واضح آرشیو وب فارسی:فارس: حسيني: ايران سلطه هيچ قدرتي را بر خود نميپذيرد
خبرگزاري فارس: سخنگوي وزارت خارجه كشورمان تصريح كرد: ايران سلطه هيچ قدرتي را بر خود نميپذيرد.
به گزارش خبرگزاري فارس، متن مصاحبه خبرنگار روزنامه لس آنجلس تايمز با سيد محمدعلي حسيني سخنگوي وزارت خارجه كشورمان به شرح زير است.
سؤال: نقاط قوت سياست خارجي ايران كدام است؟ چه چيزي ميتواند آن را بهتر كند و چه چيزي بايد بهتر شود؟
حسيني: اصولي از قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران به تعيين چارچوبهاي سياست خارجي كشور اختصاص دارد. در اين قانون با الهام از تعاليم دين مبين اسلام اصولي همچون استقلال و حاكميت ملي، نفي هرگونه سلطه گري و سلطه پذيري و برقراري روابط صلح آميز و عادلانه با همه كشورهاي غيرمحارب مورد توجه و تاكيد قرار گرفتهاند.
دولت جمهوري اسلامي ايران بر مبناي اصول مذكور، رويكردهايي را در سياست خارجي خود تعريف كرده كه در راس آنها، عدالت محوري، صلح، همبستگي، توسعه روابط متقابل و همكاري با نهادهاي منطقهاي و بينالمللي با رعايت اصل تساوي حقوق همه كشورها قرار دارند.
عدالت شاخص و محوري است كه ما مجموعه تحولات و روندهاي جهاني را با در نظر گرفتن آن، مورد بررسي، ارزيابي و تجزيه و تحليل قرار ميدهيم.
تنظيم سياستهاي كلان، تصميم سازيهاي سياسي، اتخاذ مواضع و بروز رفتارهاي سياسي و اجراي مناسبات دوجانبه و چندجانبه توسط دولت، با لحاظ كردن اين شاخص صورت ميگيرد.
حتي مفاهيم گرانبهايي چون صلح، امنيت و ثبات و اعتمادسازي بدون برخورداري از عدالت با بن بست و شكست مواجه ميشوند.
مفهوم عدم سلطه پذيري و عدم سلطه گري هم كه قبلا به آن اشاره كردم، بدين معناست كه ما سلطه هيچ قدرتي را بر خود نميپذيريم و در عين حال معتقديم كه منافع ملي ما نبايد توجيه كننده سلطه ما بر ديگران باشد. اين چيزي است كه متاسفانه امروز در دنياي سياست بينالملل كمتر مورد اهتمام است و برخي از قدرتهاي سلطهگر از طريق اشغالگري، ترويج خشونت و آوارگي و كشتار انسانها، درصدد تحميل منافع سلطه گرانه خود بر ساير ملتها هستند.
چيزي كه خيلي مهم است اين است كه ما بايد بتوانيم به نحو مقتضي پيام خود را به ديگران برسانيم.
اساس سياست ما اشاعه صلح عادلانه، دوستي و برابري ملتها و احتراز از يكجانبه گرايي، تجاوزگري، اشغال، ظلم، سلطه گري، خشونت، ترويج تروريسم و ناديده گرفتن حقوق ملتها و عدم رجحان خودخواهانه حقوق خويش نسبت به حقوق ديگران است. چيزي كه دستگاههاي تبليغاتي غيرمستقل آن را وارونه به خورد افكار عمومي دنيا ميدهند.
سؤال: آيا فكر ميكنيد آمريكا يا اسرائيل براي متوقف ساختن برنامه هستهاي ايران از طريق هوا به ايران حمله كنند؟ چرا بله و چرا خير؟ اگر چنين اتفاقي بيفتد پيامدهاي آن چه خواهد بود؟
حسيني: آمريكا و رژيم صهيونيستي به دليل بحرانهاي امنيتي، نظامي، سياسي و اقتصادي فزاينده خود منطقا در شرايطي نيستند كه هزينههاي بحران سهمگين وسيع ديگري را تحمل كنند.
افكار عمومي در آمريكا و جهان نيز اين اجازه را به آقاي بوش نميدهند كه مصائبي را كه بر سر ملتهاي منطقه و ملت آمريكا آورده است بيش از اين تشديد كند.
امروز نظرسنجيهاي متعددي كه در ميان نخبگان، انديشمندان و مجموعه مردم آمريكا صورت ميگيرد همگي حكايت از تنفر از خشونت، درگيري و نابساماني دارد و نشان ميدهد كه مردم آمريكا به دنبال صلح، ثبات و امنيت واقعي هستند.
اگر چنين اتفاقي بيفتد پيامدهاي آن غيرقابل پيشبيني و كنترل خواهد بود.
