنچه مطلوب آنهاست پيش ببرد مطرح کردند. در اين جمله”اميد مطرح كردن“ نادرست است. در فارسي”اميد بستن“ داريم. همچنين دو فعلِ پشتِ سر هم در پايانِ جمله مزاحمِ يكديگر است. اين جمله را به اين صورت مي شود اصلاح كرد: +محمود احمدی نژاد— که بيش از چند ماه از تصدی او بر شهرداری تهران نمی گذرد— از جمله تندروان جناح محافظه کار به شمار مي آيد. از هنگام روی کار آمدن او برخی از محافظه کاران اميد بسته اند که بتواند فضای اجتماعی تهران را به صورتي در آورد كه مطلوبِ آنها باشد . *گزارشها از اسراييل حاکی است که تحقيقات نشان می دهد اطلاعاتی مبنی بر اينکه بر اساس آن بتوان گفت که ران آراد، خلبان اسراييلی زنده نيست، وجود ندارد. تلويزيون دولتی اسراييل اعلام کرده است که اعضای کميسيونی که در سال پيش به منظور تحقيق در خصوص اين قضيه تشکيل شد، تمامی مطالب مربوط به ناپديد شدن اين خلبان اسراييلی را مطالعه کرده است. +بر اساس گزارشِ تلويزيون دولتی اسراييل، در سال گذشته کميسيوني تمامي پروندهی ناپديد شدن خلبان اسراييلی، ران آراد، را مطالعه كرده و، بر اساس تحقيقات آن، دلیلی در دست نيست كه خلبانِ اسراييلي زنده نباشد. «تتابعِ افعال» در نثرِ فارسی، چنان که اشاره کردم، یکی از بیماریهای کهنهی آن است. ابوالحسنِ نجفی در کتا� سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 323]
-
گوناگون
پربازدیدترینها