تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نيت خوب صاحب خويش را به بهشت مى برد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805227014




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بیدل؛شاعر حیرت و عجز


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: جهانیان همه یک نارسایی هوشند

در سال 1054 هـ.ق در ساحل جنوبی رودخانه «گنگ» در شهر عظیم آباد پتنه «میرزا عبدالخالق» صوفی سالخورده قادری صاحب فرزند پسری شد، میرزا به عشق مراد معنوی سلسله طریقت خود یعنی «عبدالقادر گیلانی» نام فرزندش را «عبدالقادر» گذاشت. دوست و هم مسلك «میرزا عبدالخالق»، «میرزا ابوالقاسم ترمذی» كه صاحب همتی والا در علوم ریاضی و نجوم بود برای طفل نورسیده آینده درخشانی را پیشگویی كرد و به میمنت این میلاد خجسته دو ماده تاریخ «فیض قدس» و «انتخاب» را كه به حروف ابجد معادل تاریخ ولادت كودك می‏شد، ساخت.نسبت میرزا به قبیله «ارلاس» می‏رسید، قبیله‏ای از مغول با مردانی جنگاور. این كه كی، چرا و چگونه نیاكانش به سرزمین هند مهاجرت كرده بودند، نامعلوم و در پرده‏ای از ابهام است. «عبدالقادر» هنگامی كه هنوز بیش از چهار سال و نیم نداشت پدرش را از دست داد و در سایه سرپرستی و تربیت عمویش «میرزا قلندر» قرار گرفت، به مكتب رفت و در زمانی كوتاه قرائت قرآن كریم را ختم كرد، بعد از مدتی كوتاه مادرش نیز درگذشت و او در سرای مصیبت تنها ماند. «عبدالقادر» پس از مدتی به توصیه «میرزا قلندر» ـ كه خود از صوفیان باصفا بود ـ مكتب و مدرسه را رها كرد و مستقیماً تحت آموزش معنوی وی قرار گرفت، میرزا قلندر معتقد بود كه اگر علم و دانش وسیله كشف حجاب برای رسیدن به حق نباشد خود تبدیل به بزرگترین حجابها در راه حق می‏گردد و جز ضلالت و گمراهی نتیجه‏ای نخواهد داشت. «عبدالقادر» در كنار وی با مبانی تصوف آشنایی لازم را پیدا كرد و همچنین در این راه از امداد و دستگیری «مولینا كمال» دوست و مراد معنوی پدر بهره‏ها برد. از همان روزها عبدالقادر به شوق حق، ترانه عشق می‏سرود و چون بر حفظ و اخفای راز عشقش به حق مصر بود «رمزی» تخلص می‏كرد تا این كه بنابر قول یكی از شاگردانش هنگام مطالعه گلستان سعدی از مصراع «بیدل از بی‏نشان چه گوید باز» به وجد آمد و تخلص خود را از «رمزی» به «بیدل» تغییر داد. بیدل در محضر شاهان اقلیم فقر: «شاه ملوك» «شاه یكه آزاد» و «شاه فاضل» روح عطشانش را از حقایق وجود سیراب می‏كرد و از مطالعه و تتبع در منابع عرفان اسلامی و شعر غنی فارسی توشه‏ها برمی‏گرفت. وی در كتاب «چهار عنصر» از كرامات شگفت انگیزی كه خود از بزرگان فقر و عزلت مشاهده كرده بود سخن می‏گوید. «بیدل» هنگامی كه سیزده سال بیشتر نداشت به مدت سه ماه با سپاه «شجاع» یكی از فرزندان شاه جهان در ترهت (سرزمینی در شمال پتنه) به سر برد و از نزدیك شاهد درگیری‏های خونین فرزندان شاه جهان بود، پس از آن كه نزاعهای خونین داخلی فروكش كرد و اورنگ زیب فرزند دیگر «شاه جهان» صاحب قدرت اول سیاسی در هند شد، بیدل همراه با مامای خوش ذوق و مطلعش «میرزا ظریف» در سال 1017 به شهر «كتك» مركز اوریسه رفت. دیدار شگفت «شاه قاسم هواللهی» و بیدل در این سال از مهمترین وقایع زندگی‏اش به شمار می‏رود. بیدل سه سال در اوریسه از فیوضات معنوی شاه قاسم بهره برد.بیدل چهره‏ای خوشآیند و جثه‏ای نیرومند داشت، فن كشتی را نیك می‏دانست و ورزشهای طاقت فرسا از معمولی‏ترین فعالیتهای جسمی او بود. در سال 1075 هـ.ق به دهلی رفت، هنگام اقامت در دهلی دایم الصوم بود و آن چنان كه خود در چهار عنصر نقل كرده است. به سبب تزكیه درون و تحمل انواع ریاضت‏ها و مواظبت بر عبادات درهای اشراق بر جان و دلش گشوده شده بود و مشاهدات روحانی به وی دست می‏داد، در سال 1076 با «شاه كابلی» كه از مجذوبین حق بود آشنا شد، دیدار با شاه كابلی تأثیری عمیق بر او گذاشت. و در همین سال در فراق اولین مربی معنوی‏اش میرزا قلندر به ماتم نشست، وی در سال 1078 هـ.