لذا كسي كه از حداقل عقلانيت و منطق سياسي برخوردار باشد، گام در چنين مسيري نميگذارد.
سؤال: آيا طرحي كه در آن، ايران نصب سانتريفيوژهاي جديد اضافي را در عوض عدم تحريمهاي جديد طي يك دوره مذاكراتي متوقف كند، مورد ملاحظه قرار خواهيد داد؟ چرا بله يا چرا خير؟
حسيني: بستههاي پيشنهادي گروه كشورهاي 1+5 و جمهوري اسلامي ايران حاوي برخي نكات ارزندهاي هستند كه تمركز بر موضوعات و ديدگاههاي مشترك، ميتواند تسهيل كننده آغاز گفتگوهاي جدي باشد.
اگر ديپلماسي بتواند با تقويت و تعميق اين نقاط مشترك سازوكارهايي را براي بسترسازي گفتگوهاي اعتمادساز آغاز كند، بي شك اين امر به توسعه صلح و ثبات در جهان كمك خواهد كرد، وگرنه تعيين پيش شرطهاي گمراه كننده و فاقد هدف، صرفا نوعي اتلاف وقت است كه هيچ كمكي به حل و فصل مسائل نكرده و نميكند.
البته در بسته پيشنهادي 1+5 نيز چنين طرحي ارائه نشده است.
سؤال: شما چه اشتياقي براي دستيابي به چرخه سوخت داريد؟ چرا ايران براي انجام اين كار اينقدر عجله ميكند؟
آيا مگر بيشتر تلاشهاي علمي نبايد روندهاي آرامي داشته باشند؟
حسيني: شما ميدانيد كه انرژي يكي از محورهاي اصلي توسعه هر كشور است و بدون استفاده از آن، توسعه و شكوفايي در هيچ يك از ابعاد كشورها ميسر نيست.
انرژيهاي مورد استفاده كنوني كشورها، عمدتا فسيلي هستند و در اين نكته اتفاق نظر وجود دارد كه اين انرژيها ظرف دو دهه آينده تمام ميشوند.
لذا بشر بايد به دنبال انرژيهاي جايگزين و بهتر باشد و انرژي هستهاي، يك انرژي ارزان و پاك است و متخصصان محيط زيست اذعان دارند كه انرژي هستهاي بهترين نوع انرژي از نظر ميزان آلودگي است.
بسياري از كشورهاي غربي سالهاي طولاني است كه از اين انرژي استفاده ميكنند. در فرانسه قريب به 80 درصد انرژي مورد مصرف، انرژي هستهاي است. در آمريكا، انگليس و ساير كشورها نيز به همين ترتيب، از انرژي هستهاي استفاده ميكنند.
آنان حتماً ضرورت تشخيص دادند كه دهها سال قبل به سمت اين انرژي رفتند.
حال اگر ما اين روند را شروع كنيم عجله كردهايم؟ ما تاخير هم داشتهايم.
چگونه است كه خود دولت آمريكا در سال 1957 يعني پنجاه سال پيش كه رژيم ديكتاتور شاه بر سر كار بود، تشخيص داده بود كه ايران نيازمند انرژي هستهاي است و لذا پيشنهاد احداث چند نيروگاه هستهاي ايران را ارائه كرد.
كشورهاي بزرگ اروپايي با استقبال از اين ايده، خودشان كار ساخت نيروگاه اتمي بوشهر را آغاز كردند اما بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، آنها با نقض تعهدات خود و با اينكه ملت ايران متحمل هزينههاي سرسام آور ساخت نيروگاه شده بودند، كار را تمام نكرده و يكي پس از ديگري از ايران رفتند.
اساسا چرا ما بايد اين حق قانوني و مسلم كه كاملا در چارچوب مقررات NPT و با رعايت پادمانهاي آن است صرفنظر كنيم يا آن را به تاخير اندازيم؟ چه معيار منطقي و حقوقي براي اين امر وجود دارد؟
چرا بايد برخي كشورها به صورتي غير منطقي حق بيشتري براي خود مطالبه كنند و از اهرمهاي مختلف براي محروم سازي ساير ملتها استفاده كنند؟
روند فعاليتهاي هستهاي مسالمتآميز ايران در چارچوب چشم انداز برنامه بيست ساله كشور دنبال ميشود و طبيعي است كه چنين فرآيندي يك شبه حاصل نشود.
رويكردهاي غلط برخي قدرتها باعث ايجاد فضاي مشوش و مبهم عليه ملت بزرگ ايران شده است؛ ملتي كه به خوبي سهم خود را در تاريخ تمدن بشري ايفاء كرده و خواهد كرد.
موضوع فناوري هستهاي جزيي از تلاشهاي مربوط به برنامه و نقشه جامع علمي كشور است.
در سالهاي اخير ملت ايران در زمينه بسياري از فناوريهاي پيشرفته مثل پزشكي، ژنتيك، شبيه سازي، نانوتكنولوژي، هوا - فضا، ارتباطات الكترونيكي، انرژي خورشيدي، ساخت هواپيما و ،،، جهش چشمگير داشته و ما اين روند را به نفع همه ملتها ميدانيم.
سؤال: ايران عنوان ميكند كه آمريكا و متحدانش پشت سر عمليات خرابكاري و ترور در ايران هستند. آيا ميتوانيد مدركي را نشان دهيد كه چنين حمايتي صورت ميگيرد؟
حسيني: قرائن در اين زمينه بسيار زياد است و كافي است شما اظهارات مسئولين آمريكايي را در رسانههاي كشورتان مرور كنيد.
تصويب علني بودجه براي مداخله در امور داخلي ايران در كنگره، هدايت بمبگذاري در شهر شيراز، حمايت از گروه تروريستي و خطرناك جندالله كه به راهزني و قاچاق مواد مخدر در ايران و پاكستان اشتهار دارد و برخي از اعضاي آن در ايران و پاكستان تحت تعقيب قضايي هستند.
شما ببينيد رسانههاي آمريكا مثل ABC آشكارا با عبدالمالك ريگي رهبر اين گروهك تروريستي به عنوان يك مبارز مصاحبه ميكند.
در عراق گروهك تروريستي منافقين كه كشورهاي غربي و حتي آمريكا آن را در فهرست سياه گروههاي تروريستي ثبت كردهاند، تحت چتر پوششي نيروهاي آمريكايي فعاليت ميكند و تحت حمايت آنها هستند.
سؤال: ديدگاه دولت ايران در مورد افزايش ناگهاني خشونت در افغانستان چيست؟
حسيني: عواملي كه باعث شده ما با افغانستاني مواجه باشيم كه روند خشونت در آن رو به فزوني است، دقيقا عملكرد بد اشغالگران و در راس آنها آمريكا و انگليس است.
من در اينجا ميتوانم چند عامل را نام ببرم.
از يك سو در نتيجه عدم توجه دقيق نسبت به شرايط و پيچيدگيهاي جامعه افغانستان، كندي روند واگذاري امور به افغانها و دخالت در حاكميت و اداره امور افغانستان، دولت آن كشور نتوانسته كاملا اراده خود را در ساماندهي به اوضاع كشور به منصه ظهور برساند و رويكرد نظامي گرايانه آمريكا اجازه اين كار را به افغانستان نداده است.
از سوي ديگر، گفتگو و ارتباطات پنهان برخي از كشورهاي غربي با باندهاي تروريستي و قاچاقچيان مواد مخدر در افغانستان موجب شده كه بخشهايي از حاكميت افغانستان از دست دولت مركزي خارج شود.
سالهاست كه ما گوشزد كردهايم كه در افغانستان تروريسم و قاچاق مواد مخدر دو روي يك سكه هستند.
تضعيف هر يك از اين دو تضعيف ديگري است و تقويت هريك، تقويت ديگري است.
وقتي ما با افغانستاني مواجه هستيم كه توليد مواد مخدر در آن نسبت به دوران قبل از اشغال يعني شش سال قبل، چهار برابر شده، يعني اينكه تروريستها در اين كشور به مراتب قويتر شدهاند.
وقتي شما با افراطيون در داخل افغانستان و يا در برخي پايتختهاي اروپايي براي سهيم ساختن آنها در حكومت افغانستان مذاكره ميكنيد، يعني در واقع دست آنها را براي يكه تازي در سرزمين افغانستان بازتر ميگذاريد.
اين است كه ما به ضرس قاطع ميگوييم افزايش خشونت، نتيجه عملكرد ناصحيح اشغالگران در افغانستان است.
سؤال: مقامات عراقي اغلب ميگويند كه آنها علاقمند هستند ايران و آمريكا روابطشان را بهبود بخشند.
دولت عراق چه قدمهايي ميتواند بردارد تا فضاي ميان تهران و واشنگتن بهتر شود؟
حسيني: روابط و مناسبات كشورها معمولا براساس اراده و تصميمات طرفين تنظيم ميشود و عوامل ثالث كمتر نقشي در مناسبات فيمابين ميتوانند ايفاء كنند.
نقش ايران در ارتباط با حمايت از دولت آقاي مالكي و حمايت از فرآيندهاي دموكراتيك و دولت سازي در عراق برجسته بوده است و ما به توسعه امنيت و ثبات در عراق خيلي كمك كرديم.
سؤال: ايران اغلب ميگويد كه ميخواهد وضعيت امنيتي را در عراق بهبود بخشد.
