واضح آرشیو وب فارسی:قدس: نگاهي به جوانب مختلف تئاتر خياباني؛ سكوي نمايش، بستر انديشه هاي ناب اجتماعي
* سيد جواد اشگذري يك: تئاتر خياباني، مؤثرترين راه انتشار يك اثر هنري و به دنبال آن يك تفكر انساني در اجتماع است و شاخصه اصلي آن، قابليت اجرا در كوچه و بازار و در ميان مردم مي باشد. تئاتر خياباني، تئاتر اجتماعي است. تئاتر اعتراض است، اعتراض به اوضاع موجود جامعه كه در قالب يك داستان در ميان مردم به نمايش درمي آيد .اين گونه تاثير برانگيز تئاتر، هرچه خلاقانه تر باشد و نگاه موشكافانه تري به جامعه اطراف خود داشته باشد، به تعريف و نيز هدفهاي خود نزديكتر خواهد شد. دو: آنچه درتئاترخياباني اهميت فراوان دارد، مضمون نمايش است كه مي تواند برگرفته از واقعيتها و مشكلات روزمره جامعه ما باشد و هرچه اين مضامين با همه موشكافانه و عميق بودنش، ساده وعاميانه ابراز شود، براي مخاطب عام ملموس تر خواهد بود. يعني اينكه مخاطب، خود، دردها و حرفهايش را در آيينه اين نمايشها ببيند و آنها را باور كند. چنانچه تئاتر خياباني بخواهد به اين مهم برسد بايد به طور حتم روي مضاميني دست بگذارد كه ريشه در سنتها و فرهنگ عميق جامعه دارد و بايد سعي بر احياي آن داشته باشد. تئاتر خياباني مضامينش را از زندگي شهري مي گيرد و مشكلات روزانه اي كه مردم با آن دست به گريبانند. مضمون نمايش آن قدربايد با مخاطب خود با صداقت و راحت ارتباط برقرار كند تا او اين خياباني كاران عرصه نمايش را ازخود بداند و بر اين نظر باشد كه آنها مردمي هستند كه در ميان مردم آمده اند تا دغدغه هاي اجتماعي خود را به همنوعانشان ارائه نمايند. سه: طرح و ايده ازعناصر مهم تئاتر خياباني است كه هرچقدر بكر و نو باشد و مهمتر از همه به روزتر و در مسير زمان حركت كند، درجذاب كردن اثر و در نتيجه جذب كردن مخاطب موفق تر خواهد بود. اين طرح و ايده توسط بازيگر خلاق به عنوان عامل اجرايي نمايش خياباني، باتوجه به شرايط اجرا و نوع مخاطباني كه به تماشاي نمايش نشسته اند به داستاني جذاب و تأثيرگذار تبديل مي شود.در تئاتر خياباني كه بداهه گويي ازعناصر جداناپذير آن مي باشد، آنچه اهميت طرح را دو چندان مي كند، شيوه ويا بهتر بگوييم تكنيكي است كه براي «طرح» برگزيده مي شود. دراين ارتباط بارها شاهد مواردي بوده ايم كه طرح و ايده خوب و بكر به خاطر نامناسب انتخاب شدن شيوه اجرايي به بي راهه رفته و هيچ گاه هم نتوانسته تفكر خود را به درستي ارائه نمايد. به هرحال ناهماهنگي ميان طرح و سوژه با شيوه اجرايي، علاوه بر اينكه انسجام اثر را از بين مي برد، موجب عدم ارتباط قوي ميان آنچه نمايش مي خواهد بگويد با آنچه كه مخاطب بايد آن را دريافت نمايد، مي شود. چهار: رهگذران كوچه و بازار، مخاطبان اصلي نمايشهاي خياباني هستند. مردمي كه هرلحظه به گروه نمايش مي پيوندند و سعي در تماشاي اثري دارند كه بتوانند خود و زندگي خود را در آن ببينند. مخاطب نمايش خياباني، مردمي هستند كه بدون هيچ فرض قبلي و هيچ دعوتي به تماشاي يك نمايش مي ايستند.هنر نمايش خياباني اين است كه بتواند هركس را با هر شرايط روحي و رواني و همچنين جسمي كه كنار گود تئاتر خياباني مي ايستد، جذب كند و مخاطب درهر زماني به جمع تماشاگران نمايش پيوست، بتواند در مسير موضوع داستان قرار گيرد. بنابراين، تئاتر خياباني براي جذب تماشاگر عام خود بايد به ترفندهايي دست بزند كه يكي از آنها، انتخاب زبان و بيان عامه فهم و كاملاً رئال و واقعي است كه توسط نمايشگران توانمند تئاتر بايد همان طور كه گفته شد با بهره جستن از عنصر مهم بداهه گويي، مورد استفاده قرار گيرد. پنج: تجربه نشان داده است مردم، حادثه جو هستند و نسبت به اتفاقهايي كه در جامعه شان روي مي دهد، كنجكاوند و از هيچ اتفاقي در اطرافشان به راحتي نمي گذرند. به طور مثال مي توان دعواهاي خياباني و يا دستگيري سارقان را به نوعي از نمايشهاي ناخواسته خياباني قلمداد كرد كه روزانه مردم با آنها درگيرند، اما اين جا يك سؤال مطرح است كه چرا مردم به تئاترخياباني و نمايشگران آن روي خوشي نشان نمي دهند؟ شايد بهتر باشد به اين سؤال از دو منظر نگريسته شود؛ يكي اينكه هنرمندان در اين عرصه با توانايي آنچناني ظاهر نشده اند و هرنوع نمايشي را به عنوان تئاتر خياباني به مردم ارائه كرده اند كه هيچ باور پذيري را در آنها به وجود نياورده است و ديگر اينكه مقصر اصلي را بايد مديران هنري شهر بدانيم كه بستري را مهيا نكرده اند تا مردم با اين هنر بيشتر آشنا شوند و فرهنگ تماشاي اين گونه نمايشها را پيدا كنند. به هر حال موفقيت يك اثر خياباني در گرو جذب مخاطب است. بنابراين به آدمهايي كه در اطراف نمايش عبورمي كنند، بايد به عنوان يك سرمايه نگاه و سعي كرد در مسير داستان آنها را به مشاركت گرفته و به نوعي آنها را چون بازيگر، از عناصر شكل گيري نمايش قلمداد نمود. شش: تئاتر خياباني در حال حاضر درميان مردم ما جايگاهي ندارد. بايد تبليغات بسياري صورت گيرد كه هم هنرمندان و هم مردم به ضرورت تئاتر خياباني در جامعه و تأثير آن در ارتقاي فرهنگ اجتماعي پي ببرند. اما متأسفانه به جرأت مي توان گفت هم مديران هنري و هم هنرمندان به تئاتر خياباني نگاهي جدي ندارند و آن را به عنوان يك هنر درجه 2 يا 3 مي نگرند كه اين نوع نگاه در طولاني مدت، تبعات خطرناكي در برخواهد داشت. همايشهاي تئاتر خياباني، برگزاري نشستهاي تخصصي در اين زمينه و برنامه ريزي براي اجراهاي عمومي مي تواند تاحدي اين انگيزه را به هنرمند تئاتر بدهد كه با قدرت بيشتر در عرصه تئاتر خياباني ظاهر شود. در جمع بندي اين مطلب مي توان گفت اگر دو خط هميشه موازي مديران و هنرمندان در يك نقطه اي سرانجام به هم برسند، به طور حتم به مثلثي تبديل خواهند شد كه ضلع نهايي آن مخاطب است. در آن زمان مي توان اميد داشت كه تئاتر خياباني جدي گرفته شده و مي توان شاهد رشد و ارتقاي آن بود. هفت: بدون شك درمان اصلي تئاتر خياباني، استمرار اجراي آن در ميان مردم است. اگر مردم در طول سال، در اماكن عمومي شهر شاهد تئاتر خياباني باشند، بي شك به آن علاقه مند خواهند شد و اين امر پشتوانه اي قوي براي تئاتر صحنه اي هم به شمار مي آيد. متأسفانه اجراي تئاتر خياباني فقط در جشنواره ها خلاصه مي شود و كمتر شاهد اجراي عمومي نمايش خياباني هستيم و آنچه را هم ديده ايم در جشنواره هاي تئاتر بوده و آن هم نه در خيابان، بلكه بيشتر در راهروي يك مجتمع با مخاطبان محدود. بنابراين بايد چاره اي انديشيد و تئاتر خياباني را درمكان واقعي خود يعني خيابان اجرا كرد. هشت: تئاتر خياباني مي تواند يك راهكار فرهنگي براي گسترش و توسعه فرهنگ ملي باشد، همچنين مي تواند وسيله اي جذاب براي انتشار انديشه هاي انساني باشد كه مانع بروزبسياري از بزه هاي اجتماعي مي شود. چنانچه برخي از نهادهاي دولتي مانند شهرداري براي اجراي تئاتر خياباني، سكوهايي در پارك هاي شهر ايجاد كنند تا هرشب مردم به تماشاي اين گونه نمايشها بنشينند، مي توان به آينده اين هنر اميدوار بود. مطمئن باشيد مردم از اين هنر استقبال مي كنند و در چند سال آينده نيز نتايج مثبت آن را خواهيم ديد. بنابراين نهادها و ادارات دولتي مي توانند مشكلات و معضلات شهري را به عنوان ايده و طرح به گروه هاي نمايش سفارش بدهند تا آنها با تحقيق كامل، آثار خود را در معرض ديد مردم قرار دهند. نه: اجراي تئاتر خياباني مي تواند فرهنگ تئاتر ديدن را در جامعه رواج دهد و مردم تئاتر گريز را دوباره با سالنهاي تئاتر آشتي دهد و به نوعي خود يك مبلغ ارزشمند براي هنر و هنرمندان تئاتر باشد، اگر به صورت حرفه اي و با نگاهي دقيق تر و جدي تر به آن پرداخته شود. به هرحال اين گونه تئاتر به اين دليل كه مي تواند به همراه لذت تماشاي نمايش، ارزشهاي اجتماعي و زيباشناسي تئاتر را با خود به ميان توده هاي مردم ببرد، مي تواند بسيار مؤثر باشد. در اين فرايند به جاي اينكه مردم به طرف نمايش بيايند، تئاتر به سراغ مردم مي رود و به توسعه اين هنر و شناسانده شدن و پذيرفته شدن آن نزد مردم كمك مي كند و اين رغبت را مي تواند در آنان به وجود آورد كه به تئاتر نگاه مشتاقانه تري داشته باشند.
يکشنبه 9 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 190]