ق سرایش مثنوی «محیط اعظم» را به پایان رساند، این مثنوی دریای عظیمی است لبریز از تأملات و حقایق عرفانی.دو سال بعد مثنوی «طلسم حیرت» را سرود و به نواب عاقل خان راضی كه از حامیان او بود هدیه كرد. تلاش معاش او را به خدمت در سپاه شهزاده «اعظم شاه» پسر اورنگ زیب بازگرداند. اما پس از مدت كوتاهی، چون او از تقاضای مدیحه كردند، از خدمت سپاهی استعفا كرد. بیدل در سال 1096 هـ.ق به دهلی رفت و با حمایت و كمك نواب شكرا... خان داماد عاقل خان راضی مقدمات یك زندگی توأم با آرامش و عزلت را در دهلی فراهم كرد، زندگی شاعر بزرگ در این سالها به تأمل و تفكر و سرایش شعر گذشت و منزل او میعادگاه عاشقان و شاعران و اهل فكر و ذكر بود، در همین سالها بود كه بیدل به تكمیل مثنوی «عرفان» پرداخت و این مثنوی عظیم عرفانی را در سال 1124 هـ .ق به پایان رساند، با وجود تشنج و درگیری‏های سیاسی در بین سران سیاسی هند و شورش‏های منطقه‏ای و آشفتگی اوضاع، عارف شاعر تا آخرین روز زندگی خود از تفكرات ناب عرفانی و آفرینش‏های خلاقه هنری باز نماند. بیدل آخرین آینه تابان شعر عارفانه فارسی بود كه نور وجودش در تاریخ چهارم صفر 1133 هـ.ق به خاموشی گرایید.از بیدل غیر از دیوان غزلیات آثار ارزشمند دیگری در دست است كه مهمترین آنها عبارتند از:1 ـ مثنوی عرفان2 ـ مثنوی محیط اعظم3 ـ مثنوی طور معرفت4 ـ مثنوی طلسم حیرت5 ـ رباعیات6 ـ چهار عنصر (زندگینامه خود نوشت شاعر)7 ـ رقعات8 ـ نكاتو...زبان بیدل برای كسانی كه برای اولین بار با شعر وی آشنایی به هم می‏زنند اگر شگفت انگیز جلوه نكند تا حد زیادی گنگ و نامفهوم می‏نماید، این امر مبتنی بر چند علت است:الف: شعر بیدل میراث دار حوزه وسیعی از ادب و فرهنگ فارسی است كه بیش از هزار سال پشتوانه و قدمت دارد. ادب و فرهنگی كه در هر دوره با تلاش شاعران و نویسندگان آن دوره، نسبت به دوره پیشین فنی‏تر و عمیق‏تر و متنوع‏تر شده است و تا به دست بیدل و همگنانش برسد تا حد بسیار زیادی چه در عرصه زبان و شعر و ادب و چه در حوزه اندیشه و عرفان و تفكر گرانبار شده است. از طرفی چون در حوزه شعر سنتی همواره اندوخته پیشینیان همچون گوهری گرانبها مد نظر آیندگان بود و خلاقیت و آفرینش در بستر سنت اتفاق می‏افتد و نوآوری شكستن سنت‏ها نبود بلكه آراستن و افزودن به سنت‏ها بود (در عین توجه به اصول سنتی)، در شعر بیدل بار ادبی و معنایی كلمات و دایره تداعی معانی موتیوها به سرحد كمال خود رسیده است و همچنین موارد جدیدی نیز به آن افزوده شده و زبان نیز در عین ایجاز و اجمال است. به گونه‏ای كه خواننده شعر او برای آن كه فهم درستی از شعر وی داشته باشد لازم است به اندازه كافی از سنت شعر فارسی مطلع و به اصول اساسی عرفانی اسلامی آگاه باشد.ب: بیدل شاعری است با تخیل خلاق، كشف روابط باریك در بین موضوعات گوناگون و طرح مسائل پیچیده عرفانی به شاعرانه‏ترین زبان، و همچنین نوآوری شاعر در مسائل زبانی و سبكی، دقتی ویژه و ذهنی ورزیده را از مخاطب برای فهم دقیق و درك لذت از شعر وی طلب می‏كند.ج: شعر بیدل همچون جنگلی بزرگ و ناشناخته است كه در اولین قدم به بیننده آن حس حیرت و شگفتی دست می‏دهد و چون پا به داخل آن می‏گذارد دچار غربت و اندوه و ترس می‏شود و در واقع مدتی طول می‏كشد تا با شاخ و برگ و انواع درختان و پرندگان و راههایی كه در آن است آشنا شود اما چون مختصر انس و الفتی با آن پیدا می‏كند، به شور و اشتیاق در صدد كشف ناشناخته‏هایش برمی‏آید، با شعر بیدل باید انس پیدا كرد تا...