ايران چه قدمهايي را در اين مسير برداشته است؟
حسيني: بله. اين امر دلايل زيادي دارد.
جمهوري اسلامي ايران ارتباطات همه جانبهاي با تمامي طيفهاي سياسي و مذهبي عراق اعم از شيعه، سني و كرد دارد و اين مناسبات ناگسستني براساس پيوندها و علائق تاريخي، فرهنگي و مذهبي ميان دو كشور شكل گرفته همواره در فرآينده تكاملي قرار داشته است.
شما ميدانيد كه ايران نقش برجستهاي در حمايت از دولت كنوني عراق داشته و همواره از فرآيند اتحاد گروهها و اقوام عراقي حمايت كرده است.
ما امنيت و ثبات عراق را امنيت و ثبات كشورمان و همه كشورهاي منطقه ميدانيم و بهترين گواه بر اهتمام و مساعدت جمهوري اسلامي ايران است كه برابر قرائن كارشناسي، ايمنترين مرزها را ما با عراق داريم.
سؤال: در ارتباط با لبنان، آقاي منوچهر متكي گفته كه ايران براي پشت ميز مذاكره آوردن طرفين اختلافات لبنان در دوحه يك نقش كليدي را ايفاء كرده است. آيا ميتوانيد دقيقا تشريح كنيد كه چه اتفاقي افتاده است؟
حسيني: نقش جمهوري اسلامي ايران در ارتباط با تحولات لبنان همواره نقش ترغيب و تشويق تمامي گروههاي لبناني به اتفاق و اجماع بوده است.
در ارتباط با نشست دوحه، ديپلماسي فعال جمهوري اسلامي ايران در حمايت از گفتگوها و ترغيب طرفهاي مختلف به ضرورت خروج از بحران، لزوم تعيين رئيس جمهور و ايجاد سازوكارهاي مناسب براي تسريع اين امر بوده است و به اذعان همگان، ايران در موفقيت اجلاس دوحه و رفع بحران سياسي لبنان سهم بارزي داشته است.
سؤال: در ارتباط با سوريه، اسرائيل در حال تلاش است تا دمشق را متقاعد كند كه دست از شراكت با ايران بردارد. آيا اين موضوع دولت ايران را نگران ميكند؟
حسيني: ما هر ميزان كه سوريه بتواند اراضي و حقوق خويش را از اشغالگران بازستاند از آن استقبال ميكنيم.
مناسبات ايران و سوريه بر اساس علائق و پيوندهاي غير قابل اجتناب دو ملت و دو دولت و مبتني بر احترام متقابل و منافع مشترك است و به نظر ما هيچ رخداد حاشيهاي نميتواند تاثيري بر مناسبات مستحكم دو كشور بگذارد؛ اين موضوع را در اراده رهبران دو كشور و مواضع اعلامي آنها به وضوح ميتوان شاهد بود.
تلاش ديگران براي تضعيف مناسبات راهبردي بين دو كشور راه به جايي نخواهد برد.
سؤال: در ارتباط با حماس، اسرائيل اخيراً قطع دشمني با اين گروه را آغاز كرده است. آيا دولت ايران از اين صلح شكننده حمايت ميكند؟
حسيني: به نظر ما رفع محاصره غزه حاصل مقاومت و پايداري مردم مظلوم فلسطين و تلاش آنها براي رفع اشغال و بازپس گيري سرزمينهاي خود و ضعف مفرطي است كه رژيم صهيونيستي هم اكنون با آن دست به گريبان است.
ما به هر ميزان كه فلسطينيها بتوانند حقوق مشروعه خود را كسب كنند، از رنج و محنت آنها كاسته شود و همانند ساير ملتها در آرامش و رفاه زندگي كنند، از اين مطالبات به حق پشتيباني ميكنيم.
سؤال: در يك نگاه روشن، شما يكي از چهرههاي قابل رؤيت در دولت ايران هستيد. به نظر ميرسد كه يك شخص خوشرو باشيد. آيا ميتوانيد درباره خودتان چيزهايي را به ما بگوييد. شما كجا درس خوانديد؟
آيا يك مرد اهل خانواده هستيد؟ اصالتاً اهل كجا هستيد؟
حسيني: البته بنده به اعتبار اينكه سخنگوي وزارت خارجه هستم و به طور طبيعي در قبال كليه تحولات و رخدادها ميبايستي موضع رسمي كشورم را منعكس كنم، لذا شايد بيشتر در رسانهها ديده ميشوم.
من فارغ التحصيل رشته فيزيك از كشور هندوستان هستم.
بيش از 20 سال است كه به عنوان ديپلمات كاريري در وزارت امور خارجه خدمت ميكنم.
اهل تهران و داراي همسر و سه فرزند هستم.
انتهاي پيام/
شنبه 8 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 233]