بیدل شاعری با حكمت و تفكر قدسی است، وی از تبار شاعران عارفی چون حكیم سنایی، عطار نیشابوری، مولانا و حافظ و ... است، شاعرانی كه شعرشان گرانبار از اندیشه و معناست در افق این بزرگان، شعر زبان راز و نیاز است و شاعری شأنی خاص و ویژه دارد، همه آنان به زبان شعر نیك آشنایند و در این زبان سرآمد روزگاران به شمار می‏روند و همچنین در عرصه معنی و حكمت الهی نهنگانی یگانه‏اند، در دستكار اینان صورت و معنای شعر چنان درهم سرشته می‏شود كه تشخیص یكی از دیگری سخت و ناممكن به نظر می‏رسد به گونه‏ای كه می‏توان گفت اندیشه آنان عین شعر و شعرشان عین اندیشه آنان می‏گردد، غزلیات شمسی مولانا و غزلیات بیدل و حافظ آیا سخنی غیر از شعر ناب است و باز هم آیا آثار همه اینان، غیر از بیت الغزل معرفت و عرفان است؟ بی‏هیچ اغراقی فهم تبیین و توضیح اندیشه‏های ژرف و باریك بینانه عرفانی بیدل به زبان تفصیل عمر گروهی از زبده‏ترین آگاهان را به سر خواهد آورد و این نیست مگر جوشش فیض ازلی از جان و دل و زبان این شاعر بزرگ و شاعران عارف دیگری كه حاصل عمر كوتاه و اندكشان، جهانی راز و معناست، ... بیدل غیر از غزلیاتش كه هر یك آینه‏ای مجسم از شعر نابند، در مثنوی‏های «محیط اعظم»، «عرفان»، «طلسم حیرت» و «طور معرفت» به تبیین اندیشه‏های عرفانی خود پرداخته است در میان این مثنوی‏ها دو مثنوی «محیط اعظم» و «عرفان» از قدر و شأن ویژه‏ای برخوردارند، مثنوی محیط اعظم را شاعر در روزگار جوانی خود سروده است بررسی سبك شناختی و معنا شناختی این اثر نشان می‏دهد كه شاعر بزرگ در عهد شباب نه تنها به زبانی نوآئین و غنی از ظرفیتهای بیانی شاعرانه دست یافته، بلكه شاعری صاحب اندیشه با تفكری متعالی است. مثنوی «عرفان» كه به مرور در طی سی سال از عمر شاعر سروده شده است در برگیرنده یك دوره كامل از جهان شناسی، انسان شناسی و خداشناسی عرفانی بیدل است، این مثنوی از آثار ارجمند شعر عرفانی زبان فارس است كه در آن نور حكمت الهی با زبان شیفته شاعرانه یكی شده است و بی‏هیچ تعصبی می‏توان آن را به لحاظ عمق و ژرفای اندیشه و زبان پرداخته و نوآئینش هم وزن و همسنگ آثاری چون مثنوی معنوی و حدیقه الحقیقه سنایی به حساب آورد.در یك نگاه گذرا به مثنوی عرفان و محیط اعظم می‏توان به مشابهت و مقارنت بسیار آرا و افكار بیدل با اندیشه‏های ابن عربی (عارف مغرب) پی برد، با این همه و به یقین بیدل خود صاحب تفكری خاص است كه مشی فكری او را از بزرگان دیگری همچون ابن عربی جدا می‏كند توضیح دقیق این نكته مستلزم صرف وقت و دقت نظر در آرا و افكار ابن عربی و بیدل است.اندیشه بیدل، اندیشه وحدت و یكانگی است، در منظر او عالم عالم جلوه حق است و انسان آینه‏ای كه حیران به تماشا چشم گشوده است، به تماشای تجلی حق در عالم وجود، بیدل حق را تنها حقیقت هستی می‏داند، در نگاه خود نیز همه موجودات قائم به حق می‏باشند و بدون فیض وجودیی كه حق به آنها می‏بخشد محكوم به فنا و نیستی‏اند و همه موجودات و اشیاء را همچون خیال و وهم تصور می‏كند كه تنها صورتی از وجود دارند و حقیقت آنها حضرت حق می‏باشند كه از چشم غافلان همیشه این نكته پوشیده می‏ماند.در نگاه شاعر ذره تا خورشید چشم به سوی حق دارند و تمام هستی، پرشكوه و پاك به عشقی ازلی در جستجوی حق است:ذره تا خورشید امكان، جمله، حیرت زاده‏اندجز به دیدار تو چشم هیچ كس نگشاده‏اندنمونه هایی ازشعر بیدل:بیدل به سجود و بندگی تو ام باشتا بار نفس به دوش داری خم باشزین عجز که در طینت تو گل کرده استالله نمی توان شدن آدم باشچنین کشته حسرت کیستم منکه چون اتش از سوختن زیستم مننه شادم نه محزون نه لفظم نه مضموننه چرخم نه گردون چه معنیستم مناگر فانیم چیست این شور هستیوگر باقیم ارچه فانیستم منبناز ای تخیل ببال ای توهمکه هستی گمان دارم و نیستم مندر این غمکده کس ممیراد یارببه مرگی که بی دوستان زیستم منبخندید ای قدر دانان فرصتکه یک خنده بر خویش نگریستم منمنبع: اینترنت





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1139]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن